شلمان

لغت نامه دهخدا

شلمان. [ ش َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان. سکنه آن 2000 تن. آب آن از رودخانه شلمان رود. محصول عمده آن برنج ، ابریشم و نیشکر و صیفی. راه آن ماشین رو. بنگاه کشاورزی تهیه خرید پیله و 15 باب دکان دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

دانشنامه عمومی

شَلمان ( به گیلکی: شٚلِه مؤن ) یکی از دو شهر ( نام شهر دیگر، کومله است ) بخش کومله شهرستان لنگرود در استان گیلان است.
بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۰ جمعیت شلمان برابر با ۵٬۱۸۴ نفر بوده است. [ ۱]
شلمان در مسیر لنگرود – رودسر، در شرق استان گیلان واقع شده است و متشکل از محله های: بالا محله، بیجارپشت محله، خالجیر، سیدعلی کیا، قاضی محله ، شوره باغ ( شروع باغ ) و آباجی محله می باشد. [ ۲]
عکس شلمانعکس شلمان

شلمان (میرآباد). شلمان، روستایی در دهستان ملکاری شرقی بخش زاب شهرستان میرآباد در استان آذربایجان غربی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۰۶ نفر ( ۱۳ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس شلمان (میرآباد)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

شلمان به معنای رهبر مافیا در اصطلاح کرد زبانان رایج است
در زبان کردی کرمانشاهی شلمان به معنی تیرآهن در ساختمان است
شَلمان: ( در زبان گیلکی ) به معنی تیرچراغ برق است.
گاهی هم برای کنایه به افراد قدبلند استفاده میشود که آنها را به تیرچراغ برق توصیف میکنند. مثلا میگویند: شَلمانَ مانه یعنی مانند تیرچراغ برق است.

بپرس