شعوبیه
/So~ubiyye/
لغت نامه دهخدا
1- قیام سیاسی ، مانند قیام ابومسلم که بالنتیجه به تشکیل دولتهای مستقل ایرانی منتهی شد.
2- قیام علیه آیین اسلام و تعمد در تخریب آن که در حقیقت نوعی مقاومت منفی بر ضد حکومت اسلامی بود و در عصر بنی عباس با شدت عجیب ادامه یافت و با مقاومت سخت خلفا مواجه گردید.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] شعوبیه در لغت، یعنی اهل مساوات و برابری. و در اصطلاح گروهی اند که قائل به برتری عرب بر عجم نیستند. وجه تسمیه فرقه، مخالف تعصب عربی، به شعوبیه این است که این فرقه با استدلال به آیه «وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ؛ خواهان مساوات میان ملل بودند.» و زمزمه عقاید شعوبیه از اواخر عهد اموی از زمانی که "اسماعیل بن یسار" در حضور "هشام بن عبدالملک" مفاخر ایرانیان را می شمرد، آغاز شد.
در لغت، «شعوبیه» یعنی اهل مساوات و برابری. و در اصطلاح «الشعوبیه فرقه لاتفضل العرب علی العجم» به این معنی است که شعوبیه گروهی اند که تامل به برتری عرب بر عجم نیستند. در برخی دیگر از کتب لغت، معنای خاص شعوبیه آورده شده است. برای نمونه "ابن حاجب" در تعریف شعوبیه می نویسد: «قوم متعصبون علی العرب مفضلون علیهم العجم» و "ابن منظور" می نویسد: «والشعوبی هو الذی یصغر شان العرب و لایری لهم فضلاً علی غیرهم؛ یعنی شعوبی کسی است که عرب را حقیر می داند و برای او برتری نسبت به دیگران قائل نیست.»
وجه تسمیه کلمه شعوبیه
لفظ شعوبیه مانند راوندیه، خرمیه، قدریه، جهمیه و امثال آن عبارت است از فرقه خاص و تانیت کلمه به مناسبت فقه و جماعت است. کلمه شعوبی منسوب به لفظ «شعوب» در قرآن مجید است: «یَا اَیُّهَا النَّاسُ اِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَاُنثَی وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ اَتْقَاکُمْ؛ ای مردم ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را به صورت تیده های گوناگون و قبیله های مختلف قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. به یقین گرامی ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست.»وجه تسمیه فرقه، مخالف تعصب عربی، به شعوبیه این است که این فرقه با استدلال به آیه «وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ؛خواهان مساوات میان ملل بودند.»
چگونگی پیدایش شعوبیه
پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و سپری شدن روزگار خلفای راشدین، حکومت به خلفای بنی امیه و آل مروان رسید. در دوران حکومت امویان تغییرات زیادی در مبانی دین اسلام پدیدار شد. مساوات و برادری که از مبانی دین اسلام بود از بین رفت و جای خود را به ظلم و ستم و شکنجه و آزار و تحقیر مسلمانان غیر عرب داد. ایرانیان شکوه و عظمت امپراتوری گذشته خود را از دست داده بودند و به این دلخوش و راضی بودند که دین اسلام را پذیرفته اند و به جهت احکام و مقررات این دین، عدالت در مورد آنها رعایت خواهد شد و شرف و حیثیت و آبروی آنان محفوظ است.عملکرد نامناسب امویان و قائل شدن تفاوت فاحش میان اعراب و موالی موجب بروز شورش های مختلف ملی، سیاسی و مذهبی شد. این قیام ها به منظور مقابله با دولت امویان و برانداختن سیاست عرب و دارای ریشه های فکری و فرهنگی بود.به طور کلی از زمان دولت امویان به بعد سه مسلک و عقیده مهم در میان مسلمانان پدید آمد که می توان آنان را احزاب سه گانه نامید.اصول و مبنای اصلی این سه حزب عبارت بود از:۱: تفضیل عرب بر تمام ملل و اقوام عالم یا حزب عربی.۲: مساوات و برابری همه طوایف و ملل عالم با یکدیگر یا حزب مساوات (شعوبیه غیر منحرف).۳: برتری عجم بر عرب و تحقیر عرب (شعوبیه منحرف).پیدایش این سه حزب از جهت تقدم تاریخی به همان ترتیبی است که نوشته شده است. حزب عربی اولین فرقه ای بود که در عهد دولت بنی امیه پیدا شد. عقیده این دسته این بود که جنس عرب بر همه ملت ها فضیلت دارند.شعوبیه غیر منحرف یا اهل تسویه معتقد بودند که میان ملل و طوایف عالم، بالذات تفاوتی نیست و اگر فضیلتی باشد در افراد آن هم به جهت سجایای اخلاقی نه قوم و قبیله و نسب است. حرف شعوبی منحرف یا فرقه ای که مرامشان تحقیر عرب و تفضیل ملل دیگر بود، به وسایل گوناگون در برانداختن سیادت عرب می کوشیدند.
تاریخ پیدایش شعوبیه
...
در لغت، «شعوبیه» یعنی اهل مساوات و برابری. و در اصطلاح «الشعوبیه فرقه لاتفضل العرب علی العجم» به این معنی است که شعوبیه گروهی اند که تامل به برتری عرب بر عجم نیستند. در برخی دیگر از کتب لغت، معنای خاص شعوبیه آورده شده است. برای نمونه "ابن حاجب" در تعریف شعوبیه می نویسد: «قوم متعصبون علی العرب مفضلون علیهم العجم» و "ابن منظور" می نویسد: «والشعوبی هو الذی یصغر شان العرب و لایری لهم فضلاً علی غیرهم؛ یعنی شعوبی کسی است که عرب را حقیر می داند و برای او برتری نسبت به دیگران قائل نیست.»
وجه تسمیه کلمه شعوبیه
لفظ شعوبیه مانند راوندیه، خرمیه، قدریه، جهمیه و امثال آن عبارت است از فرقه خاص و تانیت کلمه به مناسبت فقه و جماعت است. کلمه شعوبی منسوب به لفظ «شعوب» در قرآن مجید است: «یَا اَیُّهَا النَّاسُ اِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَاُنثَی وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ اَتْقَاکُمْ؛ ای مردم ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را به صورت تیده های گوناگون و قبیله های مختلف قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. به یقین گرامی ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست.»وجه تسمیه فرقه، مخالف تعصب عربی، به شعوبیه این است که این فرقه با استدلال به آیه «وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ؛خواهان مساوات میان ملل بودند.»
چگونگی پیدایش شعوبیه
پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و سپری شدن روزگار خلفای راشدین، حکومت به خلفای بنی امیه و آل مروان رسید. در دوران حکومت امویان تغییرات زیادی در مبانی دین اسلام پدیدار شد. مساوات و برادری که از مبانی دین اسلام بود از بین رفت و جای خود را به ظلم و ستم و شکنجه و آزار و تحقیر مسلمانان غیر عرب داد. ایرانیان شکوه و عظمت امپراتوری گذشته خود را از دست داده بودند و به این دلخوش و راضی بودند که دین اسلام را پذیرفته اند و به جهت احکام و مقررات این دین، عدالت در مورد آنها رعایت خواهد شد و شرف و حیثیت و آبروی آنان محفوظ است.عملکرد نامناسب امویان و قائل شدن تفاوت فاحش میان اعراب و موالی موجب بروز شورش های مختلف ملی، سیاسی و مذهبی شد. این قیام ها به منظور مقابله با دولت امویان و برانداختن سیاست عرب و دارای ریشه های فکری و فرهنگی بود.به طور کلی از زمان دولت امویان به بعد سه مسلک و عقیده مهم در میان مسلمانان پدید آمد که می توان آنان را احزاب سه گانه نامید.اصول و مبنای اصلی این سه حزب عبارت بود از:۱: تفضیل عرب بر تمام ملل و اقوام عالم یا حزب عربی.۲: مساوات و برابری همه طوایف و ملل عالم با یکدیگر یا حزب مساوات (شعوبیه غیر منحرف).۳: برتری عجم بر عرب و تحقیر عرب (شعوبیه منحرف).پیدایش این سه حزب از جهت تقدم تاریخی به همان ترتیبی است که نوشته شده است. حزب عربی اولین فرقه ای بود که در عهد دولت بنی امیه پیدا شد. عقیده این دسته این بود که جنس عرب بر همه ملت ها فضیلت دارند.شعوبیه غیر منحرف یا اهل تسویه معتقد بودند که میان ملل و طوایف عالم، بالذات تفاوتی نیست و اگر فضیلتی باشد در افراد آن هم به جهت سجایای اخلاقی نه قوم و قبیله و نسب است. حرف شعوبی منحرف یا فرقه ای که مرامشان تحقیر عرب و تفضیل ملل دیگر بود، به وسایل گوناگون در برانداختن سیادت عرب می کوشیدند.
تاریخ پیدایش شعوبیه
...
wikifeqh: شعوبیه
دانشنامه آزاد فارسی
شُعوبیّه
نام جنبشی فکری و فرهنگی در روزگار امویان و اوایل عباسیان که با دعوی سیادت قومی عرب و برتری آن ها بر دیگر اقوام و ملت ها مخالفت می کردند و دست کم خود را با آن ها برابر می دانستند. اینان بیشتر ایرانی بودند. در روزگار بنی امیه، اعراب در تحقیر مسلمانانی که از قوم عرب نبودند، افراط می کردند و آن ها را موالی (بردگان آزادشده) می خواندند. جنبش شعوبیه که واکنشی به این رفتار بود، بسیار پنهانی شکل گرفت و به تدریج آشکار شد. دعوت شعوبیه در آغاز متکی بر تعالیم اسلام بود. شعوبیان در پاسخ به اعراب و هواداران سیادت قومی عرب، از شعارهای اجتماعی آیین اسلام بهره می جسته و بر آن بوده اند که اسلام هیچ ملتی را بر دیگری برتری نداده و نشانۀ کرامت را پرهیزگاری شمرده است (سورۀ حجرات، آیۀ ۱۳). در همان حال که این دسته از شعوبیان که اهل تسویه خوانده شده اند، عقیدۀ مساوات را تبلیغ می کردند، در اواخر دورۀ امویان گروه دیگری پیدا شدند که پا را از این هم فراتر نهادند و عرب را از دیگر اقوام پست تر شمردند. نخستین نمود افکار و عقاید شعوبیه در اشعار شاعران ایرانی دیده می شد که همگی به عربی شعر می گفتند. شاعرانی چون اسماعیل بن سیّار نسایی، و بشّار بن بُرد طُخارستانی در پاسخ به اعراب که ایرانیان را علوج و عجم و موالی می خواندند، و به تبار خود، یعنی خاندان کسری و قباد، می بالیدند. افزون بر این، تألیف آثاری در ذکر افتخارات ایرانیان، چون فضایل الفرس ابوعبیده معّمر بن مثنّی، و ترجمۀ آثار پهلوی، چون آیین نامه و خدای نامه، در تاریخ ایران و تمدن ایرانی، از دیگر روش هایی بود که شعوبیان برای نشر عقاید خود پیش گرفتند. با استقرار حکومت عباسیان، جنبش شعوبیه نیز قدرت یافت. با نفوذ وزیران ایرانی در دستگاه خلافت عباسی و قیام کسانی چون سنباد گبر، اسحاق تُرک، مقنّع، و استاسیس که داعیۀ خونخواهی ابومسلم خراسانی داشتند، زمینۀ فعالیت و تبلیغ و پیشرفت هواداران شعوبیه به گونه ای فراهم آمد که برخی شعوبیان حتی با دین اسلام که منتسب به عرب بود و نیز هر آنچه به عرب تعلق داشت، مخالفت ورزیدند. در دورۀ عباسیان، اعراب که از ایرانیان دل پرخونی داشتند، پیروان شعوبیه را زندیق خواندند و به این بهانه بسیاری از بزرگان و سران این جنبش را کشتند. چنان که بشار بن برد، و ابن مقفع به اتهام زندقه کشته شدند؛ توجه به مبارزه و پیگرد زنادقه سبب نابودی بسیاری از تألیفات و آثار شعوبیه شد. به تدریج با کم رنگ شدن تفاخرات و تعصبات عرب در دورۀ عباسی و نیز مداخلۀ ایرانیان در ادارۀ دستگاه خلافت، نشر افکار شعوبیه نیز چندان ضرورت نیافت و این جنبش از حرکت بازایستاد.
نام جنبشی فکری و فرهنگی در روزگار امویان و اوایل عباسیان که با دعوی سیادت قومی عرب و برتری آن ها بر دیگر اقوام و ملت ها مخالفت می کردند و دست کم خود را با آن ها برابر می دانستند. اینان بیشتر ایرانی بودند. در روزگار بنی امیه، اعراب در تحقیر مسلمانانی که از قوم عرب نبودند، افراط می کردند و آن ها را موالی (بردگان آزادشده) می خواندند. جنبش شعوبیه که واکنشی به این رفتار بود، بسیار پنهانی شکل گرفت و به تدریج آشکار شد. دعوت شعوبیه در آغاز متکی بر تعالیم اسلام بود. شعوبیان در پاسخ به اعراب و هواداران سیادت قومی عرب، از شعارهای اجتماعی آیین اسلام بهره می جسته و بر آن بوده اند که اسلام هیچ ملتی را بر دیگری برتری نداده و نشانۀ کرامت را پرهیزگاری شمرده است (سورۀ حجرات، آیۀ ۱۳). در همان حال که این دسته از شعوبیان که اهل تسویه خوانده شده اند، عقیدۀ مساوات را تبلیغ می کردند، در اواخر دورۀ امویان گروه دیگری پیدا شدند که پا را از این هم فراتر نهادند و عرب را از دیگر اقوام پست تر شمردند. نخستین نمود افکار و عقاید شعوبیه در اشعار شاعران ایرانی دیده می شد که همگی به عربی شعر می گفتند. شاعرانی چون اسماعیل بن سیّار نسایی، و بشّار بن بُرد طُخارستانی در پاسخ به اعراب که ایرانیان را علوج و عجم و موالی می خواندند، و به تبار خود، یعنی خاندان کسری و قباد، می بالیدند. افزون بر این، تألیف آثاری در ذکر افتخارات ایرانیان، چون فضایل الفرس ابوعبیده معّمر بن مثنّی، و ترجمۀ آثار پهلوی، چون آیین نامه و خدای نامه، در تاریخ ایران و تمدن ایرانی، از دیگر روش هایی بود که شعوبیان برای نشر عقاید خود پیش گرفتند. با استقرار حکومت عباسیان، جنبش شعوبیه نیز قدرت یافت. با نفوذ وزیران ایرانی در دستگاه خلافت عباسی و قیام کسانی چون سنباد گبر، اسحاق تُرک، مقنّع، و استاسیس که داعیۀ خونخواهی ابومسلم خراسانی داشتند، زمینۀ فعالیت و تبلیغ و پیشرفت هواداران شعوبیه به گونه ای فراهم آمد که برخی شعوبیان حتی با دین اسلام که منتسب به عرب بود و نیز هر آنچه به عرب تعلق داشت، مخالفت ورزیدند. در دورۀ عباسیان، اعراب که از ایرانیان دل پرخونی داشتند، پیروان شعوبیه را زندیق خواندند و به این بهانه بسیاری از بزرگان و سران این جنبش را کشتند. چنان که بشار بن برد، و ابن مقفع به اتهام زندقه کشته شدند؛ توجه به مبارزه و پیگرد زنادقه سبب نابودی بسیاری از تألیفات و آثار شعوبیه شد. به تدریج با کم رنگ شدن تفاخرات و تعصبات عرب در دورۀ عباسی و نیز مداخلۀ ایرانیان در ادارۀ دستگاه خلافت، نشر افکار شعوبیه نیز چندان ضرورت نیافت و این جنبش از حرکت بازایستاد.
wikijoo: شعوبیه
پیشنهاد کاربران
به خدا سوگند، نژاد من از زر ناب پاکتر و بهتر است و اصلم از کردار نیکان و پرهیزگاران پاکیزه تر است. روی زمین سگی نیست که آرزوی پیوستن به نژاد تو را داشته باشد.
گر عرب آن پاسدار آب پاک بیابان باشد .
من تشنگی و مرگ را بر تن میخرم آبی که عرب بر دستم دهد را نمی نوشنم.
گر عرب آن پاسدار آب پاک بیابان باشد .
من تشنگی و مرگ را بر تن میخرم آبی که عرب بر دستم دهد را نمی نوشنم.
شعوبیه نام نهضت برخی ایرانیان است که پس از استیلای اعراب بر ایران، برای رهایی از بند امویان و جلوگیری از استحاله و از دست دادن هویت قومی، علیه خلفای مسلمان به پا شد و به حکومت اعراب و خلفای مسلمان اموی پایان بخشید.
... [مشاهده متن کامل]
ایرانیان که در برابر استحاله و از دست دادن هویت ملی خویش سر می پیچیدند نهضت هایی را علیه خلفای مسلمان پایه ریزی کردند. از اواخر عهد اموی نهضت های ملی و سیاسی و مذهبی هر روز به رنگی ظاهر می شد. مقصود اصلی این جنبش ها برانداختن دولت و سیادت عرب بود. بزرگترین نهضت ایرانیان که به انقراض دولت و سیادت عرب ها انجامید نهضت شعوبیه بود. شعوبیه نام نحله ای است که از اواخر دولت اموی ( اوائل قرن دوم هـ. ق ) ظهور یافت و به برانداختن بنی امیه، برکشیدن بنی عباس و استقلال سیاسی ایرانیان انجامید. شعوبیان برای عرب ها در نژاد و فرهنگ پشیزی ارزش و اعتبار قائل نبودند و خود را برتر از عرب می دانستند. کار برتری جویی عرب و تحقیر عجم به جایی رسید که امویان غیر عرب و از جمله ایرانیان را موالی می خواندند. عکس العمل منطقی ایرانیان در برابر این تبعیض نژادی اعراب به دو شکل پدیدار شد: نخست گروهی که با تمسک به متن قرآن ( سوره حجرات، آیه ۱۳ ) که ملاک برتری میان شعوب و قبائل را تقوای الهی می شمارد، به اصل مساوات میان عرب و عجم اعتقاد داشتند. این ها اگر چه در ابتدا «اهل تسویه» خوانده می شدند، اما بعدها به «شعوبیه» شهرت یافتند. گروه دوم کسانی بودند که در برابر تبعیض و مظالم اعراب، راه تعصب و افراط در پیش گرفتند و قائل به تفضیل و سیادت عجم بر عرب بودند. بعدها به تدریج نام شعوبیه به هر دو گروه گذاشته شد و گروه اخیر، پایه گذار نهضتی شد که به تحصیل استقلال ایرانیان در حوزه های سیاسی، فرهنگی و ادبی منتهی گشت. استعمال لفظ شعوبیه به معنای مخالفان قوم عرب، به احتمال زیاد به بعد از سال ۱۳۲ هـ. ق و دوران حکومت بنی عباس بازمی گردد. شعوبیه به معنای عام نام فرقه ای است که معتقد به فضیلت عرب بر سایر اقوام نیست و به معنای خاص عبارت از فرقه ای است که دشمن جنس عرب است و این قوم را بهترین اقوام عالم نمی شمارد و جنس عجم را بر عرب ترجیح می دهد.
کلمه «شعوبیه» برگرفته از آیه قرآن است:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَیٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ ( حجرات، آیه ۱۳ )
... [مشاهده متن کامل]
ایرانیان که در برابر استحاله و از دست دادن هویت ملی خویش سر می پیچیدند نهضت هایی را علیه خلفای مسلمان پایه ریزی کردند. از اواخر عهد اموی نهضت های ملی و سیاسی و مذهبی هر روز به رنگی ظاهر می شد. مقصود اصلی این جنبش ها برانداختن دولت و سیادت عرب بود. بزرگترین نهضت ایرانیان که به انقراض دولت و سیادت عرب ها انجامید نهضت شعوبیه بود. شعوبیه نام نحله ای است که از اواخر دولت اموی ( اوائل قرن دوم هـ. ق ) ظهور یافت و به برانداختن بنی امیه، برکشیدن بنی عباس و استقلال سیاسی ایرانیان انجامید. شعوبیان برای عرب ها در نژاد و فرهنگ پشیزی ارزش و اعتبار قائل نبودند و خود را برتر از عرب می دانستند. کار برتری جویی عرب و تحقیر عجم به جایی رسید که امویان غیر عرب و از جمله ایرانیان را موالی می خواندند. عکس العمل منطقی ایرانیان در برابر این تبعیض نژادی اعراب به دو شکل پدیدار شد: نخست گروهی که با تمسک به متن قرآن ( سوره حجرات، آیه ۱۳ ) که ملاک برتری میان شعوب و قبائل را تقوای الهی می شمارد، به اصل مساوات میان عرب و عجم اعتقاد داشتند. این ها اگر چه در ابتدا «اهل تسویه» خوانده می شدند، اما بعدها به «شعوبیه» شهرت یافتند. گروه دوم کسانی بودند که در برابر تبعیض و مظالم اعراب، راه تعصب و افراط در پیش گرفتند و قائل به تفضیل و سیادت عجم بر عرب بودند. بعدها به تدریج نام شعوبیه به هر دو گروه گذاشته شد و گروه اخیر، پایه گذار نهضتی شد که به تحصیل استقلال ایرانیان در حوزه های سیاسی، فرهنگی و ادبی منتهی گشت. استعمال لفظ شعوبیه به معنای مخالفان قوم عرب، به احتمال زیاد به بعد از سال ۱۳۲ هـ. ق و دوران حکومت بنی عباس بازمی گردد. شعوبیه به معنای عام نام فرقه ای است که معتقد به فضیلت عرب بر سایر اقوام نیست و به معنای خاص عبارت از فرقه ای است که دشمن جنس عرب است و این قوم را بهترین اقوام عالم نمی شمارد و جنس عجم را بر عرب ترجیح می دهد.
کلمه «شعوبیه» برگرفته از آیه قرآن است:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَیٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ ( حجرات، آیه ۱۳ )
شعوبیه، عرب را از پست ترین اقوام می شمردند و با توسل به قرآن، فضیلت را فقط در تقوی می دانستند. جریان شعوبیه از دوره امویه تا اوایل عباسیان بازار گرمی داشت تا اندک اندک مبارزه با آنان جدی شد و در عهد سلجوقیان به تهمت زندقه نابود شدند. 🔸از کتاب سبک شناسی شعر؛ دکتر سیروس شمیسا
تازیان عرب مسلمان دنا جایی که در توان داشتند ایرانیان را کشتند بویژه سرداران و دانشمندان کشور عزیزمان را! خیلی ساده ست برای درک و فهمیدن اینکه ایرانیان بر عربان برتری داشتند و دارند!
هو
نهضتی ایرانی که در قرون اولیه اسلامی در مقابل شوونیسم یا ناسیونالیسم افراطی عرب تشکیل شد.
نهضتی ایرانی که در قرون اولیه اسلامی در مقابل شوونیسم یا ناسیونالیسم افراطی عرب تشکیل شد.