[ویکی اهل البیت] عواملی مثل آشنایی با فرهنگ غرب اعزام دانشجو به خارج، رواج روزنامه و رزونامه نگاری، ایجاد دارالفنون و... که زمینه انقلاب مشروطیت را در ایران فراهم کرد؛ لزوم تجدید نظر در ادبیات را نیز ایجاد کرد. البته احساس نیاز به تحول در ادبیات فارسی بی سابقه نبود اما کمیت و کیفیت آن تفاوت اساسی با تحولات سده اخیر داشت.
کوشش برای تجدد در شعر چیزی نیست که با نیما یا مشروطه آغاز شده باشد. خاقانی، نظامی و اقمارشان در قیاس با شاعران قبل از خود عالماً و عامداً شیوه شعر را مورد تجدید نظر قرار دادند. کوشش صوفیه یکی از بزرگترین قدمها در حوزه تجدد شعر فارسی بوده است.
اقدام شاعران سبک هندی که تمام توجهشان به تازگی خیال بود نیز تلاشی در این راستا بود؛ اما از آنجا که هر یک از این اقدام ها از بینشی یک بعدی سرچشمه می گرفت با توفیق همراه نبود. حتی تلاش هایی هم که پیش از نیما و مقارن انقلاب مشروطیت و پیش و پس از آن صورت گرفت راه به جایی نبرد. از جمله سه تابلوی مریم از میرزاده عشقی که به مسائل اجتماعی و روزمره می پردازد، منظومه های ایرج میرزا که زبان محاوره را در آن بکار می گیرد.
شعر «یاد آر ز شمع یار آر» دهخدا که بوی تجدد از قالب و لحن آن به مشام می رسد، هر یک تلاشی در نوسازی شعر فارسی است. ابوالقاسم لاهوتی مضامین انقلابی و مسائل کارگری را مطرح می کند و فرخی یزدی غزل سیاسی را پدید می آورد. همه اینها و کسانی چون نسیم شمال و جعفر خامنه ای و تقی رفعت و... هیچ یک شعر نویی پدید نیاوردند هر چند اشعار آنان در زمان خود بدعت به حساب می آمد و از لحاظ تاریخی و ادبی ارزش ویژه خود را دارا بود.
علی اسفندیاری که در شعر فارسی با نام «نیما یوشیج» شناخته شده است، آغازگر راستین شعر نو است. به همین جهت شعرنو را شعر نیمایی نیز گفته اند و او را «پدر شعر نو» نامیده اند. نیما این حقیقت را دریافته بود که یک شبه نمی توان شعر را از قید و بند مستحکم هزار ساله عروض رها کرد؛ بنابراین به کلی از عروض فاصله نگرفت.
او وزن و قافیه را حفظ کرد اما دست شاعر را در استفاده از آن بازگذاشت و بعد از تلاش و تجربه های شعری پراکنده در سال 1301 «افسانه» را منتشر کرد. این شعر غنایی بلند هر چند از لحاظ بیان و نوع نگرش به زندگی و طبیعت از تازگی برخوردار بود اما از لحاظ ساختمان و موسیقی شعر تازگی چندانی نداشت. نخستین شعر کاملاً آزاد وی «ققنوس» است که در سال 1316 سروده شده، مصراع آن مساوی نیست و از نظم قافیه در شعر کلاسیک پیروی نمی کند.
اشعار نیما سر و صدای بسیاری در جامعه ادبی ایران به پا کرد و مخالفان و موافقان بسیاری برانگیخت. البته شمار مخالفان بیشتر بود و سرسختی بسیار به خرج می دادند؛ اما نیما با صبوری بکار خود ادامه داد و در نهایت توانست این نوع شعر را به رسمیت بشناساند و برای آن هویت ادبی کسب کند. در شعر نو تحول در زبان و قالب تنها نبوده است (هر چند که این در جای خود مهم است) بلکه مهم تر از آن بینش و محتوا تغییر کرده است.
کوشش برای تجدد در شعر چیزی نیست که با نیما یا مشروطه آغاز شده باشد. خاقانی، نظامی و اقمارشان در قیاس با شاعران قبل از خود عالماً و عامداً شیوه شعر را مورد تجدید نظر قرار دادند. کوشش صوفیه یکی از بزرگترین قدمها در حوزه تجدد شعر فارسی بوده است.
اقدام شاعران سبک هندی که تمام توجهشان به تازگی خیال بود نیز تلاشی در این راستا بود؛ اما از آنجا که هر یک از این اقدام ها از بینشی یک بعدی سرچشمه می گرفت با توفیق همراه نبود. حتی تلاش هایی هم که پیش از نیما و مقارن انقلاب مشروطیت و پیش و پس از آن صورت گرفت راه به جایی نبرد. از جمله سه تابلوی مریم از میرزاده عشقی که به مسائل اجتماعی و روزمره می پردازد، منظومه های ایرج میرزا که زبان محاوره را در آن بکار می گیرد.
شعر «یاد آر ز شمع یار آر» دهخدا که بوی تجدد از قالب و لحن آن به مشام می رسد، هر یک تلاشی در نوسازی شعر فارسی است. ابوالقاسم لاهوتی مضامین انقلابی و مسائل کارگری را مطرح می کند و فرخی یزدی غزل سیاسی را پدید می آورد. همه اینها و کسانی چون نسیم شمال و جعفر خامنه ای و تقی رفعت و... هیچ یک شعر نویی پدید نیاوردند هر چند اشعار آنان در زمان خود بدعت به حساب می آمد و از لحاظ تاریخی و ادبی ارزش ویژه خود را دارا بود.
علی اسفندیاری که در شعر فارسی با نام «نیما یوشیج» شناخته شده است، آغازگر راستین شعر نو است. به همین جهت شعرنو را شعر نیمایی نیز گفته اند و او را «پدر شعر نو» نامیده اند. نیما این حقیقت را دریافته بود که یک شبه نمی توان شعر را از قید و بند مستحکم هزار ساله عروض رها کرد؛ بنابراین به کلی از عروض فاصله نگرفت.
او وزن و قافیه را حفظ کرد اما دست شاعر را در استفاده از آن بازگذاشت و بعد از تلاش و تجربه های شعری پراکنده در سال 1301 «افسانه» را منتشر کرد. این شعر غنایی بلند هر چند از لحاظ بیان و نوع نگرش به زندگی و طبیعت از تازگی برخوردار بود اما از لحاظ ساختمان و موسیقی شعر تازگی چندانی نداشت. نخستین شعر کاملاً آزاد وی «ققنوس» است که در سال 1316 سروده شده، مصراع آن مساوی نیست و از نظم قافیه در شعر کلاسیک پیروی نمی کند.
اشعار نیما سر و صدای بسیاری در جامعه ادبی ایران به پا کرد و مخالفان و موافقان بسیاری برانگیخت. البته شمار مخالفان بیشتر بود و سرسختی بسیار به خرج می دادند؛ اما نیما با صبوری بکار خود ادامه داد و در نهایت توانست این نوع شعر را به رسمیت بشناساند و برای آن هویت ادبی کسب کند. در شعر نو تحول در زبان و قالب تنها نبوده است (هر چند که این در جای خود مهم است) بلکه مهم تر از آن بینش و محتوا تغییر کرده است.
wikiahlb: شعر_نو