شراء


معنی انگلیسی:
purchase

لغت نامه دهخدا

شراء. [ ش ِ ] ( ع مص ) شری. مالک شدن به بیع.( از تاج العروس ). خریدن یا فروختن و از اضداد است. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). خرید و فروختن و این از لغات اضداد است. ( غیاث اللغات ). خریدن. ( ترجمان القرآن علامه جرجانی ص 61 ) ( دهار ). || فروختن. ( ترجمان علامه جرجانی ص 61 ) ( از تاج العروس ).
- بیع و شراء ؛خرید و فروش :
ازبهر قضا خواستن و خوردن رشوت
فتنه همگان بر کتب بیع و شرایند.
ناصرخسرو.
|| گوشت را در آفتاب گذاشتن تا خشک شود. ( از منتهی الارب ). گوشت را گستردن. ( از تاج العروس ). || جامه را در آفتاب گذاشتن تا خشک شود. ( از منتهی الارب ). گستردن جامه. ( از تاج العروس ). || در آفتاب گذاشتن پینو ( کشک ) را تا خشک شود. || افسوس کردن بر کسی. || خوار و حقیر نمودن کسی را. ( از منتهی الارب ). || پیشی کردن از قوم به ذات خود و جنگ کردن بجای ایشان و در حضور سلطان رفتن و سخن گفتن از طرف ایشان. || گرفتار گردانیدن کسی را خدای به علت شری. ( از منتهی الارب ).

شراء. [ ش َ ] ( ع اِ ) لغتی است در شری به معنی ناحیه. ( از اقرب الموارد ). رجوع به شری شود.

شراء. [ ش َ ] ( اِخ ) نام کوهی است در دیار بنی کلاب و شراء دو جایگاه است : یکی شراء بیض از آن بنی کلاب و دیگر شراء سوداء متعلق به بنی عقیل در قسمت آخر اعراف عمره. ( از معجم البلدان ). || گویند دو قریه است که در پشت ذات عرق واقع و بالای آنها یک کوه دراز موسوم به مسولا است. ( از معجم البلدان ).

شراء. [ ش َ ] ( اِخ )...بالا. از دهستانهای بخش وفس شهرستان اراک. شراء از دو دهستان بالا و پایین و از 108 قریه بزرگ و کوچک تشکیل شده است و جمعیت آن در حدود 50000 تن است.مرکز دهستان قصبه خنداب است. محصول آن غلات و انگورو آب آن از رودخانه است. به اصطلاح محلی به این دهستان چراء میگویند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

شراء. [ ش َ ] ( اِخ )...پایین. در خاور شهرستان همدان واقع شده است و خود شراء بدو قسمت بالا و پایین تقسیم میشود بالا جزء شهرستان اراک و شراء پایین در شهرستان همدان بین سه بخش : رود، رزن وکبودراهنگ تقسیم شده است. سکنه این دهستان در حدود 17 هزار تن است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات ، حبوبات ، انگور و لبنیات ومختصر صیفی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

فرهنگ معین

(ش ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) خریدن . ۲ - (اِ مص . ) خرید. ۳ - فروش .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شراء به خریدن و فروختن، گفته می شود. شریت الشیء شراء؛ اذا بعته و اذا اشتریته أیضا و هو من الاضداد.
لفظ شراء هر چند در لغت از اضداد بوده و معنی بیع و نیز اشتراء را افاده می کند لیکن در عرف بیش تر در اشتراء (خرید) بکار می رود و استعمال آن در بیع قلیل است.
و بدین جهت استعمال آن در ایجاب نیازمند به قرینه معینه است.

پیشنهاد کاربران

در زبان مازنی ما به چشمه هایی که هیچ وقت آبش تموم نمیشه و دائمی هستش این واژه رو استفاده می کنیم.
�شِرا� یا �شیرا�
مثلا در یکی از روستاهای آمل ( عالیکلا آهی ) به جایی که چندین چشمه داشت و سرازیر میشد و در منطقه ی کاله ی محل بود می گفتیم.
...
[مشاهده متن کامل]

یعنی:
شیر = برکت و مال و روزی چون شیر گاو داره ( خاستگاه و منبع روزی )
را = راه و مسیر عبورش که به ( رودخانه ی اصلی وصل میشه )

شِراء: خریدن یا فروختن، خر یدوفروش؛ معنی شراء با توجه به مفهوم جمله مشخص می شود؛ از اضداد است.
شِاراء به معنی خرید کردن
کلمه ( اشتراء ) که مصدر فعل ( یشترون ) است به معنای فروختن و کلمه ( شراء ) به معنای خریدن است .
به معنی خرید کردن است
شراا به بسته بندی بز رگ علف کاه و یونجه برای بار زدن پشت الاغ و قاطر میگویند
شراء
شراء یعنی فروش
شرا یا چرا از نام باستانی شپارد یا ساپارد از ولایات مادسفلی بوده و روایت است که دیاکو از اهالی این منطقه است
شرا به معنی شاهراه که رستاق شرا در مسیر راه شاهی هگمتانه به ری بوده است
شِراء به معنی خرید کردن

بپرس