شتاب

/SetAb/

مترادف شتاب: تسریع، تعجیل، تندی، سرعت، عجله

متضاد شتاب: درنگ، کندی

معنی انگلیسی:
acceleration, dispatch, expedition, haste, hastiness, headiness, hurry, pickup, rashness, rush, swiftness, tempo, whirl, dash

لغت نامه دهخدا

شتاب. [ ش ِ ] ( اِمص ) مقابل درنگ. ( آنندراج ). جستن و خواستن امری پیش از وقت آن و آن از مقتضیات شهوت و از صفات مذمومه باشد. عجله. ( یادداشت مؤلف ). اشتاب. اشتو ( درتداول عامه گناباد ). سرعت. عجل. دستپاچگی. تندی. مقابل درنگ و آهستگی. تعجیل. مقابل کندی :
داد در دست او مرنده آب
خورد آب از مرنده او به شتاب.
منجیک.
شتابش را تب اندر دل فتاده
نشاطش را خر اندر گل فتاده.
( ویس و رامین ).
یک است ابلهان را شتاب و شکیب
سواران بد را چه بالا چه شیب.
اسدی.
به هر کار بهتر درنگ ازشتاب
بمان تا بتابد بر این آفتاب.
اسدی.
چو باد و خاک ندانی مگر شتاب و درنگ
چو رمح و سیف ندانی مگر طعان و ضراب.
مسعودسعد.
گر روز من سیه چو غراب است پس چرا
ماننده غراب ندانم همی شتاب.
مسعودسعد.
چو کوه و بادی لیکن چو کوه و باد تراست
به گاه حلم درنگ و به گاه حمله شتاب.
مسعودسعد.
چنین طریق ز شاهان که را بود که تراست
به حلم و عفو درنگ و به جنگ و جود شتاب.
مسعودسعد.
تو مکن هیچ درنگ ارچه شتاب از دیوست
که فرشته شوی ار هیچ در این بشتابی.
سوزنی.
آن غریبی خانه می جست از شتاب
دوستی بردش سوی خانه خراب.
مولوی.
ما در تو کی رسیم که رفتی به صد شتاب
کی عمر رفته کس به دویدن گرفته است.
کمال خجند.
تفکر ازپس معنی همی چنان باید
که از مسام دل و دیده جوی خون راند
شتاب نیک نباید، درنگ به ْ در نظم
هر آنچه زود بگویند دیرکی ماند.
کریمی سمرقندی.
|| به معنی دویدن با لفظ کردن و گرفتن و انداختن و داشتن و آوردن مستعمل است. ( از آنندراج ). اِنذِراع. دَعسَرَة. زَفقَلَة. ( منتهی الارب ).
- باشتاب ؛ مقابل بادرنگ. عجول. تند :
اگر جنگ سازد بیارای جنگ
که اوباشتاب است و ما بادرنگ.
فردوسی.
- بشتاب ؛ عاجل. عجله کننده. باشتاب. عجولانه :
آن خواجه که با هزار بر و لطف است
حلمش بشتاب نه و جودش به درنگ.
منوچهری.
امیر بشتاب براند و به آمل رسید روز آدینه ششم جمادی الاولی. ( تاریخ بیهقی ص 463 چ ادیب ).
خدای داند پای برهنه از جیلم بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

عجله وتندی درکاروحرکت، چالاکی وسرعت، تندرفتن
۱ - تندی در کار و حرکت سرعت عجله . ۲ - سرعت سیر الکواکب . ۳ - چالاکی جلدی . یا به شتاب . بسرعت بعجله : بشتاب خود را بدو رسانید .

فرهنگ معین

(شِ ) [ ع . ] (اِمص . )۱ - عجله . ۲ - چالاکی .

فرهنگ عمید

۱. عجله و تندی در کار و حرکت، چالاکی و سرعت.
۲. (بن مضارع شتافتن ) = شتافتن
* شتاب گرفتن: (مصدر لازم ) شتاب کردن، عجله کردن.

فرهنگستان زبان و ادب

{acceleration} [فیزیک] بُرداری که آهنگ تغییر سرعت را نشان می دهد

واژه نامه بختیاریکا

زرق ( زورق ) ؛ هُل دونی؛ قیقاچ

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] امام علی (علیه السّلام) در مذمت شتاب و عجله میفرمایند: «از حماقت و خشونت است شتاب کردن پیش از امکان یک چیز و صبر و تحمل بعد از فرصت.»
«فی وصیته لابنه الحسن علیه السلام: اخر الشر؛ فانک اذا شئت تعجلته؛ امام علی (علیه السّلام) در سفارش به فرزند خود امام حسن (علیه السّلام) می فرماید: بدی را به تاخیر افکن؛ زیرا هر زمان بخواهی می توانی آن را جلو اندازی.»
پرهیزاز شتاب
«من کتابه للاشتر لما ولاه مصر: لا تعجلن الی تصدیق ساع: فان الساعی غاش، و ان تشبه بالناصحین؛ امام علی (علیه السّلام) در فرمان ولایت مصر به مالک اشتر می فرماید: در قبول کردن حرف بدگو عجله نکن؛ زیرا سخن چین، حیله گر است، هر چند در قیافه اندرزگویان درآید!»
نشانه نادانی
«من الخرق المعاجله قبل الامکان، و الاناه بعد الفرصه؛ از حماقت و خشونت است شتاب کردن پیش از امکان یک چیز و صبر و تحمل بعد از فرصت.»
پرهیز از شتاب
...

دانشنامه عمومی

شتاب ( به انگلیسی: Acceleration ) عبارت است از نسبت تغییرات سرعت به زمان. [ ۱] در یک بُعد دیگر، شتاب عبارت است از میزان افزایش یا کاهش سرعت یک جسم در واحد زمان. از آنجایی که سرعت یک کمیّت برداری است، پس شتاب باید نشان دهندهٔ میزان تغییر بزرگی و جهت سرعت باشد. به زبان ساده، شتاب یک کمیت برداری است. [ ۲] [ ۳] بُعد شتاب
هنگامی که سرعت یک متحرک درحال تغیر باشد می گوییم که حرکت آن دارای شتاب است. طبق دستگاه استاندارد یکاهای SI، یکای شتاب متر بر مجذور ثانیه است. ( m s 2 یا m⋅s−2 یا LT - ۲ )
نسبت تغییرات سرعت به زمان را شتاب گویند. در مبحث شتاب زاویه ای هم نسبت تغییرات سرعت زاویه ای به زمان این تغییرات را شتاب زاویه ای گویند.
بردار شتاب لحظه ای a جسمی که موقعیتش در زمان t به وسیله ( f ( t نشان داده شده به صورت زیر می باشد.
شتاب مشتق درجه دو از مکان نسبت به زمان است.
بُعد شتاب، بُعد سرعت ( L/T ) تقسیم بر زمان است، یعنی L/T2. واحد شتاب در SI، متر بر مجذور ثانیه ( m/s۲ ) است.
جسمی که در حال حرکت در یک مسیر دایره ای است، مانند یک ماهواره که در مدار زمین حرکت می کند، به دلیل تغییر جهت حرکت، شتاب دارد، اگرچه اندازه سرعت ممکن است ثابت باشد.
وقتی که جسمی به گونه ای حرکت کند که تغییر جهت داشته باشد اما سرعت آن تغییر نکند، گفته می شود که تحت شتاب مرکزگرا ( جانب مرکز ) قرار گرفته است.
اگر سرعت جسمی تغییر کند اما جهت حرکتش تغییر نکند، دارای شتاب مماسی است.
طبق قانون نیوتون: نیرو باعث تغییر سرعت و ایجاد شتاب می شود.
به نوعی دیگر می توان بیان کرد برای ایجاد شتاب در حرکت باید یا تغییر سرعت یا تغییر جهت داشته باشیم.
عکس شتاب

شتاب (فیلم ۲۰۱۳). شتاب ( به انگلیسی: RUSH ) فیلمی زندگی نامه ای اکشن به کارگردانی ران هاوارد است. این فیلم در تاریخ ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۳ به نمایش گذاشته شد.
داستان فیلم بازسازی واقعه مسابقه فرمول یک دهه ۱۹۷۰ میان جیمز هانت و نیکی لائودا است که در سال ۱۹۷۶ در یک تصادف فاجعه بار در مسابقات فرمول یک جایزه بزرگ آلمان به شدت مجروح می شود و تا سر حد مرگ پیش می رود. اما او چند هفته پس از حادثه به میدان ها باز می گردد تا با رقیبش، جیمز هانت، برای دست یابی به مقام قهرمانی جهان در سال ۱۹۷۶ در فوجی ژاپن به رقابت بپردازد و . . . [ ۶]
کریس همسورف
دانیل برول
اولیویا وایلد
الکساندرا ماریا لارا
الیستر پیتری
ژوزفین دو لا بوم
اریش ردمن
استیون منگن
وینسنت ریوتا
پاتریک بالادی
کریستیان مک کی
• ناتالی دورمر
عکس شتاب (فیلم ۲۰۱۳)

شتاب (فیلم ۲۰۱۵). شتاب ( انگلیسی: Momentum ) یک فیلم در ژانر مهیج و اکشن است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به اولگا کوریلنکو، جیمز پیورفوی، و مورگان فریمن اشاره کرد.
عکس شتاب (فیلم ۲۰۱۵)

شتاب (فیلم ۲۰۱۹). شتاب ( به انگلیسی: Acceleration ) یک فیلم ویدئویی آمریکایی اکشن محصول سال ۲۰۱۹ به کارگردانی مایکل مرینو و دانیل زیریلی [ ۱] با بازی دولف لاندگرن، ناتالیا بورن، چاک لیدل، شان پاتریک فلانری و دنی ترخو است. [ ۲] [ ۳] [ ۴]
دولف لاندگرن در نقش ولادیک زوریچ
ناتالیا بورن در نقش رونا
چاک لیدل در نقش هانیبال
• شان پاتریک فلانری در نقش کین
• دنی ترخو در نقش سانتوس
فیلم شتاب در ۸ نوامبر ۲۰۱۹ در ایالات متحده آمریکا به صورت فیلم ویدئویی منتشر شد.
این فیلم بیشتر نقدهای منفی از منتقدان دریافت کرده است. [ ۵]
عکس شتاب (فیلم ۲۰۱۹)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

شتاب (acceleration)
آهنگ تغییر سرعت جسم متحرک. شتاب را معمولاً برحسب متر بر مجذور ثانیه (ms-۲) یا فوت بر مجذور ثانیه(fts-۲)اندازه گیری می کنند. از آن جا که سرعت کمیتی برداری و دارای اندازه و جهت است، جسمی که با تندی ثابت حرکت می کند، در صورت تغییر جهت حرکتش دارای شتاب خواهد بود. بنا به قانون دوم حرکت نیوتون، جسم وقتی شتاب می گیرد که برآیند نیروهای وارد بر آن صفر نباشد و جسم تحت تأثیر نیروهای نامتوازن قرار گیرد. شتابِ ناشی از گرانی، شتاب جسمی است که براثر میدان گرانشی زمین سقوط آزاد می کند. مقدار این شتاب بسته به عرض جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا اندکی تغییر می کند. مقدار پذیرفته شده در سطح بین المللی برای شتاب گرانش برابر۹.۸۰۶ms-۲است. شتاب متوسط (a) برای شیئی که روی خط راست و در دورۀ زمانیtحرکت می کند از (فرمول۱) محاسبه می شود که در آن،u سرعت اولیه وv سرعت نهایی است. مقدار منفیa نشان دهندۀ کاهش سرعت شیء است. نیز ← معادله_حرکتفرمول ۱:

مترادف ها

hurry (اسم)
شتاب، دست پاچگی، عجله

pelt (اسم)
شتاب، ضربه، پوستک، پوست خام، پوست پشم دار

acceleration (اسم)
شتاب، سرعت، تسریع، افزایش سرعت، تندی، تعجیل

haste (اسم)
شتاب، سرعت، عجله

speed (اسم)
شتاب، سرعت، تندی، وضع، حالت، کامیابی، میزان شتاب، درجه تندی

velocity (اسم)
شتاب، سرعت، تندی

precipitation (اسم)
شتاب، تسریع، ته نشینی، دست پاچگی، بارش، عجله

dispatch (اسم)
شتاب، ارسال، مخابره، اعزام، گسیل، پیغام، توزیع امکانات، انجام سریع

hustle (اسم)
شتاب، فشار، تکان، زور

expedience (اسم)
شتاب، اقتضاء، سودمندی، اقدام مهم، کار مهم

expediency (اسم)
شتاب، اقتضاء، سودمندی، اقدام مهم، کار مهم

tilt (اسم)
شتاب، تمایل، برخورد، زد و خورد، پرتاب، کجی، شیب، سرازیری، مسابقه نیزه سواری، شمشیربازی سواره در قرون وسطی

فارسی به عربی

ارسالیة , استعجال , تعجیل , ذرائع , ذریعة , زحام , عجلة , متر

پیشنهاد کاربران

شتاب، ناشتاب، شتابان، ناشتابان. تند آهسته، یواش ( یکباش ) :یک نواخت.
. . . جخت . . .
شتاب: عجله
و
سرعت
شِتاب
واکافتِ شِتاب : شِ - تاب
تاب سِتاک کارواژه ی تابیدن : کنایه از گرما ، داغی ، حرارت است زیرا تندترین و سُروترین ( سریع ترین ) آخشیگان: نور ، آتش، آزَر ، روشَنی ، دِرَخش است که تاب / تافت / تَفت باشد ، همین گونه :
...
[مشاهده متن کامل]

آفتاب : آف - تاب ( از بالا به پایین شانیدَن )
آف - : پیشوند از سوی بالا همریشه با up انگلیسی و auf آلمانی
تاب : ستاک و بُن تابیدن
پیشوند شِ - و گویش های دیگر آن به سورش های ( صورت های ) زیر در پارسی به کار می روند :
شُ : شماره
سِ : سِگال
زُ : زُدودن
آز : آزمودن
خَ : خبر ، ختر ( خطر ) ، خَراگ ( خَراج )
اِخ : اِخرَواک: اِخ - رَو ( رفتن ) - آک ( اِخراج )
مینش این پیشوند به سوی بیرون و همینتور : فراگیر ، آزگار ، کامل ، کَمال ، تَمام ، هَمه ، پُرکام
شِتاب = پُرسُروِش ( پُرسُرعَت ) ، بسیار سُروا ( خیلی سریع )

عجله . . . . شدت . . . سرعت . . . .
عجله، شتاب به گویش جهرمی می شود : اشتو
در زبان ترکی به عجله : ته له سیک گفته می شود از مصدر تَلَسْمَک ( عجله کردن ) . به شتاب : تؤواراخ یا تؤلؤ گفته می شود .
ته له سیک روانلاماقدا /اوخویوب قرآنی چیخدیم
...
[مشاهده متن کامل]

کی یازیم سنه : گل ایندی /داها چیخمیشام قرآنی
( چون گفته بودند خانم ننه به سفر کربلا رفته موقعی بر می گردد که تو قرآن را تمام کنی )
با عجله ی تمام به حفظ کردن مشغول شدم . و به زودی قران را ختم نمودم
تا به تو نامه بنویسم حالا بیا که من دیگر قرآن را تمام کرده ام .
کلیات ترکی شهریار شعر خان ننه

سرعت گرفتن

بپرس