شبکوک

لغت نامه دهخدا

شبکوک. [ ش َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) شبکو. شبکوکا. شبکوکه. نوعی از گدایی باشد و آن چنان است که شبها بر بالای مناری یا پشته ای یا درختی که در میان محله واقع باشد برآیند وبه آواز بلند یک یک از مردم محله را نام ببرند و دعاکنند تا به ایشان صدقه بدهند. ( برهان ) :
همچو شبکوکی کنم من ذکر و بانگ
تا رسد از بامهایم نیم دانگ.
مولوی.
زهی جوفروشان گندم نمای
جهانگرد و شبکوک خرمن گدای.
سعدی.
رجوع به شبکو شود. || ساعت که مبداء آن شب هنگام گیرند و میزان کنند و گذارند تا کار کند.

فرهنگ معین

( ~ . ) (ص . ) درویش ، گدا.

فرهنگ عمید

۱. درویش، فقیر.
۲. درویشی که شب روی بلندی مانند پشته یا درخت می رفت و به آواز بلند مردم را دعا می کرد و صدقه می خواست: زهی جوفروشان گندم نمای / جهانگرد شبکوک خرمن گدای (سعدی۱: ۱۲۶ ).

پیشنهاد کاربران

بپرس