شبکه معنایی ( به انگلیسی: semantic network ) یا شبکه قاب ( به انگلیسی: frame network ) یک نوع پایگاه دانش است که «روابط معنایی بین مفاهیم» را در یک شبکه نمایش می دهد. [ ۱]
شبکه معنایی یک گراف جهت دار یا بدون جهت است که شامل:
• «راس ها» نمایش دهنده ی مفاهیم
• «یال ها» نمایش دهنده ی رابطه معنایی بین مفاهیم، تناظر یا اتصال پهنه های معنایی است.
یک شبکه معنایی استاندارد معمولا به صورت «سه تایی معنایی» بیان می شود. [ ۱]
• از شبکه های معنایی معمولا برای بازنمود دانش استفاده می شود.
شبکه های معنایی در پردازش زبان های طبیعی کاربرد دارد،
مثلا در:
• تجزیه معنایی
• ابهام زدایی از مفهوم واژه[ ۱]
از شبکه های معنایی در موقعی که فردی دانشی دارد که آن دانش به صورت بهینه توسط «مجموعه ای از مفاهیم مرتبط با هم» که قابل فهم است استفاده می شود. بیشتر شبکه های معنایی براساس شناخت هستند. [ ۱]
شبکه های معنایی شامل یال ها و گره هایی هستند که قابلیت سازماندهی به یک سلسله مراتب طبقه بندی را دارد.
در شبکه های معنایی این ایده ها وجود دارد:
• فعال سازی گسترشی ( Spreading activation )
• وراثت ( inheritance )
• گره به عنوان پیش - شیء ( nodes as proto - objects ) [ ۱]
با استفاده از یک لیست انجمنی:
( setq *database* ' ( ( canary ( is - a bird ) ( color yellow ) ( size small ) ) ( penguin ( is - a bird ) ( movement swim ) ) ( bird ( is - a vertebrate ) ( has - part wings ) ( reproduction egg - laying ) ) ) ) در این مثال از تابع «assoc» با کلید «canary» برای استخراج همه اطلاعات درباره نوع «canary» استفاده شده است. [ ۲]
یک مثال از شبکه معنایی وردنت است. وردنت یک پایگاه داده واژگانی به زبان انگلیسی است. این نرم افزار کلمات انگلیسی را به مجموعه های مترادف که «دایره مترادف ( Synset ) » نام دارد گروه بندی می کند، تعاریف کوتاه و عمومی تهیه می بیند، و رابطه های معنایی مختلف بین این مجموعه مترادف ها را ذخیره سازی می کند.
بعضی از معمول ترین رابطه های معنایی تعریف شده از این قرار است:
• جزءواژگی: ( A یک جزءواژه B است اگر A بخشی از B باشد ) . meronymy
• کل واژه ( B یک کل واژه A است اگر B شامل A باشد ) . holonymy
• تابعیت ( A از B تبعیت دارد؛ A نوعی از B است ) . hyponymy یا troponymy
• مافوق بودن ( A مافوق B است ) . hypernymy
• مترادف بودن ( A به همام چیزی اشاره می کند که B اشاره می کند ) . synonymy
• متضاد ( A به چیزی اشاره می کند که متضاد با آنچیزی است که B به آن اشاره می کند ) . antonymy
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفشبکه معنایی یک گراف جهت دار یا بدون جهت است که شامل:
• «راس ها» نمایش دهنده ی مفاهیم
• «یال ها» نمایش دهنده ی رابطه معنایی بین مفاهیم، تناظر یا اتصال پهنه های معنایی است.
یک شبکه معنایی استاندارد معمولا به صورت «سه تایی معنایی» بیان می شود. [ ۱]
• از شبکه های معنایی معمولا برای بازنمود دانش استفاده می شود.
شبکه های معنایی در پردازش زبان های طبیعی کاربرد دارد،
مثلا در:
• تجزیه معنایی
• ابهام زدایی از مفهوم واژه[ ۱]
از شبکه های معنایی در موقعی که فردی دانشی دارد که آن دانش به صورت بهینه توسط «مجموعه ای از مفاهیم مرتبط با هم» که قابل فهم است استفاده می شود. بیشتر شبکه های معنایی براساس شناخت هستند. [ ۱]
شبکه های معنایی شامل یال ها و گره هایی هستند که قابلیت سازماندهی به یک سلسله مراتب طبقه بندی را دارد.
در شبکه های معنایی این ایده ها وجود دارد:
• فعال سازی گسترشی ( Spreading activation )
• وراثت ( inheritance )
• گره به عنوان پیش - شیء ( nodes as proto - objects ) [ ۱]
با استفاده از یک لیست انجمنی:
( setq *database* ' ( ( canary ( is - a bird ) ( color yellow ) ( size small ) ) ( penguin ( is - a bird ) ( movement swim ) ) ( bird ( is - a vertebrate ) ( has - part wings ) ( reproduction egg - laying ) ) ) ) در این مثال از تابع «assoc» با کلید «canary» برای استخراج همه اطلاعات درباره نوع «canary» استفاده شده است. [ ۲]
یک مثال از شبکه معنایی وردنت است. وردنت یک پایگاه داده واژگانی به زبان انگلیسی است. این نرم افزار کلمات انگلیسی را به مجموعه های مترادف که «دایره مترادف ( Synset ) » نام دارد گروه بندی می کند، تعاریف کوتاه و عمومی تهیه می بیند، و رابطه های معنایی مختلف بین این مجموعه مترادف ها را ذخیره سازی می کند.
بعضی از معمول ترین رابطه های معنایی تعریف شده از این قرار است:
• جزءواژگی: ( A یک جزءواژه B است اگر A بخشی از B باشد ) . meronymy
• کل واژه ( B یک کل واژه A است اگر B شامل A باشد ) . holonymy
• تابعیت ( A از B تبعیت دارد؛ A نوعی از B است ) . hyponymy یا troponymy
• مافوق بودن ( A مافوق B است ) . hypernymy
• مترادف بودن ( A به همام چیزی اشاره می کند که B اشاره می کند ) . synonymy
• متضاد ( A به چیزی اشاره می کند که متضاد با آنچیزی است که B به آن اشاره می کند ) . antonymy
wiki: شبکه معنایی