شبستر
/Sabestar/
لغت نامه دهخدا
شبستر. [ ش َ ب ِ ت َ ] ( اِخ ) قصبه مرکز بخش شبستر واقع در 53 هزارگزی باختری تبریز. دارای 7640 تن سکنه. آب آن از چشمه و رود چای دره و محصول آن غلات ، حبوبات و پنبه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
شَبِستَر یکی از شهرهای غربی استان آذربایجان شرقی و مرکز شهرستان شبستر است. این شهر در ۶۵ کیلومتری شمال غرب تبریز واقع شده است. [ ۲] شبستر به دلیل همجواری با تبریز دومین شهرستان صنعتی استان آذربایجان شرقی محسوب می شود. [ ۳] و به دلیل فعالیت چندین دانشگاه در سطح این شهرستان، شبستر به شهر دانشگاهی استان معروف است. [ ۴]
برخی بر این باورند که نام شبستر عربی شده چوستر یا چَوسِتَر یا چیستر و یا چی چستر است و چی چست ( چیچست ) در زبان پهلوی به معنای کوه و کوهسار است و تر پسوند آن است و روی هم رفته معنی کوهپایه می دهد. در زبان های ایرانی به شب شو میگویند . این واژه از دو کلمه ی شو و استر یا استار تشکیل شده به معنای شب پر ستاره. [ ۵]
برپایهٔ اسناد و آثار تاریخی همچون تپهٔ حسنلو در روستای دیزج خلیل و مکان های باستانی روستای تیل که تاریخی فراتر از حد دارند که متأسفانه میراث فرهنگی هیچ حفاری در آن انجام نداده است و شهرکوزه کنان: «شهری است در حدود ده فرسخی تبریز» با جمعیتی در حدود ۱۰۰۰۰ نفر. این شهر در قسمت غربی شهرستان شبستر و در بخش موسوم به گونئی مرکزی قرار دارد. گونئی به معنای آرانک و در نهایت ارونق می باشد. یاقوت حمدی در معجم البلدان آورده است که در کوزه کنان ۷۵۰۰۰ خانوار زندگی می کنند. و کول تپه در قره تپه ثابت شده که منطقهٔ شبستر پیش از ورود آریایی ها به فلات ایران مسکونی بوده و حکومت های محلی اورارتو و ماننا بر این منطقه تسلط داشته اند. همچنین آرامگاه شیخ محمود شبستری درگذشتهٔ سال ۷۲۰ هجری در شبستر قرار دارد و نیز تیمور لنگ پس از فتح تبریز در سال ۷۷۸ هجری وارد شبستر شده و در این باره می نویسد:[ ۶]
در روزهای آخر جنگ تبریز، شیخ مسعود نوهٔ شیخ محمود شبستری از شبستر نزد من آمد و مثل دیگران شفاعت سکنهٔ تبریز را کرد و از من خواهش نمود که بعد از غلبه بر تبریز، شهر را مورد قتل عام و تاراج قرار ندهم و چون قسمتی از سکنهٔ شهر یعنی اهالی محلهٔ شام بر سلطان احمد شوریدند، دورهٔ جنگ کوتاه شد. من از این که تبریز را گشودم و از قتل عام و تاراج صرف نظر نمودم، قبل از این که وارد آذربایجان شوم، میل داشتم که اگر روزی قدم به آن سرزمین گشودم، به شبستر بروم و بر سر مزار شیخ محمود شبستری فاتحه بخوانم و برای وی طلب آمرزش کنم؛ چون آن مرد نیکوکار بر گردن من حق داشت؛ زیرا من از خواندن کتاب او به نام گلشن راز خیلی چیزها آموختم و شیخ محمود شبستری در آن کتاب مرا با اسرار ازلی و ابدی آشنا کرد. کتاب او با این که کوچک است، اما چون گوهر می باشد و با وجود کوچکی قیمت بسیار دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبرخی بر این باورند که نام شبستر عربی شده چوستر یا چَوسِتَر یا چیستر و یا چی چستر است و چی چست ( چیچست ) در زبان پهلوی به معنای کوه و کوهسار است و تر پسوند آن است و روی هم رفته معنی کوهپایه می دهد. در زبان های ایرانی به شب شو میگویند . این واژه از دو کلمه ی شو و استر یا استار تشکیل شده به معنای شب پر ستاره. [ ۵]
برپایهٔ اسناد و آثار تاریخی همچون تپهٔ حسنلو در روستای دیزج خلیل و مکان های باستانی روستای تیل که تاریخی فراتر از حد دارند که متأسفانه میراث فرهنگی هیچ حفاری در آن انجام نداده است و شهرکوزه کنان: «شهری است در حدود ده فرسخی تبریز» با جمعیتی در حدود ۱۰۰۰۰ نفر. این شهر در قسمت غربی شهرستان شبستر و در بخش موسوم به گونئی مرکزی قرار دارد. گونئی به معنای آرانک و در نهایت ارونق می باشد. یاقوت حمدی در معجم البلدان آورده است که در کوزه کنان ۷۵۰۰۰ خانوار زندگی می کنند. و کول تپه در قره تپه ثابت شده که منطقهٔ شبستر پیش از ورود آریایی ها به فلات ایران مسکونی بوده و حکومت های محلی اورارتو و ماننا بر این منطقه تسلط داشته اند. همچنین آرامگاه شیخ محمود شبستری درگذشتهٔ سال ۷۲۰ هجری در شبستر قرار دارد و نیز تیمور لنگ پس از فتح تبریز در سال ۷۷۸ هجری وارد شبستر شده و در این باره می نویسد:[ ۶]
در روزهای آخر جنگ تبریز، شیخ مسعود نوهٔ شیخ محمود شبستری از شبستر نزد من آمد و مثل دیگران شفاعت سکنهٔ تبریز را کرد و از من خواهش نمود که بعد از غلبه بر تبریز، شهر را مورد قتل عام و تاراج قرار ندهم و چون قسمتی از سکنهٔ شهر یعنی اهالی محلهٔ شام بر سلطان احمد شوریدند، دورهٔ جنگ کوتاه شد. من از این که تبریز را گشودم و از قتل عام و تاراج صرف نظر نمودم، قبل از این که وارد آذربایجان شوم، میل داشتم که اگر روزی قدم به آن سرزمین گشودم، به شبستر بروم و بر سر مزار شیخ محمود شبستری فاتحه بخوانم و برای وی طلب آمرزش کنم؛ چون آن مرد نیکوکار بر گردن من حق داشت؛ زیرا من از خواندن کتاب او به نام گلشن راز خیلی چیزها آموختم و شیخ محمود شبستری در آن کتاب مرا با اسرار ازلی و ابدی آشنا کرد. کتاب او با این که کوچک است، اما چون گوهر می باشد و با وجود کوچکی قیمت بسیار دارد.
wiki: شبستر
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید