شب

/Sab/

مترادف شب: شام، شامگاه، لیل، زاج

متضاد شب: روز

معنی انگلیسی:
dark, evening, night

لغت نامه دهخدا

شب. [ ش َ ] ( اِ، ق ) مدت فاصله از غروب آفتاب تا طلوع صبح صادق. ( از فرهنگ نظام ). لیل. ( برهان قاطع ) ( بهار عجم ) ( آنندراج ). قرار داشتن قسمتی ازکره زمین است در تاریکی سایه زمین وقتی که آفتاب زیر افق پنهان باشد. ( از التفهیم ). مقابل روز. مدت زمانی که شعاع آفتاب بجانبی از زمین که پشت به آفتاب دارد نرسد و بسبب واقع شدن در سایه خود تیرگی بر آن قسمت زمین مستولی باشد. نیمی از 24 ساعت که زمین حرکت وضعی کند و این نیم در حدود خط استوا برابر است ومتعادل و هرچه از خط استوا دورتر شویم تعادل کمتر خواهد بود تا آنجا که در قطبین بتفاوت شش ماه شب و شش ماه روز باشد مگر در دو اعتدال خریفی و ربیعی. بر مدتی اطلاق میشود که از تاریک شدن هوا تا روشن شدن است و عموماً از قریب نیم ساعت بعد از غروب است تا قریب نیم ساعت بعد از صبح صادق. ( از فرهنگ نظام ). در علم هیئت مدت بودن آفتاب در تحت الارض که از غروب آفتاب تا طلوع آن است. ( فرهنگ نظام ). عبرانیان در قدیم الایام ساعات روز را از غروب آفتاب تا غروب آفتاب دیگر محسوب میداشتند و بدین لحاظ شب قبل از روز اتفاق می افتاد. عبرانیان ساعات روز را 12 ساعت و شب را نیز 12 ساعت قرار میدادند.. ( قاموس کتاب مقدس ) :
روزم از دردش چون نیم شب است
شبم از یادش چون شاوغرا.
ابوالعباس.
شب زمستان بود کپی سرد یافت
کرمک شب تاب ناگاهی بتافت.
رودکی.
به چشمت اندر بالار ننگری تو بروز
به شب بچشم کسان اندرون ببینی کاه.
رودکی.
و آن شب تیره کان ستاره برفت
و آمد از آسمان بگوش تراک.
خسروی.
چو از مشرق او سوی مغرب رسد
ز مشرق شب تیره سر برکشد.
فردوسی.
برخساره چون روز و گیسو چو شب
همی در ببارید گفتی ز لب.
فردوسی.
سپیده دم که هوا بردرید پرده ٔشب
برآمد از سر که روز با ردای قصب.
فرخی.
چنان سیاه شب و اندکی سپید بر او
چو زنگئی که بخنده گشاده باشد لب.
فرخی.
چو شب رفت و بردشت پستی گرفت
هوا چون مغ آتش پرستی گرفت.
عنصری.
ز میغ و نزم که بد روز روشن از مه تیر
چنان نمود که تاری شب از مه آبان.
عنصری.
شب از حمله روز گردد ستوه
شود پر زاغش چو پر خروه.
عنصری.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ازغروب تا لوع آفتاب که هواتاریک است، زمه، زاج سفید، نوعی اززاج که بیشتردریمن است
( اسم ) نوعی از زاج که بیشتر در یمن به دست آید شب یمانی زاج سفید .
اسم نوعی از عنکبوت سمی است

فرهنگ معین

(شَ ) [ په . ] (اِ. ) زمانِ بین غروب خورشید تا سپیده دم . ، ~ قدر شبی در ماه مبارک رمضان که در آن قرآن بر پیامبر (ص ) نازل شد. تاریخ دقیق آن معلوم نیست لذا شب های هفدهم ، نوزدهم ، بیست ویکم ، بیست و سوم و بیست و هفتم را شب قدر دانسته اند، لیلة القدر. ، ~
(شَ بّ ) [ ع . ] (اِ. ) نوعی از زاج که بیشتر در یمن به دست آید، شب یمانی ، زاج سفید.

فرهنگ عمید

نوعی زاج که بیشتر در یمن به دست می آید، زمه، زاج سفید، شب یمانی.
از غروب تا طلوع آفتاب که هوا تاریک است، فاصلۀ میان غروب خورشید تا سپیدۀ صبح: همی راند چون باد لشکر به راه / به رخشنده روز و شبان سیاه (فردوسی: ۸/۲۱۴ ).
* شب برات: شب پانزدهم شعبان، شب چک.
* شب چک: [قدیمی] = * شب برات: چراغان در شب چک آنچنان شد / که گیتی رشک هفتم آسمان شد (رودکی: ۵۴۷ ).
* شب چله : شب اول دی ماه، درازترین شب سال شمسی، شب یلدا.
* شب دیجور: شب دراز و بسیارتاریک.
* شب فرخ: (موسیقی ) [قدیمی]
۱. از الحان سی گانۀ باربد: چو یارش رای فرخ روز گشتی / زمانه فرخ و فیروز گشتی (نظامی۱۴: ۱۸۱ ).
۲. از الحان قدیم ایرانی.
* شب قدر: شب نزول قرآن بر پیامبر که یکی از شب های نوزدهم، بیست ویکم، بیست وسوم، یا ب بیست وهفتم رمضان است، لیلةالقدر.

گویش مازنی

/shab/ قطع ناگهانی و کامل هر چیز با یک ضربه ی تبر یا چاقو

واژه نامه بختیاریکا

شَو؛ شَوِستُو

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شب زمان بین غروب آفتاب تا طلوع فجر صادق و مقابل روز هست؛ و از احکام آن در بابهای زیادی نظیر طهارت، صلات، صوم، اعتکاف، حج، جهاد، نکاح، صید و ذباحه و اطعمه و اشربه سخن گفته اند.
شب که در لغت عرب از آن به «لیل» تعبیر می شود، هرچند در لغت بر مدت زمان بین غروب آفتاب و طلوع آن اطلاق شده هست.
معنای شب در شرع
مراد از شب در شرع مقدس و نزد معروف و مشهور فقها مدت زمان بین غروب خورشید (ناپدید شدن قرص آن یا زوال حمره مشرقیه بنابر اختلاف اقوال) و طلوع فجر صادق (آغاز وقت نماز صبح) است. برخی معاصران، شب را- جز در موارد استثنا شده، مانند روزه- همان معنای لغوی دانسته اند.
ارتباط بین شب و عبادات
شب، ظرف زمانی برای انجام دادن عباداتی همچون نمازهای واجب مغرب و عشا، نافله های شبانه، نماز وحشت ، بیتوته در منی و نزد همسر، قرار داده شده است؛ چنان که شبهای خاصی موضوع تشریع عباداتی مستحب؛ اعم از نماز و دعا و غیر آن قرار گرفته است، مانند شبهای ماه رمضان، شبهای قدر، جمعه، غدیر، عرفه، عید فطر و قربان، مبعث و ... .
احکام مربوط به شب
...

دانشنامه عمومی

شَب ( در مقابل روز ) به معنای فاصلهٔ میان غروب تا طلوع خورشید است. از دیدگاه نجومی، نیمی از سطح هر سیاره در منظومه شمسی که رو به خورشید قرار دارد روز روشن نیمه دیگر آن شب است.
واژهٔ شب، ممکن است به معنای شبانه روز نیز به کار رود. یک شبانه روز برابر بیست و چهار ساعت است.
• پس /پیش پریشب ( ۳ شب گذشته )
• پریشب ( ۲ شب گذشته )
دیشب ( ۱ شب گذشته )
• امشب ( شب فعلی )
• فرداشب ( ۱ شب آینده )
• پس فرداشب ( ۲ شب آینده )
• پسین /پسان فرداشب ( ۳ شب آینده )
پدیده شب در اندیشه ها، مبتنی بر شعر و نثر، در چهار بحث کلی بررسی و تحلیل شده است. در قسمت اول با عنوان «شب و متعلّقات آن» با طرح مشخصه هایی همچون «نسبت شب به روز»، «سحرگاه»، «خواب»، «نگرانی از طارق اللّیل» و «دعوت به شب زنده داری» گفته اند که مولانا از تجلّیِ معشوق ازلی در شب و سحرگاه، شاد و از طارق اللیل که از دیدن آن تجلّی فرد را محروم می کند، نگران است و به خوابِ اصحاب کهف معتقد است. مواردی با عنوان «ویژگی های شب» و با ذکر مؤلّفه هایی چون «برتری شب بر روز»، «خلوص شب»، «شب، خلوتِ توحید»، «شب، تجلّی گاه حق» و . . . بیان شده است که شب به دور از شائبه ریا و با تأمّل دادن در نقصِ بشری، عارف را به توحیدِ راستین می رساند. در بخش پایانی با مشخصه «معانیِ شب» به ذکر معانیِ عرفانی و تأویلی عارف و عاشق از شب پرداخته اند؛ مانندِ استغراق روحانی، بُرقعِ غیبی، ستّاریِ مرد کامل و نیز شب های قدر و معراج را با عنوان «شب های خاص» که در آن روح عارفِ راستین به وصال حقیقی معشوق می رسد، یاد کرده اند.
عکس شبعکس شبعکس شب

شب (آلبوم هولی کول). «شب» آلبومی از هنرمند اهل کانادا هولی کول است که در ۳۱ ژوئیه ۲۰۱۲  ( ۲۰۱۲ - 07 - ۳۱ ) منتشر شد.
عکس شب (آلبوم هولی کول)

شب (ترانه). «شب» ( فرانسوی: Nuit ) تک آهنگی از گروه سه نفرهٔ فردریکس گلدمن جونز است که در سال ۱۹۹۱ میلادی منتشر شد.
این ترانه از آلبومی به نام «فردریکس گلدمن جونز» است و به لحاظ فروش در کشور فرانسه، موفق بود.
گلدمن اظهار داشت که نوشتن این ترانه تنها چند ساعت وقت گرفت[ ۱] و الهام بخش آن پیتر گرین بود. اشعار متن ترانه به دو زبان فرانسوی و انگلیسی ( نوشته شده توسط مایکل جونز و اجرا توسط کارول فردریکس ) است.
عکس شب (ترانه)

شب (فیلم ۱۹۶۱). شب ( به ایتالیایی: La Notte ) فیلم ایتالیایی به گونهٔ درام به کارگردانی میکل آنجلو آنتونیونی و بازی مارچلو ماسترویانی، ژن مورو و مونیکا ویتی است. این فیلم که در میلان فیلمبرداری شده در مورد روزی در زندگی زوجی ناکام و رابطهٔ روبه زوالشان است. شب در یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم برلین برندهٔ جایزهٔ خرس طلایی و نیز برندهٔ جایزهٔ دیوید دی دوناتلو برای بهترین کارگردان شد. شب فیلم میانی در سه گانهای از آنتونیونی است که با ماجرا شروع و با کسوف تمام می شود.
عکس شب (فیلم ۱۹۶۱)

شب (فیلم ۲۰۱۷). شب ( به هندی: Shab ) فیلمی محصول سال ۲۰۱۷ و به کارگردانی اونیر است. در این فیلم بازیگرانی همچون راوینا تاندون، آرپیتا پال، آشیش بیشت، گاراو ناندا، سیمون فرنی، راج سوری و سانجای سوری ایفای نقش کرده اند.
عکس شب (فیلم ۲۰۱۷)

شب (فیلم ۲۰۲۰). شب ( انگلیسی: Notturno ) یک فیلم مستند به کارگردانی جانفرانکو رزی است. این فیلم برای اولین بار در بخش اصلی هفتاد و هفتمین دوره جشنواره بین المللی فیلم ونیز به نمایش درآمد.
عکس شب (فیلم ۲۰۲۰)

شب (فیلم ۱۹۹۲). شب ( عربی: اللیل ) یک فیلم به کارگردانی محمد ملص است که در سال ۱۹۹۲ منتشر شد. این فیلم در مورد ستیز عرب ها و اسرائیل است.
عکس شب (فیلم ۱۹۹۲)

شب (میکل آنژ). شب ( به ایتالیایی: Notte ) ، تندیسی مرمرین از میکل آنژ است که بین سال های ۱۵۲۶ تا ۱۵۳۱ ساخته شده است. این مجسمه بخشی از تزئینات داخلی ظروف خانه جدید سن لورنزو در فلورانس است.
شب یک بخش از تمثیل چهارگانهٔ اوقات شبانه روز است که سمت چپ تابوت سنگی جولیانو مدیچی ( دوک نمور ) قرار گرفته است.
عکس شب (میکل آنژ)

شب (نقاشی). شب ( به آلمانی: Die Nacht ) ، نقاشی رنگ روغنی از ماکس بکمان است. این نقاشی بین سال های ۱۹۱۸ تا ۱۹۱۹ کشیده شد و از نمادهای جنبش عینیت نو پس از جنگ جهانی اول به شمار می آید.
این نقاشی اکنون در مجموعهٔ هنر نوردراین - وستفالن ( Kunstsammlung Nordrhein - Westfalen ) دوسلدورف نگهداری می شود.
عکس شب (نقاشی)

شب (کتاب). شب معروفترین کتاب الی ویزل است. نویسنده در این کتاب خاطرات مستقیم خود از دوران هولناک اردوگاه های نازی را بیان می کند.
این کتاب را خانم نینا استوار به فارسی برگردانده است که به کوشش بنیاد جامعه دانشوران در ایالات متحده به چاپ رسیده است.
• ادبیات هولوکاست
• سیگتو مرمتسیه
• کتاب های ۱۹۵۵ ( میلادی )
• کتاب های ۱۹۵۸ ( میلادی )
• کتاب های ۱۹۶۰ ( میلادی )
• کتاب های الی ویزل
• کتاب های غیرداستانی ۱۹۶۰ ( میلادی )
• حساب های شخصی هولوکاست
مقاله های بدون منبع
• همه مقاله های بدون منبع
عکس شب (کتاب)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

شِب (Cheb)
شِب
(به آلمانی: اِگِر) شهر صنعتی در غرب بوهم، در جمهوری چک، کنار رود اوهرژه نزدیک مرز آلمان. در ۱۴۵ کیلومتری غرب پراگ واقع شده و جمعیت آن ۳۱,۸۰۰ نفر است (۱۹۹۱). صنایع نساجی دارد. دارای کلیسایی از قرن ۱۳ م است و قبلاً قلعه ای مهم و استراتژیک بود. قلعه شِب را فردریک (اول) بارباروسا، امپراتور مقدس روم در قرن ۱۲ م در محل دژی اسلاو بنا کرد. در جنگ سی ساله، آلبرشت فون والنشتاین، ژنرال آلمانی در این شهر به قتل رسید (۱۶۳۴). پیش از جنگ جهانی دوم، مرکز جنبش آلمانی زودتن بود.

مترادف ها

evening (اسم)
عصر، شام، شب، سرشب، غروب

night (اسم)
تاریکی، شب، غروب، شب هنگام، برنامه شبانه، خادم حبش، لیل، نزدیک ب وقت خواب

eve (اسم)
شب، شب عید، شامگاه، جنس زن

nighttime (اسم)
شب، شبانگاه

nox (اسم)
شب، الهه شب

فارسی به عربی

عشیة , لیل

پیشنهاد کاربران

لری بختیاری
شَوگار، شَو:شب
در کردی شب اینجوری که شما گفتید نوشته نمیشه ، درستش ( شه وو )
شب به زبان سنگسری
شو sho
شب تاریک . . اکس شو akes sho
شب مهتابی. . . موم گار شو mom gar sho
شب یلدا . . . شو چله sho jeleh
شب جمعه. . . جمعه شوjomeh sho
شب عید. . . شو عید sho eyf
...
[مشاهده متن کامل]

آخر شب . . . . آخر شو asher sho
وسط شب. . . . نصف شو nesef sho
شبانه. . . . . شو هنگامsho hengam
صبح دم. . . . دِم صوبح dem sobeh

واژه شب از پارسی میانه 𐭱𐭯 / 𐭫𐭩𐭫𐭩𐭠 ( šab ) ( LYLYA / šp ) از پارسی باستان: 𐎧𐏁𐎱 ( xšap - ) از پیش - ایرانی ( مقایسه شود با: 𐬑𐬴𐬀𐬞𐬀𐬥 ( xšapan ) و 𐬑𐬴𐬀𐬞 ( xṣ̌ap ) در اوستایی، شپ در بلوچی، شپه در پشتو، ӕхсӕв ( �xs�v ) در آسی، شو در بختیاری، لری، اشتهاردی و مازندرانی، şev در کردی کرمانجی، شەو در کردی سورانی و کلهری، شەوە در کردی اورامی شێو در لکی، şewe در زازایی و ݎܫݏܥ / ܥݎܫݏ / ܥܮܫݏ ( əxšap ) در سغدی ) ، از پیش - هندو - ایرانی، از پیش - هندو - اروپایی - k ( ʷ ) sep* ( شب ) . ( مقایسه شود با: क्षप् ( kṣ�p ) در سنسکریت و ( ispanza ) 𒅖𒉺𒀭𒍝 در هیتی )
...
[مشاهده متن کامل]

منابع. فرهنگ لغت معین
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگِ سَنسکریت - فارسی
فرهنگ زبان ایرانی باستان بارتولومه

ذوالطرتین. [ ذُطْ طُرْ رَ ت َ ] ( ع اِ مرکب ) شب ، از آنروی که اوّل و آخر آن سرخ است.
واژه شب کاملا پارسی است چون در عربی می شود اللیل ودر ترکی می شود یجه این واژه یعنی شب صد درصد پارسی است
منبع.
فرهنگ لغت معین
لغتنامه دهخدا
کردی: شَوْ=Šaw
چتر شام . [ چ َ رِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شب . کنایه از شب سیاه : به چتر شام ز انقاس بحر کرده سوادبه تیغ صبح ز کیمخت کوه کرده قراب . خاقانی .
سرمه ٔ گیتی . [ س ُ م َ / م ِ ی ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شب باشد. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) . شب . ( رشیدی ) .
تخت آبنوسی . [ ت َ ت ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از شب است که بعربی لیل خوانند. ( برهان ) . کنایه از شب باشد. ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ) . شب . ( فرهنگ رشیدی ) .
چشمه ٔ تیره گون . [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ی ِ رَ / رِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از شب . ( آنندراج ) . کنایه از شب ظلمانی .
حجاب ظلمانی . [ ح ِ ب ِ ظُ ] ( اِ مرکب ) شب . ( شرفنامه ٔ منیری ) . و در اصطلاح سالکان : چنانکه بطون و قهر و جلال و نیز جمله ٔ صفات ذمیمه . ( آنندراج ) . رجوع به حجاب شود.
شب در گویش لری = شوو
نصف شب = نیمه شو
کار گر شیفت شب = شوکار
پاسی از شب =شوگار
شب = بعد از غروب خورشید را شب میگویند .
شب پره = پرنده ای که شبها پرواز میکند ، خفاش
شب نویس = کتاب شب نویس، نوشتن در شب ، شب نویس، کتاب شب نویس
شب
واژه درست ( شپه ) است که در زبان پشتو کار میگیرند. !
شپه = شه، په
شه = خوب
په = پهن
شپه = پهن کردن و یا دراز کشیدن خوب.
روز برای کار است
شب برای چارچ میباشد.
شپ نیرو بگیر و روز نیرو خرچ کن.
پرده آبنوس ؛ کنایه از شب است :
پدید آمد آن پرده آبنوس
برآسود گیتی ز آوای کوس.
فردوسی.
شب
روز و شب مانند مرد و زن اند.
روز برای مردی است.
مرد 🔄 درم ( دارایی دارا ) .
شب برای آرامش است.
زن آرامش مرد است.
زن = خانم ( استاد فرزندان ) .
مرد = آته ( سرگرم کار ) ( آواز نرم ) .
...
[مشاهده متن کامل]

روز 🔄 زرو
روزت را به دست گیر وز دست مده تا شب آرام داشته باشی.
شوهر = شب هر کاره
شوهر = روز خر و شب نر.
پدر = دور از در
آته = سرگرم کار
مادر = استاد روان، استاد وجدان، استاد خود شناسی.
روز مال مردان است که از خود مردانگی نشان دهند و کار کنند.
شب مال زنان است که مستانگی و شوخ و شنگ باشند.
مرد که ۶ بامداد از خانه بیرون برود و ۶ شام به خانه برگردد، خانواده نیک داشته میباشد.
پدر که هر چه در روز از خانه دور باشد. !
فرزندان نیکو پرورش یافته بزرگ میشوند.
پدر که در خانه باشد بسیار فرمان میدهد و کودکان دلگیر شده بازی گوش میشوند و دروغگو بار می آیند و ازدروغگویی کار شان به دزدی و چشمچرانی میکشد.
زیرا از ترس پدر شوخی کرده نمیتوانند و دزدانه به خوشی میروند و این دزدانه کاری عادت شان میشوند.
زن باید دانا باشد که خانه خود را دوستداشته باشد و آب دهنش به دیگران نرود و نریزد.
زن دانا ارزش داشته هایی خود را میداند و دوست میدارد.
زن نادان خود و خانه خود را فدای بیرون میکند.
روز و شب مانند نر و ماده اند.
بهترین خواب مال مردم با وجدان نیکو کار میباشد که با خیال آرام به خواب میروند.
شب = مزه روز را چشیدن.
شپه = پهن کشیدن شاهانه

معنی:زمان بین غروب آفتاب تا طلوع
پارسی نو : شب
پارسی کهن/پشتو : شپه
شپه
شپه = شه، په
شه = خوب
په = پهن، دراز کشیدن
شپه = پهن شدن خوب، دراز کشیدن خوب.
همچنان!
روز و شب بر خلاف هم نیستند و هر دو نیروی پاک میباشند.
...
[مشاهده متن کامل]

شپه = پهن شدن خوب
روز 🔄 زور
هر دو خوب و ( جوره ) هستند.
روز برای کار کردن است.
شب برای آرامش و یا نیرو گرفتن میباشد.
مانند:
بطری موبایل به چارچ نیاز دارد.
آدمی هم برای چارچ نیاز دارد.
شب و خواب نمودن در زادش چارچ گرفتن است.
شپه/شب = پهن شدن/دراز کشیدن خوب.
✌️❤️

روز کسی به شب کشیدن: تمام شدن آن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۳ ) .
دردی شب = کنایه است از آخر شب. ( از آنندراج ) : چون وقت به دردی شب کشید و کیفیت شراب زور آورد فرورفتگی خواب با او هم آغوش شد. ( اکبرنامه ، از آنندراج ) .
شام
شب به ترکی: گئجَه
شب . : night
شب زده ( be knighted ) : [اصطلاح کوهنوردی]گروه یا فردی که ضمن صعود یا بازگشت به شب برخورد میکند و مجبور به شب مانی می شوند، در مقابل آن شب مانی با برنامه است
منبع https://sporton. ir
روز : day : ساعت ۶ روز : am 6
بامدادان : dawn
سپیده دم، پگاه، خورخیز، برآمد : sunrise
پیشین : morning
نیم روز : midday, noon : ساعت ۱۲ روز : pm 12
شب : night : ساعت ۶ شب : pm 6
پسین : evening, afternoon
...
[مشاهده متن کامل]

گرگ میش : dusk
هوراُفت، فرورفت، ایوار : sunset
نیم شب : midnight : ساعت ۱۲ شب : am 12

به جوانی رسیدن. جوانه ای برخواسته. برخواستن شعله آتشی. سنگ سفید و ترش که در اسفند موجود است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس