فرهنگ اسم ها
معنی: شاپور، پسر شاه، شاهزاده، ( = شاپور )
برچسب ها: اسم، اسم با ش، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن
لغت نامه دهخدا
شاهپور. ( اِخ ) ( بندر... ) بندری است در خوزستان ایران که لنگرگاه جدید کشتیها است و راه آهن سرتاسری ایران از آنجا شروع میشود. نام سابق آن خورموسی بوده است. ( از فرهنگ نظام ). رجوع به بندرشاپور شود.
شاهپور. ( اِخ ) نام یکی از بخشهای سه گانه شهرستان خوی. و آن از 7 دهستان و 133 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته است. سکنه آن با جمعیت نفوس قصبه در حدود 30950 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
شاهپور. ( اِخ ) ( حومه ) دهستانی از دهستانهای هفتگانه بخش شاهپور شهرستان خوی و آن از 30 آبادی تشکیل شده و سکنه آن در حدود 10980 تن است. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات و حبوب و روغن و پشم و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
شاهپور. ( اِخ ) ( نام قدیم آن دیلمقان سلماس ) قصبه مرکز بخش و دهستان حومه شاهپور از شهرستان خوی. دارای 11000 تن سکنه. آب آن از رودخانه وقنات و چاه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
فرهنگ فارسی
شهپور، شاپور، پسرشاه، شاهزاده
۱ - پسر شاه شاهزاده . ۲ - شاپور .
قصب. مرکز بخش و دهستان حوم. شاهپور از شهرستان خوی ٠ آب : رودخانه و قنات و چاه ٠
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پسرِ شاه
پورِ شاه
شاهپسر
شاهپور
پورِ شاه
شاهپسر
شاهپور
منبع. فرهنگ عمید
شاپور از دو بخش شاه و پور تشکیل شده است شا=شاه - پور=پسر که معنی پسر شاه می دهد
شاهپور:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "شاهپور " می نویسد : ( ( شاهپور در پهلوی شاهپوهر šāhpuhr یا شاهپوسر šāhpusr می توانسته است بود . ) )
( ( فریدون سر شاهپور جوان
بیامد ببر برگرفته نوان ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 356. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی "شاهپور " می نویسد : ( ( شاهپور در پهلوی شاهپوهر šāhpuhr یا شاهپوسر šāhpusr می توانسته است بود . ) )
( ( فریدون سر شاهپور جوان
بیامد ببر برگرفته نوان ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 356. )
پسر شاه