شاه وش
فرهنگ اسم ها
معنی: آن که چون شاه بزرگ و شکوهمند است
برچسب ها: اسم، اسم با ش، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
هر آن کس که شد در جهان شاه وش
سرش گردد از گنج دینار کش.
فردوسی.
پسر بد مر او را گرانمایه شش همه راد و بینادل و شاه وش.
فردوسی.
یارب آن شاه وش ماهرخ زهره جبین دُرِّ یکتای که و گوهر یکدانه کیست.
حافظ.
|| پادشاهی و سلطنتی. || دوشیزه و باکره و بکر. ( ناظم الاطباء ). دو معنی اخیر جای دیگر دیده نشد.فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
یا رب آن شاهوش ماهرخ زهره جبین - دُرّ یکتای که و گوهر یکدانه کیست
( حافظ )
( حافظ )