شاطری

لغت نامه دهخدا

شاطری. [ طِ ] ( حامص ) عمل شاطر. چستی. چالاکی. شوخی. بیباکی. شطارت :
بخون خلق فروبرده بود پنجه کین
ندانمش که بقتل که شاطری آموخت.
سعدی.

شاطری. [ طِ ] ( اِخ ) محمدبن عبدالوهاب بن محمدبن محمدبن علی المتوکل بن عمرالکاتب الشاطری ، معروف به ابن الشاطر بغدادی و مکنی به ابوطاهر. و آن نسبت اجدادی است و این شاطری از ابوحفص بن شاهین و ابوالحسن علی بن عمرالحربی حدیث شنید و خطیب ابوبکر از وی سماع کرد و گوید که وی صدوق بود. وی در ماه رمضان سال 375 هَ. ق. تولد یافت و در ماه ربیع الاول سال 452 هَ. ق. درگذشت. ( لباب الانساب ).

فرهنگ فارسی

محمد ابن عبدالوهاب بن محمد بن محمد بن علی المتوکل بن عمر الکاتب الشاطری معروف به ابن الشاطر بغدادی و مکنی به ابوطاهر .

پیشنهاد کاربران

بپرس