شابهار
فرهنگ اسم ها
معنی: نام دشتی در نواحی کابل
برچسب ها: اسم، اسم با ش، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
هر چه در هندوستان پیل مصاف آرای بود
پیش کردی و درآوردی بدشت شابهار.
فرخی ( از تاریخ بیهقی چ فیاض ص 255 ).
همه شادی شابهار کزوشد شکفته بهار دولت و فر.
مسعودسعد ( از جهانگیری ).
و رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 181 و 270 و 280 شود.نام چمنی است در کابل که محل عرض لشکر و سپاه سلطان محمود غزنوی بوده چنانکه ابوالحسن فرخی در ابن باب گفته :
با من بشابهار بهم بود چاشتگاه
ماه من آنکه رشک برد زو دو هفته ماه
گفت این فراخ پهنا دشت گشاده چیست
گفتم که عرضه گاه شه بی عدوسپاه
گفت آن هزار و هفتصد و اند کوه چیست
گفتم هزار و هفتصدواند پیل شاه
اگر چه ممکن است که در قدیم در حوالی کابل بتکده بوده چه مذهب بودائی قرنها در افغانستان بوده و آثار آن هنوز بسیار است لیکن معنی شابهار را بتکده آنجا قرار دادن معلوم نیست از چه مأخذ است... شاید جهانگیری و دیگران شابهار را قیاس به نوبهار کردند که بمعنی بتکده آمده و نوبهار بلخ بتکده بودائیان بوده. ( فرهنگ نظام ). رجوع به ماده ذیل شود.
شابهار. [ ب ُ ] ( اِخ ) به قول سمعانی قریه ای است از قرای بلخ و عده ای از راویان بدان منسوبند. ( معجم البلدان ). و رجوع به انساب سمعانی و ماده قبل شود.
فرهنگ فارسی
نام بتکده ای بود در نواحی کابل که در اطراف آن دشتی بس بزرگ واقع است .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید