سینمای فرانسه شامل هنر فیلم سازی در داخل و خارج از فرانسه می شود. فرانسه زادگاه سینما است و سهم قابل توجهی در سینمای جهان دارد و به توسعه این صنعت کمک کرده است. [ ۵] جدا از صنعت بومی فیلم سازی در فرانسه، این کشور هنرمندان بسیاری را از سرتاسر جهان در فرانسه گرد هم آورده است. به همین دلیل، سینمای فرانسه گاهی با سینمای کشورهای خارجی در هم تنیده شده است . رومن پولانسکی، کریستوف کیشلوفسکی، آندره ژولاوسکی از لهستان، گاسپر نوئه، ادگاردو گوزارینسکی از آرژانتین، آناتول لیتواک و الکساندر الکسیف از روسیه و میشائیل هانکه از اتریش جز برجسته ترین هنرمندان سینمای فرانسه به شمار می آیند.
یکی دیگر از عناصر حمایت از این صنعت این است که پاریس دارای بالاترین تراکم سینما در جهان می باشد. [ ۶] با ۲۰۶٬۵ میلیون بلیت فروخته شده در سال ۲۰۱۰ و ۲۱۵٬۶ میلیون نفر در سال ۲۰۱۱ فرانسه در جایگاه سوم بزرگ ترین بازارهای فیلم پس از پس از ایالات متحده و هند در جهان است؛ و همچنین از نظر درآمد پس از ایالات متحده و ژاپن قرار می گیرد. [ ۷] [ ۸] و در اروپا با رکورد ۲۶۱ فیلم تولید شده در سال ۲۰۱۰ موفق ترین صنعت سینما متعلق به فرانسه می باشد. [ ۹]
موج نوی فرانسه جنبشی در سینمای فرانسه است که در دهه ۱۹۵۰ به رهبری منتقدان جوان تحریریه مجله سینمایی کایه دو سینما در فرانسه شکل گرفت و به سایر نقاط دنیا سرایت یافت. موج نو در فرانسه در دو دوره اتفاق افتاد. دورهٔ اول از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲ طول کشید و از مشخصه های آن تأکید بر مؤلف و میزانسن بود. فیلم سازان این دوره از قواعد فیلم سازی دههٔ ۵۰ میلادی، هم به لحاظ روایی و هم تصویری، روی گردان شدند. روایت و داستان یا آغاز و پایانی برای فیلم ها وجود نداشت. تنها برشی از زندگی در فیلم نشان داده می شد و به این ترتیب اقتباس ادبی در این سینما از بین رفت. ادبیات جای خود را به قصه های عامه پسند داد و زمان در فیلم ها همان دههٔ حاضر بود و حرف هایی که در فیلم ها زده می شد، دربارهٔ جوانان بود. صحبت از تمایلات جنسی که نشان از پدیدهٔ «عشق آزاد» داشت، در سینمای موج نو رواج یافت و هویت آدم ها در فیلم ها مطرح شد. نقش زنان هم در روایت محوری تر شد و مثبت تر شد. استفاده از نماهای معمول که زمان و مکان را توصیف می کرد منسوخ شد و جامپ کات و نماهای نامنطبق در تدوین جای خود را باز کرد. دوربین های سبک برای فیلمبرداری در خیابان ها به کار می رفت و دیگر فیلم ها در استودیو ساخته نمی شد. به ویژه فرانسوا تروفو بود که توانست این موج نو را فراتر از سال 1967 با فیلم هایی مانندبوسه های دزدکی ( 1968 ) حمل کند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفیکی دیگر از عناصر حمایت از این صنعت این است که پاریس دارای بالاترین تراکم سینما در جهان می باشد. [ ۶] با ۲۰۶٬۵ میلیون بلیت فروخته شده در سال ۲۰۱۰ و ۲۱۵٬۶ میلیون نفر در سال ۲۰۱۱ فرانسه در جایگاه سوم بزرگ ترین بازارهای فیلم پس از پس از ایالات متحده و هند در جهان است؛ و همچنین از نظر درآمد پس از ایالات متحده و ژاپن قرار می گیرد. [ ۷] [ ۸] و در اروپا با رکورد ۲۶۱ فیلم تولید شده در سال ۲۰۱۰ موفق ترین صنعت سینما متعلق به فرانسه می باشد. [ ۹]
موج نوی فرانسه جنبشی در سینمای فرانسه است که در دهه ۱۹۵۰ به رهبری منتقدان جوان تحریریه مجله سینمایی کایه دو سینما در فرانسه شکل گرفت و به سایر نقاط دنیا سرایت یافت. موج نو در فرانسه در دو دوره اتفاق افتاد. دورهٔ اول از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲ طول کشید و از مشخصه های آن تأکید بر مؤلف و میزانسن بود. فیلم سازان این دوره از قواعد فیلم سازی دههٔ ۵۰ میلادی، هم به لحاظ روایی و هم تصویری، روی گردان شدند. روایت و داستان یا آغاز و پایانی برای فیلم ها وجود نداشت. تنها برشی از زندگی در فیلم نشان داده می شد و به این ترتیب اقتباس ادبی در این سینما از بین رفت. ادبیات جای خود را به قصه های عامه پسند داد و زمان در فیلم ها همان دههٔ حاضر بود و حرف هایی که در فیلم ها زده می شد، دربارهٔ جوانان بود. صحبت از تمایلات جنسی که نشان از پدیدهٔ «عشق آزاد» داشت، در سینمای موج نو رواج یافت و هویت آدم ها در فیلم ها مطرح شد. نقش زنان هم در روایت محوری تر شد و مثبت تر شد. استفاده از نماهای معمول که زمان و مکان را توصیف می کرد منسوخ شد و جامپ کات و نماهای نامنطبق در تدوین جای خود را باز کرد. دوربین های سبک برای فیلمبرداری در خیابان ها به کار می رفت و دیگر فیلم ها در استودیو ساخته نمی شد. به ویژه فرانسوا تروفو بود که توانست این موج نو را فراتر از سال 1967 با فیلم هایی مانندبوسه های دزدکی ( 1968 ) حمل کند.
wiki: سینمای فرانسه