فرهنگ اسم ها
معنی: ابوعلی سینا دانشمند معروف ایرانی، شبه جزیره ی بیابانی، در شمال شرقی مصر که در تورات آمده در همین محل موسی به پیغمبری برگزیده شد، سوراخ کننده، ) سینا ( = صحرای سینا ) شبه جزیره ی بیابانی، در شمال شرقی مصر، که از صحرای شرقیه ی مصر به وسیله ی کانال سوئز جدا می شود، جبل موسی در آن واقع است، ( = سئنا )، به معنی دانشمند است که در ایران باستان خانواده های دانشمند را سئنا می گفتند، ( در اعلام ) نام پدرِ ابوعلی حسین بن عبدالله معروف به ابوعلی سینا دانشمند معروف ایرانی، صفت مشبه از سنبیدن، نام شبه جزیره ای کوهستانی در شمال شرقی مصر که حضرت موسی ( ع ) به پیامبری برگزیده شد و الواح دهگانه را خداوند به او نازل کرد، نام جد ابن سینا پزشک و دانشمند نامدار ایرانی
برچسب ها: اسم، اسم با س، اسم پسر، اسم فارسی، اسم عبری، اسم تاریخی و کهن
لغت نامه دهخدا
سینا. ( اِخ ) نام کوه طور است. ( برهان ). سیناء :
پیغمبر میر است یوز او را
بر مرکب میر است طور سینا.
ناصرخسرو.
موسیم که انی انااﷲ یافتم نور پاک و طور سینا دیده ام.
خاقانی.
موسی جان سینه را سینا کندطوطیان کور را بینا کند.
مولوی.
رجوع به طور سینا شود.سینا. ( اِخ ) نام پدر شیخ ابوعلی و بعضی گفته اند نام جدشیخ ابوعلی است و بعضی گویند لقب شیخ ابوعلی است. ( برهان ). نام جد بوعلی. ( غیاث اللغات ) ( فرهنگ رشیدی ).نام جد چهارم ابوعلی است. ( حاشیه برهان چ معین ).
سینا. ( اِخ ) شبه جزیره ای است کوهستانی در شمال شرقی مصر میان خلیج عقبه ( شرق ) و سوئز ( مغرب ) که امروز در تصرف مصر میباشد. در تورات آمده که در همین محل موسی به پیغمبری برگزیده شد و الواح عشره را خداوند بدو اعطا کرد. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
سنگ ریزه . یا نام درختی است .
فرهنگستان زبان و ادب
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
سینا (شرکت). سینا ( انگلیسی: Sina Corp ) یک شرکت فناوری چینی است. این شرکت چهار کسب و کار اصلی دارد: سینا ویبو، سینا موبایل، سینا آنلاین و سینانت.
wiki: سینا (شرکت)
سینا (یمن). سینا ( به عربی: سینا ) یک منطقهٔ مسکونی در یمن است که در استان حضرموت واقع شده است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: سینا (یمن)
پیشنهاد کاربران
سینا از کلمه" سئنا " گرفته شده
به معنی کشف کننده ، محقق، دانشمند، به عمق چیزی پی بردن، شکافتن مطالب
که ریشه این کلمه از عدد سی که تقریبا کامل بوده را معنی می دهد نا
سی نا
"نا" مخفف معنی دانا
سی نا= دانایی فراوان
به معنی کشف کننده ، محقق، دانشمند، به عمق چیزی پی بردن، شکافتن مطالب
که ریشه این کلمه از عدد سی که تقریبا کامل بوده را معنی می دهد نا
سی نا
"نا" مخفف معنی دانا
سی نا= دانایی فراوان
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂
📩شناسه۱۴۰۳۰۲۳۰۱۳۱۰
#محلات_قدیمی
#وجه_تسمیه
#واژگان #سی #سیکاپل #سیاپل #لمسوکلا #سینا #ملای_سی
📜واژه ی سی:
■سی: گوشه، کُنج و زاویه
■سی: تپّه، قلّه کوه، ستیغ کوه و چکاد
... [مشاهده متن کامل]
■سی بن: زیرکوه، زیر قلّه ی کوه
■سی په: در راستای قلّه ی کوه، در اطراف قلّه ی کوه
■سی تک: بالای ثپّه، نوک کوه، ستیغ کوه
■سی سَر: بالای ثپّه، نوک کوه، ستیغ کوه
■سی: عدد سی
📘فرهنگ واژگان مازندرانی ونداد، حسین وندادی، هاوژین، ۱۳۹۸، ج سوم، ص ۱۴۳۴
■سی: ( عدد، ص ، اِ ) پازند �سی � از پهلوی �سیه �، پارسی باستان �ثریثة�، اوستا �ثریست � ، سانسکریت �تریچت � � هوبشمان ص ۷۶۰�، کردی عاریتی و دخیل �سی � ، افغانی �درش � ، گیلکی و تهرانی �سی � سه بار ده ، ده بعلاوه بیست. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ) . عددی است معلوم. ( برهان ) . عددی است معروف که سه ده باشد. ( آنندراج ) :
📌ابوشکور
پس این داستان کش بگفت از خیال
ابر سیصد و سی و سه بود سال.
📌فردوسی
ز مصری و چینی و از پارسی
همی رفت با او شتر وارسی.
■سی: [ س َ ] ( اِ ) سنگ را گویند و به عربی حجر خوانند. ( آنندراج ) ( برهان ) ( جهانگیری ) .
■سی: [ سی ی ] ( ع ص ، اِ ) مثل. مانند. || جای هموار و برابر. ( منتهی الارب ) .
■سی: [ س َی ْءْ ] ( ع اِ ) شیر گردآمده در اطراف پستان پیش از دوشیدن. ( منتهی الارب ) .
■سِی: در زبان های جنوبی و گرمسیری ایرانی به معنای نگاه کردن است.
تو سی آت که؟!
تو به اون نگاه کردی؟!
■سی:معادل ابجد ۷۰ تعداد حروف ۲ تلفظ si نقش دستوری اختصار ترکیب ( اسم ) [پهلوی: sīh] ( ریاضی ) مختصات ( اِ. ) آواشناسی si الگوی تکیه S شمارگان هجا�۱
■سی گل: باقچه گل کامل ومتنوع از گل ها
■سی مرغ: از همه پرنده ها کاملتر و باشکوهتر
■سی آب: 》سیب: سی مزّه دارد؛ همه خواص وطعم میوه ها دارد؛ میوه کامل ( فائده وسلامت آور )
■سی آه:》سیاه:درد و رنج کامل
■سی ناله:》سینه: همه نالها توش جا میشه
■مِلّای سی: چرا نام این منطقه را ملای سی گذاشتند؟
دو روایت در این باره هست:
۱/روایت اول بر این مبنا است که در قدیم ملایی بود که صاحب املاک و زمین در این قسمت از وسطی کلا بود.
۲/روایت دوم از این حکایت دارد که اکثر صاحبان زمین های این مکان ملا و قرآن سواد بودند و به همین خاطر این نقطه را مِلای سی میگویند.
👈بعد از نانوایی آقای داداشی و قبل از پل کنار منزل مرحوم دکتر عبدالباقی محمودی سمت راست به طرف منزل کربلائی حسین غلامی راهی دارد که به ملای سی امتداد پیدا میکند.
🌍این محله در روستای وسطی کلا قایمشهر مازندران واقع شده است.
📌#هادی_اکبری_وسطی_کلایی
۱۴۰۲/۸/۵
■سیکاپل: در مازندران سیکا پل در اصل به نوعی از پل های شناوری که با شاخ و برگ درختان ریس ساقه مانند رز و تاک انگور و یا ساقۀ درختانی به نام "اَل" که خاصیت و ویژگی پیچش داشته باشند بدون آنکه بشکند در نقاطی از اراضی�باتلاقی و تالابی به منظور عبور و مرور بسته شود، گفته می شود.
📌به نظر می رسد در زمان شاه عباس صفوی برای احداث راه شاه عباسی نقاطی از راه ها که ویژگی باتلاقی و تالابی را داشته مهندسان و معماران با قرض گرفتن از واژۀ محلی سیکاپل یعنی پلی که مانند اردک بر روی آب شناور است، این واژه را براینام گذاری پل هایی که دارای یک دهانه باشد، تخصیص داده اند.
📌به همین خاطر در برخی از شهرهای مازندران مانند آمل، جویبار، بهشر پل هایی مشهور به "سیکاپل" وجود دارد.
🖊رشید محمدی لیتکوهی ١٤٠١/٠٢/٢١
📎محسن داداش پور باکر: قریب به دو دهه در سیکاپل آمل اقامت داشتم. برخی از ریش سفیدان و گیسو سفید این محله ی قدیمی بر این باورند که خانم خیّری در گذشته ی نامشخص با فروش یا معاوضه سیکا [اردک: در زبان مازنی سیکا گفته میشود] اقدام به احداث یک پل یا چند پل با مشارکت مردم نمود. لذا به این دلیل این مکان "سیکاپل" به معنی پل اردک شهرت یافت.
■سیه پل: سیاه پل: کوه نیمه جنگلی است مه در ۳۹ کیلومتری جنوب غربی بابل و در ۴ کیلومتری نمدمال محله؛ لمسوکلا قرار دارد و ارتفاع آن ۱۵۰۸ متر است.
📓بندپی ( سرزمین، تاریخ، فرهنگ ) ، یوسف الهی و شهرام قلی پور گودرزی، متین، ۱۳۹۳، ص۲۸
■سینا:�سینا از دو قسمت سی نا درست شده است. "سی" به معنای سنگ و "نا" به معنای آب و نمناکی می باشد. بنابراین روی هم می شود = سرزمین سنگهای نمناک و آبزا. این واژه ( سینا ) یک واژه سره پارسی است که از هر دو سو خوانده میشود. سینا=انیس
■سینی: به معنای ظرف است که هم ریشه ی واژه ی "سینا" می باشد
#پژوهش
🖊#محسن_داداش_پور_باکر
۱۴۰۳/۰۲/۳۰
http://mohsendadashpour2021. blogfa. com/post/2830
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦ ࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📩شناسه۱۴۰۳۰۲۳۰۱۳۱۰
#محلات_قدیمی
#وجه_تسمیه
#واژگان #سی #سیکاپل #سیاپل #لمسوکلا #سینا #ملای_سی
📜واژه ی سی:
■سی: گوشه، کُنج و زاویه
■سی: تپّه، قلّه کوه، ستیغ کوه و چکاد
... [مشاهده متن کامل]
■سی بن: زیرکوه، زیر قلّه ی کوه
■سی په: در راستای قلّه ی کوه، در اطراف قلّه ی کوه
■سی تک: بالای ثپّه، نوک کوه، ستیغ کوه
■سی سَر: بالای ثپّه، نوک کوه، ستیغ کوه
■سی: عدد سی
📘فرهنگ واژگان مازندرانی ونداد، حسین وندادی، هاوژین، ۱۳۹۸، ج سوم، ص ۱۴۳۴
■سی: ( عدد، ص ، اِ ) پازند �سی � از پهلوی �سیه �، پارسی باستان �ثریثة�، اوستا �ثریست � ، سانسکریت �تریچت � � هوبشمان ص ۷۶۰�، کردی عاریتی و دخیل �سی � ، افغانی �درش � ، گیلکی و تهرانی �سی � سه بار ده ، ده بعلاوه بیست. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ) . عددی است معلوم. ( برهان ) . عددی است معروف که سه ده باشد. ( آنندراج ) :
📌ابوشکور
پس این داستان کش بگفت از خیال
ابر سیصد و سی و سه بود سال.
📌فردوسی
ز مصری و چینی و از پارسی
همی رفت با او شتر وارسی.
■سی: [ س َ ] ( اِ ) سنگ را گویند و به عربی حجر خوانند. ( آنندراج ) ( برهان ) ( جهانگیری ) .
■سی: [ سی ی ] ( ع ص ، اِ ) مثل. مانند. || جای هموار و برابر. ( منتهی الارب ) .
■سی: [ س َی ْءْ ] ( ع اِ ) شیر گردآمده در اطراف پستان پیش از دوشیدن. ( منتهی الارب ) .
■سِی: در زبان های جنوبی و گرمسیری ایرانی به معنای نگاه کردن است.
تو سی آت که؟!
تو به اون نگاه کردی؟!
■سی:معادل ابجد ۷۰ تعداد حروف ۲ تلفظ si نقش دستوری اختصار ترکیب ( اسم ) [پهلوی: sīh] ( ریاضی ) مختصات ( اِ. ) آواشناسی si الگوی تکیه S شمارگان هجا�۱
■سی گل: باقچه گل کامل ومتنوع از گل ها
■سی مرغ: از همه پرنده ها کاملتر و باشکوهتر
■سی آب: 》سیب: سی مزّه دارد؛ همه خواص وطعم میوه ها دارد؛ میوه کامل ( فائده وسلامت آور )
■سی آه:》سیاه:درد و رنج کامل
■سی ناله:》سینه: همه نالها توش جا میشه
■مِلّای سی: چرا نام این منطقه را ملای سی گذاشتند؟
دو روایت در این باره هست:
۱/روایت اول بر این مبنا است که در قدیم ملایی بود که صاحب املاک و زمین در این قسمت از وسطی کلا بود.
۲/روایت دوم از این حکایت دارد که اکثر صاحبان زمین های این مکان ملا و قرآن سواد بودند و به همین خاطر این نقطه را مِلای سی میگویند.
👈بعد از نانوایی آقای داداشی و قبل از پل کنار منزل مرحوم دکتر عبدالباقی محمودی سمت راست به طرف منزل کربلائی حسین غلامی راهی دارد که به ملای سی امتداد پیدا میکند.
🌍این محله در روستای وسطی کلا قایمشهر مازندران واقع شده است.
📌#هادی_اکبری_وسطی_کلایی
۱۴۰۲/۸/۵
■سیکاپل: در مازندران سیکا پل در اصل به نوعی از پل های شناوری که با شاخ و برگ درختان ریس ساقه مانند رز و تاک انگور و یا ساقۀ درختانی به نام "اَل" که خاصیت و ویژگی پیچش داشته باشند بدون آنکه بشکند در نقاطی از اراضی�باتلاقی و تالابی به منظور عبور و مرور بسته شود، گفته می شود.
📌به نظر می رسد در زمان شاه عباس صفوی برای احداث راه شاه عباسی نقاطی از راه ها که ویژگی باتلاقی و تالابی را داشته مهندسان و معماران با قرض گرفتن از واژۀ محلی سیکاپل یعنی پلی که مانند اردک بر روی آب شناور است، این واژه را براینام گذاری پل هایی که دارای یک دهانه باشد، تخصیص داده اند.
📌به همین خاطر در برخی از شهرهای مازندران مانند آمل، جویبار، بهشر پل هایی مشهور به "سیکاپل" وجود دارد.
🖊رشید محمدی لیتکوهی ١٤٠١/٠٢/٢١
📎محسن داداش پور باکر: قریب به دو دهه در سیکاپل آمل اقامت داشتم. برخی از ریش سفیدان و گیسو سفید این محله ی قدیمی بر این باورند که خانم خیّری در گذشته ی نامشخص با فروش یا معاوضه سیکا [اردک: در زبان مازنی سیکا گفته میشود] اقدام به احداث یک پل یا چند پل با مشارکت مردم نمود. لذا به این دلیل این مکان "سیکاپل" به معنی پل اردک شهرت یافت.
■سیه پل: سیاه پل: کوه نیمه جنگلی است مه در ۳۹ کیلومتری جنوب غربی بابل و در ۴ کیلومتری نمدمال محله؛ لمسوکلا قرار دارد و ارتفاع آن ۱۵۰۸ متر است.
📓بندپی ( سرزمین، تاریخ، فرهنگ ) ، یوسف الهی و شهرام قلی پور گودرزی، متین، ۱۳۹۳، ص۲۸
■سینا:�سینا از دو قسمت سی نا درست شده است. "سی" به معنای سنگ و "نا" به معنای آب و نمناکی می باشد. بنابراین روی هم می شود = سرزمین سنگهای نمناک و آبزا. این واژه ( سینا ) یک واژه سره پارسی است که از هر دو سو خوانده میشود. سینا=انیس
■سینی: به معنای ظرف است که هم ریشه ی واژه ی "سینا" می باشد
#پژوهش
🖊#محسن_داداش_پور_باکر
۱۴۰۳/۰۲/۳۰
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦ ࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
اسم سینا از دو قسمت سی نا درست شده است که سی به معنای سنگ و نا به معنای آب ونمناکی می باشد پس روی هم می شود ( سرزمین سنگهای نمناک و آبزا ) ا اسم سینی به معنای ظرف هم هم ریشه سینا می باشد شرط درستی این معنا این است که بر روی منطقه باشد چون اب اولین عامل ابادی است
سینا نامی پارسی - عبری است که به معنای شکافنده و سوراخ کننده است،
همچنین نام مکان مقدسی در مصر است که خداوند در آنجا حضرت موسی ( ع ) را به پیامبری برگزید و الواح دهگانه را بر او نازل کرد. این مکان در قرآن به طورسینا معروف است.
... [مشاهده متن کامل]
نام بزرگترین صحرای جهان در شمال افریقا به نام صحرای سینا
نام سینا در ایران علاوه بر ابوعلی سینای پزشک ایرن زمین، یادآور لقب شاپور دوم پادشاه پارسی نیز است.
سینا در پارسی به حدی ریشه و قدمت دارد که پانترکان مزدور عردوقان نمی توانند آن را بدزدند.
زنده باد ایران و ایرانی و کور باد دشمنان ایران زمین
همچنین نام مکان مقدسی در مصر است که خداوند در آنجا حضرت موسی ( ع ) را به پیامبری برگزید و الواح دهگانه را بر او نازل کرد. این مکان در قرآن به طورسینا معروف است.
... [مشاهده متن کامل]
نام بزرگترین صحرای جهان در شمال افریقا به نام صحرای سینا
نام سینا در ایران علاوه بر ابوعلی سینای پزشک ایرن زمین، یادآور لقب شاپور دوم پادشاه پارسی نیز است.
سینا در پارسی به حدی ریشه و قدمت دارد که پانترکان مزدور عردوقان نمی توانند آن را بدزدند.
زنده باد ایران و ایرانی و کور باد دشمنان ایران زمین
Sana با تلفظ زانا ( سئنا ) به معنای دانا یا خردمند.
sasan با تلفظ زازان ( ساسان ) به معنای زایشگر یا تولید کننده دانش و به شکل جمع زا زانیان یا زازان ها ( ساسانیان یا ساسان ها ) به معنای زایشگران یا تولید کنندگان دانش. یوگا جمع یوگ یعنی یوغ و به معنای یوغ یوغ ها یعنی برترین یوغ ها یعنی یوغ تفکر و خیالات روشن در مقایسه با یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی که بعدا توسط موسا ( موسی ) و زرتشت و بودا و ایسا ( عیسی ) و محمّد ایجاد شده اند و قوای ادراکی فهم و عقل و حس و فکر و خیال پیروان را بخصوص در سطوح بالای رهبریت و پیشوائی و مرجعیت تقلید با زنجیر های سنگین و اسارت بار آنچنان زندانی و حبس نموده اند طوریکه رهائی از این دیوار ها و حصار های تاریک و ظلمانی بنا شده در اطراف این زندان ها تا آینده های دور دستی محال و غیر ممکن می باشد . در هم شکستن این ظلمت ها نیازمند لشگر آرایی سپاه نور و روشنایی می باشد به سر کردگی رستم دستان با گُرز گرانش و کاوه آهنگر با درفش و پتک و سندانش و فرهاد کوهکن با کلنگ نُک تیزش و آرش کمان گیر با تیر و کمان اش و این بار نه برای تعیین مرز ایران و توران بلکه برای تعیین قطر و محیط و مرز هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار به کمک طول ناچیز پلانک و نهادن آن پیکان بسیار ریز بر چله کمان و شلیک آن بسوی مرکز و مرز جهان در آنسوی آن ( یعنی آنسوی مرکز ) و آنهم بر روی راه راست و به روش علمی یعنی معکوس نمودن مقدار آن و سرانجام محاسبه و تعیین قطر جهان . البته رستم ها و تهمینه ها و سهراب ها و کاوه ها و آرش ها و فرهاد ها و خسرو و شیرین ها و لیلی و مجنون ها ئی که در میدان دین مشغول پرورش عضلات گردن و بازو و سینه و شکم و ران هایشان نباشند بلکه مشغول پرورش عضلات اندیشه و فکر و خیال روشن در میدان علم و صنعت و هنر.
... [مشاهده متن کامل]
sanskrit با تلفظ زان سکریت ( سانسکریت ) به زبان فارسی قدیمی قبل از پیدایش خط و زبان اوستایی به معنای دانش رمزی.
محتوای آن دانش رمزی یا حکمت اشراقی اصیل در پشت پرده ظاهر دو سنبل یا نشان؛ یکی گردونه مهر ایرانیان و دیگری چرخه تولد و مرگ هندوان و دو سنبل کوچکتر روی آنها ؛ یکی چلیپا و دیگری سواستیکا و اعداد یک رقمی بخصوص ۷ و ۸ و ۱۰ و رسم هفت سین و نام بودا به شکل ( بود ده ) و یکی از نام های زرتشت به شکل ( سر ده ست ) و دو واژه اوستایی ؛ یکی " خویدوده " و دیگری " آژی ده اکه " نهفته است و در طول تاریخ تاکنون توسط هیچ انسان دانا و خردمندی و هیچ محقق و پژوهشگری چه خودی و چه بیگانه کشف نگردیده اند. آن راز ها و معانی ژرف نهفته در پشت پرده ظاهر واقعیت را به زبان فارسی امروز می توان ایده های حقیقی و طلائی و منور و درخشان نامید که نور آنها در طول اعصار بعدی در زیر هزاران خروار خاکستر و خار و خسک و خاشاک آئین و مراسم پرستش و ستایش ایزدان و اهریمنان و دیوان مدفون گردیده و به خاک و گور سپرده شده اند. محتوای آن دانش رمزی در برگیرنده کشف حقایق کلی و جاودانه در میدان های کلی خود شناسی ؛ انسان شناسی ؛ عشق و زندگی شناسی ؛ واقعیت و طبیعت و کیهان شناسی یا جهان شناسی ؛ آفرینش شناسی و سر انجام خدا شناسی می باشد.
ماندانا ؛ مان دانا ؛ دانا مان = دانای ما
sasan با تلفظ زازان ( ساسان ) به معنای زایشگر یا تولید کننده دانش و به شکل جمع زا زانیان یا زازان ها ( ساسانیان یا ساسان ها ) به معنای زایشگران یا تولید کنندگان دانش. یوگا جمع یوگ یعنی یوغ و به معنای یوغ یوغ ها یعنی برترین یوغ ها یعنی یوغ تفکر و خیالات روشن در مقایسه با یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی که بعدا توسط موسا ( موسی ) و زرتشت و بودا و ایسا ( عیسی ) و محمّد ایجاد شده اند و قوای ادراکی فهم و عقل و حس و فکر و خیال پیروان را بخصوص در سطوح بالای رهبریت و پیشوائی و مرجعیت تقلید با زنجیر های سنگین و اسارت بار آنچنان زندانی و حبس نموده اند طوریکه رهائی از این دیوار ها و حصار های تاریک و ظلمانی بنا شده در اطراف این زندان ها تا آینده های دور دستی محال و غیر ممکن می باشد . در هم شکستن این ظلمت ها نیازمند لشگر آرایی سپاه نور و روشنایی می باشد به سر کردگی رستم دستان با گُرز گرانش و کاوه آهنگر با درفش و پتک و سندانش و فرهاد کوهکن با کلنگ نُک تیزش و آرش کمان گیر با تیر و کمان اش و این بار نه برای تعیین مرز ایران و توران بلکه برای تعیین قطر و محیط و مرز هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار به کمک طول ناچیز پلانک و نهادن آن پیکان بسیار ریز بر چله کمان و شلیک آن بسوی مرکز و مرز جهان در آنسوی آن ( یعنی آنسوی مرکز ) و آنهم بر روی راه راست و به روش علمی یعنی معکوس نمودن مقدار آن و سرانجام محاسبه و تعیین قطر جهان . البته رستم ها و تهمینه ها و سهراب ها و کاوه ها و آرش ها و فرهاد ها و خسرو و شیرین ها و لیلی و مجنون ها ئی که در میدان دین مشغول پرورش عضلات گردن و بازو و سینه و شکم و ران هایشان نباشند بلکه مشغول پرورش عضلات اندیشه و فکر و خیال روشن در میدان علم و صنعت و هنر.
... [مشاهده متن کامل]
sanskrit با تلفظ زان سکریت ( سانسکریت ) به زبان فارسی قدیمی قبل از پیدایش خط و زبان اوستایی به معنای دانش رمزی.
محتوای آن دانش رمزی یا حکمت اشراقی اصیل در پشت پرده ظاهر دو سنبل یا نشان؛ یکی گردونه مهر ایرانیان و دیگری چرخه تولد و مرگ هندوان و دو سنبل کوچکتر روی آنها ؛ یکی چلیپا و دیگری سواستیکا و اعداد یک رقمی بخصوص ۷ و ۸ و ۱۰ و رسم هفت سین و نام بودا به شکل ( بود ده ) و یکی از نام های زرتشت به شکل ( سر ده ست ) و دو واژه اوستایی ؛ یکی " خویدوده " و دیگری " آژی ده اکه " نهفته است و در طول تاریخ تاکنون توسط هیچ انسان دانا و خردمندی و هیچ محقق و پژوهشگری چه خودی و چه بیگانه کشف نگردیده اند. آن راز ها و معانی ژرف نهفته در پشت پرده ظاهر واقعیت را به زبان فارسی امروز می توان ایده های حقیقی و طلائی و منور و درخشان نامید که نور آنها در طول اعصار بعدی در زیر هزاران خروار خاکستر و خار و خسک و خاشاک آئین و مراسم پرستش و ستایش ایزدان و اهریمنان و دیوان مدفون گردیده و به خاک و گور سپرده شده اند. محتوای آن دانش رمزی در برگیرنده کشف حقایق کلی و جاودانه در میدان های کلی خود شناسی ؛ انسان شناسی ؛ عشق و زندگی شناسی ؛ واقعیت و طبیعت و کیهان شناسی یا جهان شناسی ؛ آفرینش شناسی و سر انجام خدا شناسی می باشد.
ماندانا ؛ مان دانا ؛ دانا مان = دانای ما
سنا به معنای ستایش و تشویق. Avicenna با تلفظ آوی سنا به معنای ستاینده آب و آب یکی از عناصر اربعه یا چهار گانه فلسفی و منشاء زندگی.
سینا به معنای شنود و کوه سینائی یا سینا به معنای کوه شنود. ابن سینا یعنی فرزند شنود.
... [مشاهده متن کامل]
Synagoge با تلفظ سینا گو گه به معنای زمان و مکان گفت و شنود که نام عبادت گاه قوم یهود می باشد. پسوند گه در زبان فارسی مخفف گاه ست هم به معنای محل و مکان و هم به معنای وقت و زمان.
Isagoge با تلفظ ایسا گو گه به معنای محل و وقت ذکر نام ایسا . نام قدیمی کلیسا می باشد ، زمانیکه پیروان مسیح پنهانی زندگی میکرده اند . ایسا مخفف عبارت فارسی " این سا " بوده و می باشد به معنای شبیه یا مثل و مانند این. Isaak ؛ Isaac با تلفظ های ایساّک و آیساک یا آیزاک و در اصل و ریشه به شکل ایسا اک و به معنای ایسای کوچک بوده و می باشد. لذا نوشتار این نام ها در زبان عربی به شکل عیسی و اسحاق انحراف از تلفظ ریشه ای و اصلی و اولیه به زبان فارسی سومری آبراهام ( ابراهیم ) و سارا محسوب می شود.
مزدیسنا در اصل و ریشه در ایران باستان یک روش تمرین تمرکز فکری و هم سنگ یوگای هندوان بوده است، هزاران سال قبل از تولد زرتشت در جهت تقویت خاطره یا حافظه و فراموش نکردن و بخاطر سپردن کلام و پند و اندرز خردمندان و آموزگاران توسط شاگردان و انتقال آن سینه به سینه به نسل های آینده قبل از پیدایش خطوط سه گانه میخی سومری و ایلامی و اوگاریتی و هیروگلیف مصریان. پیشوند مزدی به شکل مَزِدا بصورت امری یا دستوری و خطاب به شنونده به معنای پاک نکن ؛ فراموش نکن بلکه بخاطر بسپار و به یاد داشته باش و پسوند سنا به معنای تشویق شاگردان در مورد حفظ کردن و بخاطر سپردن . با پیدایش زرتشت آن روش درست و فنی و علمی بطور همه جانبه به ستایش و پرستش و نیایش و مناجات و دعا و عبادات و طاعت و بندگی تبدیل شده و تا به امروز ادامه دارد .
اهو را مَزِدا به معنای هو اولیه یا آغازین را در خاطره فراموش و پاک نکن بلکه آنرا به یاد داشته باش.
اوستا قبلا به دو شکل زیر بوده است :
- هوستا به معنای ستاینده هو.
- آو ستا به معنای ستاینده آب.
سینا به معنای شنود و کوه سینائی یا سینا به معنای کوه شنود. ابن سینا یعنی فرزند شنود.
... [مشاهده متن کامل]
Synagoge با تلفظ سینا گو گه به معنای زمان و مکان گفت و شنود که نام عبادت گاه قوم یهود می باشد. پسوند گه در زبان فارسی مخفف گاه ست هم به معنای محل و مکان و هم به معنای وقت و زمان.
Isagoge با تلفظ ایسا گو گه به معنای محل و وقت ذکر نام ایسا . نام قدیمی کلیسا می باشد ، زمانیکه پیروان مسیح پنهانی زندگی میکرده اند . ایسا مخفف عبارت فارسی " این سا " بوده و می باشد به معنای شبیه یا مثل و مانند این. Isaak ؛ Isaac با تلفظ های ایساّک و آیساک یا آیزاک و در اصل و ریشه به شکل ایسا اک و به معنای ایسای کوچک بوده و می باشد. لذا نوشتار این نام ها در زبان عربی به شکل عیسی و اسحاق انحراف از تلفظ ریشه ای و اصلی و اولیه به زبان فارسی سومری آبراهام ( ابراهیم ) و سارا محسوب می شود.
مزدیسنا در اصل و ریشه در ایران باستان یک روش تمرین تمرکز فکری و هم سنگ یوگای هندوان بوده است، هزاران سال قبل از تولد زرتشت در جهت تقویت خاطره یا حافظه و فراموش نکردن و بخاطر سپردن کلام و پند و اندرز خردمندان و آموزگاران توسط شاگردان و انتقال آن سینه به سینه به نسل های آینده قبل از پیدایش خطوط سه گانه میخی سومری و ایلامی و اوگاریتی و هیروگلیف مصریان. پیشوند مزدی به شکل مَزِدا بصورت امری یا دستوری و خطاب به شنونده به معنای پاک نکن ؛ فراموش نکن بلکه بخاطر بسپار و به یاد داشته باش و پسوند سنا به معنای تشویق شاگردان در مورد حفظ کردن و بخاطر سپردن . با پیدایش زرتشت آن روش درست و فنی و علمی بطور همه جانبه به ستایش و پرستش و نیایش و مناجات و دعا و عبادات و طاعت و بندگی تبدیل شده و تا به امروز ادامه دارد .
اهو را مَزِدا به معنای هو اولیه یا آغازین را در خاطره فراموش و پاک نکن بلکه آنرا به یاد داشته باش.
اوستا قبلا به دو شکل زیر بوده است :
- هوستا به معنای ستاینده هو.
- آو ستا به معنای ستاینده آب.
سینا یعنی اسمی از جنس عشق از جنس وجود از جنس شاه رگ از جنس دنیای بی انتها
سینا اسمی پسرونس اگر اون چند سال گذاشتن برا دخترا ثبت بشه فهمیدند اشتباه و نذاشتن سینا اسم پسرانه است
سلام سینا اسم پسرانه است چند سال اما برا ثبت دختران هم بکار بردند بعد دیگه اجازه ندادن. چون نذاشتن اسم سینا هم بشه دوجنسیتی. سینا قراره بره بشه رو اسم مونث بشینه باید عوض کنند املای آخرشو. سینا پسرانه است
یک کلمۀ ترکی است :
:سیناsina=مو شکاف ( دقیق و بادقت و نکته سنج و آن که با دقت بسیار کار می کند. ( ناظم الاطباء ) ) ، باریک بین، دقیق، نازک بین، زیرک، هوشیار، ناقلا، دانا، موشکافی، باریک بینی، تدقیق، دقت، نازک بینی، آزمایش، آزمون، تجربه، تست، کنکور، مسابقه، بررسی، معاینه، وارسی، و. . . - فعل امر سینا ماک Sinamak=امتحان کردن، موشکافی کردن، تحقیق وبررسی کردن، دقت کردن، و. . . - bu işy sina، بو ایشی سینا ( bu işi sınayın= این کار را امتحان کنید ) = این کار را امتحان ( بررسی ) کن
... [مشاهده متن کامل]
poladabady@blogfa. com
:سیناsina=مو شکاف ( دقیق و بادقت و نکته سنج و آن که با دقت بسیار کار می کند. ( ناظم الاطباء ) ) ، باریک بین، دقیق، نازک بین، زیرک، هوشیار، ناقلا، دانا، موشکافی، باریک بینی، تدقیق، دقت، نازک بینی، آزمایش، آزمون، تجربه، تست، کنکور، مسابقه، بررسی، معاینه، وارسی، و. . . - فعل امر سینا ماک Sinamak=امتحان کردن، موشکافی کردن، تحقیق وبررسی کردن، دقت کردن، و. . . - bu işy sina، بو ایشی سینا ( bu işi sınayın= این کار را امتحان کنید ) = این کار را امتحان ( بررسی ) کن
... [مشاهده متن کامل]
سینا
سینا 🔄 انیس
زبان پنجابی، عربی و اردو ساخت پارسی زبانان است و بخشی از زبان پارسی میباشند.
واژگان زبان پارسی و پشتو و سانسکریت از هر دو سو خوانده میشوند.
البته واژگان پاک و درست و سره از دو سو خوانده میشوند و واژگان نو گد ود اند.
... [مشاهده متن کامل]
۱۰ دس 🔄 سد ۱۰۰ ( پارسی و سانسکریت ) .
۱۰ لس 🔄 سل ۱۰۰ ( پشتو )
لمر 🔄 رمل ( پشتو )
به همانگونه این واژه ( سینا ) یک واژه سره پارسی است که از هر دو سو خوانده میشود.
مصر و سوریه ساخت مردم استان پارس ایران میباشند.
پارس = سراپ/ صراف
پارس = شمار
پارسی = شمارگیرنده و یا کارمند دفتر و یا مامور و افسر.
سینا 🔄 انیس
سینا 🔄 انیس
زبان پنجابی، عربی و اردو ساخت پارسی زبانان است و بخشی از زبان پارسی میباشند.
واژگان زبان پارسی و پشتو و سانسکریت از هر دو سو خوانده میشوند.
البته واژگان پاک و درست و سره از دو سو خوانده میشوند و واژگان نو گد ود اند.
... [مشاهده متن کامل]
۱۰ دس 🔄 سد ۱۰۰ ( پارسی و سانسکریت ) .
۱۰ لس 🔄 سل ۱۰۰ ( پشتو )
لمر 🔄 رمل ( پشتو )
به همانگونه این واژه ( سینا ) یک واژه سره پارسی است که از هر دو سو خوانده میشود.
مصر و سوریه ساخت مردم استان پارس ایران میباشند.
پارس = سراپ/ صراف
پارس = شمار
پارسی = شمارگیرنده و یا کارمند دفتر و یا مامور و افسر.
سینا 🔄 انیس
احساساتی
سینا نامی پارسی است
یادآوری:لری یک گویش است
گویشی از پارسی
یادآوری:لری یک گویش است
گویشی از پارسی
ریشه این واژه لری_عربی می باشد !
"سی" به لری یعنی برای . مثل سیتو ( برای تو ) ، سی خوش ( برای خودش )
"نا" به عربی یعنی ما .
لذا طبق پژوهش های بنده ، "سینا" یعنی "برای ما"
با تشکر
"سی" به لری یعنی برای . مثل سیتو ( برای تو ) ، سی خوش ( برای خودش )
"نا" به عربی یعنی ما .
لذا طبق پژوهش های بنده ، "سینا" یعنی "برای ما"
با تشکر
سرپرست
کلا در دنیا دودسته انسان داریم.
1 - اونهایی که دوست داشتند اسمشون سینا باشه ونبوده وهمیشه درحسرت اند.
2 - اونهایی که اسمشون سینا هستش.
1 - اونهایی که دوست داشتند اسمشون سینا باشه ونبوده وهمیشه درحسرت اند.
2 - اونهایی که اسمشون سینا هستش.
مثل مروارید پاک
دلیل نمی شه که هر کسی اسم سینا روش باشه باید حتما با وفا، جسور، مغرور و . . . باشه
من خودم به شخصا اصلا با وفا نیستم و جسور نیستم چون برام مهم نیست
من خودم به شخصا اصلا با وفا نیستم و جسور نیستم چون برام مهم نیست
میخواستم از همه تشکر کنم که انقد به سینا ها لطف دارن: )
سینا یعنی:
مغرور
جسور
مهربان
همدل
استوار
غمخوار
ویکمقدار حسود: )
سینا ها بهترین اند
سینا یعنی:
مغرور
جسور
مهربان
همدل
استوار
غمخوار
ویکمقدار حسود: )
سینا ها بهترین اند
جسور ، باهوش
عشق شمیم، عاشق، دلتنگ، تنها
شوخ طبع ، خوش قلب، جذاب ، خشگلو تو دل برو😍😍
سینا بر گرفته از واژه سامی سئن به معنی هماست. هما درواقع نوعی کرکس هست ؛ در گذشته به سبب بلند پروازی، وقار و زیبایی این پرنده پهن پیکر نادر، رویتش در آسمان را نماد و نشان نیک بختی میدانستند. همچنین معمول
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
بوده نخبگان به کسی که در حرفه اش مانند پزشکی، مهندسی و. . . سرآمد روزگار خود باشد کنیه سینا می دادند مانند: ابن سینا یا پور سینا چون باور عموم بر این بوده که پرنده ای بلند پروازتر از ( رودست ) هما نیست امروزه نیز معمول است که در ستایش زبردستی و استادی شخصی در کارش او را عقاب آسمان برای نمونه پزشکی، مهندسی، هنر و. . . توصیف کنند.
یعنی جسور سیاست مدار باهوش و مهربان
واقعا مهربان, زیبا, پر خنده, دلغک
سینا یعنی عشق زیبا مغرور غیرتی دوست بسر خودم اسمش سیناست خیلی دوستش دارم
به معنی پسردانشمندوباهوش بااستعدادقوی شجاع کسی که به دنبال علم وعرفان به همه جاسفرمیکندمانندپزشک بزرگ ایرانی ابوعلی سیناکه افتخارمیکنیم کتب های اودرطب دردانشگاهای معتبردنیاتدریس میشود
گشایش دهنده دل و البته باشخصیت
دوستان برایتان بنویسم که چگونه به این سایت آمدم. من با خودم اندیشدم که چرا پزشک نامدار ایرانی لقب پور سینا یا ابن سینا گرفته. در لاتین نام او را Avicenna می نویسند. پس چرا می نویسند سینا و نه سئنا در گوگل
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
دنبال واژه سئنا گشتم می خواستم بدانم آیا وجود دارد یا نه تا اینکه گوگل آدرس این تار نما را نشان داد. به هرحال چون اعراب بسیاری از واژه ها را از زبان ما گرفته و آنرا تغییر داده و در واژه نامه خود نوشته اند سینا هم یکی از همین واژه هاست. هندسه که یک واژه عربی است در اصل از واژه هنداچک پارسی گرفته شده. یا واژه ترویج این از رواج می آید و آن معرب شده رواک پارسی است. از این واژه ها زیاد است. اما در باره این سینا: این پزشک نامدار بیماران را با یک نوع نان کپک زده درمان می کرد. از آنجا که کتابهای پور سینا به زبانهای اروپایی ترجمک ( ترجمه ) شده می شود در نظر گرفت که Alexander Fleming باکتری شناس و پزشک اسکاتلندی از این موضوع اطلاع داشته و آنرا زمینه پزوهش خود قرار داده که چه چیزی درکپک هست که باعث درمان می شود . به این خاطر از Penicillium chrysogenum که در گذشته نامش penicillium notatum بود و همانگونه که گفتم یک قارچ یا کپک است که به نان می زند و انگلیسی آن می شود Mold و در آلمانی به آن Schimmelpilz می گویند پنی سیلین را کشف کرد.
من مایلم در باره این کامنت بنویسم که نام ابن سینا پزشک نامدار ایرانی از کجا سرچشمه گرفته. ابتدا پیش گفتاری در مورد ایران باستان: در ایران باستان ما دانشگاه داشتیم . در صورتی که کهن ترین دانشگاه اروپا در ایتالیا Parma که در سال ۹۶۲ میلادی ساخته شدو پس از آن دانشگاه بلونیا ویا Bologna است که در سال ۱۰۸۸ میلادی ساخته شد و دارای اهمیت است. سپس دانشگاه آکسفورد در انگلستان است که مانند دانشگاه هاروارد آمریکا بهترین دانشگاه جهان است. این دانشگاه در سال ۱۰۹۶ میلادی پایه گذاری شد. در دوران ماد و هخامنشی در ایران دانشگاه اکباتان وجود داشت که ریاست آنرا موبد موبدان به نام Cenna بر عهده داشت سئنا پزشک بسیار سرشناسی بود . در متون یونانی ذکر شده کسانیکه استاد دانشمندی به نام فیثاغورس شده اند فارغ التحصیل دانشگاه اکباتان بوده اند. آنها به آتن برگشته اند و بعدها مکتب آتن را پایه گذاری کرده اند.
... [مشاهده متن کامل]
Cenna [سئنا] چنان نامش به عنوان پزشک معروف بوده که بعدها در دوره اسلامی از روی نام او کپی شد و ابو علی الحسین بن عبدالله که پزشک ایرانی است ولی نامش عربی است را پور سینا یا ابن سینا گذاشتند. به این مفهوم که این پزشک نامدار آنقدر خوب و کار آموزیده است که باید او را فرزند آن Cenna نامید. چون سئنا سمبل درمان و پزشکی بود و حالت اسطوره یا Myth گرفته بود. اهمیت دانشگاه گندی شاپور را هم که می دانیم.
اهومن توت موبد دیگری بود و در ستاره شناسی دانشگاه اکباتان تدریس می کرد. دروسپد پزشک معروف دانشگاه گندی شاپور [پیش از اسلام] که بسیار سر شناس و پزشک شاهان ساسانی بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
Cenna [سئنا] چنان نامش به عنوان پزشک معروف بوده که بعدها در دوره اسلامی از روی نام او کپی شد و ابو علی الحسین بن عبدالله که پزشک ایرانی است ولی نامش عربی است را پور سینا یا ابن سینا گذاشتند. به این مفهوم که این پزشک نامدار آنقدر خوب و کار آموزیده است که باید او را فرزند آن Cenna نامید. چون سئنا سمبل درمان و پزشکی بود و حالت اسطوره یا Myth گرفته بود. اهمیت دانشگاه گندی شاپور را هم که می دانیم.
اهومن توت موبد دیگری بود و در ستاره شناسی دانشگاه اکباتان تدریس می کرد. دروسپد پزشک معروف دانشگاه گندی شاپور [پیش از اسلام] که بسیار سر شناس و پزشک شاهان ساسانی بوده است.
سینا ( sina ) یعنی:
۱. باوفا
۲. تودل برو
۳. نام رشته کوه در جزیره سینا
۴ . مفرور
۵. باوقار
سلامت تموم اونایی که اسمشون سیناس😘😘
۱. باوفا
۲. تودل برو
۳. نام رشته کوه در جزیره سینا
۴ . مفرور
۵. باوقار
سلامت تموم اونایی که اسمشون سیناس😘😘
سینا از ریشه سئنا به معنای سیمرغ است. سیمرغ مرغ دانای اساطیری است. سیمرغ در طب باستان نماد طبابت و پزشکی است. از آنجا که پیشینه گان شیخ الرئیس بوعلی سینا همگان طبیب بودند به ایشان ابوعلی سینا به معنای
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
ابوعلی طبیب می گفتند . همچنین پور سینا به معنای کسی که اجداد طبیب دارد نیز دیگر لقب ایشان است. ترجمه دانشمند و انسان هوشمند نیز که برگرفته از کلمه ویسینا از ریشه سئنا ست هم ترجمه درستی است.
در زبان لری بختیاری به معنی
گردنبند، ،
سی::برای
نا::گردن
گردنبند، ،
سی::برای
نا::گردن
سینا به معنی مرغ دانشمند وهمان آخرین پست در اسم پرنیا گذاشتم و دعا کنید جواب مثبت بده
نام سیمرغ در شاهنامه برگرفته از سئنا می باشد
سینا به زبان روسی یعنی پسر
آهنین، از ریشه ی اوستایی سَئِنَه ( آهن ) و هم ریشه با آسِنِ پهلوى ( آهن )
سینا ، یعنی شروع زندگی دوباره یعنی زیبا خوش تیپ مگه نه !!!
به معنی کوه سینا. دانشمند. پزشک
مهربان، جسور، دلسوز، شجاع
یه نوع کوه به نام سینا
در برخی نسخ، سینا از واژه سئنه گرفته شده است و سئنه به معنای سیمرغ میباشد
سینا، زیبا ، جذاب، احساساتی ، عاشق، پرانرژی، قوی، باهوش، اصلا سیناها عشقن عشق
سینا به معنی هوشمند است
راستی ساینس به معنی علم در زبان انگلیسیه!!
نه فیزیک و اینجور چیزا!☺
راستی ساینس به معنی علم در زبان انگلیسیه!!
نه فیزیک و اینجور چیزا!☺
واژه سینا . . . . . . کوت شده و کوتاه شده __ویسینا ___ویس در چم اگاهی ین مانند زر ین =زرین __ویسینا در چم اگاهترین داناترین دانشمندترین است. روح واژگان پارسی در زبان لاتین زنده است چه اینکه انان پور سینا دانشمند سرشناس ما را به نام درست و فرهودین ترش یعنی___ آ ویسینا =آ ویسینا سیاهه کرده اند سینا نیز کوتاه شده آویسینا است.
... [مشاهده متن کامل]
سین و سینا . . . . . همه کوت شده ویسین است در چم اگاه روشن دانشمند . . . . .
با سپاس کوروش هو
2578پاد هخامنشی
... [مشاهده متن کامل]
سین و سینا . . . . . همه کوت شده ویسین است در چم اگاه روشن دانشمند . . . . .
با سپاس کوروش هو
2578پاد هخامنشی
دانشمند
سینا یعنی باهوش قدرتمند احساساتی کنجکاو
زیبا جدی. وفا دار. باهوش. و البته کارکن
سوراخ کننده سر ، برنده مخ ، دانا ، فاقد اعصاب ، چیز فرسوده
تعصبی. به معنای دانشمند. زیبا. مهربان و وفادار مغرور
به افتخار تمامی اسم های سینا کف مرتب
اسم دخترانه هم هست
اسم پسرم سیناست بسیار اسم زیبایی است خیلی جستجو کردم واسه اسمش به معنا دانا دانشمند
بزرگ . عالم
صفت وفا داری نداره سینا
مهربون . . . مغرور . . .
مهربون . . . مغرور . . .
باهوش زیبا جسور عاشق
فوتبالیست و سرشار از هوش و قدرت مند و با استعداد و عاشق و پر احساس
معنی سینا دانشمند هستش از siens ساینس به معنی دانشمنددر زبان انگلیسی
با شخصیت
قوی ، خونگرم، جذاب، باهوش و زیرک
جذاب. پر قدرت. باوفا. احساسی. باهوش. کنجکاو. گردشگر. شوخ تب. مورد اعتماد. دلسوز
جذاب، قوی. مهربان. باوفا. پر احساس. زرنگ.
عالم به علم ، با ارزش، دانا،
باهوش مهربون
سرزنده - جسور و کنجکاو
جاه طلب مغرور با قدرت در عین حال نرمی و احساسی
باهوش - قوی - دانشمند
عقاب بلند آشیان
گشاش دهنده دلها. . . نافذ وگستراننده علم. . . باهوش. . .
مهربان خوش خنده باوفا شوخ بامزه. . .
احساسی و مهربون
مغرور . جسور . باهوش
مهربان ، با صبر
معنی سوراخ کننده قلب ها را هم میدهد به زبان امیانه تر به معنای تودل برو. ولی از نظر مذهبی نام کوهی است که حضرت موسی در ان به پیامبری رسیدند.
بیباک نترس شجاع
مهربان
بخشنده
بخشنده
یعنی باهوش قوی پر تلاش مغرور پر احساسات و دلسوز و بخشنده
منظور شاهپور ساسانی بزرگوار می باشد که سینه و کتف تازیان مهاجم را سوراخ کرده بود و به آن بزرگوار صاحب سینه و شانه میگفتند
بخش سیمکان یکی از بخش های شهرستان جهرم استان فارس در زمان اشکانیان
منبع نقشه بطلمیوسی
منبع نقشه بطلمیوسی
جذاب ، شوخ ، مورد اعتماد، باهوش ، با وفا، دلسوز ، پر احساسات، قوی
پزشکی . سوراخ کننده مسائل
یعنی باهوش . دانشمند
دانشمند ( Science )
نافذ و نفوذ کننده ( سوراخ کننده )
نافذ و نفوذ کننده ( سوراخ کننده )
باوفا، باهوش
باوفا ، جسور ، دلسوز
اسم چهارمین فرزند شاهین که از آن سه تازه دیگر قوی تر وجنگ جوتر است
در زبان لری بختیاری به معنی
سی:؛برای
نا:؛گردن
منظور گردنبند طلا. مدال
یو سینا خووه::این برای آویزان کردن به گردن خوب است
سی:؛برای
نا:؛گردن
منظور گردنبند طلا. مدال
یو سینا خووه::این برای آویزان کردن به گردن خوب است
مغرور. جسور . باوفا
پراحساس
باهوش . مهربان
نام یکی از نخستین پیروانان زرتشت
سیاست مدار - باهوش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٩٢)