[ویکی نور] «باخَرْزی، ابوالمعالی سیف الدین سعید بن مطهر بن سعید»، مشهور به شیخ عالَم، محدث، عارف و از مشایخ بزرگ طریقه کبرویه بوده که در 586ق / 1190م دیده به جهان گشوده است.
وی در باخرز یا یکی از توابع آن، زاده شد و همان جا رشد کرد و مقدمات علوم را فراگرفت، سپس روی به سفر نهاد و فقه و حدیث را در هرات، نیشابور و بغداد نزد محدثان و فقهای بزرگی چون شیخ شهاب الدین سهروردی، ابوالفتح حُصری، علی بن محمد موصلی، ابراهیم بن سالار خوارزمی، مؤید طوسی، فضل الله بن محمد بن احمد نوقانی و جلال الدین مرغینانی فراگرفت.
پس از آن به تصوف گرایش یافت و به خوارزم نزد شیخ نجم الدین کبری رفت؛ درحالی که به گزارش فصیح خوافی، وی پیش از آن در هرات از شیخ تاج الدین محمود بن حداد اشنهی، خرقه تبرک گرفته بود.
وی نزد شیخ نجم الدین، مراحل سیر و سلوک را طی کرد و پس از مدت کوتاهی، خرقه خلافت گرفت و شیخ نجم الدین کبری او را با القابی چون امام العارف، شرف الاسلام، مقدم الطائفه و حجة السالکین ستود. آنگاه به اشارت مراد خود، رهسپار بخارا شد و در این شهر، در محله فتح آباد، خانقاهی بنا نهاد و در آنجا و نیز در مسجد صرافان، مجالس وعظ و اندرز بر پا کرد و مشتاقان و مریدانش، از اطراف و اکناف، به گرد او جمع شدند. وی در این شهر، چنان شهرت و احترامی کسب کرد که او را شیخ بزرگ خواندند و خاندانش به شاهان بخارا شهرت یافتند.
سیور قوتی، مادر مسیحی منکوقاآن، وقتی در بخارا مدرسه ای بنا کرد، باخرزی را سرپرست و متولی آن گردانید. خود منکوقاآن و وزیر او، برهان الدین مسعود یلواج نیز شیخ را بزرگ می شمردند.
باخرزی با آنکه در بخارا، در شمار مشایخ بزرگ تصوف بود، باز از جمال الدین علی بن ابراهیم کردری، ابورشید اصفهانی و احمد محبوبی حدیث می شنید و روایت می کرد.
وی در باخرز یا یکی از توابع آن، زاده شد و همان جا رشد کرد و مقدمات علوم را فراگرفت، سپس روی به سفر نهاد و فقه و حدیث را در هرات، نیشابور و بغداد نزد محدثان و فقهای بزرگی چون شیخ شهاب الدین سهروردی، ابوالفتح حُصری، علی بن محمد موصلی، ابراهیم بن سالار خوارزمی، مؤید طوسی، فضل الله بن محمد بن احمد نوقانی و جلال الدین مرغینانی فراگرفت.
پس از آن به تصوف گرایش یافت و به خوارزم نزد شیخ نجم الدین کبری رفت؛ درحالی که به گزارش فصیح خوافی، وی پیش از آن در هرات از شیخ تاج الدین محمود بن حداد اشنهی، خرقه تبرک گرفته بود.
وی نزد شیخ نجم الدین، مراحل سیر و سلوک را طی کرد و پس از مدت کوتاهی، خرقه خلافت گرفت و شیخ نجم الدین کبری او را با القابی چون امام العارف، شرف الاسلام، مقدم الطائفه و حجة السالکین ستود. آنگاه به اشارت مراد خود، رهسپار بخارا شد و در این شهر، در محله فتح آباد، خانقاهی بنا نهاد و در آنجا و نیز در مسجد صرافان، مجالس وعظ و اندرز بر پا کرد و مشتاقان و مریدانش، از اطراف و اکناف، به گرد او جمع شدند. وی در این شهر، چنان شهرت و احترامی کسب کرد که او را شیخ بزرگ خواندند و خاندانش به شاهان بخارا شهرت یافتند.
سیور قوتی، مادر مسیحی منکوقاآن، وقتی در بخارا مدرسه ای بنا کرد، باخرزی را سرپرست و متولی آن گردانید. خود منکوقاآن و وزیر او، برهان الدین مسعود یلواج نیز شیخ را بزرگ می شمردند.
باخرزی با آنکه در بخارا، در شمار مشایخ بزرگ تصوف بود، باز از جمال الدین علی بن ابراهیم کردری، ابورشید اصفهانی و احمد محبوبی حدیث می شنید و روایت می کرد.
wikinoor: سیف الدین_باخرزی،_سعید_بن_مطهر