سیرالعباد الی المعاد

دانشنامه عمومی

سیرالعباد الی المعاد ( به معنای: رهسپاری بندگان به جایگاه بازگشت ) یکی از آثار سنایی است که در آن از موضوعات اخلاقی سخن رفته است. سنایی در این اثر به طریق تمثیل، از آفرینش انسان و روان ها و خردها گفت وگو به میان آورده است. مثنوی سیرالعباد در بحر خفیف مسدس مخبون ( بر وزن حدیقةالحقیقه ) سروده شده و در حدود ۸۰۰ بیت است.
سنایی سیرالعباد را در سرخس سروده و با مدح ابوالمفاخر سیف الدین محمد بن منصور، قاضی سرخس، به پایان برده است.
سیرالعباد در واقع کنایه ای است از سیر عارف در مقامات فنا. شاعر در طی آن حکایت گذر روح را به راهنمایی عقل از مراتب و پرده های یک دنیای نوافلاطونی شرح می دهد. »[ ۱] مشابه این اثر در ادبیات اروپایی کمدی الهی دانته است. در ادبیات پیش از اسلام هم متن ارداویراف نامه مضمونی پایدار از سفر روحانی به جهان دیگر را تصویر میکشد. »[ ۲]
در تحولات سه گانه زندگی سنایی، سیرالعباد در آن مرحله ای قرار می گیرد که حکیم سنایی از دوره شاعرانه خالص جوانی به دوره صوفیانه انتقال می یابد. [ ۳] این اثر توسط محمدتقی مدرس رضوی در کتاب «مثنوی های سنایی» در سال ۱۳۴۸ توسط انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است.
سیرالعباد یک مثنوی است که می توان آن را بدون وقفه و مکث، بدون تقسیمات و فصل و باب بررسی کرد. این اثر در اصل یک مقدمه و سه بخش بزرگ دارد: مقدمه در توصیف باد است؛ بخش نخست، زندگی یا جهان عضوی یا ظهور روشنی حیات، در تاریکی جهان مادی است؛ بخش دوم، سفر در عالم عناصر یا روح و بخش سوم مرحله شعور یا عقل است. به طور کلی این منظومه از تظر سیر داستانی تنها یک داستان است و داستان های فرعی دیگر به آن راه نیافته است. [ ۳]
سیر العباد تحمیدیه و نعت و از این دست مقدمه ها ندارد. روایت را با هبوط نفس انسانی از عالم بالا به جهان سفلی آغاز می کند و مراحل نفس نامیه و نفس حیوانی و نتایج آنها را شرح می دهد. سالک در حالی به خود می آید که در چنگال خوی های ناپاک اسیر شده است. از سویی نفس ناطقه او را به بالا می خواند و از سوی دیگر طبایع به فرود خاکش می کشند. بی دانش و سردرگم در پی راهنمایی بر می آید تا اینکه سرانجام با «پیرمردی لطیف و روحانی» روبه رو می شود. پیر خود را فرستاده عقل کل معرفی می کند که هبوط کرده است تا او را برهاند. با یکدیگر سفر را آغاز می کنند و پیر بر دوش سالک می نشیند. سپس مراحل سفر پی گرفته می شود. [ ۴]
عکس سیرالعباد الی المعاد
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

سِیُرالعِبادِ اِلی المَعاد
مثنوی ای به فارسی، در سفر روحانی نفس انسانی و مسائل اخلاقی و رموز عرفانی، سرودۀ سنایی غزنوی. سنایی این مثنوی را بر وزن حدیقة الحقیقه، در حدود ۷۹۹ بیت و به نام سیف الحق محمد بن منصور قاضی سرخسی در ۵۰۶ق، سروده است. در این مثنوی اندیشۀ سیر و سلوک با راهبری یک پیشوا برای رسیدن به هدف بیان شده و برخی از داستان های عرفانی پس از آن، از جمله منطق الطیر، مصباح الارواح و هفت وادی، تقلیدی از این کتاب است. این کتاب نخست به تصحیح و مقدمۀ سعید نفیسی (تهران، ۱۳۱۶ش) و بار دیگر به تصحیح مدرس رضوی همراه با مثنوی های حکیم سنایی چاپ شده است (تهران، ۱۳۴۸ش).

پیشنهاد کاربران

اگر محتوای کتب علوم طبیعی و تجربی منجمله ریاضیات را کنار بگذاریم، آنگاه میتوانیم با یقین و اطمینان کامل و بدون شک و تردید هم باور داشته باشیم و هم بدانیم که معرفت یقینی یا شناخت حقیقی انسان بخود، طبیعت و خدای حقیقی و واقعی به کمک کلیه معارف وحیانی، حدیثی و روائی آئینی و دینی و تفاسیر پر حجم و متناقض آنها و معارف گوناگون و فراوان حاصل از استدلالات فهمانی و عقلانی فلسفی و کشف و شهودات شوقانی و ذوقانی عرفانی و جمع این معارف بر رویهم تقریبا مساوی با صفر ( 0 ) میباشد.
...
[مشاهده متن کامل]

انسان با هدف رجعت یا بازگشت به سوی خدای حقیقی و واقعی و ملاقات وی در پایان راه در حرکت و سفر به سر نمی برد بلکه به عنوان جزء مهمی از هستی یا وجود، ماهیت و ذات مطلق و بیکران خدای حقیقی و واقعی و در بطن و بهمراه وی با هدف بازگشت به همان حالت آفرینش سرمدی، مبدئی، ازلی یا اولیه همین دنیا در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین در حرکت و سفر است و مسیر این سفر بسیار طولانی دنیوی، مقطعی و نزولی دایره ای شکل میباشد و نه بصورت یک نردبان یا پله کان عمودی از آسمان به زمین در سیر نزولی و سپس از زمین به آسمان در سیر صعودی.
پیروان ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام، تا دو داستان مبدئی و بنیادی مندرج در کتب به اصطلاح وحیانی دین خود ؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا و ایسا و محمّد، را کنار نگذارند، هیچگاه نمیتوانند از نو و به روشی دیگر به چگونگی خلقت این واقعیت و طبیعت یا بطور کلی چگونگی آفرینش این دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست و هدف از این آفرینش از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی بیندیشند، فکر و خیال و تصور کنند. آن دو داستان فعالیت های قوای ادراکی فهم و عقل آنانرا بخصوص در سطوح پیشوائی و مرجعیت تقلید طوری قفل نموده که با هیچ نوع کلید زمینی و معمولی قابل افتتاح و گشایش نمی باشد، مگر اینکه یک معجزه رخ دهد و یک پارا - یا فرا کلید از آسمان جلوی چشمان سرشان به پیش پایشان فرو افتد و روی آن جملات زیر حکاکی شده باشد: ای بنده خدای کلمه ای! بیا با این کلید طلائی آن قفل زده شده بر در و دریچه و روزنه های قوای تفهمی و ادراکی ات را باز کن، آنگاه میتوانی این حقیقت را در یابی که اگر یک روزی یا شبی تصادفی و یا سرنوشت وار صدای عرعر یک نره خر به گوش سرت رسید، بدانی که آن صدا یکی از آوا های جزئی خدای حقیقی و واقعی است که از حنجره و گلو و دهان آن حیوان بیگناه بیرون می آید و در گوش تو طنین میفکند.
از دیدگاه فردی من ( با نام های مستعار قدیمی از قبیل قندی و. . . ) این راه یا سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی فقط از یک راه و به یک روش مطلق، معقول و منطقی طی میشود که بخود خدای حقیقی و واقعی تعلق دارد ( و نه به جوهر ملاصدرا ) بهمراه کلیه ی مخلوقات شهودی و غیبی زنده و غیر زنده که هیچ چیزی های دیگری نیستند غیر از اجزای لاینفک و جدائی ناپذیر خود وی . یعنی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن و نه از راه ها و به روش های دیگری از قبیل تناسخ و حلول یا گردش روان؛ قبض یا جدائی روح و یا پریدن جان از قفس به اصطلاح تنگ خاکی.
خدای حقیقی و واقعی در لحظه ی جاودانه حال بطور همزمان از دو نوع حاکمیت یا فرمانروایی برخوردار است؛ یکی برزخی و بسیار طولانی مدت در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین در قالب روئیا های حقیقی و روشن در بستر مرگ و خواب و دیگری دنیوی و کوتاه مدت هم بهشتی و هم جهنمی در بستر تولد و بیداری.
اموات یا مردگان و آنانیکه هنوز در این دنیا از مادر متولد نشده اند، در لحظه جاودانه حال بسی بتوان بسی بیدار تر، هوشمند تر، آگاه تر و داناترند از بیداران و هوشمندان و آگاهان و دانایان دنیوی. لذا به قول ایسا مسیح روی تپه زیون ( zion با تلفظ زیون به معنای زندگان و یا دوستداران زندگی ) مردگان را بحال خود بگذارید بلکه به فکر زندگان باشید. البته این سخن به این معنا نمی باشد که پیرو دین ایسا ( عیسی ) شویم بلکه بسوی علم یا دانش گرایش داشته باشیم.

سیرِ عباد تا معاد،
معاد در اصل به منزله پایان راه عباد نیست بلکه تولد دوباره او و آنهم نه یک بار و دو بار بلکه به تعدادی بی شمار. روح و روان به تنهایی و فارغ از بدن قادر به سفر و سیر و سلوک نمی باشند بلکه همیشه به همراه همدیگر. قیامت دینی و حِکمی انسان و کیهان را از سفر دور و دراز به سمت کمال مطلق که شناخت خویشتن، هستی و خداوند میباشد، باز می دارد. تقسیم کردن انسان به دو جبهه مخالف و موافق ، موئمن و کافر ، موافق و منافق، ثواب کار و گناه کار، یک تقسیم بندی مصنوعی است و نه طبیعی. آن چه لذتی است که عده ای در باغ های بهشت در زیر درختان نخل خرما و زیتون و نارگیل و در کنار نهر های جاری سکنی گزینند و از صبو های پر نقش و نگار و پیاله های رنگین از دست حوریان زیبای دست نخورده باده های خیال و دل انگیز غیبی بنوشند و سرمست شوند، در حالی که خیل و سیعی از آدم ها در مقابل در های بهشت در آتش جهنم بسوزند و شب و روز آه و ناله بر آورند و بوی پوست و گوشت سوخته آنان به مشام بهشتیان برسد.
...
[مشاهده متن کامل]

برای چند لحظه هم که شده، آن صحنه را در ذهن خود مجسم نمائیم. طبق باور این حقیرِ ناچیز دینی کامل خواهد بود که در پایان راه همه افراد جوامع انسانی را به وحدت، آزادی، رستگاری، برابری و مساوات برساند و نه اینکه بیشتر انسان ها را محکوم به عذاب نماید. بر پایی روز قیامت نشانه لبریز شدن صبر خداوند می باشد، در صورتیکه اگر به بیکرانی و لایتناهی صبر خداوند باور داشته باشیم، یک صبر بیکران هرگز لبریز نمی گردد، زیرا کاسه صبر خداوند لبه ندارد که محتوای آن لبریز شود. از طرف دیگر اگر به بیکرانی و بی پایانی رحمت و عشق خداوند واقعا باور و اعتقاد داشته باشیم، میتوانیم با اعتماد و خیال راحت هم به این حقیقت باور داشته باشیم که دادگاه و محکمه ای به نام دادگاه عدل الاهی هرگز برگزار نخواهد گردید و هیچ انسانی مورد باز خواست، استنطاق، باز جوئی و باز پرسی قرار نخواهد گرفت و هیچ انسانی به کیفر و عذاب محکوم نخواهد شد، اگر چنین شود، دیگر رحمت و عشق خداوند محدود و متناهی خواهد گردید و این خود مخالف حقیقت خداوند می باشد. لذا بهشت و سعادت اخروی و نوشیدن مَی غیبی برای همگان و عموم مردم و نه برای عده ای قلیل و خواص. در پایان توجه خواننده گرامی را به بحث استحاله مکرر حاجی آقا عباد به حاجیه خانم عبادیه و بالعکس در بررسی هفت عالم معطوف میدارم. فلسفه و حکمت معاد الاهی در زنجیره تولد و مرگ کیهان و طبیعت و انسان نهفته است. این زنجیره بر خلاف ظاهر ، بی پایان نیست، اما به تعداد حلقه های آن فقط خداوند متعال آگاهی مطلق دارد و شمارش تعداد حلقه های آن از عهده دانش بشر خارج می باشد، اما انسان حق دارد به حقیقت آن پی ببرد و این شناخت با ظهور هر حلقه یا پله افزایش خواهد یافت. اگر در طول این زندگی موفق نشدیم که از قبله گاه کهکشانی که یک سیاه چاله عظیم الجثه سیاه چرده در مرکز کهکشان راه شیری است، زیارت کنیم و آنرا طواف نمائیم، هیچگونه جای نگرانی نیست، در زندگی های بعدی به این زیارت و سیاحت موفق خواهیم شد. هدف زندگی انسانی رسیدن به شناخت مطلق خویشتن، عالم و خداوند می باشد و به همراه آن لذت مطلق.