[ویکی اهل البیت] فرزندان حضرت امام کاظم علیه السلام نمونه مجسم و عملی از تعالیم قرآنی و نشانگر ویژگی های دودمان امامت بودند. سیر زندگی بازماندگان آن فروغ هفتم سرشار از فداکاری و مجاهدت در راه دین و اعتلای ارزش های معنوی بود. یکی از بهترین دلایل تسلم ناپذیری آن وجودهای بابرکت در مقابل ستم تلاطم روحی آنان در برخورد با آفات رشد و تعالی جامعه، پراکندگی و گوناگونی محل زندگی و اقامت آنان در جهان اسلام است.
تبار دانشور «قزوینی» از لحاظ نسب به سالار پرواپیشگان و ستم ستیزان، حضرت امام موسی کاظم علیه السلام می رسند و از میان این سلسله باشرافت، واعظان اندیشمند، مفسران و فقیهان والامقام، نویسندگان ژرف اندیش و شاعران متعهد و دلسوز برخاسته اند که هر کدام خدمات ارزنده علمی، فرهنگی و تبلیغی به جامعه اسلامی نموده و صفحاتی از تاریخ تشیع را با تکاپوی علمی خود مزین ساخته اند و با پاسداری از دژ استوار خاندان وحی و رسالت پرداخته و چون مدافعانی آگاه و فداکار در صیانت از فرهنگ اصیل اهل بیت علیهم السلام لحظه ای مضایقه ننموده اند.
آل قزوینی که از تبار تلاش و تحقیق و طایفه جهاد و اجتهاد هستند، غالبا در شهر مقدس کربلا و در جوار بارگاه مطهر سالار شهیدان - حضرت امام حسین علیه السلام- اقامت داشته اند، ولی اصل آنان قزوینی است. اقامت این خاندان در کربلای معلی در قرن دوازدهم هجری صورت گرفت و شخصیت مشهور آنان سید محمدباقر موسوی قزوینی ملقب به معلم السلطان است که نخستین کسی از این قبیله بود که به نجف اشرف در سال 1185 ه.ق مهاجرت کرد. وی پس از سیزده سال اقامت در جوار مضجع مطهر نخستین پیشوای شیعیان به سال 1198 ه.ق همراه برادرش سید محمدعلی (فرزند سید عبدالکریم موسوی قزوینی حائری) در کربلا رحل اقامت افکند. برخی طایفه مذکور را از نوادگان سید محمدعلی موسوی قزوینی دانسته اند.
یکی از شخصیت های برجسته این خاندان سید ابراهیم، فرزند سید محمدباقر قزوینی، (1262-1204 ه.ق) است که از بزرگ عالمان شیعه در اواسط قرن سیزدهم هجری می باشد. وی در اکثر مراتب علمی و حسن تحریر کم نظیر و در مکارم اخلاق و احاطه به مسائل فقهی و کلامی وحید عصر خویش بشمار می رفت. نزدیک به یک هزار شاگرد داشت ک سید حسین کوه کمری، شیخ زین العابدین مازندرانی، حاج سید اسدالله حجت الاسلام اصفهانی و صاحب قصص العلماء (تنکابنی) از جمله آنان است. معروفترین اثرش، ضوابط الاصول، تقریر دروس استادش، شریف العلماء مازندرانی است. مدفن او در نزدیکی بازار حضرت ابوالفضل علیه السلام از صحن مقدس حسینی واقع شده است.
خاندان قزوینی از طریق مادر به سید محمد مجاهد (صاحب ریاض المسائل) نسب می برند. در واقع آنان از جانب پدر به امام کاظم علیه السلام و از سوی مادر به امام حسن مجتبی علیه السلام منتهی می گردند.
این طایفه نقش بسیار مؤثری در تاریخ علمی، اجتماعی و سیاسی دیار مقدس کربلا داشته اند و نامورانی از ایشان در طول اعصار و قرون در مقابله با نقشه های استعمارگران و حیله های استکبار جهانی مقاومت ورزیده و مانع بزرگی بر سر راه توطئه های استبدادی بوده اند و هم اینک نیز افرادی از آنان در زندان های رژیم بعث عراق گرفتارند.
سید محمدابراهیم قزوینی یکی از فروغ های فروزان و از سادات اصیل و مشهور به زهد و وارستگی در شهر معطر کربلا بود. در روز دوازدهم ماه شوال سال 1348 ق (1307 ش) خداوند به این دانشور دیندار فرزندی عطا کرد که با تولدش صفای بیت شریف این انسان را دو چندان ساخت. این فرزند، محمدکاظم نامیده شد، دوران کودکی این غنچه نورسته در دامن پرمهر و محبت مادری خوش طینت سپری گشت که خود از پرورش یافتگان مکتب سعادت بخش تشیع بود.
سایه مهر گستر پدری فاضل و محیطی آکنده از رایحه روان بخش ایمان و معنویت، بذر ایمان و آگاهی در وجود سید محمدکاظم می افشانید. اما یکی از وقایع اسف انگیز برای خانواده سید محمد این بود که هر چه خداوند فرزندی به آنان عطا می کرد به دلایل گوناگون و در سن طفولیت رخ در نقاب خاک می کشید. سید محمدابراهیم و همسرش گرچه از چنین رخدادهایی به لحاظ پیوستگی عاطفی با فرزاندان ناراحت می شدند، ولی این حقیقت را باور داشتند که بلاها و سختی ها، تحفه های الهی است و حکمت هایی در این حوادث به ظاهر ناراحت کننده نهفته که تنها خداوند از نهان آن ها آگاه است. خواست خداوند بر این تعلق گرفت که سید محمدکاظم باقی بماند و از گزند حوادث مصون گشته، منشأ خدمات علمی و تلاش های فرهنگی گسترده گردد.
تبار دانشور «قزوینی» از لحاظ نسب به سالار پرواپیشگان و ستم ستیزان، حضرت امام موسی کاظم علیه السلام می رسند و از میان این سلسله باشرافت، واعظان اندیشمند، مفسران و فقیهان والامقام، نویسندگان ژرف اندیش و شاعران متعهد و دلسوز برخاسته اند که هر کدام خدمات ارزنده علمی، فرهنگی و تبلیغی به جامعه اسلامی نموده و صفحاتی از تاریخ تشیع را با تکاپوی علمی خود مزین ساخته اند و با پاسداری از دژ استوار خاندان وحی و رسالت پرداخته و چون مدافعانی آگاه و فداکار در صیانت از فرهنگ اصیل اهل بیت علیهم السلام لحظه ای مضایقه ننموده اند.
آل قزوینی که از تبار تلاش و تحقیق و طایفه جهاد و اجتهاد هستند، غالبا در شهر مقدس کربلا و در جوار بارگاه مطهر سالار شهیدان - حضرت امام حسین علیه السلام- اقامت داشته اند، ولی اصل آنان قزوینی است. اقامت این خاندان در کربلای معلی در قرن دوازدهم هجری صورت گرفت و شخصیت مشهور آنان سید محمدباقر موسوی قزوینی ملقب به معلم السلطان است که نخستین کسی از این قبیله بود که به نجف اشرف در سال 1185 ه.ق مهاجرت کرد. وی پس از سیزده سال اقامت در جوار مضجع مطهر نخستین پیشوای شیعیان به سال 1198 ه.ق همراه برادرش سید محمدعلی (فرزند سید عبدالکریم موسوی قزوینی حائری) در کربلا رحل اقامت افکند. برخی طایفه مذکور را از نوادگان سید محمدعلی موسوی قزوینی دانسته اند.
یکی از شخصیت های برجسته این خاندان سید ابراهیم، فرزند سید محمدباقر قزوینی، (1262-1204 ه.ق) است که از بزرگ عالمان شیعه در اواسط قرن سیزدهم هجری می باشد. وی در اکثر مراتب علمی و حسن تحریر کم نظیر و در مکارم اخلاق و احاطه به مسائل فقهی و کلامی وحید عصر خویش بشمار می رفت. نزدیک به یک هزار شاگرد داشت ک سید حسین کوه کمری، شیخ زین العابدین مازندرانی، حاج سید اسدالله حجت الاسلام اصفهانی و صاحب قصص العلماء (تنکابنی) از جمله آنان است. معروفترین اثرش، ضوابط الاصول، تقریر دروس استادش، شریف العلماء مازندرانی است. مدفن او در نزدیکی بازار حضرت ابوالفضل علیه السلام از صحن مقدس حسینی واقع شده است.
خاندان قزوینی از طریق مادر به سید محمد مجاهد (صاحب ریاض المسائل) نسب می برند. در واقع آنان از جانب پدر به امام کاظم علیه السلام و از سوی مادر به امام حسن مجتبی علیه السلام منتهی می گردند.
این طایفه نقش بسیار مؤثری در تاریخ علمی، اجتماعی و سیاسی دیار مقدس کربلا داشته اند و نامورانی از ایشان در طول اعصار و قرون در مقابله با نقشه های استعمارگران و حیله های استکبار جهانی مقاومت ورزیده و مانع بزرگی بر سر راه توطئه های استبدادی بوده اند و هم اینک نیز افرادی از آنان در زندان های رژیم بعث عراق گرفتارند.
سید محمدابراهیم قزوینی یکی از فروغ های فروزان و از سادات اصیل و مشهور به زهد و وارستگی در شهر معطر کربلا بود. در روز دوازدهم ماه شوال سال 1348 ق (1307 ش) خداوند به این دانشور دیندار فرزندی عطا کرد که با تولدش صفای بیت شریف این انسان را دو چندان ساخت. این فرزند، محمدکاظم نامیده شد، دوران کودکی این غنچه نورسته در دامن پرمهر و محبت مادری خوش طینت سپری گشت که خود از پرورش یافتگان مکتب سعادت بخش تشیع بود.
سایه مهر گستر پدری فاضل و محیطی آکنده از رایحه روان بخش ایمان و معنویت، بذر ایمان و آگاهی در وجود سید محمدکاظم می افشانید. اما یکی از وقایع اسف انگیز برای خانواده سید محمد این بود که هر چه خداوند فرزندی به آنان عطا می کرد به دلایل گوناگون و در سن طفولیت رخ در نقاب خاک می کشید. سید محمدابراهیم و همسرش گرچه از چنین رخدادهایی به لحاظ پیوستگی عاطفی با فرزاندان ناراحت می شدند، ولی این حقیقت را باور داشتند که بلاها و سختی ها، تحفه های الهی است و حکمت هایی در این حوادث به ظاهر ناراحت کننده نهفته که تنها خداوند از نهان آن ها آگاه است. خواست خداوند بر این تعلق گرفت که سید محمدکاظم باقی بماند و از گزند حوادث مصون گشته، منشأ خدمات علمی و تلاش های فرهنگی گسترده گردد.
wikiahlb: سید_محمد_کاظم_قزوینى