سید صدرالدین صدر عاملی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آیة الله العظمی السید صدر الدین بن سید اسماعیل بن سید صدر الدین الموسوی العاملی الکاظمی، فقیه عظیم الشان و عالم نبیل یکی دیگر از تربیت یافتگان حوزه حائریه و یکی از فقهای نامدار شیعه در قرن چهاردهم هجری می باشد.
او در سال ۱۲۹۹ ه ق در کاظمین، در یک خاندان اصیل و شریف به دنیا آمد وراه پیشرفت و رشد و نمو و بالندگی را همانند اغلب ابنا آن خاندان پیش گرفتند. خانواده صدر، یکی از خاندانهای پرثمر و اصیل در اسلام می باشد که اصل وتبار به امام موسی بن جعفر (ع) می رسانند و شاخه ها و فروع آن در خاورمیانه گسترانده شده است، و در کشورهای ایران، لبنان، عراق، فلسطین، مصر، یمن،عربستان، اردن ودیگر مناطق اسلامی، رجال علمی نامی و شخصیتهای بزرگ سیاسی و اجتماعی و سادات جلیل القدر فراوانی را دارند رجالی مانند: مصلح بزرگ، آیة الله سید عبدالحسین شرف الدین صاحب المراجعات و الفصول المهمه، و آیة الله السیدحسن صدر صاحب تاسیس الشیعه لفنون الاسلام، و متفکر بزرگ، امام موسی صدر،و علامه مفضال، مرحوم آیة الله سید رضا صدر، از این شجره طیبه می باشند که همانندستارگان درخشان و پرفروغ در آسمان علم و دانش و در صحنه سیاست و مدیریت جامعه اسلامی می درخشند و پرتوافکن خاندان خویش و جامعه اسلامی می باشند. ایشان در چنین خاندان اصیل و چنین بیت رفیع و والا قدر چشم به جهان گشود والد عالیقدر ایشان، آیة الله سید اسماعیل صدر، یکی از اکابر علما و فقهای نامی کاظمین بودند که بعدها به کربلا مهاجرت نمودند، وی در عین حالی که گریزان از منصب مرجعیت و فتوی بودند، ولی یک از کاندیداهای آن محسوب می شدندایشان مقدمات علوم را در کاظمین از محضر پدر عالم و بزرگوار و اساتید ادب روزتلمذ نمودند، آنگاه در سال ۱۳۲۸ ه ق به قصد تکمیل معلومات و تهذیب نفس و تزکیه اخلاق، عازم نجف اشرف گردیدند و در حوزه درس آیة الله العظمی آخوند خراسانی صاحب کفایة الاصول (متوفای ۱۳۲۹ ه ق) و دیگر بزرگان مانند درس آیة الله العظمی طباطبایی یزدی،صاحب عروة الوثقی (م ۱۳۳۷) و آیة الله نائینی شرکت جستندآنگاه در سال ۱۳۳۹پس از درگذشت والدبزرگوارش به قصد زیارت ثامن الحجج امام رضا (ع) عازم ایران گشتند و نزدیک ده سال در مشهد مقدس به ارشاد واصلاح امور مسلمین پرداختند، و در اثراستقبال طلاب ومحصلین، مشغول تدریس شدند و پس از چند سال اقامت در ایران، در سال ۱۳۴۴ به نجف اشرف بازگشتند و ملازم درس آیة الله نائینی گردیدند، ودر سال ۱۳۴۹ ه ق به ایران بازگشته و بنا به درخواست و علاقه مرحوم آیة الله العظمی حائری، مؤسس حوزه علمیه در قم اقامت گزیدند و به عنوان یکی از اساتید ومدرسین مسلم حوزه، مشغول تدریس فقه و اصول گردیدند، و بیشتر به تربیت وتعلیم طلاب پرداختند، به حدی توجه خاص آن مرحوم را به خود جلب نمودند که اورا یکی از دو وصی مورد اعتماد خود قرار دادند که پس از رحلت مؤسس عالیقدرحوزه، با همکاری دو برادر و دو یار وفادار و مجاهد فی سبیل اللّه، آیات عظام: سید محمد حجت کوه کمری، و سید محمد تقی خوانساری به حفظ و نگهداری وحراست از ارزشهای حوزه علمیه قم پرداختند، و در تثبیت و ابقای آن کوشیدند، به حدی که در سخت ترین و سیاه ترین ایام با فداکاری لازم و ایثار بی سابقه، دوران فترت را پشت سر گذاشتند و حوزه را به دست زعیم عالیقدر، حضرت آیة الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی سپردند. اساتید وی در طول مدت تحصیل از محضر بزرگان و اساطین فقه و فقاهت تلمذنموده، و عمده بهره علمی ایشان از محاضر اساتید زیر بوده است: ۱. آیة الله سید اسماعیل صدر، والد معظم خودشان (متوفی ۱۳۳۹). ۲. آیة الله العظمی آخوند خراسانی (م ۱۳۲۹ ه ق). ۳. آیة الله العظمی سید محمد کاظم یزدی (م ۱۳۳۷)، صاحب عروة الوثقی. ۴. آیة الله العظمی حاج میرزا حسین نائینی (م ۱۳۵۵) مؤلف تنزیة المله. ۵. آیة الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه (م ۱۳۵۵). گفتار سید علیرضا ریحان یزدی مرحوم سید ریحان یزدی، در کتاب «آئینه دانشوران» (چاپ قدیم) که حال وهوای آن روز حوزه را در لابلای صفحات و اوراق چاپی خود حفظ کرده است، درمورد ایشان می نویسند: «مولانا سید صدر الدین الموسوی بعد از آنکه حوزه علمیه در قم تشکیل یافت، علما و دانشمندانی از نجف اشرف نیز به آن سرزمین مقدس مهاجرت فرمودند، از جمله ایشان بودند: مولانا سید صدر الدین، نجل آیة الله آقا سید اسماعیل صدر، که سالها محضر درسش، مجمع علما و فضلا و مجتهدین بوده، و یکی از مراجع تقلید و زعمای شیعه به شمار می روند. او در سال ۱۳۴۶ (اشتباها ۱۳۵۶ مرقوم شده است) به قم آمده، طلاب و فضلا از فیض خدمتشان بهره بردار شدند معظم له گو اینکه به عزم زیارت مشهد رضوی به ایران تشریف آورده بودند، ولی به مقتضای میل آیة اللهی (مؤسس حوزه) در قم اقامت گزیده و به امر تدریس و ترویج احکام پرداختند، و هم در محضر درس آیة الله شرکت می کردند، و در سال ۱۳۴۸ به مشهد رضوی مشرف شدند» وی در ادامه گفتارو معرفی خود می نویسد: «آیة الله سید شهاب الدین نجفی در کتابی که در شرح حال سادات و علمانوشته است، چنین می نگارد: آل صدر الدین «من اشرف بیوت العلویین و اعرقهم فی الاصاله والنجابه و ... ‍» ترجمه گفتار آن فقید سعید در شرافت و اصالت خاندان رفیع و بیت شامخ صدر می باشد که آنان از شریف ترین بیوت علویان می باشند رجال بزرگ و نوابغ ارزشمندی از آن خاندان به عرصه ظهور پیوسته است: ۱. استاد بزرگوار افتخار نوادگان بتول (ع) پیشوای فقه و امام درایه و حدیث آیة الله العظمی سید حسن صدر (صاحب تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام) چه حقوق فراوانی بر عهده من دارند او در کنف حمایت و عنایت خویش مرا پروراند رجال و درایه را به من یاد داد و کافی و بخشی از من لایحضر را بر او خواندم. ۲. آیة الله سید اسماعیل صدر، والد ماجد آیة الله صدر که عابد و زاهد واعراض کننده از زخارف دنیوی و مقامات اعتباری آن بود، زعامت و مرجعیت به ایشان روی آورد، ولی از جهت تهذیب نفس و اصلاح خویش از آن فرار نمود. «مرحوم صدر، متولد ۱۲۹۹ متوفی ۱۳۷۳ فرزند سید اسماعیل بن سید صدرالدین موسوی عاملی کاظمی، فقیه جلیل و عالم کبیر می باشد او در کاظمین در سال۱۲۹۹ به دنیا آمد و در سایه عنایت پدر که یکی از اکابر فقهای عصر خویش بود، رشدو نما آغاز نمود، و اولیات از علوم و معارف را در سامرا پیش برخی از فضلا فراگرفت، چون والدش آن روزها در سامرا بود، سپس به کربلا مهاجرت نمود، آنگاه متون را پیش برخی از اساتید آن بلده طیبه مانند: شیخ حسن کربلایی فرا گرفت، سپس پدرش او را به نجف اشرف اعزام داشت تا دروس خود را تکمیل نماید، پس او دردرس و بحث استاد آیة الله شیخ محمد کاظم خراسانی و دروس دیگر بزرگان واساطین، سالیان درازی نشست و در سال ۱۳۳۹ پس از فوت والد بزرگوارشان به ایران مسافرت نمود و موفق به زیارت قبر امام رضا (ع) در خراسان گردید مدت ۱۰ سال تقریبا مجاور آن قبر شریف گردید، در آن منطقه مشغول تدرس، ارشاد، اصلاح امور مسلمین شد و در عداد علمای آن شهر در آمد و تعداد کثیری از فضلا و علما ازدرس ایشان فارغ التحصیل گردیدند ایشان در سال ۱۳۴۴ دوباره به نجف اشرف بازگشتند و ملازم درس آیة الله میرزا محمد حسین نائینی گردیدند و در سال ۱۳۴۹پس از چهار سال اقامت، در نجف به ایران بازگشتند و با علاقه و درخواست مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری به قم نزول اجلال فرمودند، به تدریس و تربیت طلاب و فضلا پرداختند و یکی از ائمه جماعت گشتند ایشان به منبر می رفتند و به وعظ وارشاد مردم می پرداختند خواص پیش از عوام از منبر ایشان فیض می بردند مدت زمان طولانی در قم اقامت نگزیدند تا اینکه به عزم زیارت به مشهد رفتند با توجه به سابقه آشنایی که مردم خراسان با او داشتند، اطراف او را گرفتند و از او درخواست اقامت دائمی نمودند وی دعوت آنان را پذیرفت و در مسجد گوهرشاد به اقامه جماعت پرداخت، و مجلس درس او پر از فضلا و اهل علم می گشت دلها به سوی او کشیده شد و نفوس به وی اقبال و روی آوردند. در آن ایام آیة الله حائری زعیم و سرپرست حوزه علمیه قم درروزگار درد وعوارض کهولت سن و پیری به سر می بردند، و از تلاشها و کوششهایی که نسبت به حوزه کشیده بودند، نگران و خائف نگرانی از آن جهت بود که امور حوزه از هم پاشیده و پراکنده گردد و طلابی را که با هزاران خون دل خوردن، گرد هم آمده اند،متفرق شوند وی از افرادی که در آنها لیاقت و استعداد زعامت دینی و پرورش طلاب و اداره هیات علمی حوزه را می دید، یکی آیة الله سید محمد حجت بود که آن روزهادر قم بودند، و دیگر خود آیة الله صدر بود که در اثر آشنایی قبلی که با ایشان داشتند،او را لایق این امر می دانستند، از این رو به برخی از تجار قم دستور داده بودند که با آیة الله صدر تماس حاصل کنند و او را از خراسان به قم فرا خوانند به این ترتیب دعوت پذیرفته شد و آیة الله صدر به قم نزول اجلال فرمودند، و دیدگان آیة الله حائری باحضور وی روشن گردید او را با همکاری آیة الله سید محمد حجت مورد اعتماد ومحل ثقه و اطمینان خود قرار دادند و در کارها و شئون مهم و اختصاصی با آنان به مشورت نشستند، تا اینکه مؤسس حوزه در سال ۱۳۵۵ ه ق به رحمت الهی شتافت،در حالیکه هر دو نفر را از طرف خود وصی قرار داده بودند. دوران فترت ایشان و همکار و برادر بزرگوارش آیة الله حجت، به مسئولیتهای حوزه پرداختند و مباشر حفظ نظام اداری و علمی آن حوزه گرامی گردیدند، آنگاه آیة الله سید محمد تقی خوانساری هم به جمع آنان پیوست هر سه بزرگوار به صورت استوانه های حوزه و ارکان آن مرکز علمی درآمدند با اخلاص، ایثار و فداکاری تمام به تمشیت امور حوزه علمیه قم پرداختند کارها و مسئولیتها را بین خود تقسیم نمودندهر کدام از آن بزرگان. مسئولیتی را بر عهده گرفتند، ولی راس و سخن یکی بیشتر نبود تا روزی که زعیم دینی بزرگ آیة الله العظمی سید حسین بروجردی به قم وارد شدند پس همگی اتفاق نظر پیدا کردند که امور را در اختیار ایشان قرار دهند آیة الله صدر نخستین فردی بودکه محل برگزاری نماز جماعت خود را به ایشان واگذاشت و خود نیز به او اقتدافرمود. ایشان پس از وفات آیة الله حائری مجددا همراه رفیق و همکار بزرگوار، آیة الله حجت مصائب و مشکلات فراوانی را متحمل گردیدند، چون هدف حکومت وقت ایران بر آن قرار گرفته بود که هیات علمی و نظام موجود حوزه علمیه قم را پراکنده سازد و اجتماع طلاب را به تفرق و پراکندگی مبدل سازد در اجرای این هدف شوم،شیوه های مختلف و اسلوبهای متعددی را به کار گرفت گاهی طلاب را به صورتهای دسته جمعی و گاهی متفرق، دستگیر می کرد، و آنان را بدون هیچ نوع جرم و خطا، به زندان می افکند نظام سربازی اجباری را در حق آنان به کار می بست و با وجود این نوع تضییقات و شیوه های ظالمانه، این دو بزرگ تمام این مسائل و مصائب را باناراحتی و تاثر فراوان، تحمل می نمودند و طلاب را به صبر و بردباری فرامی خواندند مسائل را به حالت اولیه خود برگرداندند او و همکارانش موقعیتهای بسیار شدیدی را تحمل نمودند که طلاب و فضلای آن روز قم همه آنها را در خاطردارند و با دیده اعجاب و شگفت به آنها می نگرند. دوران مرجعیتپس از رحلت آیة الله مؤسس مردم به ایشان و همکار عزیز و بزرگوارشان،آیة الله حجت مراجعه نمودند و از آنها درخواست رساله کردند، با اینکه رساله عملیه ایشان چاپ گردید و ایشان جزو زعمای علم و یکی از مراجع دین و از بزرگ مدرسان حوزه علمیه قم قرار گرفتند، ایشان درس اصول و فقه را تدریس نمودند که در جلسه درس او نزدیک به ۴۰۰ نفر از طلاب و فضلا می نشستند در تشویق آنان،شیوه ها و اسلوبهای خاصی به کار می گرفتند، به حدی که توانستند تعدادی از بزرگان و رجال حوزه علمیه قم را تربیت و آماده سازند ابوالزوجه بزرگوار ایشان، مرحوم آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی (ره) تقلید از ایشان را اجازه داد و احتیاطات خویش را به ایشان ارجاع داد کسانی که آیة الله قمی را می شناسند، و شدت ورع وپرهیزگاری او را می دانند، بهتر می دانند که او کمتر به کسی اطمینان و اعتمادمی ورزید، و هیچگاه به سرعت و سادگی تصمیم نمی گرفت، مادام که اساس و پایه ای پیدا نمی شد، سخنی به زبان نمی آورد و حقیقتی را مورد تایید قرار نمی داد» .اخلاق و ویژگیها هر کدام از مراجع بزرگوار خصوصیات اخلاقی ویژه ای داشته اند، افزون بر آن تعهدات و تقیدات عمومی که از اسلام و معارف الهی دریافت می نمودند. شخصیت مورد نظر ما، از طبع بلند، نیت پاک، اخلاص کامل در عمل، سعه صدر برخوردار بود و در امر دین و پیشرفت آن و در رسیدگی به امور مسلمین، به ویژه مستضعفان و دردمندان فوق العاده ساعی و کوشا و دارای همت بلندی بود اودارای ذوق خاص و شور و شوق فراوان به ادبیات عرب بود، و اشعار و سروده هایی نیز داشت که حاکی از عمق تبحر ایشان در آن مقوله می باشد. او در کنار حاشیه بر کفایة الاصول، کتاب تاریخ اسلام و اشعار و قصایدآموزنده و سازنده در مراثی و مدایح اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را داشت و شعرو ادب او نشان می دهد که او کوچکترین اعتنایی به مقامات ظاهری و وابستگیهای دنیوی و مظاهر اعتباری ندارد. او مرثیه ای در رثای مادر مظلومه اش، حضرت زهرای مرضیه (س) به عربی سروده است که حاکی از سوز دل عمیق و جانکاه او می باشد در مورد فاجعه بقیع وهدم بقاع متبرکه اهل بیت (ع)، سروده است: عمری ان فاجعه البقیع یشیب لهولها خود الرضیع. وسوف تکون فاتحه الرزایا. اذا لم نصح من هذا الهجوع فهل من مسلم للّه یرعی. حقوق نبیه الهادی الشفیع» صاحب «علمای معاصرین» می نویسد: «این اشعار آن روز در میان ادبا و شعرای بین النهرین شهرتی بسزا یافت وزیاده از صد نفر از شعرا عرب آن را تشطیر و تخمیس نموده و در مجله ها وروزنامه ها درج نمودند، تا اینکه حکومت عراق از نشر آن جلوگیری و به توقیف روزنامه ها و مجلا ت تهدید نمود» . حق استاد ایشان در رساله حقوق که در استیفای برخی از حقوق آموزگاران و اساتیدمی باشد و در سال ۱۳۲۸ ه ق در بغداد به چاپ رسانده اند، در این باره می نویسند: «حق استادی بسیار سنگین و پرارزش و پراهمیت می باشد از حقوق اساتید،تعظیم و تکریم و حسن استماع سخنان، و مؤدب نشستن در محضر او است، به حدی که صدای خود را بالاتر از صدای او نبری، و در محضر او غیبت یا سخن ناروا نگوئی،و اگر از او سخنی به میان آید، از وی دفاع نمایی و اگر عیبی داشته باشد، بپوشانی مناقب و فضایل او را منتشر سازی، با دشمن او همنشینی منمایی و با دوست اودشمنی نکنی، و این معنی را به خوبی دریابی که استاد است که ترا از ظلمات وتاریکیهای جهل بیرون آورده است و قلب ترا با چراغ معارف و علوم روشن و منورساخته است» . «ایشان با خصوصیات ویژه ای از دیگر معاصرین تمایز پیدا می کردند و این یک امر عجیب و غریبی نیست، چون ایشان از یک بیت بزرگ برخاسته اند، پدر، جدو برادران همگی دارای چنین خصوصیات و امتیازاتی بودند او فقیه متضلع، ادیب بارع، ورع و پرهیزگار و متقی بود، بیشتر به دنبال اصلاح امور و ایجاد الفت بودندهنگامی که در مشهد بودند، اختلاف و پراکندگی بین مردم به وجود آمده بود، به حدی که به صفوف علما نیز سرایت نموده بود مرحوم آیة الله صدر تنها فردی بودند که توانستند آن اختلافات را به وحدت تبدیل نمایند و صفوف رجال دین را متحد سازندو عوامل اختلاف را از بین بردارند و چنین فضای مسمومی در قم نیز به وجود آمده بود مرحوم مغفور آن را از ریشه خشکاند و از آغاز نشو و نما در قبر خویش مدفون ساخت او بسیار متواضع و خاکی بود، با توده مردم می نشست به هر که می رسید سلام می گفت در مسکن و لباس و شئون زندگی شان و اعتبار ظاهری را رعایت نمی نمود، بلکه با سادگی و بساطت خود را ممتاز می ساخت او همیشه این چنین بود،تا روزی که مرجع تقلید مسلمین گردید، و یکی از اکابر علما و مدرسین حوزه قرارگرفتند باز عادت و شیوه کار او عوض نشد، و اخلاق و رفتارش تغییر پیدا نکرد روی همین امتیازات اخلاقی بود که او در قلوب مردم از موقعیت و منزلت خاصی برخوردار بود، و یکی از عوامل این اقبال و توجه مردم، کتمان و پوشیده نگهداشتن اعمال و کارهای نیک و شایسته خود بود، مگر آن اعمالی که خود به خود ظهور وشهود داشتند، مانند تاسیس مدارس و تشیید مساجد و روشن ساختن برخی از اماکن مقدسه و تقدیم شهریه به طلاب و دیگر خدمات ایشان باقیات صالحات فراوانی در مشهد و قم از خود به یادگار گذاشتند که خیلی ها نمی دانند. ایشان مردم را دوست می داشتند و در درد و آلام آنان متالم و متاثر می شدند به مشکلات و شکایات آنان گوش فرا می دادند و در پی حل و بازگشودن آنها بودندسعی داشتند از نزدیک ترین راهها و بهترین شیوه ها در حل مشکلات آنان سهیم باشند. من ایشان را از دهها سال پیش از طریق والد بزرگوار و پسرعموی گرانقدرش السید حسن صدر که با ایشان و خاندان صدر محکم ترین روابط را دارم، می شناختم من چیزی را از او و درباره او نشنیده ام که موجب عیب و تعییر وی بوده باشد از این رو ایشان در نظر حقیر یکی از آن رجال کم نظیری هستند که زیبنده است تاریخ یاد واعمال ایشان را مخلد و جاویدان در سینه خود ثبت و ضبط نماید» . آثار از مرحوم آیة الله صدر آثار و تالیفات متعددی به جا مانده است که شامل فقه،اصول، تاریخ، ادب، کلام، عقاید، حدیث و اخلاق می باشد از آن میان: ۱. المهدی فی احوال الحجه المنتظر (عج) اثبات وجود وی از طریق اخبار عامه. ۲. خلاصه الفصول فی علم الاصول، و آن تلخیص فصول شیخ محمد حسین اصفهانی می باشد که در دو جز قرار دارد، از دومی آن در سال ۱۳۶۳ فراغت پیداکرده اند. ۳. الحقوق، رساله نفیسه ای است که بارها به چاپ رسیده است نخستین باردر سال ۱۳۲۹ آنچنان که در الذریعه، ج ۷، ص ۴۲ معرفی شده است. ۴. التاریخ الاسلامی، تاریخ فشرده ای است که در سال ۱۳۳۰ دو جلد آن به چاپ رسیده است . ۵. حاشیه بر العروة الوثقی که در حواشی وسیلة النجاة آیة الله اصفهانی به چاپ رسیده است. دیگر آثار ایشان مخطوط می باشد: ۶. منظومه ای در حج. ۷. منظومه ای در صوم. ۸. رساله ای در حکم ما الغساله. ۹. رساله ای در تقیه. ۱۰. رساله ای در حج. ۱۱. رساله ای در امر به معروف و نهی از منکر. ۱۲. رساله ای در نکاح و ازدواج. ۱۳. حاشیه کفایة الاصول خراسانی. ۱۴. حاشیه وسیلة النجاة فارسی. ۱۵. رساله ای در رد شبهات وهابی ها. ۱۶. رساله ای در اثبات عدم تحریف کتاب. ۱۷. رساله الحقوق. ۱۸. ندا محمد در اخبار خاصه و عامه (۱۲ مجلد). ۱۹. مدینه العلم فی اخبار اهل البیت (ع). ۲۰. دیوان شعر (۶ مجلد) و دیگر آثار و تالیفات. گفتار کوتاه مرحوم خیابانی مرحوم واعظ خیابانی در «علمای معاصرین» به نقل از ریحانة الادب می نویسد: «شرح کوتاهی را بنا به درخواست نگارنده مرحوم آیة الله صدر نوشته اند: «اینجانب در رجب ۱۲۹۹ هجری در کاظمین متولد و ادبیات و ریاضیات را نزداساتید فن یاد گرفته تا در سال ۱۳۲۸ برای تکمیل تحصیلات دینیه به نجف مهاجرت و در حوزه درس آخوند خراسانی و علامه یزدی حاضر و در سال ۱۳۳۱ به مشهد مقدس مسافرت کرده و چندی توقف نموده و در سال ۱۳۴۷ باز به عراق مراجعت وبه فاصله چند ماه والد معظم له خواست بعد از آن باز هم چندی در مشهد و قدری در نجف زیسته اند اکنون که سال ۱۳۶۱ ه ق است، در قم مقیم و مدیر حوزه علمیه قم و مرجع شیعه می باشند» . یادگارهای ارزنده از آن بزرگ مرجع تقلید، دو فزرند شایسته به جا ماندند که هر دو از یادگارهای برازنده و ارزنده امت اسلامی به شمار می آیند. ۱. آیة الله سید رضا صدر که امروز یکی از اساتید بزرگ حوزه علمیه قم می باشند و اخیرا در ماه جمادی الثانیه سال ۱۴۱۵ ه ق با انبوهی از یادگارهای علمی به رحمت ایزدی پیوست و با تکریم و تجلیل فراوان در قم به خاک سپرده شد. ۲. متفکر بزرگ اسلامی و سیاستمدار نامی، امام سید موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان و جبل عامل که امروز در اثر توطئه غرب ناپدید و مفقود الاثر می باشدخداوندمتعال از مسببین آن خود انتقام بگیرد او بحق یکی از مفاخر شیعه و یکی از عوامل عزو سربلندی جهان اسلام می باشد مردم جنوب لبنان و شیعیان آن سامان هنوز هم درفراق او اشک خون می ریزند. وفات ایشان پس از عمری تلاش و مجاهده در راه اسلام، در اثر مرض قلبی در روز شنبه ۱۹ ربیع الثانی سال ۱۳۷۳ ه.ق دار فانی را وداع گفت، و روز رحلت ایشان در قم یک روز استثنائی بود آیة الله العظمی بروجردی به نماز او ایستاد در بالای سر رواق حرم حضرت فاطمه معصومه (ع) کنار قبر استاد و مؤسس حوزه علمیه قم، آیة الله العظمی حائری مدفون گردید فواتح و مجالس عزا و ترحیم در قم و شهرستانهای تهران، خراسان، نجف، کربلا، کاظمین، و در سوریه، لبنان و برخی دیگر از بلاداسلامی برگزار گردید و شعرا و ادبا در رثای او اشعاری سرودند.

[ویکی فقه] آیة الله العظمی السید صدر الدین بن سید اسماعیل بن سید صدر الدین الموسوی العاملی الکاظمی، فقیه عظیم الشان و عالم نبیل یکی دیگر از تربیت یافتگان حوزه حائریه و یکی از فقهای نامدار شیعه در قرن چهاردهم هجری می باشد.
او در سال ۱۲۹۹ ه ق در کاظمین، در یک خاندان اصیل و شریف به دنیا آمد وراه پیشرفت و رشد و نمو و بالندگی را همانند اغلب ابنا آن خاندان پیش گرفتند.
خانواده صدر، یکی از خاندانهای پرثمر و اصیل در اسلام می باشد که اصل وتبار به امام موسی بن جعفر (ع) می رسانند و شاخه ها و فروع آن در خاورمیانه گسترانده شده است، و در کشورهای ایران، لبنان، عراق، فلسطین، مصر، یمن،عربستان، اردن ودیگر مناطق اسلامی، رجال علمی نامی و شخصیتهای بزرگ سیاسی و اجتماعی و سادات جلیل القدر فراوانی را دارند رجالی مانند: مصلح بزرگ، آیة الله سید عبدالحسین شرف الدین صاحب المراجعات و الفصول المهمه، و آیة الله السیدحسن صدر صاحب تاسیس الشیعه لفنون الاسلام، و متفکر بزرگ، امام موسی صدر،و علامه مفضال، مرحوم آیة الله سید رضا صدر، از این شجره طیبه می باشند که همانندستارگان درخشان و پرفروغ در آسمان علم و دانش و در صحنه سیاست و مدیریت جامعه اسلامی می درخشند و پرتوافکن خاندان خویش و جامعه اسلامی می باشند.
ایشان در چنین خاندان اصیل و چنین بیت رفیع و والا قدر چشم به جهان گشود والد عالیقدر ایشان، آیة الله سید اسماعیل صدر، یکی از اکابر علما و فقهای نامی کاظمین بودند که بعدها به کربلا مهاجرت نمودند، وی در عین حالی که گریزان از منصب مرجعیت و فتوی بودند، ولی یک از کاندیداهای آن محسوب می شدندایشان مقدمات علوم را در کاظمین از محضر پدر عالم و بزرگوار و اساتید ادب روزتلمذ نمودند، آنگاه در سال ۱۳۲۸ ه ق به قصد تکمیل معلومات و تهذیب نفس و تزکیه اخلاق، عازم نجف اشرف گردیدند و در حوزه درس آیة الله العظمی آخوند خراسانی صاحب کفایة الاصول (متوفای ۱۳۲۹ ه ق) و دیگر بزرگان مانند درس آیة الله العظمی طباطبایی یزدی،صاحب عروة الوثقی (م ۱۳۳۷) و آیة الله نائینی شرکت جستندآنگاه در سال ۱۳۳۹پس از درگذشت والدبزرگوارش به قصد زیارت ثامن الحجج امام رضا (ع) عازم ایران گشتند و نزدیک ده سال در مشهد مقدس به ارشاد واصلاح امور مسلمین پرداختند، و در اثراستقبال طلاب ومحصلین، مشغول تدریس شدند و پس از چند سال اقامت در ایران، در سال ۱۳۴۴ به نجف اشرف بازگشتند و ملازم درس آیة الله نائینی گردیدند، ودر سال ۱۳۴۹ ه ق به ایران بازگشته و بنا به درخواست و علاقه مرحوم آیة الله العظمی حائری، مؤسس حوزه علمیه در قم اقامت گزیدند و به عنوان یکی از اساتید ومدرسین مسلم حوزه، مشغول تدریس فقه و اصول گردیدند، و بیشتر به تربیت وتعلیم طلاب پرداختند، به حدی توجه خاص آن مرحوم را به خود جلب نمودند که اورا یکی از دو وصی مورد اعتماد خود قرار دادند که پس از رحلت مؤسس عالیقدرحوزه، با همکاری دو برادر و دو یار وفادار و مجاهد فی سبیل اللّه، آیات عظام: سید محمد حجت کوه کمری، و سید محمد تقی خوانساری به حفظ و نگهداری وحراست از ارزشهای حوزه علمیه قم پرداختند، و در تثبیت و ابقای آن کوشیدند، به حدی که در سخت ترین و سیاه ترین ایام با فداکاری لازم و ایثار بی سابقه، دوران فترت را پشت سر گذاشتند و حوزه را به دست زعیم عالیقدر، حضرت آیة الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی سپردند.

اساتید
وی در طول مدت تحصیل از محضر بزرگان و اساطین فقه و فقاهت تلمذنموده، و عمده بهره علمی ایشان از محاضر اساتید زیر بوده است:
۱. آیة الله سید اسماعیل صدر، والد معظم خودشان (متوفی ۱۳۳۹).
۲. آیة الله العظمی آخوند خراسانی (م ۱۳۲۹ ه ق).
۳. آیة الله العظمی سید محمد کاظم یزدی (م ۱۳۳۷)، صاحب عروة الوثقی.
۴. آیة الله العظمی حاج میرزا حسین نائینی (م ۱۳۵۵) مؤلف تنزیة المله.
۵. آیة الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه (م ۱۳۵۵).

گفتار سید علیرضا ریحان یزدی
مرحوم سید ریحان یزدی، در کتاب «آئینه دانشوران» (چاپ قدیم) که حال وهوای آن روز حوزه را در لابلای صفحات و اوراق چاپی خود حفظ کرده است، درمورد ایشان می نویسند:
«مولانا سید صدر الدین الموسوی بعد از آنکه حوزه علمیه در قم تشکیل یافت، علما و دانشمندانی از نجف اشرف نیز به آن سرزمین مقدس مهاجرت فرمودند، از جمله ایشان بودند: مولانا سید صدر الدین، نجل آیة الله آقا سید اسماعیل صدر، که سالها محضر درسش، مجمع علما و فضلا و مجتهدین بوده، و یکی از مراجع تقلید و زعمای شیعه به شمار می روند.
او در سال ۱۳۴۶ (اشتباها ۱۳۵۶ مرقوم شده است) به قم آمده، طلاب و فضلا از فیض خدمتشان بهره بردار شدند معظم له گو اینکه به عزم زیارت مشهد رضوی به ایران تشریف آورده بودند، ولی به مقتضای میل آیة اللهی (مؤسس حوزه) در قم اقامت گزیده و به امر تدریس و ترویج احکام پرداختند، و هم در محضر درس آیة الله شرکت می کردند، و در سال ۱۳۴۸ به مشهد رضوی مشرف شدند»
وی در ادامه گفتارو معرفی خود می نویسد:
«آیة الله سید شهاب الدین نجفی در کتابی که در شرح حال سادات و علمانوشته است، چنین می نگارد:
آل صدر الدین
«من اشرف بیوت العلویین و اعرقهم فی الاصاله والنجابه و ... ‍»
ترجمه گفتار آن فقید سعید در شرافت و اصالت خاندان رفیع و بیت شامخ صدر می باشد که آنان از شریف ترین بیوت علویان می باشند رجال بزرگ و نوابغ ارزشمندی از آن خاندان به عرصه ظهور پیوسته است:
۱. استاد بزرگوار افتخار نوادگان بتول (ع) پیشوای فقه و امام درایه و حدیث آیة الله العظمی سید حسن صدر (صاحب تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام) چه حقوق فراوانی بر عهده من دارند او در کنف حمایت و عنایت خویش مرا پروراند رجال و درایه را به من یاد داد و کافی و بخشی از من لایحضر را بر او خواندم.
۲. آیة الله سید اسماعیل صدر، والد ماجد آیة الله صدر که عابد و زاهد واعراض کننده از زخارف دنیوی و مقامات اعتباری آن بود، زعامت و مرجعیت به ایشان روی آورد، ولی از جهت تهذیب نفس و اصلاح خویش از آن فرار نمود.
«مرحوم صدر، متولد ۱۲۹۹ متوفی ۱۳۷۳ فرزند سید اسماعیل بن سید صدرالدین موسوی عاملی کاظمی، فقیه جلیل و عالم کبیر می باشد او در کاظمین در سال۱۲۹۹ به دنیا آمد و در سایه عنایت پدر که یکی از اکابر فقهای عصر خویش بود، رشدو نما آغاز نمود، و اولیات از علوم و معارف را در سامرا پیش برخی از فضلا فراگرفت، چون والدش آن روزها در سامرا بود، سپس به کربلا مهاجرت نمود، آنگاه متون را پیش برخی از اساتید آن بلده طیبه مانند: شیخ حسن کربلایی فرا گرفت، سپس پدرش او را به نجف اشرف اعزام داشت تا دروس خود را تکمیل نماید، پس او دردرس و بحث استاد آیة الله شیخ محمد کاظم خراسانی و دروس دیگر بزرگان واساطین، سالیان درازی نشست و در سال ۱۳۳۹ پس از فوت والد بزرگوارشان به ایران مسافرت نمود و موفق به زیارت قبر امام رضا (ع) در خراسان گردید مدت ۱۰ سال تقریبا مجاور آن قبر شریف گردید، در آن منطقه مشغول تدرس، ارشاد، اصلاح امور مسلمین شد و در عداد علمای آن شهر در آمد و تعداد کثیری از فضلا و علما ازدرس ایشان فارغ التحصیل گردیدند ایشان در سال ۱۳۴۴ دوباره به نجف اشرف بازگشتند و ملازم درس آیة الله میرزا محمد حسین نائینی گردیدند و در سال ۱۳۴۹پس از چهار سال اقامت، در نجف به ایران بازگشتند و با علاقه و درخواست مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری به قم نزول اجلال فرمودند، به تدریس و تربیت طلاب و فضلا پرداختند و یکی از ائمه جماعت گشتند ایشان به منبر می رفتند و به وعظ وارشاد مردم می پرداختند خواص پیش از عوام از منبر ایشان فیض می بردند مدت زمان طولانی در قم اقامت نگزیدند تا اینکه به عزم زیارت به مشهد رفتند با توجه به سابقه آشنایی که مردم خراسان با او داشتند، اطراف او را گرفتند و از او درخواست اقامت دائمی نمودند وی دعوت آنان را پذیرفت و در مسجد گوهرشاد به اقامه جماعت پرداخت، و مجلس درس او پر از فضلا و اهل علم می گشت دلها به سوی او کشیده شد و نفوس به وی اقبال و روی آوردند.
در آن ایام آیة الله حائری زعیم و سرپرست حوزه علمیه قم درروزگار درد وعوارض کهولت سن و پیری به سر می بردند، و از تلاشها و کوششهایی که نسبت به حوزه کشیده بودند، نگران و خائف نگرانی از آن جهت بود که امور حوزه از هم پاشیده و پراکنده گردد و طلابی را که با هزاران خون دل خوردن، گرد هم آمده اند،متفرق شوند وی از افرادی که در آنها لیاقت و استعداد زعامت دینی و پرورش طلاب و اداره هیات علمی حوزه را می دید، یکی آیة الله سید محمد حجت بود که آن روزهادر قم بودند، و دیگر خود آیة الله صدر بود که در اثر آشنایی قبلی که با ایشان داشتند،او را لایق این امر می دانستند، از این رو به برخی از تجار قم دستور داده بودند که با آیة الله صدر تماس حاصل کنند و او را از خراسان به قم فرا خوانند به این ترتیب دعوت پذیرفته شد و آیة الله صدر به قم نزول اجلال فرمودند، و دیدگان آیة الله حائری باحضور وی روشن گردید او را با همکاری آیة الله سید محمد حجت مورد اعتماد ومحل ثقه و اطمینان خود قرار دادند و در کارها و شئون مهم و اختصاصی با آنان به مشورت نشستند، تا اینکه مؤسس حوزه در سال ۱۳۵۵ ه ق به رحمت الهی شتافت،در حالیکه هر دو نفر را از طرف خود وصی قرار داده بودند.

دوران فترت
...

پیشنهاد کاربران

بپرس