سومر
/sumer/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
شومر کشوری باستانی در قسمت سفلای بین النهرین مجاور خلیج فارس و در جنوب کشور راکد شهرهای سومر عبارت بود از اور اوروک یا ارخ نیب پور لارسا
دانشنامه عمومی
سومِر یا به طور دقیق تر شومِر، نخستین تمدّن شهری در منطقهٔ تاریخی جنوب میانرودان، جنوب عراق امروزی، بود که آن را نخستین تمدن در جهان با مصر باستان می نامند. از اقوام باستانی ساکن در جنوب سرزمین کنونی عراق یعنی میانرودان ( سرزمین میانِ دو رود دجله و فرات ) و شمال خلیج فارس بودند. سومر یکی از باستانی ترین تمدن ها و تاریخی ترین مناطق جنوب میانرودان در دورهٔ مس سنگی و اوایل دورهٔ مفرغ بود. هر چند نخستین نمونه های خطی کشف شده در این ناحیه قدمتی بیش از ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد را نشان نمی دهند اما تاریخ نگاران جدید بر این باورند که با توجه به نام شهرها، رودها، شغل ها و دیگر مدارک به دست آمده، این منطقه نخستین بار بین سال های ۵۵۰۰ تا ۴۰۰۰ پیش از میلاد توسط قومی غیرسامی که به زبان سومری سخن می گفتند مسکونی شده است. [ ۱] [ ۲] [ ۳] [ ۴] به طور نظری این مردم پیشاتاریخی را امروزه با نام هایی چون «پیشافراتی» یا «عبیدی» می شناسند[ ۵] و احتمال می دهند که آن ها از فرهنگ سامرا مربوط به میانرودان شمالی ( آشور ) آمده باشند. [ ۶] [ ۷] [ ۸] [ ۹] هر چند نامی از عبیدی ها در آثار به جامانده از سومریان یافت نشده اما پژوهشگران امروزی بر این باورند که این مردم نخستین نیروی تمدن ساز در این منطقه به شمار می روند که دست به خشک کردن مرداب ها برای کشاورزی و گسترش بازرگانی زدند و صنایعی چون بافندگی، چرم گری، فلزکاری، بنایی و کوزه گری را ایجاد کردند. [ ۵]
با این حال برخی ار پژوهشگران همچون پیوتر میکالوسکی و گرد اشتاینر وجود یک زبان پیشافراتی یا یک زبان فرعی را به چالش می کشند. آن دو و برخی دیگر بر این باورند که زبان سومری متعلق به مردمانی شکارچی و ماهیگیر بوده که در هورها و ناحیهٔ ساحلی شرق شبه جزیرهٔ عربستان می زیستند و بخشی از دوره عبید به شمار می رفتند. [ ۱۰] مدارک قابل اعتماد تاریخی مربوط به سال ها بعد است؛ هیچ چیزی در سومر یافت نشده که حاکی از زمانی پیش از اینمیباراگیسی ( حدوداً ۲۶ سده پیش از میلاد ) باشد. پروفسور یوریس زارینش بر این باور است که سومریان پیش از آنکه در پایان عصر یخبندان دچار سیل شوند در منطقه ای در شرق شبه جزیرهٔ عربستان کنار خلیج فارس امروزی می زیسته اند. [ ۱۱]
تمدن سومر در دورهٔ اوروک ( هزارهٔ ۴ پیش از میلاد ) شکل گرفت و در دورهٔ جمدت نصر و دورهٔ دودمانی اولیه ادامه یافت. در طول هزارهٔ سوم پیش از میلاد نوعی همزیستی نزدیک بین سومریان ( که زبانی تک خانواده داشتند ) و اکدی های سامی زبان ایجاد شد که منجر به دوزبانی شدن وسیع در این ناحیه گردید. [ ۱۲] [ ۱۳] [ ۱۴] [ ۱۵] [ ۱۶] [ ۱۷] تأثیر سومریان بر اکدی ها و برعکس در تمام بخش های زبانی مشهود است و می توان آن را از وام گیری واژگان تا همگرایی صرفی، نحوی و واج شناسی مشاهده کرد. [ ۱۲] از این روست که پژوهشگران سومریان و اکدی های هزارهٔ سوم پیش از میلاد را ناحیه همگرایی زبانی می نامند. [ ۱۲] سومریان در حدود سال ۲۲۷۰ پیش از میلاد توسط شاهان سامی زبان امپراتوری اکد مغلوب شدند اما زبان آن ها به عنوان زبانی مقدس ادامهٔ حیات داد. حاکمیت بومی سومریان بار دیگر به مدت یک سده در قالب سلسله سوم اور ( رنسانس سومریان ) در حدود سال های ۲۱۰۰ تا ۲۰۰۰ پیش از میلاد پدیدار شد اما زبان اکدی در آن دوران همچنان مورد استفاده قرار گرفت. شهر سومری اریدو در ساحل خلیج فارس نخستین شهر جهان بود که سه فرهنگ متفاوت در آن ترکیب شدند: کشاورزان عبیدی که در کلبه های آجری گلی می زیستند و از سامانهٔ آبیاری استفاده می کردند؛ چوپان های سامی نژاد که در چادرهای سیاه زندگی می کردند و گوسفند و بز می چراندند؛ و مردمان ماهیگیر که در مسکن های نی ساز در تالاب ها می زیستند و احتمالاً نیای سومریان بودند. [ ۱۸]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبا این حال برخی ار پژوهشگران همچون پیوتر میکالوسکی و گرد اشتاینر وجود یک زبان پیشافراتی یا یک زبان فرعی را به چالش می کشند. آن دو و برخی دیگر بر این باورند که زبان سومری متعلق به مردمانی شکارچی و ماهیگیر بوده که در هورها و ناحیهٔ ساحلی شرق شبه جزیرهٔ عربستان می زیستند و بخشی از دوره عبید به شمار می رفتند. [ ۱۰] مدارک قابل اعتماد تاریخی مربوط به سال ها بعد است؛ هیچ چیزی در سومر یافت نشده که حاکی از زمانی پیش از اینمیباراگیسی ( حدوداً ۲۶ سده پیش از میلاد ) باشد. پروفسور یوریس زارینش بر این باور است که سومریان پیش از آنکه در پایان عصر یخبندان دچار سیل شوند در منطقه ای در شرق شبه جزیرهٔ عربستان کنار خلیج فارس امروزی می زیسته اند. [ ۱۱]
تمدن سومر در دورهٔ اوروک ( هزارهٔ ۴ پیش از میلاد ) شکل گرفت و در دورهٔ جمدت نصر و دورهٔ دودمانی اولیه ادامه یافت. در طول هزارهٔ سوم پیش از میلاد نوعی همزیستی نزدیک بین سومریان ( که زبانی تک خانواده داشتند ) و اکدی های سامی زبان ایجاد شد که منجر به دوزبانی شدن وسیع در این ناحیه گردید. [ ۱۲] [ ۱۳] [ ۱۴] [ ۱۵] [ ۱۶] [ ۱۷] تأثیر سومریان بر اکدی ها و برعکس در تمام بخش های زبانی مشهود است و می توان آن را از وام گیری واژگان تا همگرایی صرفی، نحوی و واج شناسی مشاهده کرد. [ ۱۲] از این روست که پژوهشگران سومریان و اکدی های هزارهٔ سوم پیش از میلاد را ناحیه همگرایی زبانی می نامند. [ ۱۲] سومریان در حدود سال ۲۲۷۰ پیش از میلاد توسط شاهان سامی زبان امپراتوری اکد مغلوب شدند اما زبان آن ها به عنوان زبانی مقدس ادامهٔ حیات داد. حاکمیت بومی سومریان بار دیگر به مدت یک سده در قالب سلسله سوم اور ( رنسانس سومریان ) در حدود سال های ۲۱۰۰ تا ۲۰۰۰ پیش از میلاد پدیدار شد اما زبان اکدی در آن دوران همچنان مورد استفاده قرار گرفت. شهر سومری اریدو در ساحل خلیج فارس نخستین شهر جهان بود که سه فرهنگ متفاوت در آن ترکیب شدند: کشاورزان عبیدی که در کلبه های آجری گلی می زیستند و از سامانهٔ آبیاری استفاده می کردند؛ چوپان های سامی نژاد که در چادرهای سیاه زندگی می کردند و گوسفند و بز می چراندند؛ و مردمان ماهیگیر که در مسکن های نی ساز در تالاب ها می زیستند و احتمالاً نیای سومریان بودند. [ ۱۸]
wiki: سومر
پیشنهاد کاربران
درباره سومریان نژاد و فرهنگشان
سومِر یا به طور دقیق تر شومِر، نخستین تمدّن شهری در منطقهٔ تاریخی جنوب میانرودان، جنوب عراق امروزی، بود که آن را نخستین تمدن در جهان با مصر باستان می نامند. از اقوام باستانی ساکن در جنوب سرزمین کنونی عراق یعنی میانرودان ( سرزمین میانِ دو رود دجله و فرات ) و شمال خلیج فارس بودند. سومر یکی از باستانی ترین تمدن ها و تاریخی ترین مناطق جنوب میانرودان در دورهٔ مس سنگی و اوایل دورهٔ مفرغ بود. هر چند نخستین نمونه های خطی کشف شده در این ناحیه قدمتی بیش از ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد را نشان نمی دهند اما تاریخ نگاران جدید بر این باورند که با توجه به نام شهرها، رودها، شغل ها و دیگر مدارک به دست آمده، این منطقه نخستین بار بین سال های ۵۵۰۰ تا ۴۰۰۰ پیش از میلاد توسط قومی غیرسامی که به زبان سومری سخن می گفتند مسکونی شده است. به طور نظری این مردم پیشاتاریخی را امروزه با نام هایی چون �پیشافراتی� یا �عبیدی� می شناسند و احتمال می دهند که آن ها از فرهنگ سامرا مربوط به میانرودان شمالی ( آشور ) آمده باشند. هر چند نامی از عبیدی ها در آثار به جامانده از سومریان یافت نشده اما پژوهشگران امروزی بر این باورند که این مردم نخستین نیروی تمدن ساز در این منطقه به شمار می روند که دست به خشک کردن مرداب ها برای کشاورزی و گسترش بازرگانی زدند و صنایعی چون بافندگی، چرم گری، فلزکاری، بنایی و کوزه گری را ایجاد کردند.
... [مشاهده متن کامل]
با این حال برخی ار پژوهشگران همچون پیوتر میکالوسکی و گرد اشتاینر وجود یک زبان پیشافراتی یا یک زبان فرعی را به چالش می کشند. آن دو و برخی دیگر بر این باورند که زبان سومری متعلق به مردمانی شکارچی و ماهیگیر بوده که در هورها و ناحیهٔ ساحلی شرق شبه جزیرهٔ عربستان می زیستند و بخشی از دوره عبید به شمار می رفتند. مدارک قابل اعتماد تاریخی مربوط به سال ها بعد است؛ هیچ چیزی در سومر یافت نشده که حاکی از زمانی پیش از اینمیباراگیسی ( حدوداً ۲۶ سده پیش از میلاد ) باشد. پروفسور یوریس زارینش بر این باور است که سومریان پیش از آنکه در پایان عصر یخبندان دچار سیل شوند در منطقه ای در شرق شبه جزیرهٔ عربستان کنار خلیج فارس امروزی می زیسته اند.
تمدن سومر در دورهٔ اوروک ( هزارهٔ ۴ پیش از میلاد ) شکل گرفت و در دورهٔ جمدت نصر و دورهٔ دودمانی اولیه ادامه یافت. در طول هزارهٔ سوم پیش از میلاد نوعی همزیستی نزدیک بین سومریان ( که زبانی تک خانواده داشتند ) و اکدی های سامی زبان ایجاد شد که منجر به دوزبانی شدن وسیع در این ناحیه گردید. تأثیر سومریان بر اکدی ها و برعکس در تمام بخش های زبانی مشهود است و می توان آن را از وام گیری واژگان تا همگرایی صرفی، نحوی و واج شناسی مشاهده کرد. از این روست که پژوهشگران سومریان و اکدی های هزارهٔ سوم پیش از میلاد را ناحیه همگرایی زبانی می نامند. سومریان در حدود سال ۲۲۷۰ پیش از میلاد توسط شاهان سامی زبان امپراتوری اکد مغلوب شدند اما زبان آن ها به عنوان زبانی مقدس ادامهٔ حیات داد. حاکمیت بومی سومریان بار دیگر به مدت یک سده در قالب سلسله سوم اور ( رنسانس سومریان ) در حدود سال های ۲۱۰۰ تا ۲۰۰۰ پیش از میلاد پدیدار شد اما زبان اکدی در آن دوران همچنان مورد استفاده قرار گرفت. شهر سومری اریدو در ساحل خلیج فارس نخستین شهر جهان بود که سه فرهنگ متفاوت در آن ترکیب شدند: کشاورزان عبیدی که در کلبه های آجری گلی می زیستند و از سامانهٔ آبیاری استفاده می کردند؛ چوپان های سامی نژاد که در چادرهای سیاه زندگی می کردند و گوسفند و بز می چراندند؛ و مردمان ماهیگیر که در مسکن های نی ساز در تالاب ها می زیستند و احتمالاً نیای سومریان بودند.
کشاورزیِ مبتنی بر آبیاری به همراه بازپرسازی سالانهٔ خاک و ذخیره سازی مازاد غذا در انبارهای غله باعث شد تا این مردم بر خلاف دیگر فرهنگ های نخستین که به زراعت گردشی می پرداختند، به حدی از پیشرفت دست یابند که پیش از آن متصور نبود. از سوی دیگر این حد از تراکم جمعیت به نیروی کار زیاد و تقسیم کار به هنرها و صنایع گوناگون نیاز داشت. در عین حال استفادهٔ بیش از حد از خاک باعث شوری خاک شد و بحران مالتوسی در طول زمان منجر به خالی شدن شهرها از سکنه گردید. این مسائل باعث شد تا این تمدن تحت الشعاع اکدی های میانرودان قرار گیرد.
همچنین سومر نخستین سامانهٔ نگارشی را ایجاد کردند که از مرحلهٔ پیشانگارشی در هزارهٔ ۴ پیش از میلاد به خط میخی در هزارهٔ ۳ پیش از میلاد رسید.
ریشه نام
اصطلاح سومری در حقیقت یک اصطلاحی همگانی بین اکدیان سامی زبان شرقی بود که به افراد غیرسامی ساکن بین النهرین داده می شد. سومریان خودشان را به عنوان اوگ ساگ گیگ گا ( �ĝ saĝ g�g ga ) ( cuneiform: 𒌦 𒊕 𒈪 𒂵 ) , آوانویسی /uŋ saŋ ɡi ɡa/, or سانگ - نگیگا , که معنی "مردم سیاه سر می دهد", و سرزمین خودشان را کی ان گیر ( 'مکان' 'اربابان' 'نجیب' ) , به معنی سرزمین اربابان نجیب می نامیدند. اکدیان نیز مردم سومری را �مردمان سیاه سر� یا تسالمات - قاقادی ( tsalmat - qaqqadi ) در زبان سامی اکدی می نامیدند.
واژه سومر در زبان اکدی ممکن است گویش آن منطقه جغرافیایی باشد. اما رواج اصطلاح اکدی سومر ( šumer� ) نامشخص است. اصطلاح شینار در کتاب مقدس، Sngr در مصری، شانهار Šanhar ( a ) در هیتی می تواند نوع گویش غربی شومر ( Shumer ) باشد. در کتاب �خاستگاه فنیقی بریتانیایی ها، اسکات ها و ساکسون ها� لارنس آستین وادل معتقد است، هیتی ها در واقع ادامه ای از سومر بوده اند.
شهرهای سومری
سومر ( به اکدی:شومرو Šumeru؛ به سومری: کی اِن گیر ( ki - en - ĝir ) تقریباً به معنی سرزمین اربابان متمدن یا سرزمین مادری ) تا چهار هزار سال پیش از میلاد دارای ۱۰ دولت شهر مستقل بود که توسط کانال ها و سنگ چین ها از یکدیگر مجزا شده بودند. هر کدام از این دولت شهرها گرداگرد یک معبد که به خدای خاص که محافظ شهر بود و یک فرماندار مذهبی ( انسی ) یا یک پادشاه ( لوگال ) که به صورت تنگاتنگی با مناسک مذهبی شهر گره خورده بودند تشکیل شده بودند.
پنج شهر اول سومری:
اریدو ( ابو شهراین )
بادتیبیرا ( احتمالاً المدائن امروزی )
لارسا ( سنکره )
سیپار ( ابو حباح )
شوروپاک ( فرا )
سایر شهرهای اصلی:
اوروک ( وارکا )
کیش ( اوحیمیر & اینقرار )
اور ( المقیر )
نیپور ( آفاق )
لاگاش ( الحیبا )
گیرسو ( تلوه یا تلو )
اوما ( جوخا )
خمازی 1
اداب ( بسمایا )
ماری ( حریری ) 2
اکشاک 1
اکد 1
ایسن ( ایشان البحریات ) ( 1منطقه نامشخص )
( 2دور از مرکز در شمال میان رودان )
شهرهای کوچکتر ( از جنوب به شمال ) :
کوآرا ( اللحم )
زابالا ( ایبزیخ )
کیسوررا ( ابوحتاب )
ماراد ( وننات اس سدوم )
دیلبات ( اد - دولیم )
بورسیپا ( بیرس نیمرود )
کوثا ( ابراهیم )
دِر ( البدره )
اشنونا ( اسمار )
ناگار ( براک ) 2
( 2دور از مرکز در شمال میان رودان
تاریخ
دولت شهرهای سومری در دوران های پیشاتاریخی عبید و اوروک به قدرت رسیدند. تاریخ مکتوب سومر به ۲۷ سده پیش از میلاد بازمی گردد اما مدارک تاریخی تا دورهٔ سوم دودمانی در حدود سدهٔ ۲۳ پیش از میلاد مبهم باقی ماند تا این که سامانهٔ نگارشی مبتنی بر هجابندی ایجاد شد و اکنون باستان شناسان می توانند این مدارک و کتیبه ها را بخوانند. سومر کلاسیک با ظهور امپراتوری اکد در سدهٔ ۲۳ پیش از میلاد به پایان می رسد. بعد از دورهٔ گوتی ها، رنسانس سومری در سدهٔ ۲۱ پیش از میلاد روی داد که با هجوم اموری های سامی نژاد در سدهٔ ۲۰ پیش از میلاد به پایان رسید. دودمان اموری ساکن در دولت شهر ایسن تا سدهٔ ۱۷۰۰ پیش از میلاد باقی ماندند تا این که میانرودان تحت حکومت بابل متحد شد. در نهایت سومری ها در جمعیت اکدی ( آشوری - بابلی ) حل شدند.
دورهٔ عبید: ۴۱۰۰–۵۳۰۰ پ. م. ( نوسنگی باسفال تا مس سنگی )
دورهٔ اوروک: ۲۹۰۰–۴۱۰۰ پ. م. ( از پایان مس سنگی تا اوایل عصر مفرغ )
اوروک ۱۴و۱۵: ۳۳۰۰–۴۱۰۰ پ. م.
اوروک ۵: ۳۱۰۰–۳۳۰۰ پ. م.
دورهٔ جمدت نصر ( اوروک ۳ ) : ۲۹۰۰–۳۱۰۰ پ. م.
دورهٔ دودمانی نخستین ( عصر مفرغ نخستین ۲ تا ۴ )
دورهٔ دودمانی نخستین ۱: ۲۸۰۰–۲۹۰۰ پ. م.
دورهٔ دودمانی نخستین ۲: ۲۶۰۰–۲۸۰۰ پ. م. ( گیلگمش )
دورهٔ دودمانی نخستین ۳الف: ۲۵۰۰–۲۶۰۰ پ. م.
دورهٔ دودمانی نخستین ۳ب: حدوداً ۲۳۳۴–۲۵۰۰ پ. م.
دورهٔ امپراتوری اکد: حدوداً ۲۲۱۸–۲۳۳۴ پ. م. ( سارگن بزرگ )
دورهٔ گوتیان: حدوداً ۲۰۴۷–۲۲۱۸ پ. م. ( عصر مفرغ نخستین ۴ )
دورهٔ اور سوم: حدوداً ۱۹۴۰–۲۰۴۷ پ. م.
دورهٔ عبید
دورهٔ عبید را می توان با سبک متمایز سفال های منقش و باکیفیتی که در تمام میانرودان و خلیج فارس گسترش یافته بودند شناخت. در همین زمان نخستین اسکان در جنوب میانرودان در اریدو ( به خط میخی: نون. کی ) انجام گرفت. ساکنین اریدو کشاورزانی بودند که در حدود سال ۵۳۰۰ پ. م. به این منطقه آمدند و با خود فرهنگ تل آویلیTell el - 'Oueili را آوردند که پیشگام در کشاورزی مبتنی بر آبیاری بود. به نظر می رسد این فرهنگ از فرهنگ سامرا در شمال میانرودان مشتق شده باشد اما هنوز مشخص نیست که این مردم همان سومریانی باشند که بعدها فرهنگ اوروک را به وجود آوردند. اریدو به عنوان شهر مذهبی مهم باقی ماند تا این که به تدریج تحت الشعاع اندازهٔ شهر اوروک قرار گرفت. ممکن است داستان اعطای می ( هدایای تمدن ) به اینانا، الههٔ اوروک و خدای عشق و جنگ توسط نکی، خدای خرد و در عین حال خدای اصلی اریدو، بازتابی از این تغییر هژمونی باشد.
دورهٔ اوروک
از دیدگاه باستان شناسی گذار از دورهٔ عبید به دورهٔ اوروک با تغییر تدریجی ظروف سفالی که روی چرخ های آرام کوزه گری در خانه ها ساخته و نقاشی می شدند به سفال های بدون نقاشی که توسط متخصصان در کارگاه های کوزه گری روی چرخ های سریع و به طور انبوه ساخته می شدند قابل تشخیص است. دورهٔ اوروک استمرار و نتیجهٔ دورهٔ عبید است و تغییر در شکل ظروف سفالی آن بارزترین شاخص به حساب می آید.
در دورهٔ اوروک ( حدوداً ۴۱۰۰ تا ۲۹۰۰ پ. م ) حجم انبوه کالاهایی که از راه کانال ها و رودخانه های جنوب میانرودان حمل می شد به ایجاد شهرهای بزرگ و چندقشری که جمعیت های بیش از ۱۰ هزار نفر داشتند و حول یک معبد ساخته می شدند کمک کرد. در این شهرها حاکمیتِ متمرکز از نیروی کار متخصص سود می جست. تقریباً با اطمینان می توان گفت که سومریان در همین دوره دست به گرفتن برده از روستاهای اطراف زدند. استفاده از برده به عنوان کارگر را به وضوح می توان در متون نخستین سومری دید. مصنوعات و حتی سکونتگاه های مربوط به دورهٔ اوروک در گسترهٔ وسیعی پخش شده اند: از کوه های توروس در ترکیه تا دریای مدیترانه در غرب و تا مرکز ایران در شرق. صدور تمدن دورهٔ اوروک توسط بازرگانان و استعمارگران سومری ( مانند چیزی که در تل براک کشف شده است ) روی تمام مردمان پیرامونی که به تدریج فرهنگ و اقتصاد مشابه و قابل رقابت با سومر ایجاد کردند تأثیر داشت. شهرهای سومر نمی توانستند با استفاده از نیروی نظامی مستعمره های دور را اداره کنند.
احتمالاً نظام حکومتی شهرهای سومری در دورهٔ اوروک دین سالارانه بوده و توسط یک شاه - کاهن ( ملقب به اِنسی ) اداره می شده اند. یک شورا متشکل از سالخوردگان مرد و زن نیز به وی مشاوره می دادند. به جرأت می توان گفت که پانتئون ( بتکده ) ی سومری که بعدها در آنجا ایجاد شد بر اساس همین الگو شکل گرفت. مدارک زیادی دال بر وجود خشونت رسمی یا سربازان حرفه ای در دورهٔ اوروک وجود ندارد و شهرها عمدتاً بدون دیوار بودند. اوروک در این دوره پرجمعیت ترین شهر دنیا شد و توانست ۵۰۰۰۰ نفر را در خود جای دهد.
فهرست باستانی شاهان سومر دربرگیرندهٔ نام چند شهر برجسته از این دوره است. گفته می شود که نخستین نام های این مجموعه به شاهانی اشاره دارد که پیش از وقوع یک سیل بزرگ حکومت می کردند. ممکن است برخی از این نام ها خیالی باشند و مانند الولیم و دومیزید به شخصیت های افسانه ای و اسطوره ای اشاره داشته باشند.
پایان دورهٔ اوروک هم زمان است با آغاز دوره ای آب و هوایی به نام نوسان پیورا ( Piora oscillation ) که دوره ای خشک بود و از حدود سال ۳۲۰۰ تا ۲۹۰۰ پ. م. طول کشید. آغاز این دوره پایانی بود بر دوره ای گرم و مرطوب که تقریباً از ۹۰۰۰ تا ۵۰۰۰ سال پیش ادامه داشته و با عنوان Holocene climatic optimum شناخته می شود.
دورهٔ دودمانی نخستین
دورهٔ دودمانی از حدود سال ۲۹۰۰ پ. م. با شخصیت هایی نظیر اِنمرکار و گیلگمش آغاز می شود. به نظر می رسد این افراد کمی پیش از دورهٔ تاریخی فرمان رانده اند؛ دوره ای که از حدود ۲۷۰۰ پ. م. با گذر از تصویرنگاری به نگارش هجایی آغاز شد. هر چند در این دوره فرمانروایان سومری به زودی دست به گسترش قلمروی خود به سرزمین های همسایه زدند و برخی از گروه های سامی که در همسایگی سومریان می زیستند بخش بزرگی از فرهنگ آن ها را برای خود اقتباس کردند اما مرکزِیت فرهنگ سومری همچنان در جنوب میانرودان باقی ماند.
نخستین شاه دودمانی در فهرست شاهان سومر که نامش از منابع دیگر افسانه ای به دست آمده اِتَنَ، شاه سیزدهم دودمان نخست کیش می باشد. نخستین شاهی که وجودش از راه مدارک باستانی مورد گواهی قرار گرفته اینمیباراگیسی فرمانروای کیش ( حدوداً سده ۲۶ پ. م ) بوده که نامش در حماسهٔ گیلگمش نیز آمده است. از این رو برخی باستان شناسان این احتمال که گیلگمش نیز یکی از شاهان تاریخی اوروک بوده است را دور از حقیقت نمی دانند. حماسهٔ گیلگمش حاکی از بروز خشونت های روزافزون در این دوره است. شهرها بزرگتر و دارای حصار می شوند و روستاهای جنوب میانرودان محو می گردند. ( ساخت دیوارهای شهر اوروک به گیلگمش نسبت داده شده است )
نخستین دودمان لاگاش
هر چند نام دودمان لاگاش از فهرست شاهان سومر حذف شده اما وجود آن ها از راه مطالعهٔ آثار تاریخی متعدد و یافته های باستانی بی شمار به اثبات رسیده است. با این که عمر حکمرانی شاه مشهور لاگاش به نام ایانتوم کوتاه بود اما حکومت وی جزو نخستین امپراتوری های جهان به شمار می رود. این امپراتوری تقریباً توانست تمام دولت شهرهای سومر از قبیل کیش، اوروک، اور و لارسا را به خاک خود پیوست کند و اوما را که رقیب اصلی لاگاش بود باج گزار خود سازد. همچنین قلمرو این امپراتوری بخش هایی از ایلام در طول خلیج فارس را هم شامل می شد. به نظر می رسد سیاست او مبتنی بر ایجاد وحشت بوده است. از ایانتوم لوحی به نام سنگ یادبود کرکس ها به دست آمده که روایتگر رفتار وحشیانهٔ او با دشمنانش می باشد. امپراتوری او پس از مرگش به تندی فرو پاشید.
لوگال زاگیسی شاه - کاهن اوما به برتری دودمان لاگاش در این ناحیه پایان داد و اوروک را تسخیر کرد. وی این شهر را پایتخت خود نامید و در پی تصرف تمام سرزمین های میان خلیج فارس تا مدیترانه برآمد. او واپسین شاه بومی سومری پیش از رسیدن شاه سامی نژاد به نام سارگن اکدی بود.
امپراتوری اکد
زبان سامی اکدی برای نخستین بار در فهرست های نام شاهان کیش مربوط به ۲۸۰۰ پیش از میلاد دیده شد. این فهرست ها بعدها نوشته شدند. این متون که تماماً به زبان اکدی کهن نگارش یافته اند مربوط به ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد هستند. کاربرد اکدی کهن هنگام فرمانروایی سارگن بزرگ ( حدوداً ۲۲۱۵–۲۲۷۰ پ. م ) جریان داشته اما حتی در آن زمان نیز بسیاری از الواح اداری به زبان سومری که زبان کاتبان و حکاکان بود نوشته می شد. گلب و وستنهولتز اکدی کهن را به سه دسته تقسیم می کردند: دوران پیش از سارگون، امپراتوری اکدی و دوران رنسانس سومری نو. زبان های اکدی و سومری به عنوان دو زبان بومی در کنار هم به مدت هزار سال زیستند اما در حدود ۱۸۰۰ پیش از میلاد سومری کم کم به زبان ادبی تبدیل شد و بیشتر ادیبان و حکاکان با آن آشنایی داشتند. ثورکید جاکوبسن معتقد است در این نقطه از تاریخ یک انقطاع بین دوران پیش و پس از سارگون وجود دارد. او همچنین بر این باور است که مورخین و باستان شناسان تأکید بیش از اندازه ای بر وجود اختلاف �سامی - سومری� داشته اند. اما به هر حال این نکته ثابت شده که در هنگام حکمرانی سارگن، زبان اکدی به اندازهٔ کمی بر نقاط مرزی ایلام که پیش از آن توسط او اشغال شده بودند، تحمیل شده است.
دوران گوتیان
این دوره از ۲۰۸۳ تا ۲۰۵۰ پیش از میلاد بوده است.
دودمان دوم لاگاش
از ۲۰۹۳ تا ۲۰۴۶
در پی سقوط امپراتوری اکد به دست گوتیان، یک شاه دیگر بومی به نام گوده آ در لاگاش به قدرت رسید و طبق سنت شاهان سارگُنی ادعای خدایی کرد. گوده آ و افرادی که پس از او آمدند سنت پدران خود را که حمایت از ساخت آثار هنری بود ادامه دادند و باعث شدند تعداد زیادی اثر هنری از این دوره باقی بماند.
رنسانس سومری
از ۲۰۴۷ تا ۱۹۴۰
بعدها دودمان سوم اور تحت فرمان اورنامو و شولگی توانست تا شمال میانرودان را در اختیار بگیرد. این دودمان آخرین قدرت نمایی سومریان بود که با عنوان رنسانس سومریان شناخته می شود. اما در همین زمان هم این منطقه بیشتر سامی بود تا سومری زیرا شاهان سامی زبان اکدی زیادی در آن به قدرت رسیده بودند و سامی های مارتو ( اموری ) زیادی به این منطقه آمده بودند که بعدها شهرهای رقیب نیرومندی نظیر ایسن، لارسا و بابل را ساختند. بابل در نهایت توانست تحت نام امپراتوری بابل تمام مناطق جنوبی میانرودان را تحت سیطرهٔ خود درآورد؛ آشوریان همین موفقیت را در شمال میانرودان به دست آوردند. زبان سومری توانست تا زمانی که استفاده از خط میخی ادامه داشت به صورت یک زبان کشیشی در مدارس بابل و آشور به حیات خود ادامه دهد؛ چیزی شبیه به وضعیت زبان لاتین در قرون وسطای اروپا.
فروپاشی
در این دوره جمعیت جنوب شروع به مهاجرت به شمال میانرودان می کند. از دیدگاه بوم شناختی، حاصلخیزی زمین های سومریان در این دوره به دلیل شوری، کم تر و کم تر می شود. شوری خاک در این نواحی همیشه باعث زحمت بوده است. زهکشی ناقص برای آبیاری خاک در آب و هوایی که به شدت مستعد تبخیر است باعث رشد نمک حل شده در خاک گردید و در نهایت منجر به کاهش شدید محصولات کشاورزی شد. در طول دوران اکدی و سلسله سوم اور کاشت گندم به تدریج جای خود را به کاشت جو که تا حدودی مقاومت بیشتری به نمک دارد داد. اما به نظر می رسد این تغییر کاشت کافی نبوده زیرا از حدود سال ۲۱۰۰ تا ۱۷۰۰ پیش از میلاد جمعیت این منطقه تقریباً به میزان سه پنجم کاهش یافته است. این وضعیت باعث شد که توازن قدرت در منطقه به هم بریزد و نواحی سومری زبان تضعیف شوند و در عوض اکدی زبان ها وضعیت بهتری پیدا کنند.
به دنبال یورش ایلامیان و تسخیر اور هنگام حکمرانی اِبیسین ( حدوداً ۱۹۴۰ پ. م ) ، سومر زیر فرمان اموری ها قرار گرفت. این دوره را آغاز عصر مفرغ میانی در این منطقه می دانند. حکومت های مستقل اموری در سده های ۲۰ تا ۱۸ پ. م. در فهرست شاهان سومر، تحت عنوان دودمان ایسن قرار می گیرند که حکومتشان با ظهور بابل تحت فرمان حمورابی در حدود سال ۱۷۰۰ پ. م. پایان یافت.
جمعیت
تخمین زده می شود یکی از بزرگترین شهرهای سومر به نام اوروک در دوران اوجِ خود بین ۵۰ تا ۸۰ هزار نفر جمعیت داشته است. با احتساب دیگر شهرهای سومر و جمعیت زیاد کشاورزان می توان به طور تقریبی به جمعیت بین ۸۰۰ هزار تا ۱٫۵ میلیون نفر برای کل سومر رسید. بر اساس تخمین ها جمعیت جهان در آن دوره ۲۷ میلیون نفر بوده است. سومری ها مردمانی غیرسامی بودند و به زبانی تک خانواده سخن می گفتند. شماری از زبان شناسان بر این باورند که می توانند زبانی زیرلایه را تحت زبان سومری تشخیص دهند. نام برخی از شهرهای بزرگ سومری به زبان سومری نیست که نشان از تأثیر ساکنین پیشین دارد. با این حال یافته های باستان شناسی نشان از تداوم روشن و لاینقطع فرهنگی از زمان دورهٔ عبید ( ۴۷۰۰–۵۳۰۰ پ. م. کربن ۱۴ ) در جنوب میانرودان دارند. مردمان سومری که در این مناطق سکونت گزیدند در مزارعی به کشت پرداختند که توسط رسوبات رودهای دجله و فرات بارور گشته بودند.
برخی از باستان شناسان احتمال می دهند سومری زبان ها کشاورزانی بوده باشند که پس از تکامل آبیاری به جنوب آمده اند ( توجه کنید که پژوهشگران هیچ اجماعی در مورد خاستگاه اصلی سومریان ندارند ) . سفالگری دورهٔ عبید در جنوب میانرودان توسط سفال های چوگامامی به سفالگری فرهنگ سامرا ( حدوداً ۴۹۰۰–۵۷۰۰ پ. م. کربن ۱۴ ) در شمال که برای اولین بار توانست ابتدایی ترین شکل آبیاری کنار رود دجله و انشعابات آن را تجربه کند مرتبط می شود. این ارتباط را می توان به روشنی در تل اوایلی نزدیک لارسا که در دههٔ ۱۹۸۰ توسط فرانسوی ها مورد کاوش قرار گرفت مشاهده کرد. در پی کاوش ها در هشت لایه سفال های دورهٔ پیش از عبید به دست آمد که شبیه به سفال های فرهنگ سامرا بودند. بر اساس این دیدگاه، دلیل مهاجرت مردمان کشاورز به سمت جنوب دستیابی به نوعی ساختار اجتماعی معبدمحور برای بسیج نیروی کار و فناوری به منظور کنترل آب بود که به آن ها توانایی می داد در شرایط سخت زنده بمانند و پیشرفت کنند.
دیگران به پیوستگی سومریان اعتقاد دارند؛ پیوستگی که ریشه در سنت های بومیان شکارچی - ماهیگیر دارد که وابسته به اجتماعات دووجهی عربی کرانه های خلیج فارس بودند. سومریان خود را خویشاوند مردمان دیلمون در بحرین امروزی می دانستند. پروفسور یوریس زارینش بر این باور است که سومری ها مردمانی بوده اند که پیش از عزیمت به جنوب میان رودان در خلیج فارس سکونت داشته اند تا این که سکونتگاه شان در پایان آخرین عصر یخبندان تحت هجوم سیل قرار می گیرد.
ژنتیک
نزدیکترین مردم امروزی به سومریان از دید ژنتیکی عرب های هور هستند. منبع. https://www. ncbi. nlm. nih. gov/pmc/articles/PMC3215667/
فرهنگ
زندگی اجتماعی و خانوادگی
تصویرنگاشت های بدَوی چنین برداشت هایی از زندگی سومریان نخستین ( مثل اوروک ) ارائه می دهند:
�سفالگری بسیار فراوان بوده و شکل کوزه ها، کاسه ها و بشقاب ها متنوع بوده است. ظروف خاصی برای نگهداری عسل، کره، روغن و شراب وجود داشته است. به نظر می رسد سومری ها شراب خود را از خرما تهیه می کرده اند. یک نوع از ظرف های سومری دارای دهانه ای بود که از کنارهٔ آن بیرون زده بود. برخی از کوزه ها دارای پایه های نوک دار بودند و روی چهارپایه قرار می گرفتند. بقیه دارای کف صاف بودند و روی قاب های چوبی مربعی یا مستطیلی گذاشته می شدند. کوزه های روغن ( و احتمالاً بقیه کوزه ها ) مانند دوران نخستین مصر با دقت توسط خاک رس بسته می شدند. کوزه ها و بشقاب های سنگی به تقلید از نمونه های سفالی ساخته می شدند و سبدها از نی بافته یا از چرم ساخته می شدند. �
�نوعی سرپوش پردار به عنوان لباس سر استفاده می شده است. سومری ها از تخت خواب، چارپایه و صندلی که دارای پایه هایی کنده کاری شده شبیه به پای گاو نر استفاده می کردند. آن ها از اجاق، آتش دان و ظاهراً دودکش استفاده می کرده اند. �
�چاقو، مته، گووه و ابزارهایی شبیه به اره در تمام سومر استفاده می شده در حالی که نیزه، تیر، کمان و خنجر ( اما نه شمشیر ) در جنگ ها کاربرد داشتند. �
�از لوح ها برای کار نگارش استفاده می شده و آهنگران روی مس، طلا و نقره کار می کرده اند. سومریان خنجرهایی با تیغ فلزی و دستهٔ چوبی همراه خود داشتند. آن ها مس را تبدیل به بشقاب می کردند و گردنبندها را از طلا می ساختند. �
�سومریان زمان را با تغییرات ماه می سنجیدند. �
مدارک قابل توجهی مبنی بر علاقهٔ شدید سومریان به موسیقی وجود دارد. به نظر می رسد موسیقی بخش مهمی از زندگی مدنی و مذهبی سومریان بوده است. چنگ، سازی پرطرفدار در سومر بوده است. مشهورترین نمونه، چنگ های اور می باشد.
سنگ نبشته های بدست آمده از سومر از اصلاحات اوروکاگینا، شاه لاگاش ( حدود ۲۳۰۰ پ. م ) حکایت دارند. وی سنت چندشوهری را برانداخت و دستور داد هر زنی که چند شوهر اختیار کند با سنگ هایی که گناه وی رویشان حکاکی شده سنگسار شود.
هر چند زنان تحت حمایت قانون متأخر سومر بودند و می توانستند به نسبت دیگر تمدن های معاصر از وضعیت بهتری برخوردار شوند اما به طور کلی فرهنگ سومر مردسالار بود. قانون اورنامو کهن ترین نمونهٔ قانون نویسی سومری است که تا به حال کشف شده و به عصر رنسانس سومری تعلق دارد. این قانون گوشه ای از ساختار اجتماعی سومر را نشان می دهد. طبق این قانون، لوگال ( �مرد بزرگ� یا شاه ) بالاتر از همه قرار داشت و تمام اعضای جامعه به دو طبقهٔ ساده تقسیم می شدند: �لو� یا فرد آزاد و برده ( مرد: آراد، زن: جِم ) . پسر لو تا پیش از ازدواج دومونیتا خوانده می شد. زن ( مونوس ) را تا هنگامی که دختر بود �دومومی� می خواندند و پس از زناشویی ( دام ) می نامیدند. اگر زن بیشتر از شوهر زنده می ماند او را بیوه یا �ناماسو� می خواندند و وی حق داشت بار دیگر ازدواج کند.
زبان و نگارش
زبان اکدی جانشین زبان سومری شد اما سومری تا سدهٔ ۱ میلادی زبان مقدس، تشریفاتی، ادبی و علمی بابل و آشور باقی ماند.
وام واژه های سومری در دیگر زبان ها
ویرایش
دیپی: واژه سومری دوب DUB که معنی کتیبه و سنگ نوشته را دارد، در زبان ایلامی ( خوزی ) به گونهٔ Tup - pi - me به همان معنا دیده می شود. در زبان فارسی باستان نیز به گونهٔ دیپی دیده می شود؛ و از آن مشتقات گوناگونی درست شد مانند دیپیر ( دبیر ) ، دیپیستان ( دبستان ) و دیپی وان ( دیوان ) . اما این که این واژه از کدام زبان است شاید براستی نتوان مشخص کرد، زیرا ایلامی ها هم همپای سومریان بوده اند.
تصورات دینی سومریان
باستان شناسان براین باورند که سومریان دارای دین پگانی بوده اند. مردمان آن اعصار مانند ایلامیان، هورییان، کاسی ها، اورارتوها و… همه چندخدایی بوده اند. ذکر این نکته لازم است که پگانیسم سومریان با نوع پگانیسم اکدیان و آشوریان فرق اساسی داشته است.
علاوه بر خدایگان مجزایی که مختص هر شهر سومری بوده است سه رب النوع مشترک نیز داشته اند:
آنو: فرمانروای آسمان ها
بئل: خدای زمین
اِآ: خدای دره عمیق
خدایان مذکور الهه روح های پاک و نجیب بودند و سومریان برای در امان ماندن از ارواح خبیث، عفریت و دیو قربانی نموده و نذر و نیاز می کردند. به بیان دیگر ایشان به مثابهٔ تعلیمات پسین دین زرتشت به دو نیروی خیر و شر اعتقاد داشتند. آن ها به روح و غلبهٔ نهایی خیر بر شر اعتقاد داشته و برای در امان ماندن از شر، قربانی می کردند. بعضی از خدایان دارای همسر بودند و بسیاری از رب النوع ها نیز دارای پدری از جنس خدا بودند.
از نظر سومریان، خداوندان نیز چون انسان دارای غضب، شهوت، سنگ دلی، عشق، نفرت و سایر صفات بودند و خادمان دینی سومری نیز ارج و قرب فراوانی میان توده های مردم داشتند.
شاهان سومر پیشوای دین هم بودند و خود را قائم مقام و کاهن اعظم خداوند شهر خویش می خواندند. آن ها بیشتر دارایی خود را صرف ساختن معابد خدای شهر می کردند و تا می توانستند عبادتگاه را بزرگ و زیبا می ساختند.
سومریان اعتقاد داشتند که خدایان نیز چون شاهان زندگی توأم با رفاه و آسایش دارند و به همین دلیل عبادتگاه هایشان را مزین به اشیای قیمتی و جواهرات و وسایل زینتی می کردند.
سومریان معتقد به سرزمینی پاک و مقدس به نام دیلمون بودند که مظهر روشنایی و پاکی و سلامتی بود در این سرزمین باغ مقدسی بود که خدایان در آن زندگی می کردند. آنچه برای زنده ماندن در این باغ لازم بود آب تازه بود که اوتو خدای خورشید باید از زمین به آن باغ بیاورد.
آنان بزرگِ شهر را �پاتئسی� می نامیدند و اعتقاد داشتند که او به نیابت از خدایان به رتق و فتق امور شهر می پردازد.
ادبیات سومری
از میان همهٔ هنرها، شاید عالی ترین دستاورد سومریان ادبیات بوده باشد. پژوهشگران ادبیات سومری را به هشت گفتار تقسیم کرده اند: اساطیر، داستان های حماسی، سروده ها، مرثیه ها، اسناد تاریخی، رسالات، احکام ( دستورهای اخلاقی ) و ضرب المثل ها. نوشته های سومری در سراسر خاور نزدیک باستان ترجمه و نسخه برداری شدند و بر نوشته های عبری و یونانی تأثیر نهادند.
از میان اساطیر پرشمار سومری، سه اسطوره به داستان های عهد عتیق شباهت دارند. یکی از این اسطوره ها داستان آدمیانی را می گوید که از گل آفریده شده بودند و در سرزمینی پربار موسوم به نام دیلمون می زیسته اند که در آن نه بیماری بود و نه مرگ، ولی از آب شیرین هم خبری نبود. انکی فرمان می دهد آب شیرین را از زمین، چونان نهری که از باغ بهشت جاری است بیاورند. بدین سان دیلمون باغی ملکوتی می شود. این اسطوره از زنی می گوید که به انکی گیاهانی پیشکش می کند که نفرین برایش می آورند و سبب درد دنده اش می شوند. آن گاه یک �بانوی دنده� برای درمان آن آفریده می شود. دو داستان دیگر، توفان نوح و صبر ایوب هستند.
منابع ها.
"Ancient Mesopotamia. Teaching materials". Oriental Institute in collaboration with Chicago Web Docent and eCUIP, The Digital Library. Archived from the original on 5 November 2013. Retrieved 5 March 2015.
"The Ubaid Period ( 5500–4000 B. C. ) " In Heilbrunn Timeline of Art History. Department of Ancient Near Eastern Art. The Metropolitan Museum of Art, New York ( October 2003 )
"Ubaid Culture", The British Museum
�"Beyond the Ubaid", ( Carter, Rober A. and Graham, Philip, eds. ) , University of Durham, April 2006� ( PDF ) . بایگانی شده از اصلی ( PDF ) در ۲۱ مارس ۲۰۱۴. دریافت شده در ۱۶ ژوئن ۲۰۱۵.
"Sumer ( ancient region, Iraq ) ". Britannica Online Encyclopedia. Britannica. com. Retrieved 2012 - 03 - 29.
Kleniewski, Nancy; Thomas, Alexander R ( 2010 - 03 - 26 ) . "Cities, Change, and Conflict: A Political Economy of Urban Life". ISBN 978 - 0 - 495 - 81222 - 7.
Maisels, Charles Keith ( 1993 ) . "The Near East: Archaeology in the "Cradle of Civilization"". ISBN 978 - 0 - 415 - 04742 - 5.
Maisels, Charles Keith ( 2001 ) . "Early Civilizations of the Old World: The Formative Histories of Egypt, the Levant, Mesopotamia, India and China". ISBN 978 - 0 - 415 - 10976 - 5.
Shaw, Ian; Jameson, Robert ( 2002 ) . "A dictionary of archaeology". ISBN 978 - 0 - 631 - 23583 - 5.
Margarethe Uepermann ( 2007 ) , "Structuring the Late Stone Age of Southeastern Arabia" ( Arabian Archaeology and Epigraphy Arabian Archaeology and Epigraphy Volume 3, Issue 2, pages 65–109 )
Late Stone Age of Southeastern Arabia" ( Arabian Archaeology and Epigraphy Arabian Archaeology and Epigraphy Volume 3, Issue 2, pages 65–109 )
Hamblin, Dora Jane ( May 1987 ) . "Has the Garden of Eden been located at last?" ( PDF ) . Smithsonian Magazine. 18 ( 2 ) . Archived from the original ( PDF ) on 9 January 2014. Retrieved 8 January 2014.
Deutscher, Guy ( 2007 ) . Syntactic Change in Akkadian: The Evolution of Sentential Complementation. Oxford University Press US. pp. 20–21. ISBN 978 - 0 - 19 - 953222 - 3.
Prof. Piotr Michalowski University of Michigan Ann Arbor
Prof. Steve Tinney, Middle Eastern Languages, Sumerian specialist
Prof. Larry Tras COGS University of Sussex Brighton BN1 9QH UK
Steven Schaufele, Ph. D. , Asst. Prof. of Linguistics, English Department Soochow University, Waishuanghsi Campus, Taipei 11102, Taiwan
Streck, Michael P. "Sumerisch[پیوند مرده]. " Der Neue Pauly. Herausgegeben von: Hubert Cancik und Helmuth Schneider ( Antike ) , Manfred Landfester ( Rezeptions - und Wissenschaftsgeschichte ) . Brill, 2008. Brill Online. UNIVERSITEITSBIBLIOTHEEK LEIDEN. 03 November 2008.
Leick, Gwendolyn ( 2003 ) , "Mesopotamia, the Invention of the City" ( Penguin )
Diakonoff, I. M. ; D'I︠A︡konov, Igor' Mik︠h︡a�lovich ( 1991 ) . Early Antiquity. University of Chicago Press. p. 102. ISBN 978 - 0 - 226 - 14465 - 8.
W. Hallo; W. Simpson ( 1971 ) . The Ancient Near East. New York: Harcourt, Brace, Jovanovich. p
Sumerian Questions and Answers�
means "native, local", in some contexts also is "noble"[۱] بایگانی شده در ۲۸ ژوئیه ۲۰۱۷ توسط Wayback Machine. Literally, "land of the native ( local, noble ) lords". Stiebing ( 1994 ) has "Land of the Lords of Brightness" ( William Stiebing, Ancient Near Eastern History and Culture ) . Postgate ( 1994 ) takes en as substituting eme "language", translating "land of the Sumerian tongue" ( John Nicholas Postgate ( 1994 ) . Early Mesopotamia: Society and Economy at the Dawn of History. Routledge ( UK ) . . Postgate believes it likely that eme, 'tongue', became en, 'lord', through consonantal assimilation ) .
Ernst Herzfeld, Die vorgeschichtlichen T�pfereien von Samarra, Die Ausgrabungen von Samarra 5, Berlin 1930
Stanley A. Freed, Research Pitfalls as a Result of the Restoration of Museum Specimens, Annals of the New York Academy of Sciences, Volume 376, The Research Potential of Anthropological Museum Collections pages 229–245, December 1981.
Wolkstein, Dianna and Kramer, Samuel Noah "Innana: Queen of Heaven and Earth".
Elizabeth F. Henrickson, Ingolf Thuesen, I. Thuesen ( 1989 ) . Upon this Foundation: The N̜baid Reconsidered: Proceedings from the U̜baid Symposium, Elsinore, May 30th - June 1st 1988. p. 353.
Jean - Jacques Glassner ( 2003 ) . The Invention of Cuneiform: Writing in Sumer. p. 31.
Algaze, Guillermo ( 2005 ) "The Uruk World System: The Dynamics of Expansion of Early Mesopotamian Civilization", ( Second Edition, University of Chicago Press )
Jacobsen, Thorkild ( Ed ) ( 1939 ) , "The Sumerian King List" ( Oriental Institute of the University of Chicago; Assyriological Studies, No. 11. , 1939 )
Lamb, Hubert H. ( 1995 ) . Climate, History, and the Modern World. London: Routledge. ISBN 0 - 415 - 12735 - 1
Roux, Georges ( March 1, 1993 ) . Ancient Iraq. Harmondsworth: Penguin. ISBN 978 - 0 - 14 - 012523 - 8.
Toward the Image of Tammuz and Other Essays on Mesopotamian History and Culture by T. Jacobsen
Thompson, William R. ; Hay, ID ( 2004 ) . "Complexity, Diminishing Marginal Returns and Serial Mesopotamian Fragmentation" ( PDF ) . Journal of World Systems Research. 10 ( 3 ) : 612–652. doi:10. 1007/s00268 - 004 - 7605 - z. PMID 15517490. Archived from the original ( PDF ) on 19 February 2012. Retrieved 25 June 2015.
�Harmansah, �m�r, The Archaeology of Mesopotamia: Ceremonial centers, urbanization and state formation in Southern Mesopotamia, 2007, p. 699�. بایگانی شده از اصلی در ۱۱ آوریل ۲۰۱۵. دریافت شده در ۲۵ ژوئن ۲۰۱۵.
Colin McEvedy and Richard Jones, 1978, Atlas of World Population History, Facts on File, New York, ISBN 0 - 7139 - 1031 - 3.
Karen Rhea Nemet - Nejat ( 30 September 1998 ) . Daily life in ancient Mesopotamia. Greenwood Publishing Group. p. 13. ISBN 978 - 0 - 313 - 29497 - 6. Retrieved 29 November 2011.
�نسخه آرشیو شده�. بایگانی شده از اصلی در ۲۹ اکتبر ۲۰۰۵. دریافت شده در ۲۵ ژوئن ۲۰۱۵.
�In search of the genetic footprints of Sumerians: a survey of Y - chromosome and mtDNA variation in the Marsh Arabs of Iraq�. national library of medicine.
Sayce, Rev. A. H. ( 1908 ) . The Archaeology of the Cuneiform Inscriptions ( 2nd revised ed. ) . London, Brighton, New York: Society for Promoting Christian Knowledge. pp. 98–100.
Gender and the Journal: Diaries and Academic Discourse p. 62 by Cinthia Gannett, 1992
دکتر فراس سواح. نخستین کنجکاوی خرد ( پژوهشی در اساطیر شامات و میانرودان ) . ترجمهٔ احمدرضا حیدریان شهری، بهار صدیقی. ص. ۵۴. شابک ۹۷۸۶۰۰۱۷۶۲۷۱۰.
John Hayes, University of California, Berkeley "Sumerian" 2nd printing June 1999, Languages of the World/Materials 68, LINCOM EUROPA, Paul - Preuss - Str. 25, D - 80995 Muenchen, Germany.
language in existence. First attested about 3100 BC in southern Mesopotamia, it flourished during the 3rd millennium BC. About 2000 BC, Sumerian was replaced as a spoken language by Semitic Akkadian ( Assyro - Babylonian ) but continued in written usage almost to the end of the life of the Akkadian language, around the beginning of the Christian era. Sumerian never extended much beyond its original boundaries in southern Mesopotamia; the small number of its native speakers was entirely out of proportion to the tremendous importance and influence Sumerian exercised on the development of the Mesopotamian and other ancient civilizations in all their stages. Sumerian language - britannica
Woods C. 2006 “Bilingualism, Scribal Learning, and the Death of Sumerian” بایگانی شده در ۲۹ آوریل ۲۰۱۳ توسط Wayback Machine. In S. L. Sanders ( ed ) Margins of Writing, Origins of Culture: 91 - 120 Chicago
Campbell, Lyle; Mauricio J. Mixco ( 2007 ) . A glossary of historical linguistics. Edinburgh University Press. p. 196. ISBN 978 - 0 - 7486 - 2379 - 2.
�akhbare - rooz ( iranian political Bulletin ) �. بایگانی شده از اصلی در ۱۵ آوریل ۲۰۰۸. دریافت شده در ۱۴ آوریل ۲۰۰۸.
کلاریس سویشر. خاور نزدیک باستان. ترجمه عسکر بهرامی. تهران: ققنوس، ۱۳۸۳
Sumerian
Ancient Sumer History
Adams, R. McC. ( 1981 ) . Heartland of Cities. University of Chicago Press
مرتضی راوندی: تاریخ اجتماعی ایران. ( جلد ۱ ) - ۱۶۸–۱۷۳
کتیبهٔ بیستون بند ۷۰ و همچنین ستون چهارم. =
محل سرزمین اساطیری دیلمون
سومِر یا به طور دقیق تر شومِر، نخستین تمدّن شهری در منطقهٔ تاریخی جنوب میانرودان، جنوب عراق امروزی، بود که آن را نخستین تمدن در جهان با مصر باستان می نامند. از اقوام باستانی ساکن در جنوب سرزمین کنونی عراق یعنی میانرودان ( سرزمین میانِ دو رود دجله و فرات ) و شمال خلیج فارس بودند. سومر یکی از باستانی ترین تمدن ها و تاریخی ترین مناطق جنوب میانرودان در دورهٔ مس سنگی و اوایل دورهٔ مفرغ بود. هر چند نخستین نمونه های خطی کشف شده در این ناحیه قدمتی بیش از ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد را نشان نمی دهند اما تاریخ نگاران جدید بر این باورند که با توجه به نام شهرها، رودها، شغل ها و دیگر مدارک به دست آمده، این منطقه نخستین بار بین سال های ۵۵۰۰ تا ۴۰۰۰ پیش از میلاد توسط قومی غیرسامی که به زبان سومری سخن می گفتند مسکونی شده است. به طور نظری این مردم پیشاتاریخی را امروزه با نام هایی چون �پیشافراتی� یا �عبیدی� می شناسند و احتمال می دهند که آن ها از فرهنگ سامرا مربوط به میانرودان شمالی ( آشور ) آمده باشند. هر چند نامی از عبیدی ها در آثار به جامانده از سومریان یافت نشده اما پژوهشگران امروزی بر این باورند که این مردم نخستین نیروی تمدن ساز در این منطقه به شمار می روند که دست به خشک کردن مرداب ها برای کشاورزی و گسترش بازرگانی زدند و صنایعی چون بافندگی، چرم گری، فلزکاری، بنایی و کوزه گری را ایجاد کردند.
... [مشاهده متن کامل]
با این حال برخی ار پژوهشگران همچون پیوتر میکالوسکی و گرد اشتاینر وجود یک زبان پیشافراتی یا یک زبان فرعی را به چالش می کشند. آن دو و برخی دیگر بر این باورند که زبان سومری متعلق به مردمانی شکارچی و ماهیگیر بوده که در هورها و ناحیهٔ ساحلی شرق شبه جزیرهٔ عربستان می زیستند و بخشی از دوره عبید به شمار می رفتند. مدارک قابل اعتماد تاریخی مربوط به سال ها بعد است؛ هیچ چیزی در سومر یافت نشده که حاکی از زمانی پیش از اینمیباراگیسی ( حدوداً ۲۶ سده پیش از میلاد ) باشد. پروفسور یوریس زارینش بر این باور است که سومریان پیش از آنکه در پایان عصر یخبندان دچار سیل شوند در منطقه ای در شرق شبه جزیرهٔ عربستان کنار خلیج فارس امروزی می زیسته اند.
تمدن سومر در دورهٔ اوروک ( هزارهٔ ۴ پیش از میلاد ) شکل گرفت و در دورهٔ جمدت نصر و دورهٔ دودمانی اولیه ادامه یافت. در طول هزارهٔ سوم پیش از میلاد نوعی همزیستی نزدیک بین سومریان ( که زبانی تک خانواده داشتند ) و اکدی های سامی زبان ایجاد شد که منجر به دوزبانی شدن وسیع در این ناحیه گردید. تأثیر سومریان بر اکدی ها و برعکس در تمام بخش های زبانی مشهود است و می توان آن را از وام گیری واژگان تا همگرایی صرفی، نحوی و واج شناسی مشاهده کرد. از این روست که پژوهشگران سومریان و اکدی های هزارهٔ سوم پیش از میلاد را ناحیه همگرایی زبانی می نامند. سومریان در حدود سال ۲۲۷۰ پیش از میلاد توسط شاهان سامی زبان امپراتوری اکد مغلوب شدند اما زبان آن ها به عنوان زبانی مقدس ادامهٔ حیات داد. حاکمیت بومی سومریان بار دیگر به مدت یک سده در قالب سلسله سوم اور ( رنسانس سومریان ) در حدود سال های ۲۱۰۰ تا ۲۰۰۰ پیش از میلاد پدیدار شد اما زبان اکدی در آن دوران همچنان مورد استفاده قرار گرفت. شهر سومری اریدو در ساحل خلیج فارس نخستین شهر جهان بود که سه فرهنگ متفاوت در آن ترکیب شدند: کشاورزان عبیدی که در کلبه های آجری گلی می زیستند و از سامانهٔ آبیاری استفاده می کردند؛ چوپان های سامی نژاد که در چادرهای سیاه زندگی می کردند و گوسفند و بز می چراندند؛ و مردمان ماهیگیر که در مسکن های نی ساز در تالاب ها می زیستند و احتمالاً نیای سومریان بودند.
کشاورزیِ مبتنی بر آبیاری به همراه بازپرسازی سالانهٔ خاک و ذخیره سازی مازاد غذا در انبارهای غله باعث شد تا این مردم بر خلاف دیگر فرهنگ های نخستین که به زراعت گردشی می پرداختند، به حدی از پیشرفت دست یابند که پیش از آن متصور نبود. از سوی دیگر این حد از تراکم جمعیت به نیروی کار زیاد و تقسیم کار به هنرها و صنایع گوناگون نیاز داشت. در عین حال استفادهٔ بیش از حد از خاک باعث شوری خاک شد و بحران مالتوسی در طول زمان منجر به خالی شدن شهرها از سکنه گردید. این مسائل باعث شد تا این تمدن تحت الشعاع اکدی های میانرودان قرار گیرد.
همچنین سومر نخستین سامانهٔ نگارشی را ایجاد کردند که از مرحلهٔ پیشانگارشی در هزارهٔ ۴ پیش از میلاد به خط میخی در هزارهٔ ۳ پیش از میلاد رسید.
ریشه نام
اصطلاح سومری در حقیقت یک اصطلاحی همگانی بین اکدیان سامی زبان شرقی بود که به افراد غیرسامی ساکن بین النهرین داده می شد. سومریان خودشان را به عنوان اوگ ساگ گیگ گا ( �ĝ saĝ g�g ga ) ( cuneiform: 𒌦 𒊕 𒈪 𒂵 ) , آوانویسی /uŋ saŋ ɡi ɡa/, or سانگ - نگیگا , که معنی "مردم سیاه سر می دهد", و سرزمین خودشان را کی ان گیر ( 'مکان' 'اربابان' 'نجیب' ) , به معنی سرزمین اربابان نجیب می نامیدند. اکدیان نیز مردم سومری را �مردمان سیاه سر� یا تسالمات - قاقادی ( tsalmat - qaqqadi ) در زبان سامی اکدی می نامیدند.
واژه سومر در زبان اکدی ممکن است گویش آن منطقه جغرافیایی باشد. اما رواج اصطلاح اکدی سومر ( šumer� ) نامشخص است. اصطلاح شینار در کتاب مقدس، Sngr در مصری، شانهار Šanhar ( a ) در هیتی می تواند نوع گویش غربی شومر ( Shumer ) باشد. در کتاب �خاستگاه فنیقی بریتانیایی ها، اسکات ها و ساکسون ها� لارنس آستین وادل معتقد است، هیتی ها در واقع ادامه ای از سومر بوده اند.
شهرهای سومری
سومر ( به اکدی:شومرو Šumeru؛ به سومری: کی اِن گیر ( ki - en - ĝir ) تقریباً به معنی سرزمین اربابان متمدن یا سرزمین مادری ) تا چهار هزار سال پیش از میلاد دارای ۱۰ دولت شهر مستقل بود که توسط کانال ها و سنگ چین ها از یکدیگر مجزا شده بودند. هر کدام از این دولت شهرها گرداگرد یک معبد که به خدای خاص که محافظ شهر بود و یک فرماندار مذهبی ( انسی ) یا یک پادشاه ( لوگال ) که به صورت تنگاتنگی با مناسک مذهبی شهر گره خورده بودند تشکیل شده بودند.
پنج شهر اول سومری:
اریدو ( ابو شهراین )
بادتیبیرا ( احتمالاً المدائن امروزی )
لارسا ( سنکره )
سیپار ( ابو حباح )
شوروپاک ( فرا )
سایر شهرهای اصلی:
اوروک ( وارکا )
کیش ( اوحیمیر & اینقرار )
اور ( المقیر )
نیپور ( آفاق )
لاگاش ( الحیبا )
گیرسو ( تلوه یا تلو )
اوما ( جوخا )
خمازی 1
اداب ( بسمایا )
ماری ( حریری ) 2
اکشاک 1
اکد 1
ایسن ( ایشان البحریات ) ( 1منطقه نامشخص )
( 2دور از مرکز در شمال میان رودان )
شهرهای کوچکتر ( از جنوب به شمال ) :
کوآرا ( اللحم )
زابالا ( ایبزیخ )
کیسوررا ( ابوحتاب )
ماراد ( وننات اس سدوم )
دیلبات ( اد - دولیم )
بورسیپا ( بیرس نیمرود )
کوثا ( ابراهیم )
دِر ( البدره )
اشنونا ( اسمار )
ناگار ( براک ) 2
( 2دور از مرکز در شمال میان رودان
تاریخ
دولت شهرهای سومری در دوران های پیشاتاریخی عبید و اوروک به قدرت رسیدند. تاریخ مکتوب سومر به ۲۷ سده پیش از میلاد بازمی گردد اما مدارک تاریخی تا دورهٔ سوم دودمانی در حدود سدهٔ ۲۳ پیش از میلاد مبهم باقی ماند تا این که سامانهٔ نگارشی مبتنی بر هجابندی ایجاد شد و اکنون باستان شناسان می توانند این مدارک و کتیبه ها را بخوانند. سومر کلاسیک با ظهور امپراتوری اکد در سدهٔ ۲۳ پیش از میلاد به پایان می رسد. بعد از دورهٔ گوتی ها، رنسانس سومری در سدهٔ ۲۱ پیش از میلاد روی داد که با هجوم اموری های سامی نژاد در سدهٔ ۲۰ پیش از میلاد به پایان رسید. دودمان اموری ساکن در دولت شهر ایسن تا سدهٔ ۱۷۰۰ پیش از میلاد باقی ماندند تا این که میانرودان تحت حکومت بابل متحد شد. در نهایت سومری ها در جمعیت اکدی ( آشوری - بابلی ) حل شدند.
دورهٔ عبید: ۴۱۰۰–۵۳۰۰ پ. م. ( نوسنگی باسفال تا مس سنگی )
دورهٔ اوروک: ۲۹۰۰–۴۱۰۰ پ. م. ( از پایان مس سنگی تا اوایل عصر مفرغ )
اوروک ۱۴و۱۵: ۳۳۰۰–۴۱۰۰ پ. م.
اوروک ۵: ۳۱۰۰–۳۳۰۰ پ. م.
دورهٔ جمدت نصر ( اوروک ۳ ) : ۲۹۰۰–۳۱۰۰ پ. م.
دورهٔ دودمانی نخستین ( عصر مفرغ نخستین ۲ تا ۴ )
دورهٔ دودمانی نخستین ۱: ۲۸۰۰–۲۹۰۰ پ. م.
دورهٔ دودمانی نخستین ۲: ۲۶۰۰–۲۸۰۰ پ. م. ( گیلگمش )
دورهٔ دودمانی نخستین ۳الف: ۲۵۰۰–۲۶۰۰ پ. م.
دورهٔ دودمانی نخستین ۳ب: حدوداً ۲۳۳۴–۲۵۰۰ پ. م.
دورهٔ امپراتوری اکد: حدوداً ۲۲۱۸–۲۳۳۴ پ. م. ( سارگن بزرگ )
دورهٔ گوتیان: حدوداً ۲۰۴۷–۲۲۱۸ پ. م. ( عصر مفرغ نخستین ۴ )
دورهٔ اور سوم: حدوداً ۱۹۴۰–۲۰۴۷ پ. م.
دورهٔ عبید
دورهٔ عبید را می توان با سبک متمایز سفال های منقش و باکیفیتی که در تمام میانرودان و خلیج فارس گسترش یافته بودند شناخت. در همین زمان نخستین اسکان در جنوب میانرودان در اریدو ( به خط میخی: نون. کی ) انجام گرفت. ساکنین اریدو کشاورزانی بودند که در حدود سال ۵۳۰۰ پ. م. به این منطقه آمدند و با خود فرهنگ تل آویلیTell el - 'Oueili را آوردند که پیشگام در کشاورزی مبتنی بر آبیاری بود. به نظر می رسد این فرهنگ از فرهنگ سامرا در شمال میانرودان مشتق شده باشد اما هنوز مشخص نیست که این مردم همان سومریانی باشند که بعدها فرهنگ اوروک را به وجود آوردند. اریدو به عنوان شهر مذهبی مهم باقی ماند تا این که به تدریج تحت الشعاع اندازهٔ شهر اوروک قرار گرفت. ممکن است داستان اعطای می ( هدایای تمدن ) به اینانا، الههٔ اوروک و خدای عشق و جنگ توسط نکی، خدای خرد و در عین حال خدای اصلی اریدو، بازتابی از این تغییر هژمونی باشد.
دورهٔ اوروک
از دیدگاه باستان شناسی گذار از دورهٔ عبید به دورهٔ اوروک با تغییر تدریجی ظروف سفالی که روی چرخ های آرام کوزه گری در خانه ها ساخته و نقاشی می شدند به سفال های بدون نقاشی که توسط متخصصان در کارگاه های کوزه گری روی چرخ های سریع و به طور انبوه ساخته می شدند قابل تشخیص است. دورهٔ اوروک استمرار و نتیجهٔ دورهٔ عبید است و تغییر در شکل ظروف سفالی آن بارزترین شاخص به حساب می آید.
در دورهٔ اوروک ( حدوداً ۴۱۰۰ تا ۲۹۰۰ پ. م ) حجم انبوه کالاهایی که از راه کانال ها و رودخانه های جنوب میانرودان حمل می شد به ایجاد شهرهای بزرگ و چندقشری که جمعیت های بیش از ۱۰ هزار نفر داشتند و حول یک معبد ساخته می شدند کمک کرد. در این شهرها حاکمیتِ متمرکز از نیروی کار متخصص سود می جست. تقریباً با اطمینان می توان گفت که سومریان در همین دوره دست به گرفتن برده از روستاهای اطراف زدند. استفاده از برده به عنوان کارگر را به وضوح می توان در متون نخستین سومری دید. مصنوعات و حتی سکونتگاه های مربوط به دورهٔ اوروک در گسترهٔ وسیعی پخش شده اند: از کوه های توروس در ترکیه تا دریای مدیترانه در غرب و تا مرکز ایران در شرق. صدور تمدن دورهٔ اوروک توسط بازرگانان و استعمارگران سومری ( مانند چیزی که در تل براک کشف شده است ) روی تمام مردمان پیرامونی که به تدریج فرهنگ و اقتصاد مشابه و قابل رقابت با سومر ایجاد کردند تأثیر داشت. شهرهای سومر نمی توانستند با استفاده از نیروی نظامی مستعمره های دور را اداره کنند.
احتمالاً نظام حکومتی شهرهای سومری در دورهٔ اوروک دین سالارانه بوده و توسط یک شاه - کاهن ( ملقب به اِنسی ) اداره می شده اند. یک شورا متشکل از سالخوردگان مرد و زن نیز به وی مشاوره می دادند. به جرأت می توان گفت که پانتئون ( بتکده ) ی سومری که بعدها در آنجا ایجاد شد بر اساس همین الگو شکل گرفت. مدارک زیادی دال بر وجود خشونت رسمی یا سربازان حرفه ای در دورهٔ اوروک وجود ندارد و شهرها عمدتاً بدون دیوار بودند. اوروک در این دوره پرجمعیت ترین شهر دنیا شد و توانست ۵۰۰۰۰ نفر را در خود جای دهد.
فهرست باستانی شاهان سومر دربرگیرندهٔ نام چند شهر برجسته از این دوره است. گفته می شود که نخستین نام های این مجموعه به شاهانی اشاره دارد که پیش از وقوع یک سیل بزرگ حکومت می کردند. ممکن است برخی از این نام ها خیالی باشند و مانند الولیم و دومیزید به شخصیت های افسانه ای و اسطوره ای اشاره داشته باشند.
پایان دورهٔ اوروک هم زمان است با آغاز دوره ای آب و هوایی به نام نوسان پیورا ( Piora oscillation ) که دوره ای خشک بود و از حدود سال ۳۲۰۰ تا ۲۹۰۰ پ. م. طول کشید. آغاز این دوره پایانی بود بر دوره ای گرم و مرطوب که تقریباً از ۹۰۰۰ تا ۵۰۰۰ سال پیش ادامه داشته و با عنوان Holocene climatic optimum شناخته می شود.
دورهٔ دودمانی نخستین
دورهٔ دودمانی از حدود سال ۲۹۰۰ پ. م. با شخصیت هایی نظیر اِنمرکار و گیلگمش آغاز می شود. به نظر می رسد این افراد کمی پیش از دورهٔ تاریخی فرمان رانده اند؛ دوره ای که از حدود ۲۷۰۰ پ. م. با گذر از تصویرنگاری به نگارش هجایی آغاز شد. هر چند در این دوره فرمانروایان سومری به زودی دست به گسترش قلمروی خود به سرزمین های همسایه زدند و برخی از گروه های سامی که در همسایگی سومریان می زیستند بخش بزرگی از فرهنگ آن ها را برای خود اقتباس کردند اما مرکزِیت فرهنگ سومری همچنان در جنوب میانرودان باقی ماند.
نخستین شاه دودمانی در فهرست شاهان سومر که نامش از منابع دیگر افسانه ای به دست آمده اِتَنَ، شاه سیزدهم دودمان نخست کیش می باشد. نخستین شاهی که وجودش از راه مدارک باستانی مورد گواهی قرار گرفته اینمیباراگیسی فرمانروای کیش ( حدوداً سده ۲۶ پ. م ) بوده که نامش در حماسهٔ گیلگمش نیز آمده است. از این رو برخی باستان شناسان این احتمال که گیلگمش نیز یکی از شاهان تاریخی اوروک بوده است را دور از حقیقت نمی دانند. حماسهٔ گیلگمش حاکی از بروز خشونت های روزافزون در این دوره است. شهرها بزرگتر و دارای حصار می شوند و روستاهای جنوب میانرودان محو می گردند. ( ساخت دیوارهای شهر اوروک به گیلگمش نسبت داده شده است )
نخستین دودمان لاگاش
هر چند نام دودمان لاگاش از فهرست شاهان سومر حذف شده اما وجود آن ها از راه مطالعهٔ آثار تاریخی متعدد و یافته های باستانی بی شمار به اثبات رسیده است. با این که عمر حکمرانی شاه مشهور لاگاش به نام ایانتوم کوتاه بود اما حکومت وی جزو نخستین امپراتوری های جهان به شمار می رود. این امپراتوری تقریباً توانست تمام دولت شهرهای سومر از قبیل کیش، اوروک، اور و لارسا را به خاک خود پیوست کند و اوما را که رقیب اصلی لاگاش بود باج گزار خود سازد. همچنین قلمرو این امپراتوری بخش هایی از ایلام در طول خلیج فارس را هم شامل می شد. به نظر می رسد سیاست او مبتنی بر ایجاد وحشت بوده است. از ایانتوم لوحی به نام سنگ یادبود کرکس ها به دست آمده که روایتگر رفتار وحشیانهٔ او با دشمنانش می باشد. امپراتوری او پس از مرگش به تندی فرو پاشید.
لوگال زاگیسی شاه - کاهن اوما به برتری دودمان لاگاش در این ناحیه پایان داد و اوروک را تسخیر کرد. وی این شهر را پایتخت خود نامید و در پی تصرف تمام سرزمین های میان خلیج فارس تا مدیترانه برآمد. او واپسین شاه بومی سومری پیش از رسیدن شاه سامی نژاد به نام سارگن اکدی بود.
امپراتوری اکد
زبان سامی اکدی برای نخستین بار در فهرست های نام شاهان کیش مربوط به ۲۸۰۰ پیش از میلاد دیده شد. این فهرست ها بعدها نوشته شدند. این متون که تماماً به زبان اکدی کهن نگارش یافته اند مربوط به ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد هستند. کاربرد اکدی کهن هنگام فرمانروایی سارگن بزرگ ( حدوداً ۲۲۱۵–۲۲۷۰ پ. م ) جریان داشته اما حتی در آن زمان نیز بسیاری از الواح اداری به زبان سومری که زبان کاتبان و حکاکان بود نوشته می شد. گلب و وستنهولتز اکدی کهن را به سه دسته تقسیم می کردند: دوران پیش از سارگون، امپراتوری اکدی و دوران رنسانس سومری نو. زبان های اکدی و سومری به عنوان دو زبان بومی در کنار هم به مدت هزار سال زیستند اما در حدود ۱۸۰۰ پیش از میلاد سومری کم کم به زبان ادبی تبدیل شد و بیشتر ادیبان و حکاکان با آن آشنایی داشتند. ثورکید جاکوبسن معتقد است در این نقطه از تاریخ یک انقطاع بین دوران پیش و پس از سارگون وجود دارد. او همچنین بر این باور است که مورخین و باستان شناسان تأکید بیش از اندازه ای بر وجود اختلاف �سامی - سومری� داشته اند. اما به هر حال این نکته ثابت شده که در هنگام حکمرانی سارگن، زبان اکدی به اندازهٔ کمی بر نقاط مرزی ایلام که پیش از آن توسط او اشغال شده بودند، تحمیل شده است.
دوران گوتیان
این دوره از ۲۰۸۳ تا ۲۰۵۰ پیش از میلاد بوده است.
دودمان دوم لاگاش
از ۲۰۹۳ تا ۲۰۴۶
در پی سقوط امپراتوری اکد به دست گوتیان، یک شاه دیگر بومی به نام گوده آ در لاگاش به قدرت رسید و طبق سنت شاهان سارگُنی ادعای خدایی کرد. گوده آ و افرادی که پس از او آمدند سنت پدران خود را که حمایت از ساخت آثار هنری بود ادامه دادند و باعث شدند تعداد زیادی اثر هنری از این دوره باقی بماند.
رنسانس سومری
از ۲۰۴۷ تا ۱۹۴۰
بعدها دودمان سوم اور تحت فرمان اورنامو و شولگی توانست تا شمال میانرودان را در اختیار بگیرد. این دودمان آخرین قدرت نمایی سومریان بود که با عنوان رنسانس سومریان شناخته می شود. اما در همین زمان هم این منطقه بیشتر سامی بود تا سومری زیرا شاهان سامی زبان اکدی زیادی در آن به قدرت رسیده بودند و سامی های مارتو ( اموری ) زیادی به این منطقه آمده بودند که بعدها شهرهای رقیب نیرومندی نظیر ایسن، لارسا و بابل را ساختند. بابل در نهایت توانست تحت نام امپراتوری بابل تمام مناطق جنوبی میانرودان را تحت سیطرهٔ خود درآورد؛ آشوریان همین موفقیت را در شمال میانرودان به دست آوردند. زبان سومری توانست تا زمانی که استفاده از خط میخی ادامه داشت به صورت یک زبان کشیشی در مدارس بابل و آشور به حیات خود ادامه دهد؛ چیزی شبیه به وضعیت زبان لاتین در قرون وسطای اروپا.
فروپاشی
در این دوره جمعیت جنوب شروع به مهاجرت به شمال میانرودان می کند. از دیدگاه بوم شناختی، حاصلخیزی زمین های سومریان در این دوره به دلیل شوری، کم تر و کم تر می شود. شوری خاک در این نواحی همیشه باعث زحمت بوده است. زهکشی ناقص برای آبیاری خاک در آب و هوایی که به شدت مستعد تبخیر است باعث رشد نمک حل شده در خاک گردید و در نهایت منجر به کاهش شدید محصولات کشاورزی شد. در طول دوران اکدی و سلسله سوم اور کاشت گندم به تدریج جای خود را به کاشت جو که تا حدودی مقاومت بیشتری به نمک دارد داد. اما به نظر می رسد این تغییر کاشت کافی نبوده زیرا از حدود سال ۲۱۰۰ تا ۱۷۰۰ پیش از میلاد جمعیت این منطقه تقریباً به میزان سه پنجم کاهش یافته است. این وضعیت باعث شد که توازن قدرت در منطقه به هم بریزد و نواحی سومری زبان تضعیف شوند و در عوض اکدی زبان ها وضعیت بهتری پیدا کنند.
به دنبال یورش ایلامیان و تسخیر اور هنگام حکمرانی اِبیسین ( حدوداً ۱۹۴۰ پ. م ) ، سومر زیر فرمان اموری ها قرار گرفت. این دوره را آغاز عصر مفرغ میانی در این منطقه می دانند. حکومت های مستقل اموری در سده های ۲۰ تا ۱۸ پ. م. در فهرست شاهان سومر، تحت عنوان دودمان ایسن قرار می گیرند که حکومتشان با ظهور بابل تحت فرمان حمورابی در حدود سال ۱۷۰۰ پ. م. پایان یافت.
جمعیت
تخمین زده می شود یکی از بزرگترین شهرهای سومر به نام اوروک در دوران اوجِ خود بین ۵۰ تا ۸۰ هزار نفر جمعیت داشته است. با احتساب دیگر شهرهای سومر و جمعیت زیاد کشاورزان می توان به طور تقریبی به جمعیت بین ۸۰۰ هزار تا ۱٫۵ میلیون نفر برای کل سومر رسید. بر اساس تخمین ها جمعیت جهان در آن دوره ۲۷ میلیون نفر بوده است. سومری ها مردمانی غیرسامی بودند و به زبانی تک خانواده سخن می گفتند. شماری از زبان شناسان بر این باورند که می توانند زبانی زیرلایه را تحت زبان سومری تشخیص دهند. نام برخی از شهرهای بزرگ سومری به زبان سومری نیست که نشان از تأثیر ساکنین پیشین دارد. با این حال یافته های باستان شناسی نشان از تداوم روشن و لاینقطع فرهنگی از زمان دورهٔ عبید ( ۴۷۰۰–۵۳۰۰ پ. م. کربن ۱۴ ) در جنوب میانرودان دارند. مردمان سومری که در این مناطق سکونت گزیدند در مزارعی به کشت پرداختند که توسط رسوبات رودهای دجله و فرات بارور گشته بودند.
برخی از باستان شناسان احتمال می دهند سومری زبان ها کشاورزانی بوده باشند که پس از تکامل آبیاری به جنوب آمده اند ( توجه کنید که پژوهشگران هیچ اجماعی در مورد خاستگاه اصلی سومریان ندارند ) . سفالگری دورهٔ عبید در جنوب میانرودان توسط سفال های چوگامامی به سفالگری فرهنگ سامرا ( حدوداً ۴۹۰۰–۵۷۰۰ پ. م. کربن ۱۴ ) در شمال که برای اولین بار توانست ابتدایی ترین شکل آبیاری کنار رود دجله و انشعابات آن را تجربه کند مرتبط می شود. این ارتباط را می توان به روشنی در تل اوایلی نزدیک لارسا که در دههٔ ۱۹۸۰ توسط فرانسوی ها مورد کاوش قرار گرفت مشاهده کرد. در پی کاوش ها در هشت لایه سفال های دورهٔ پیش از عبید به دست آمد که شبیه به سفال های فرهنگ سامرا بودند. بر اساس این دیدگاه، دلیل مهاجرت مردمان کشاورز به سمت جنوب دستیابی به نوعی ساختار اجتماعی معبدمحور برای بسیج نیروی کار و فناوری به منظور کنترل آب بود که به آن ها توانایی می داد در شرایط سخت زنده بمانند و پیشرفت کنند.
دیگران به پیوستگی سومریان اعتقاد دارند؛ پیوستگی که ریشه در سنت های بومیان شکارچی - ماهیگیر دارد که وابسته به اجتماعات دووجهی عربی کرانه های خلیج فارس بودند. سومریان خود را خویشاوند مردمان دیلمون در بحرین امروزی می دانستند. پروفسور یوریس زارینش بر این باور است که سومری ها مردمانی بوده اند که پیش از عزیمت به جنوب میان رودان در خلیج فارس سکونت داشته اند تا این که سکونتگاه شان در پایان آخرین عصر یخبندان تحت هجوم سیل قرار می گیرد.
ژنتیک
نزدیکترین مردم امروزی به سومریان از دید ژنتیکی عرب های هور هستند. منبع. https://www. ncbi. nlm. nih. gov/pmc/articles/PMC3215667/
فرهنگ
زندگی اجتماعی و خانوادگی
تصویرنگاشت های بدَوی چنین برداشت هایی از زندگی سومریان نخستین ( مثل اوروک ) ارائه می دهند:
�سفالگری بسیار فراوان بوده و شکل کوزه ها، کاسه ها و بشقاب ها متنوع بوده است. ظروف خاصی برای نگهداری عسل، کره، روغن و شراب وجود داشته است. به نظر می رسد سومری ها شراب خود را از خرما تهیه می کرده اند. یک نوع از ظرف های سومری دارای دهانه ای بود که از کنارهٔ آن بیرون زده بود. برخی از کوزه ها دارای پایه های نوک دار بودند و روی چهارپایه قرار می گرفتند. بقیه دارای کف صاف بودند و روی قاب های چوبی مربعی یا مستطیلی گذاشته می شدند. کوزه های روغن ( و احتمالاً بقیه کوزه ها ) مانند دوران نخستین مصر با دقت توسط خاک رس بسته می شدند. کوزه ها و بشقاب های سنگی به تقلید از نمونه های سفالی ساخته می شدند و سبدها از نی بافته یا از چرم ساخته می شدند. �
�نوعی سرپوش پردار به عنوان لباس سر استفاده می شده است. سومری ها از تخت خواب، چارپایه و صندلی که دارای پایه هایی کنده کاری شده شبیه به پای گاو نر استفاده می کردند. آن ها از اجاق، آتش دان و ظاهراً دودکش استفاده می کرده اند. �
�چاقو، مته، گووه و ابزارهایی شبیه به اره در تمام سومر استفاده می شده در حالی که نیزه، تیر، کمان و خنجر ( اما نه شمشیر ) در جنگ ها کاربرد داشتند. �
�از لوح ها برای کار نگارش استفاده می شده و آهنگران روی مس، طلا و نقره کار می کرده اند. سومریان خنجرهایی با تیغ فلزی و دستهٔ چوبی همراه خود داشتند. آن ها مس را تبدیل به بشقاب می کردند و گردنبندها را از طلا می ساختند. �
�سومریان زمان را با تغییرات ماه می سنجیدند. �
مدارک قابل توجهی مبنی بر علاقهٔ شدید سومریان به موسیقی وجود دارد. به نظر می رسد موسیقی بخش مهمی از زندگی مدنی و مذهبی سومریان بوده است. چنگ، سازی پرطرفدار در سومر بوده است. مشهورترین نمونه، چنگ های اور می باشد.
سنگ نبشته های بدست آمده از سومر از اصلاحات اوروکاگینا، شاه لاگاش ( حدود ۲۳۰۰ پ. م ) حکایت دارند. وی سنت چندشوهری را برانداخت و دستور داد هر زنی که چند شوهر اختیار کند با سنگ هایی که گناه وی رویشان حکاکی شده سنگسار شود.
هر چند زنان تحت حمایت قانون متأخر سومر بودند و می توانستند به نسبت دیگر تمدن های معاصر از وضعیت بهتری برخوردار شوند اما به طور کلی فرهنگ سومر مردسالار بود. قانون اورنامو کهن ترین نمونهٔ قانون نویسی سومری است که تا به حال کشف شده و به عصر رنسانس سومری تعلق دارد. این قانون گوشه ای از ساختار اجتماعی سومر را نشان می دهد. طبق این قانون، لوگال ( �مرد بزرگ� یا شاه ) بالاتر از همه قرار داشت و تمام اعضای جامعه به دو طبقهٔ ساده تقسیم می شدند: �لو� یا فرد آزاد و برده ( مرد: آراد، زن: جِم ) . پسر لو تا پیش از ازدواج دومونیتا خوانده می شد. زن ( مونوس ) را تا هنگامی که دختر بود �دومومی� می خواندند و پس از زناشویی ( دام ) می نامیدند. اگر زن بیشتر از شوهر زنده می ماند او را بیوه یا �ناماسو� می خواندند و وی حق داشت بار دیگر ازدواج کند.
زبان و نگارش
زبان اکدی جانشین زبان سومری شد اما سومری تا سدهٔ ۱ میلادی زبان مقدس، تشریفاتی، ادبی و علمی بابل و آشور باقی ماند.
وام واژه های سومری در دیگر زبان ها
ویرایش
دیپی: واژه سومری دوب DUB که معنی کتیبه و سنگ نوشته را دارد، در زبان ایلامی ( خوزی ) به گونهٔ Tup - pi - me به همان معنا دیده می شود. در زبان فارسی باستان نیز به گونهٔ دیپی دیده می شود؛ و از آن مشتقات گوناگونی درست شد مانند دیپیر ( دبیر ) ، دیپیستان ( دبستان ) و دیپی وان ( دیوان ) . اما این که این واژه از کدام زبان است شاید براستی نتوان مشخص کرد، زیرا ایلامی ها هم همپای سومریان بوده اند.
تصورات دینی سومریان
باستان شناسان براین باورند که سومریان دارای دین پگانی بوده اند. مردمان آن اعصار مانند ایلامیان، هورییان، کاسی ها، اورارتوها و… همه چندخدایی بوده اند. ذکر این نکته لازم است که پگانیسم سومریان با نوع پگانیسم اکدیان و آشوریان فرق اساسی داشته است.
علاوه بر خدایگان مجزایی که مختص هر شهر سومری بوده است سه رب النوع مشترک نیز داشته اند:
آنو: فرمانروای آسمان ها
بئل: خدای زمین
اِآ: خدای دره عمیق
خدایان مذکور الهه روح های پاک و نجیب بودند و سومریان برای در امان ماندن از ارواح خبیث، عفریت و دیو قربانی نموده و نذر و نیاز می کردند. به بیان دیگر ایشان به مثابهٔ تعلیمات پسین دین زرتشت به دو نیروی خیر و شر اعتقاد داشتند. آن ها به روح و غلبهٔ نهایی خیر بر شر اعتقاد داشته و برای در امان ماندن از شر، قربانی می کردند. بعضی از خدایان دارای همسر بودند و بسیاری از رب النوع ها نیز دارای پدری از جنس خدا بودند.
از نظر سومریان، خداوندان نیز چون انسان دارای غضب، شهوت، سنگ دلی، عشق، نفرت و سایر صفات بودند و خادمان دینی سومری نیز ارج و قرب فراوانی میان توده های مردم داشتند.
شاهان سومر پیشوای دین هم بودند و خود را قائم مقام و کاهن اعظم خداوند شهر خویش می خواندند. آن ها بیشتر دارایی خود را صرف ساختن معابد خدای شهر می کردند و تا می توانستند عبادتگاه را بزرگ و زیبا می ساختند.
سومریان اعتقاد داشتند که خدایان نیز چون شاهان زندگی توأم با رفاه و آسایش دارند و به همین دلیل عبادتگاه هایشان را مزین به اشیای قیمتی و جواهرات و وسایل زینتی می کردند.
سومریان معتقد به سرزمینی پاک و مقدس به نام دیلمون بودند که مظهر روشنایی و پاکی و سلامتی بود در این سرزمین باغ مقدسی بود که خدایان در آن زندگی می کردند. آنچه برای زنده ماندن در این باغ لازم بود آب تازه بود که اوتو خدای خورشید باید از زمین به آن باغ بیاورد.
آنان بزرگِ شهر را �پاتئسی� می نامیدند و اعتقاد داشتند که او به نیابت از خدایان به رتق و فتق امور شهر می پردازد.
ادبیات سومری
از میان همهٔ هنرها، شاید عالی ترین دستاورد سومریان ادبیات بوده باشد. پژوهشگران ادبیات سومری را به هشت گفتار تقسیم کرده اند: اساطیر، داستان های حماسی، سروده ها، مرثیه ها، اسناد تاریخی، رسالات، احکام ( دستورهای اخلاقی ) و ضرب المثل ها. نوشته های سومری در سراسر خاور نزدیک باستان ترجمه و نسخه برداری شدند و بر نوشته های عبری و یونانی تأثیر نهادند.
از میان اساطیر پرشمار سومری، سه اسطوره به داستان های عهد عتیق شباهت دارند. یکی از این اسطوره ها داستان آدمیانی را می گوید که از گل آفریده شده بودند و در سرزمینی پربار موسوم به نام دیلمون می زیسته اند که در آن نه بیماری بود و نه مرگ، ولی از آب شیرین هم خبری نبود. انکی فرمان می دهد آب شیرین را از زمین، چونان نهری که از باغ بهشت جاری است بیاورند. بدین سان دیلمون باغی ملکوتی می شود. این اسطوره از زنی می گوید که به انکی گیاهانی پیشکش می کند که نفرین برایش می آورند و سبب درد دنده اش می شوند. آن گاه یک �بانوی دنده� برای درمان آن آفریده می شود. دو داستان دیگر، توفان نوح و صبر ایوب هستند.
منابع ها.
�"Beyond the Ubaid", ( Carter, Rober A. and Graham, Philip, eds. ) , University of Durham, April 2006� ( PDF ) . بایگانی شده از اصلی ( PDF ) در ۲۱ مارس ۲۰۱۴. دریافت شده در ۱۶ ژوئن ۲۰۱۵.
Streck, Michael P. "Sumerisch[پیوند مرده]. " Der Neue Pauly. Herausgegeben von: Hubert Cancik und Helmuth Schneider ( Antike ) , Manfred Landfester ( Rezeptions - und Wissenschaftsgeschichte ) . Brill, 2008. Brill Online. UNIVERSITEITSBIBLIOTHEEK LEIDEN. 03 November 2008.
Diakonoff, I. M. ; D'I︠A︡konov, Igor' Mik︠h︡a�lovich ( 1991 ) . Early Antiquity. University of Chicago Press. p. 102. ISBN 978 - 0 - 226 - 14465 - 8.
means "native, local", in some contexts also is "noble"[۱] بایگانی شده در ۲۸ ژوئیه ۲۰۱۷ توسط Wayback Machine. Literally, "land of the native ( local, noble ) lords". Stiebing ( 1994 ) has "Land of the Lords of Brightness" ( William Stiebing, Ancient Near Eastern History and Culture ) . Postgate ( 1994 ) takes en as substituting eme "language", translating "land of the Sumerian tongue" ( John Nicholas Postgate ( 1994 ) . Early Mesopotamia: Society and Economy at the Dawn of History. Routledge ( UK ) . . Postgate believes it likely that eme, 'tongue', became en, 'lord', through consonantal assimilation ) .
Elizabeth F. Henrickson, Ingolf Thuesen, I. Thuesen ( 1989 ) . Upon this Foundation: The N̜baid Reconsidered: Proceedings from the U̜baid Symposium, Elsinore, May 30th - June 1st 1988. p. 353.
�Harmansah, �m�r, The Archaeology of Mesopotamia: Ceremonial centers, urbanization and state formation in Southern Mesopotamia, 2007, p. 699�. بایگانی شده از اصلی در ۱۱ آوریل ۲۰۱۵. دریافت شده در ۲۵ ژوئن ۲۰۱۵.
�نسخه آرشیو شده�. بایگانی شده از اصلی در ۲۹ اکتبر ۲۰۰۵. دریافت شده در ۲۵ ژوئن ۲۰۱۵.
دکتر فراس سواح. نخستین کنجکاوی خرد ( پژوهشی در اساطیر شامات و میانرودان ) . ترجمهٔ احمدرضا حیدریان شهری، بهار صدیقی. ص. ۵۴. شابک ۹۷۸۶۰۰۱۷۶۲۷۱۰.
Woods C. 2006 “Bilingualism, Scribal Learning, and the Death of Sumerian” بایگانی شده در ۲۹ آوریل ۲۰۱۳ توسط Wayback Machine. In S. L. Sanders ( ed ) Margins of Writing, Origins of Culture: 91 - 120 Chicago
�akhbare - rooz ( iranian political Bulletin ) �. بایگانی شده از اصلی در ۱۵ آوریل ۲۰۰۸. دریافت شده در ۱۴ آوریل ۲۰۰۸.
کلاریس سویشر. خاور نزدیک باستان. ترجمه عسکر بهرامی. تهران: ققنوس، ۱۳۸۳
مرتضی راوندی: تاریخ اجتماعی ایران. ( جلد ۱ ) - ۱۶۸–۱۷۳
کتیبهٔ بیستون بند ۷۰ و همچنین ستون چهارم. =
محل سرزمین اساطیری دیلمون
... [مشاهده متن کامل]
سومری به عنوان یک زبان محلی جدا شده پذیرفته شده است . [39] [40] [41] [42] زمانی سومری به طور گسترده به عنوان یک زبان هندواروپایی شناخته می شد ، اما این دیدگاه تقریباً به طور جهانی رد شده است. [43] از زمان رمزگشایی آن در اوایل قرن بیستم، محققان سعی کرده اند زبان سومری را به زبان های مختلفی مرتبط کنند. از آنجایی که سومری به عنوان اولین زبان نوشتاری تایید شده دارای اعتبار است، پیشنهادهایی برای قرابت زبانی گاهی اوقات رنگ و بوی ناسیونالیستی دارند که منجر به تلاش هایی برای پیوند سومری با طیفی از گروه های بسیار متفاوت مانند زبان های اتریش ، [44] زبان های دراویدی ، [45] اورالیک می شود. زبان هایی مانند مجارستانی و فنلاندی ، [46] [47] [48] [49] و زبان های سینو - تبتی . [50] ملی گرایان ترک ادعا کرده اند که سومری یک زبان ترکی به عنوان بخشی از نظریه زبان خورشید است . [51] [52] علاوه بر این، پیشنهادهای دوربرد سعی کرده اند سومری را در خانواده های کلان گسترده بگنجانند . [53] [54] چنین پیشنهادهایی در میان زبان شناسان مدرن، سومر شناسان و آشورشناسان تقریباً از هیچ حمایتی برخوردار نیستند و معمولاً به عنوان نظریه های حاشیه ای دیده می شوند . [55]
در این جهان همه دنبال این هستند که نخستین تمدن هارا برای خود کنند .
نژاد پرستان جهان از توهم تورچی بودن جهان تا همه آریایی بودن جهان بچرخند تا مردمی که زمانی در عراق کنونی زندگی میکردند برای خود کنند .
نه ترک ها می توانند نه نژاد پرت های دیگر.
سومر یک زبان تک خانواده و تنهاست .
و اگر سومری ها ترک بودند الان باید عراق و عربستان تمام ترکی می بود.
خاستگاه اصلی مردمان ترک تبار، آلتای و سیبری است و این مردمان از نژاد زرد هستند. [۳۴][۳۵][۴۳] در در نوشته های کهن چینی، قرقیزها را مردمانی سفیدپوست با موهایی عمدتاً زردرنگ، بور با چشمانی آبی و شبیه به اروپایی های امروزی توصیف کرده اند. [۴۴] اما نوشته های تاریخی بعدی، اطلاعاتی دربارهٔ چگونگی ناپدید شدن تدریجی این ویژگی های ظاهری قرقیزها و درنهایت زردپوست شدن آن ها به دست نمی دهند. [۴۴] اقوام ترک به تدریج در غرب آسیا، خاورمیانه، آسیای کوچک و اروپای شرقی پراکنده شدند. در جریان این مهاجرت ها بخش های بزرگی از مردمان هندواروپایی نواحی جدید نیز به مرور ترک زبان شدند. [۴۵]
... [مشاهده متن کامل]
وا نفهمیدم در آلتای آمدند ؟
یا سومر؟
اگر در سومر هم می آمدم نباید رنگ پوست سفید و چشمان بور داشته باشند .
رنگ پوست مردم میانرودان گندمی است و چشمان بور هم بسیار کم .
اگر بنا به این باشه؟
الان ترک ها باید توی عراق و عربستان و جنوب ایران بیشتر باشند .
تا ترکیه و آذربایجان و سرزمین های سمت چین.
خودتون کاندید کجایی هستید میانرودانی و آلتای تبار.
... [مشاهده متن کامل]
وا نفهمیدم در آلتای آمدند ؟
یا سومر؟
اگر در سومر هم می آمدم نباید رنگ پوست سفید و چشمان بور داشته باشند .
رنگ پوست مردم میانرودان گندمی است و چشمان بور هم بسیار کم .
اگر بنا به این باشه؟
الان ترک ها باید توی عراق و عربستان و جنوب ایران بیشتر باشند .
تا ترکیه و آذربایجان و سرزمین های سمت چین.
خودتون کاندید کجایی هستید میانرودانی و آلتای تبار.
بعضیا گفتن التصاقی بودن زبان تورکی و زبان سومری دلیل نمیشه که سومریان تورک بوده باشند !!!!!!
اولا هر دو التصاقی اند ثانیا بالای ۵۰۰۰ لغت مشترک ک بعضا کلا و بعضا مشابهت بسیار بالایی با لغات تورکی دارند. . . . در تورک بودن سومریان شکی نیس چرا که با روایت ائمه نیز تطابق دارد چون طبق روایات اسلامی یافث پسر نوح که در بین النهرین زندگی میکرد لقبش ابو الترک ینی اجداد تورکان بوده . . . . . این مشابهت بالای لغات باعث شده مورخین دو دسته بشن :
... [مشاهده متن کامل]
عده ای گفتند سومریان از بین النهرین بعدها به سمت آذربایجان مهاجرت کردند
عده ای هم گفتند سومریان از آذربایجان یا آسیای میانه به بین النهرین اومدن. مثل پروفسور اوپر که ایشون اولین بار رابطه بین زبان تورکی با زبان سومریان رو کشف کرد و ۳۵۰ لغت مشترک رو پیدا کرد . البته این در قرن ۱۷ بوده و در قرن حاضر همان طور ک گذشت بالای ۵۰۰۰ لغت مشترک با زبان تورکی کشف شده
پروفسور ساموئل نوح کریمر و پسروفسور معزز کتاب تورکان سومر رو در این مورد نوشتند
مضافا این ک همه تمدن های ساکن ایران مثل هوری ها و لولوبی ها و مادها و پارت ها قوتی و ساکاها تورک زبان بودند و فقط پارس ها ک از هندوستان اومدن زبانشون از شاخه زبان های هندی اروپایی هس
اولا هر دو التصاقی اند ثانیا بالای ۵۰۰۰ لغت مشترک ک بعضا کلا و بعضا مشابهت بسیار بالایی با لغات تورکی دارند. . . . در تورک بودن سومریان شکی نیس چرا که با روایت ائمه نیز تطابق دارد چون طبق روایات اسلامی یافث پسر نوح که در بین النهرین زندگی میکرد لقبش ابو الترک ینی اجداد تورکان بوده . . . . . این مشابهت بالای لغات باعث شده مورخین دو دسته بشن :
... [مشاهده متن کامل]
عده ای گفتند سومریان از بین النهرین بعدها به سمت آذربایجان مهاجرت کردند
عده ای هم گفتند سومریان از آذربایجان یا آسیای میانه به بین النهرین اومدن. مثل پروفسور اوپر که ایشون اولین بار رابطه بین زبان تورکی با زبان سومریان رو کشف کرد و ۳۵۰ لغت مشترک رو پیدا کرد . البته این در قرن ۱۷ بوده و در قرن حاضر همان طور ک گذشت بالای ۵۰۰۰ لغت مشترک با زبان تورکی کشف شده
پروفسور ساموئل نوح کریمر و پسروفسور معزز کتاب تورکان سومر رو در این مورد نوشتند
مضافا این ک همه تمدن های ساکن ایران مثل هوری ها و لولوبی ها و مادها و پارت ها قوتی و ساکاها تورک زبان بودند و فقط پارس ها ک از هندوستان اومدن زبانشون از شاخه زبان های هندی اروپایی هس
سومریان از اقوام باستانی ساکن در جنوب سرزمین کنونی عراق یعنی میانرودان ( سرزمین میانِ دو رود دجله وفرات ) و شمال خلیج فارس بودند. ایشان از جمله در شهر باستانی بابل سکنی داشتند و تمدنی پرمایه را پی ریزی نمودند.
... [مشاهده متن کامل]
شهرهای سومر/شومر عبارت بود از �اور�، �اوروک �، یا �ارخ �، �نیب پور�، �لارسا�. در سفر پیدایش این ناحیه را سرزمین �شنعار� نامیده اند. حکومت آن در حدود ۳۰۰۰ ق . م . تشکیل گردید و در هزاره ٔ دوم ( ۲۱۱۵ ق . م . ) منقرض شد و قلمرو آنان ضمیمه ٔ آشور و بابل گردید.
سومری ها قومی بودند که خود شاخه ای جدا از نظر نژادی و زبانی تشکیل می دادند و با هیچ یک از اقوام امروزی خویشاوندی ندارند. زبان آن ها نیز تک خانواده است.
محتویات
ریشه نام
اصطلاح سومری به ساکنان غیرسامی جنوب میان رودان توسط اکدیان سامی داده می شد. سومریان خود را با ناماوگ ساگ گیگا ( �ĝ saĝ g�g - ga ) به معنی مردمان سیاه سر می نامیدند. واژه سومر در زبان اکدی ممکن است گویش آن منطقه جغرافیایی باشد. اما رواج اصطلاح اکدی سومر ( šumer� ) نامشخص است. اصطلاح شینار درکتاب مقدس ، Sngr در مصری، شانهار ( ( Šanhar ( a ) در هیتی می تواند نوع گویش غربی شومر ( Shumer ) باشد.
ورود سومریان
درباره خاستگاه سومریان پیش از آمدن ایشان به میانرودان هیچ سند و گواه و راهنمای تاریخی وجود ندارد . ولی بر پایه کاوش های باستان شناسی سومریان حدودا ۴۵۰۰سال پ. م نخستین تمدن درخشان بشری را پایه گذاری کردند و دولت شهرهای باشکوهی چون اور، اوروک، نیپور، کیش، لاگاش، اریدو و غیره بنا نهادند، لازمه ایجاد چنین تمدنی اینست که سومریان حداقل ۵۰۰ سال قبل از به وجود آوردن دولت شهرها، در منطقه حضورداشته باشند یعنی می توان گفت سومریان ۴۵۰۰ - ۵۰۰۰ سال پ. م در منطقه میانرودان بوده اند. این باور که چرا سومریان را نخستین قوم شکل یافته می خوانند چند علت دارد. ابتدایی ترین و برترین آثار کشاورزی که نشانه زندگی اجتماعی آنان است، ابزار سازی ودانش استفاده از فلزات، خط و نوشته که مهم ترین اختراع بشری است ( خط سومریان میخی بوده و حدود ۴۵۰۰_۵۰۰۰ سال قدمت دارد. ) و وجود شهرهای مستقل.
شهرهای سومری
نقشه سومر
سومر ( به اکدی:شومرو Šumeru؛ به سومری: کی اِن گیر ( ki - en - ĝir ) تقریبا به معنی سرزمین اربابان متمدن یا سرزمین مادری ) تا چهار هزار سال پیش از میلاد دارای ۱۰ دولت شهر مستقل بود که توسط کانال ها و سنگ چین ها از یکدیگر مجزا شده بودند. هر کدام از این دولت شهرها گرداگرد یک معبد که به خدای خاص که محافظ شهر بود و یک فرماندار مذهبی ( انسی ) یا یک پادشاه ( لوگال ) که بصورت تنگاتنگی با مناسک مذهبی شهر گره خورده بودند تشکیل شده بودند.
پنج شهر اول سومری:
1. اریدو ( ابو شهراین )
2. باد - تیبیرا ( احتمالا المدائن امروزی )
3. لارسا ( سنکره )
4. سیپپارا ( ابو حباح )
5. شوروپپاک ( فرا )
سایر شهرهای اصلی:
6. اوروک ( وارکا )
7. کیش ( اوحیمیر & اینقرار )
8. اور ( المقیر )
9. نیپپور ( آفاق )
10. لاگاش ( الحیبا )
11. گیرسو ( تلوه یا تلو )
12. اوما ( جوخا )
13. همازی 1
14. آداب ( بیسمیا )
15. ماری ( حریری ) 2
16. آکشاک 1
17. آککاد 1
18. ایسین ( ایشان البحریات )
( 1منطقه نامشخص )
( 2دور از مرکز در شمال میان رودان ) شهرهای کوچکتر ( از جنوب به شمال ) :
1. کوآرا ( اللحم )
2. زابالا ( ایبزیخ )
3. کیسوررا ( ابوحتاب )
4. ماراد ( وننات اس سدوم )
5. دیلبات ( اد - دولیم )
6. بورسیپا ( بیرس نیمرود )
7. کوتها ( ابراهیم )
8. دِر ( البدره )
9. اشنونا ( اسمار )
10. ناگار ( براک ) 2
( 2دور از مرکز در شمال میان رودان )
زبان سومری
نوشتار اصلی: زبان سومری
زبان سومری یک زبان پیوندی است. زبانشناسان زبان سومری را جزء زبان های تک خانواده ( منفرد ) یعنی بدون خویشاوندی در میان زبان های امروزی دسته بندی کرده اند.
لوحه سومری دربرگیرنده نام های خدایان سومری به خط میخی حدود سده ۲۴ پیش از میلاد.
دانشنامه بریتانیکا می نویسد: �زبان سومری، زبانی منفرد و کهن ترین زبان مکتوب موجود است. این زبان برای نخستین بار در حدود ۳۱۰۰ پ. م در جنوب میانرودان گواهی گردیده و در طول هزاره سوم پ. م. رشد و توسعه یافته است. در حدود ۲۰۰۰ پ. م، زبان سومری به عنوان زبانی محاوره ای، با زبان سامی اکدی ( آشوری - بابلی ) جای گزین شد اما کاربرد کتبی آن کمابیش تا پایان حیات زبان اکدی، در حوالی آغاز عصر مسیحیت، ادامه داشت. زبان سومری هرگز بسیار فراتر از مرزهای اصلی خود در جنوب میان رودان توسعه نیافت؛ شمار اندک گویندگان بومی این زبان، تناسبی با اهمیت عظیم و تأثیرات زبان سومری بر توسعه تمدن میان رودان و تمدن های دیگر، در همه مراحل آنان، نداشت�.
وام واژه های سومری در دیگر زبان ها
دیپی: واژه سومری دوب DUB که معنی کتیبه و سنگ نوشته را دارد، در زبان ایلامی ( خوزی ) به گونهٔ Tup - pi - me به همان معنا دیده می شود. در زبان فارسی باستان نیز به گونهٔ دیپی دیده می شود. و از آن مشتقات گوناگونی درست شد مانند دیپیر ( دبیر ) ، دیپیستان ( دبستان ) و دیپی وان ( دیوان ) . اما این که این واژه از کدام زبان است شاید براستی نتوان مشخص کرد، زیرا ایلامی ها هم همپای سومریان بوده اند.
تصورات دینی سومریان
کاسه سامرا متعلق به ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد نگهداری شده در موزه پرگامون برلین. نمادسواستیکا در مرکز آن مشخص است.
باستان شناسان براین باورند که سومریان دارای دین پگانی بوده اند. مردمان آن اعصار مانند ایلامیان، هورییان، کاسی ها، اورارتوها و. . . همه چندخدایی بوده اند. ذکر این نکته لازم است که پگانیسم سومریان با نوع پگانیسم اکدیان وآشوریان فرق اساسی داشته است.
علاوه بر خدایگان مجزایی که مختص هر شهر سومری بوده است سه رب النوع مشترک نیزداشته اند:
تصورات دینی سومریان
کاسه سامرا متعلق به ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد نگهداری شده در موزه پرگامون برلین. نمادسواستیکا در مرکز آن مشخص است.
باستان شناسان براین باورند که سومریان دارای دین پگانی بوده اند. مردمان آن اعصار مانند ایلامیان، هورییان، کاسی ها، اورارتوها و. . . همه چندخدایی بوده اند. ذکر این نکته لازم است که پگانیسم سومریان با نوع پگانیسم اکدیان وآشوریان فرق اساسی داشته است.
علاوه بر خدایگان مجزایی که مختص هر شهر سومری بوده است سه رب النوع مشترک نیزداشته اند:
۱ - آنو – فرمانروای آسمانها
۲ - بئل – خدای زمین
۳ - اِآ – خدای دره عمیق
خدایان مذکور الهه روح های پاک ونجیب بودند وسومریان برای در امان ماندن از ارواح خبیث، دعفریت و دیو قربانی نموده و نذرونیاز می کردند. به بیان دیگر ایشان به مثابه تعلیمات پسین دین زرتشت به دو نیروی خیر وشر اعتقاد داشتند، آنها به روح و غلبه نهایی خیر بر شر اعتقاد داشته و برای در امان ماندن از شر، قربانی می کردند. بعضی از خدایان دارای همسر بودند و بسیاری از رب النوع ها نیز دارای پدری از جنس خدا بودند.
از نظر سومریان، خداوندان نیز چون انسان دارای غضب، شهوت، سنگ دلی، عشق، نفرت و سایر صفات بودند و مانند روحانیان زرتشتی خادمان دینی سومری نیز ارج و قرب فراوانی در توده های مردم داشتند.
سومریان معتقد به سرزمینی پاک و مقدس به نام دیلمون ( Dilmun ) بودند که مظهر روشنایی و پاکی و سلامتی بود. باغ مقدس که خدایان در آن زندگی می کردند. آنچه برای زنده ماندن این باغ لازم بود آب تازه بود که اوتو ( Utu ) خدای خورشید باید از زمین به آن باغ مقدس بیاورد.
آنان بزرگِ شهر را “پاتئسی” می نامیدند و اعتقاد داشتند که او به نیابت از خدایان به رتق وفتق امور شهر می پردازد.
ادبیات سومری
از میان همه هنرها، شاید عالی ترین دستاورد سومریان ادبیات بوده باشد. پژوهشگران ادبیات سومری را به هشت مقوله تقسیم کرده اند: اساطیر، داستان های حماسی، سروده ها، مرثیه ها، اسناد تاریخی، رسالات، احکام ( دستورات اخلاقی ) و ضرب المثل ها. نوشته های سومری در سراسر خاور نزدیک باستان ترجمه و نسخه برداری شدند و بر نوشته های عبری و یونانی تاثیر نهادند. از میان اساطیر متعدد سومری، سه اسطوره به داستان های عهد عتیق شباهت دارند. یکی از این اسطوره ها داستان آدمیانی را می گوید که از گل آفریده شده بودند و در سرزمینی پر بار موسوم به دیلمون می زیسته اند که در آن نه بیماری بود و نه مرگ، ولی از آب شیرین هم خبری نبود. انکی فرمان می دهد آب شیرین را از زمین، چونان نهری که از باغ بهشت جاری است بیاورند. بدین سان دیلمون باغی ملکوتی می شود. این اسطوره از زنی می گوید که به انکی گیاهانی پیشکش می کند که نفرین برایش می آورند و سبب درد دنده اش می شوند. آن گاه یک �بانوی دنده� برای درمان آن خلق می شود. دو داستان دیگر طوفان نوح و صبر ایوب هستند.
منابع
Sumerian
Ancient Sumer History
Adams, R. McC. ( ۱۹۸۱ ) . Heartland of Cities. University of Chicago Press
مرتضی راوندی: تاریخ اجتماعی ایران. ( جلد ۱ ) - ۱۶۸ - ۱۷۳
کتیبهٔ بیستون بند ۷۰ و همچنین ستون چهارم. =
محل سرزمین اساطیری دیلمون
1. ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ لغت نامه دهخدا
2. ↑ Prof. Piotr Michalowski University of Michigan Ann Arbor
3. ↑ Prof. Steve Tinney, Middle Eastern Languages, Sumerian specialist
4. ↑ Prof. Larry Tras COGS University of Sussex Brighton BN1 9QH UK
5. ↑ Steven Schaufele, Ph. D. , Asst. Prof. of Linguistics, English Department Soochow University, Waishuanghsi Campus, Taipei 11102, Taiwan
6. ↑ Streck, Michael P. "Sumerisch. " Der Neue Pauly. Herausgegeben von: Hubert Cancik und Helmuth Schneider ( Antike ) , Manfred Landfester ( Rezeptions - und Wissenschaftsgeschichte ) . Brill, 2008. Brill Online. UNIVERSITEITSBIBLIOTHEEK LEIDEN. 03 November 2008.
7. ↑ W. Hallo, W. Simpson ( 1971 ) . The Ancient Near East. New York: Harcourt, Brace, Jovanovich. p. 28.
8. ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ Sumerian Questions and Answers
9. ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ K. van der Toorn, P. W. van der Horst ( Jan 1990 ) . "Nimrod before and after the Bible". The Harvard Theological Review 83 ( 1 ) : 1–29.
10. ↑ ĝir15 means "native, local", in some contexts also is "noble". Literally, "land of the native ( local, noble ) lords". Stiebing ( 1994 ) has "Land of the Lords of Brightness" ( William Stiebing, Ancient Near Eastern History and Culture ) . Postgate ( 1994 ) takes en as substituting eme "language", translating "land of the Sumerian tongue" ( John Nicholas Postgate ( 1994 ) . Early Mesopotamia: Society and Economy at the Dawn of History. Routledge ( UK ) . . Postgate believes it likely that eme, tongue, became en, lord, through consonantal assimilation ) .
11. ↑ John Hayes, University of California, Berkeley "Sumerian" ۲nd printing June ۱۹۹۹, Languages of the World/Materials ۶۸, LINCOM EUROPA, Paul - Preuss - Str. ۲۵, D - ۸۰۹۹۵ Muenchen, Germany.
12. ↑ language isolate and the oldest written language in existence. First attested about 3100 BC in southern Mesopotamia, it flourished during the 3rd millennium BC. About 2000 BC, Sumerian was replaced as a spoken language by Semitic Akkadian ( Assyro - Babylonian ) but continued in written usage almost to the end of the life of the Akkadian language, around the beginning of the Christian era. Sumerian never extended much beyond its original boundaries in southern Mesopotamia; the small number of its native speakers was entirely out of proportion to the tremendous importance and influence Sumerian exercised on the development of the Mesopotamian and other ancient civilizations in all their stages. Sumerian language - britannica
13. ↑ Ernst Herzfeld, Die vorgeschichtlichen T�pfereien von Samarra, Die Ausgrabungen von Samarra 5, Berlin 1930
14. ↑ Stanley A. Freed, Research Pitfalls as a Result of the Restoration of Museum Specimens, Annals of the New York Academy of Sciences, Volume 376, The Research Potential of Anthropological Museum Collections pages 229–245, December 1981.
15. ↑ akhbare - rooz ( iranian political Bulletin )
16. ↑ کلاریس سویشر. خاور نزدیک باستان. ترجمه عسکر بهرامی. تهران: ققنوس، ۱۳۸۳
... [مشاهده متن کامل]
شهرهای سومر/شومر عبارت بود از �اور�، �اوروک �، یا �ارخ �، �نیب پور�، �لارسا�. در سفر پیدایش این ناحیه را سرزمین �شنعار� نامیده اند. حکومت آن در حدود ۳۰۰۰ ق . م . تشکیل گردید و در هزاره ٔ دوم ( ۲۱۱۵ ق . م . ) منقرض شد و قلمرو آنان ضمیمه ٔ آشور و بابل گردید.
سومری ها قومی بودند که خود شاخه ای جدا از نظر نژادی و زبانی تشکیل می دادند و با هیچ یک از اقوام امروزی خویشاوندی ندارند. زبان آن ها نیز تک خانواده است.
محتویات
ریشه نام
اصطلاح سومری به ساکنان غیرسامی جنوب میان رودان توسط اکدیان سامی داده می شد. سومریان خود را با ناماوگ ساگ گیگا ( �ĝ saĝ g�g - ga ) به معنی مردمان سیاه سر می نامیدند. واژه سومر در زبان اکدی ممکن است گویش آن منطقه جغرافیایی باشد. اما رواج اصطلاح اکدی سومر ( šumer� ) نامشخص است. اصطلاح شینار درکتاب مقدس ، Sngr در مصری، شانهار ( ( Šanhar ( a ) در هیتی می تواند نوع گویش غربی شومر ( Shumer ) باشد.
ورود سومریان
درباره خاستگاه سومریان پیش از آمدن ایشان به میانرودان هیچ سند و گواه و راهنمای تاریخی وجود ندارد . ولی بر پایه کاوش های باستان شناسی سومریان حدودا ۴۵۰۰سال پ. م نخستین تمدن درخشان بشری را پایه گذاری کردند و دولت شهرهای باشکوهی چون اور، اوروک، نیپور، کیش، لاگاش، اریدو و غیره بنا نهادند، لازمه ایجاد چنین تمدنی اینست که سومریان حداقل ۵۰۰ سال قبل از به وجود آوردن دولت شهرها، در منطقه حضورداشته باشند یعنی می توان گفت سومریان ۴۵۰۰ - ۵۰۰۰ سال پ. م در منطقه میانرودان بوده اند. این باور که چرا سومریان را نخستین قوم شکل یافته می خوانند چند علت دارد. ابتدایی ترین و برترین آثار کشاورزی که نشانه زندگی اجتماعی آنان است، ابزار سازی ودانش استفاده از فلزات، خط و نوشته که مهم ترین اختراع بشری است ( خط سومریان میخی بوده و حدود ۴۵۰۰_۵۰۰۰ سال قدمت دارد. ) و وجود شهرهای مستقل.
شهرهای سومری
نقشه سومر
سومر ( به اکدی:شومرو Šumeru؛ به سومری: کی اِن گیر ( ki - en - ĝir ) تقریبا به معنی سرزمین اربابان متمدن یا سرزمین مادری ) تا چهار هزار سال پیش از میلاد دارای ۱۰ دولت شهر مستقل بود که توسط کانال ها و سنگ چین ها از یکدیگر مجزا شده بودند. هر کدام از این دولت شهرها گرداگرد یک معبد که به خدای خاص که محافظ شهر بود و یک فرماندار مذهبی ( انسی ) یا یک پادشاه ( لوگال ) که بصورت تنگاتنگی با مناسک مذهبی شهر گره خورده بودند تشکیل شده بودند.
پنج شهر اول سومری:
1. اریدو ( ابو شهراین )
2. باد - تیبیرا ( احتمالا المدائن امروزی )
3. لارسا ( سنکره )
4. سیپپارا ( ابو حباح )
5. شوروپپاک ( فرا )
سایر شهرهای اصلی:
6. اوروک ( وارکا )
7. کیش ( اوحیمیر & اینقرار )
8. اور ( المقیر )
9. نیپپور ( آفاق )
10. لاگاش ( الحیبا )
11. گیرسو ( تلوه یا تلو )
12. اوما ( جوخا )
13. همازی 1
14. آداب ( بیسمیا )
15. ماری ( حریری ) 2
16. آکشاک 1
17. آککاد 1
18. ایسین ( ایشان البحریات )
( 1منطقه نامشخص )
( 2دور از مرکز در شمال میان رودان ) شهرهای کوچکتر ( از جنوب به شمال ) :
1. کوآرا ( اللحم )
2. زابالا ( ایبزیخ )
3. کیسوررا ( ابوحتاب )
4. ماراد ( وننات اس سدوم )
5. دیلبات ( اد - دولیم )
6. بورسیپا ( بیرس نیمرود )
7. کوتها ( ابراهیم )
8. دِر ( البدره )
9. اشنونا ( اسمار )
10. ناگار ( براک ) 2
( 2دور از مرکز در شمال میان رودان )
زبان سومری
نوشتار اصلی: زبان سومری
زبان سومری یک زبان پیوندی است. زبانشناسان زبان سومری را جزء زبان های تک خانواده ( منفرد ) یعنی بدون خویشاوندی در میان زبان های امروزی دسته بندی کرده اند.
لوحه سومری دربرگیرنده نام های خدایان سومری به خط میخی حدود سده ۲۴ پیش از میلاد.
دانشنامه بریتانیکا می نویسد: �زبان سومری، زبانی منفرد و کهن ترین زبان مکتوب موجود است. این زبان برای نخستین بار در حدود ۳۱۰۰ پ. م در جنوب میانرودان گواهی گردیده و در طول هزاره سوم پ. م. رشد و توسعه یافته است. در حدود ۲۰۰۰ پ. م، زبان سومری به عنوان زبانی محاوره ای، با زبان سامی اکدی ( آشوری - بابلی ) جای گزین شد اما کاربرد کتبی آن کمابیش تا پایان حیات زبان اکدی، در حوالی آغاز عصر مسیحیت، ادامه داشت. زبان سومری هرگز بسیار فراتر از مرزهای اصلی خود در جنوب میان رودان توسعه نیافت؛ شمار اندک گویندگان بومی این زبان، تناسبی با اهمیت عظیم و تأثیرات زبان سومری بر توسعه تمدن میان رودان و تمدن های دیگر، در همه مراحل آنان، نداشت�.
وام واژه های سومری در دیگر زبان ها
دیپی: واژه سومری دوب DUB که معنی کتیبه و سنگ نوشته را دارد، در زبان ایلامی ( خوزی ) به گونهٔ Tup - pi - me به همان معنا دیده می شود. در زبان فارسی باستان نیز به گونهٔ دیپی دیده می شود. و از آن مشتقات گوناگونی درست شد مانند دیپیر ( دبیر ) ، دیپیستان ( دبستان ) و دیپی وان ( دیوان ) . اما این که این واژه از کدام زبان است شاید براستی نتوان مشخص کرد، زیرا ایلامی ها هم همپای سومریان بوده اند.
تصورات دینی سومریان
کاسه سامرا متعلق به ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد نگهداری شده در موزه پرگامون برلین. نمادسواستیکا در مرکز آن مشخص است.
باستان شناسان براین باورند که سومریان دارای دین پگانی بوده اند. مردمان آن اعصار مانند ایلامیان، هورییان، کاسی ها، اورارتوها و. . . همه چندخدایی بوده اند. ذکر این نکته لازم است که پگانیسم سومریان با نوع پگانیسم اکدیان وآشوریان فرق اساسی داشته است.
علاوه بر خدایگان مجزایی که مختص هر شهر سومری بوده است سه رب النوع مشترک نیزداشته اند:
تصورات دینی سومریان
کاسه سامرا متعلق به ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد نگهداری شده در موزه پرگامون برلین. نمادسواستیکا در مرکز آن مشخص است.
باستان شناسان براین باورند که سومریان دارای دین پگانی بوده اند. مردمان آن اعصار مانند ایلامیان، هورییان، کاسی ها، اورارتوها و. . . همه چندخدایی بوده اند. ذکر این نکته لازم است که پگانیسم سومریان با نوع پگانیسم اکدیان وآشوریان فرق اساسی داشته است.
علاوه بر خدایگان مجزایی که مختص هر شهر سومری بوده است سه رب النوع مشترک نیزداشته اند:
۱ - آنو – فرمانروای آسمانها
۲ - بئل – خدای زمین
۳ - اِآ – خدای دره عمیق
خدایان مذکور الهه روح های پاک ونجیب بودند وسومریان برای در امان ماندن از ارواح خبیث، دعفریت و دیو قربانی نموده و نذرونیاز می کردند. به بیان دیگر ایشان به مثابه تعلیمات پسین دین زرتشت به دو نیروی خیر وشر اعتقاد داشتند، آنها به روح و غلبه نهایی خیر بر شر اعتقاد داشته و برای در امان ماندن از شر، قربانی می کردند. بعضی از خدایان دارای همسر بودند و بسیاری از رب النوع ها نیز دارای پدری از جنس خدا بودند.
از نظر سومریان، خداوندان نیز چون انسان دارای غضب، شهوت، سنگ دلی، عشق، نفرت و سایر صفات بودند و مانند روحانیان زرتشتی خادمان دینی سومری نیز ارج و قرب فراوانی در توده های مردم داشتند.
سومریان معتقد به سرزمینی پاک و مقدس به نام دیلمون ( Dilmun ) بودند که مظهر روشنایی و پاکی و سلامتی بود. باغ مقدس که خدایان در آن زندگی می کردند. آنچه برای زنده ماندن این باغ لازم بود آب تازه بود که اوتو ( Utu ) خدای خورشید باید از زمین به آن باغ مقدس بیاورد.
آنان بزرگِ شهر را “پاتئسی” می نامیدند و اعتقاد داشتند که او به نیابت از خدایان به رتق وفتق امور شهر می پردازد.
ادبیات سومری
از میان همه هنرها، شاید عالی ترین دستاورد سومریان ادبیات بوده باشد. پژوهشگران ادبیات سومری را به هشت مقوله تقسیم کرده اند: اساطیر، داستان های حماسی، سروده ها، مرثیه ها، اسناد تاریخی، رسالات، احکام ( دستورات اخلاقی ) و ضرب المثل ها. نوشته های سومری در سراسر خاور نزدیک باستان ترجمه و نسخه برداری شدند و بر نوشته های عبری و یونانی تاثیر نهادند. از میان اساطیر متعدد سومری، سه اسطوره به داستان های عهد عتیق شباهت دارند. یکی از این اسطوره ها داستان آدمیانی را می گوید که از گل آفریده شده بودند و در سرزمینی پر بار موسوم به دیلمون می زیسته اند که در آن نه بیماری بود و نه مرگ، ولی از آب شیرین هم خبری نبود. انکی فرمان می دهد آب شیرین را از زمین، چونان نهری که از باغ بهشت جاری است بیاورند. بدین سان دیلمون باغی ملکوتی می شود. این اسطوره از زنی می گوید که به انکی گیاهانی پیشکش می کند که نفرین برایش می آورند و سبب درد دنده اش می شوند. آن گاه یک �بانوی دنده� برای درمان آن خلق می شود. دو داستان دیگر طوفان نوح و صبر ایوب هستند.
منابع
مرتضی راوندی: تاریخ اجتماعی ایران. ( جلد ۱ ) - ۱۶۸ - ۱۷۳
کتیبهٔ بیستون بند ۷۰ و همچنین ستون چهارم. =
محل سرزمین اساطیری دیلمون
1. ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ لغت نامه دهخدا
10. ↑ ĝir15 means "native, local", in some contexts also is "noble". Literally, "land of the native ( local, noble ) lords". Stiebing ( 1994 ) has "Land of the Lords of Brightness" ( William Stiebing, Ancient Near Eastern History and Culture ) . Postgate ( 1994 ) takes en as substituting eme "language", translating "land of the Sumerian tongue" ( John Nicholas Postgate ( 1994 ) . Early Mesopotamia: Society and Economy at the Dawn of History. Routledge ( UK ) . . Postgate believes it likely that eme, tongue, became en, lord, through consonantal assimilation ) .
16. ↑ کلاریس سویشر. خاور نزدیک باستان. ترجمه عسکر بهرامی. تهران: ققنوس، ۱۳۸۳
دام در ترکی به معنی چکه هست که دماغ از همین ریشه است ربطی به بام پهلوی ندارد،
واین که سومریان از کجا آمدن و کجا رفتن توسط دانشمندان مرتبط آن معلوم خواهد شد،
پانترک ، مغول زاده ، وحشی بیابان گرد، زرد پوست همه اینها در تمامی سایت های مربوطه توسط عده ای ثابت هست ، پانترک زاده شماست چیزی که در سایه شما گم شده ، ، ، مثال در همین سایت چه تعداد از این توهین ها آمده . . . تخریب آسان تر از هرساختن . . .
... [مشاهده متن کامل]
شما هنوز برای نامهای کوروش و داریوش معنی درست درمانی پیدا نکردین.
واین که سومریان از کجا آمدن و کجا رفتن توسط دانشمندان مرتبط آن معلوم خواهد شد،
پانترک ، مغول زاده ، وحشی بیابان گرد، زرد پوست همه اینها در تمامی سایت های مربوطه توسط عده ای ثابت هست ، پانترک زاده شماست چیزی که در سایه شما گم شده ، ، ، مثال در همین سایت چه تعداد از این توهین ها آمده . . . تخریب آسان تر از هرساختن . . .
... [مشاهده متن کامل]
شما هنوز برای نامهای کوروش و داریوش معنی درست درمانی پیدا نکردین.
پاسخ به مغلطه های کاربران دودانگه و دیگران : ( شوربختانه علائم روی آواهای لاتین در صورت نوشتن در این تارنما چاپ نمی شود، از همین رو در درون کمانَکی آن را یادآوری کردم ) :مغالطه نخست:می گوید نیاکان ترکان سومری بودند و سپس می گوید پس سومریان ترک بودند. ( تناقض، اگر بخش نخست درست باشد، پس ترکان سومری هستند و نه وارونه آن ) .
... [مشاهده متن کامل]
خانه در سومری tuš می شود که با اِو ترکی هیچ اشتراکی ندارد. چه بسا اگر به گفته کاربر بالا سومری ها به خانه، آب هم بگویند به اِو ترکی هیچ گونه اشتراک آوایی ندارد. ( حتی در این واژه دو سه آوایی )
سومریان به سگ، ur و در ترکی به واق واق کردن سگ، havlama می گویند. چنانچه اگر این کاربر هم درست بگوید، این دو واژه نه به یکدیگر همانند هستند و نه مصداق یکسانی دارند. ( همانند سازی به هر شیوه ای کار پانمغولان هست ) .
در سومری به چه ( what ) :a - na ، و همچنینam ) ( داشتن علامت روی a ) :
am[A. AN]: the Sumerian enclitic copula - 'to be', occurs after a noun [e. g. , William king - is]; who, which
what; ( same ) as, like ( in scholarly lists ) . ( این واژگان با آنچه ترکان می گویند اشتراک آوایی ندارند. فاجعه اینجاست که واژه ای دو آوایی یا سه آوایی از سومری می اورد که تنها با یک آوای ترکی برابری می کند، و برابر دانستن واژه دو یا سه آوایی با آن مغلطه محض است. )
برای امتحان کردن ( examine ) در سومری واژگان زیر را بکار می بردند:umuš, uš ) . ( bar. . . aka ) . . . ( igi. . . kar ) ) . من واژه دانو را در زبان سومری جستجو کردم و چیزی پیدا نکردم. با آوردن خاستگاه و شماره برگه داوش ( ادعا ) خود را بیاُستانید. منبع موثق درباره همین واژه.
bar. . . aka: to choose; to examine ( 'to open; to see; to select' 'to do' ) .
igi. . . kar: to look upon; to examine, inspect; to select ( often with - si - ) ( 'eyes' 'to illuminate' ) .
umuš, uš: discernment; intelligence; reflection, consideration; decision ( u6
, 'to be impressed' m�s, 'to
examine, inspect' ) .
اینکه در سومری به شنا کردن چه می گویند، برای من روشن نیست ولی چه همانندی آوایی وجود دارد اینکه واژه دو آوایی با واژه پنج آوایی تنها یک آوای مشترک داشته باشند، نشان از ریشه یکسان آن است؟؟
به سقف در زبان سومری: ur: roof; entrance; mountain pass; beam, rafter ( با علامت بالای u ) و نه آنچه کاربر بالا می گوید ( تا ) . واژه برابر ترکی آن نیز از بام پارسی گرفته شده است ( واژگان پارسی همخانواده با بام: بام، بامداد، بامشاد، پشت بام ) .
در زبان سومری واژه de معناهای بسیار زیادی می دهد، اگر هم علائم آواساز روی e را در زبان سومری در نظر بگیریم، معناهای دیگر را نیز باید افزود: برای نمونه:de: to pour ( often with - ni - ) ; to water; to increase, be full; to shape, form; to instruct; to sink ( علامت روی آوای e ) ، این یک واژه دو آوایی تنها در یک آوا با واژه مورد نظر بیش از سه آواییِ این کاربر برابر است، خود گویای مغلطه است.
سومریان به شن و گرد وخاک چنین می گفتند:
sahar: silt, dust, sand, earth, mud, loam; rubbish; sediment ( علامت زیر h ) ( شن و. . . . )
ukum: dust ( devil ) ( گردو خاک و غبار )
در زبان ترکی به شن kum و به گرد و خاک ( toz ) می گویند: ( مغالطه کاربر بالا: اینهمان و برابر قرار دادن شن با گرد و خاک. افزون بر این در زبان انگلیسی به شن sand می گویند که با واژه sahar سومری در دو آوا همانند هست، پس آیا باید گفت زبان سومری و انگلیسی از یک ریشه هستند؟خیر. )
در سومری به سیاه و تاریک :gig, gig, gi, ge, gi, ge . ( روی آوای نخستین گ در دومین واژه و پنجمین و ششمین واژه علامت هست و در هیچکدام از آنها واژه قیق به چشم نمی خورد ) . با فرض درستی دیدگاه کاربر مغول بالا آیا همانندی با یک آوا سنجه وملاک بر همانندی آن واژه است؟
در سومری به دست su ( با علامت روی s ) می گفتند ( که سومری ها خود به دست چنین می گفتند ) . واژگان دیگری نیز هست که یک نمونه آن
silig: hand
kisib: n. , hand; fist; seal; sealed bulla; receipt ( cf. , kes, 'to snatch; to bind' ) .
v. , to seal. ( اگر مراد ایشان این واژه است، این واژه بیشتر به معنای مهر و موم کردن است و با مشت چسباندن می باشد. و هیچ پیوندی با پا و بخش های دیگر پا ندارد. ) نگاه به استدلال کنید:در سومری به دست کیش گویند در ترکی به بدنه ی پا قیش!!! ( ما هم به پشمهای چهره ریش می گوییم. خخ هنوز ساده ترین اصل استدلال را نمی دانند که باید درباره مصداق یکسانی سخن گفته شود. ( مغالطه ) .
چون حوصله پاسخ به این هرزه گویی ها را ندارم، دربارۀ چند واژه بنابر گفته خود کاربران پانمغول پیش می روم:درباره تاب و داغ بگویم که واژه تاب یا تابیدن یا تاباندن در کنار واژه داغ که در پارسی میان به گونه های
داغ= daq داغ، نشان، علامت، نشانی که به روگای ( = در اثر ) سوختن در پوست پدیدار می شود
داک= dak ( = داغ )
داکِکونَتَن= dakekunatan کوفتن، کوبیدن
بکار می رفته از واژگان پارسی هستند. نخست اگر فرمایش این کاربر درست باشد و در سومری به سوزاندن تاب گفته شود، آنگاه می توان این واژه را با واژه تابیدن از یک بُن گرفت. ( خوب اینکه نزدیکی پارسی را به سومری می رساند تا زبان دیگری. ) مو به سو نزدیکی بیشتری دارد یا به ساچ؟؟در زبان سومری به سدا، سا می گویند و در ترکی سس! خوب پارسی که نزدیکتر شد. ولی ما بمانند این کاربر مغالطه نمی کنیم.
یکی از دوستان در همین تارنما در بخش دیدگاه ها درباره واژه ( ( من ) ) واژگان مشترک سومری و پارسی را نشان داده اند ولی آیا باید گفت این دو زبان از یک ریشه اند؟؟خیر. نیاز به برهان و استدلال های قوی است.
پانمغولان در نظر داشته باشید، با مغلطه کاری و همانندی یک آوا از یک واژه دوآوایی با یک واژه چهار پنج آوایی نمی توان چیزی را اثبات کرد.
برای اینکه دو زبان را از یک ریشه دانست، نیاز هست که نخست به خود شمارگان و عددها نگاه شود ( بویژه 1 تا 10 ) اگر همانندی میان عددها در زبان ها وجود داشت، دلیل بسیار استواری برای یک ریشه بودن دو زبان است همانند زبان های هندواروپایی. ولی در زبان ترکی و سومری همپوشانی و اشتراک عددی وجود ندارد. درباره فرم اعداد نیز باید گفت یا باید عدد 10 سمت چپ باشد یا راست بمانند موصوف و صفت. در زبان چینی نیز اعداد به همان صورتی که کاربر بالا درباره زبان سومری گفت، بکار می رود، پس آیا باید گفت زبان چینی و سومری از یک بُن و ریشه هستند؟؟خیر . و آیا چون در زبان پارسی موصوف و صفت وارونۀ زبانهای اروپایی یا تاتی بکار می رود، نشان از این دارد که از یک ریشه نیستند؟خیر.
در پایان با این برهان ( !! ) های آبدوخیاری ره به جایی نخواهید برد. باور کنید که نیاز به زمان فراوانی است تا دیگر مغالطه ها این کاربران را در اینجا نشان دهم. یا کاربر نخستین به نام علی اصغر که قشقائی را به زبان سومری پیوند داده و واژگانی که ردیف کرده، بیشترشان اصلا به این شکلی که گفته نیستند و دلبخواهی در آوای واژگان سومری دست برده است. برای پژوهش خودتان می توانید منبع زیر را بخوانید:
Sumerian Lexicon Version 3. 0 by John A. Halloran.
این سخن دکارت است که می گوید هیچگاه از حکم به فرض نرسید بلکه باید از فرض به حکم رسید حتی اگر این حکم به زیانتان باشد. چرا که در مورد نخست، فرض ها را آنجور که دوست داریم می چینیم و این یک مغالطه یا پاراگویی خواهد بود. بمانند شما کاربران پانمغول که نخست حکم می دهید سومری مغولی است، سپس بدنبال فرض های پوچ و بی درونمایه می گردید.
... [مشاهده متن کامل]
خانه در سومری tuš می شود که با اِو ترکی هیچ اشتراکی ندارد. چه بسا اگر به گفته کاربر بالا سومری ها به خانه، آب هم بگویند به اِو ترکی هیچ گونه اشتراک آوایی ندارد. ( حتی در این واژه دو سه آوایی )
سومریان به سگ، ur و در ترکی به واق واق کردن سگ، havlama می گویند. چنانچه اگر این کاربر هم درست بگوید، این دو واژه نه به یکدیگر همانند هستند و نه مصداق یکسانی دارند. ( همانند سازی به هر شیوه ای کار پانمغولان هست ) .
در سومری به چه ( what ) :a - na ، و همچنینam ) ( داشتن علامت روی a ) :
what; ( same ) as, like ( in scholarly lists ) . ( این واژگان با آنچه ترکان می گویند اشتراک آوایی ندارند. فاجعه اینجاست که واژه ای دو آوایی یا سه آوایی از سومری می اورد که تنها با یک آوای ترکی برابری می کند، و برابر دانستن واژه دو یا سه آوایی با آن مغلطه محض است. )
برای امتحان کردن ( examine ) در سومری واژگان زیر را بکار می بردند:umuš, uš ) . ( bar. . . aka ) . . . ( igi. . . kar ) ) . من واژه دانو را در زبان سومری جستجو کردم و چیزی پیدا نکردم. با آوردن خاستگاه و شماره برگه داوش ( ادعا ) خود را بیاُستانید. منبع موثق درباره همین واژه.
umuš, uš: discernment; intelligence; reflection, consideration; decision ( u6
اینکه در سومری به شنا کردن چه می گویند، برای من روشن نیست ولی چه همانندی آوایی وجود دارد اینکه واژه دو آوایی با واژه پنج آوایی تنها یک آوای مشترک داشته باشند، نشان از ریشه یکسان آن است؟؟
به سقف در زبان سومری: ur: roof; entrance; mountain pass; beam, rafter ( با علامت بالای u ) و نه آنچه کاربر بالا می گوید ( تا ) . واژه برابر ترکی آن نیز از بام پارسی گرفته شده است ( واژگان پارسی همخانواده با بام: بام، بامداد، بامشاد، پشت بام ) .
در زبان سومری واژه de معناهای بسیار زیادی می دهد، اگر هم علائم آواساز روی e را در زبان سومری در نظر بگیریم، معناهای دیگر را نیز باید افزود: برای نمونه:de: to pour ( often with - ni - ) ; to water; to increase, be full; to shape, form; to instruct; to sink ( علامت روی آوای e ) ، این یک واژه دو آوایی تنها در یک آوا با واژه مورد نظر بیش از سه آواییِ این کاربر برابر است، خود گویای مغلطه است.
سومریان به شن و گرد وخاک چنین می گفتند:
sahar: silt, dust, sand, earth, mud, loam; rubbish; sediment ( علامت زیر h ) ( شن و. . . . )
ukum: dust ( devil ) ( گردو خاک و غبار )
در زبان ترکی به شن kum و به گرد و خاک ( toz ) می گویند: ( مغالطه کاربر بالا: اینهمان و برابر قرار دادن شن با گرد و خاک. افزون بر این در زبان انگلیسی به شن sand می گویند که با واژه sahar سومری در دو آوا همانند هست، پس آیا باید گفت زبان سومری و انگلیسی از یک ریشه هستند؟خیر. )
در سومری به سیاه و تاریک :gig, gig, gi, ge, gi, ge . ( روی آوای نخستین گ در دومین واژه و پنجمین و ششمین واژه علامت هست و در هیچکدام از آنها واژه قیق به چشم نمی خورد ) . با فرض درستی دیدگاه کاربر مغول بالا آیا همانندی با یک آوا سنجه وملاک بر همانندی آن واژه است؟
در سومری به دست su ( با علامت روی s ) می گفتند ( که سومری ها خود به دست چنین می گفتند ) . واژگان دیگری نیز هست که یک نمونه آن
v. , to seal. ( اگر مراد ایشان این واژه است، این واژه بیشتر به معنای مهر و موم کردن است و با مشت چسباندن می باشد. و هیچ پیوندی با پا و بخش های دیگر پا ندارد. ) نگاه به استدلال کنید:در سومری به دست کیش گویند در ترکی به بدنه ی پا قیش!!! ( ما هم به پشمهای چهره ریش می گوییم. خخ هنوز ساده ترین اصل استدلال را نمی دانند که باید درباره مصداق یکسانی سخن گفته شود. ( مغالطه ) .
چون حوصله پاسخ به این هرزه گویی ها را ندارم، دربارۀ چند واژه بنابر گفته خود کاربران پانمغول پیش می روم:درباره تاب و داغ بگویم که واژه تاب یا تابیدن یا تاباندن در کنار واژه داغ که در پارسی میان به گونه های
داغ= daq داغ، نشان، علامت، نشانی که به روگای ( = در اثر ) سوختن در پوست پدیدار می شود
داک= dak ( = داغ )
داکِکونَتَن= dakekunatan کوفتن، کوبیدن
بکار می رفته از واژگان پارسی هستند. نخست اگر فرمایش این کاربر درست باشد و در سومری به سوزاندن تاب گفته شود، آنگاه می توان این واژه را با واژه تابیدن از یک بُن گرفت. ( خوب اینکه نزدیکی پارسی را به سومری می رساند تا زبان دیگری. ) مو به سو نزدیکی بیشتری دارد یا به ساچ؟؟در زبان سومری به سدا، سا می گویند و در ترکی سس! خوب پارسی که نزدیکتر شد. ولی ما بمانند این کاربر مغالطه نمی کنیم.
یکی از دوستان در همین تارنما در بخش دیدگاه ها درباره واژه ( ( من ) ) واژگان مشترک سومری و پارسی را نشان داده اند ولی آیا باید گفت این دو زبان از یک ریشه اند؟؟خیر. نیاز به برهان و استدلال های قوی است.
پانمغولان در نظر داشته باشید، با مغلطه کاری و همانندی یک آوا از یک واژه دوآوایی با یک واژه چهار پنج آوایی نمی توان چیزی را اثبات کرد.
برای اینکه دو زبان را از یک ریشه دانست، نیاز هست که نخست به خود شمارگان و عددها نگاه شود ( بویژه 1 تا 10 ) اگر همانندی میان عددها در زبان ها وجود داشت، دلیل بسیار استواری برای یک ریشه بودن دو زبان است همانند زبان های هندواروپایی. ولی در زبان ترکی و سومری همپوشانی و اشتراک عددی وجود ندارد. درباره فرم اعداد نیز باید گفت یا باید عدد 10 سمت چپ باشد یا راست بمانند موصوف و صفت. در زبان چینی نیز اعداد به همان صورتی که کاربر بالا درباره زبان سومری گفت، بکار می رود، پس آیا باید گفت زبان چینی و سومری از یک بُن و ریشه هستند؟؟خیر . و آیا چون در زبان پارسی موصوف و صفت وارونۀ زبانهای اروپایی یا تاتی بکار می رود، نشان از این دارد که از یک ریشه نیستند؟خیر.
در پایان با این برهان ( !! ) های آبدوخیاری ره به جایی نخواهید برد. باور کنید که نیاز به زمان فراوانی است تا دیگر مغالطه ها این کاربران را در اینجا نشان دهم. یا کاربر نخستین به نام علی اصغر که قشقائی را به زبان سومری پیوند داده و واژگانی که ردیف کرده، بیشترشان اصلا به این شکلی که گفته نیستند و دلبخواهی در آوای واژگان سومری دست برده است. برای پژوهش خودتان می توانید منبع زیر را بخوانید:
این سخن دکارت است که می گوید هیچگاه از حکم به فرض نرسید بلکه باید از فرض به حکم رسید حتی اگر این حکم به زیانتان باشد. چرا که در مورد نخست، فرض ها را آنجور که دوست داریم می چینیم و این یک مغالطه یا پاراگویی خواهد بود. بمانند شما کاربران پانمغول که نخست حکم می دهید سومری مغولی است، سپس بدنبال فرض های پوچ و بی درونمایه می گردید.
وقتی میگید ترکان سومری، تن سومری ها تو گر میلرزه، وبه خودشون میگن ما چه غلطی کردیم تمدن ساختیم
سومر یه واژه تورکی و از فعل akmak در تورکی گرفته شده، فقط نمیدونم چه جوری اینجوری شده، اگر پیدا کردم بهتون میگم
سومر یه دونه - ر - داره پس تورکیه
حاجی چه خبره، انسانها چند میلیارد سال در افریقا زندگی کردن!!؟؟؟ کل عمر زمین به چهار میلیارد سال نمیرسه و سه میلیارد سالش غیر غابل سکونت بوده، از انقراض دایناسورها تازه شصت میلیون سال میگذره، اثار اولین انسان نماها حدود سه میلیون سال پیش در افریقا دیده شده
dodangeh 'گرامی متاسفانه همه ی نوشته های شما در مورد زبان سومری و تاریخ و واژگان سومری غلط های آگاهانه ای است که از سوی پان ترک ترویج می شود و زمینه ی علمی ندارند/ برای مثال در سومری به مرگ هال نمی گویندبلکه
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
ush گفته می شده است که یکی از واژه های ایرانی می باشد اگر سرچ کنی می فهمی که / اوش در زبان فراسی به معنی مرگ بوده و است و هم به معنی سّم و زهر که هر دو در زبان سومری نیز به همین معنی کاربرد داشته اند لطفا از زبانی سحن بگو که حداقل آگاهی را از آن داشته باشی. ممنون
در این عجبم که چطوری واسه چیزایی که مال هزاران سال قبل از میلاده و با هیچ مردک تجربی نمیشه ثابتش کرد و همش احتمال است و لاغیر اینطوری تعصب میکشید که چی بشه؟؟ مگه پیشرفت یه ملتی به تاریخشه؟؟؟ یه استادی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
داشتیم ( روحش شاد ) میگفت هر جا دیدین که دارن درمورد تاریخی که مال خیلی وقت پیشه با جزئیات دقیق و محکم حرف میزنن مطمئن باشین که دروغ بهش اضافه کردن چون تاریخ علمیه که هرچقد به عقب برمیگردی جزئیات کمتر میشه و نمیتونی با قاطعیت حرف بزنی
خدمت افراد متعصب. این را در نظر بگیرید که آفریقا قدمت خیلی زیادی نسبت به همه ی جهان دارد و انسان های اولیه میلیاردها سال در آن قدمت داشته اند. کم حقیقت را کنار بگذارید و بگویید قدمت آسیا بیشتره. وقتی انسان های اولیه در آفریقا زندگی می کردند نه توی بین النهرین و نه توی آسیا موجودی نبود جز گیاهان و درختان. قدمت ایران، هند، چین، بین النهرین چقدره؟ 50 میلیون سال یا یک میلیارد سال. انسان ها چندین میلیارد سال پیش توی آفریقا زندگی می کردند. خواهشمندم هر کجایی یا هر قومتی که هستید روی خودتان نیندازید. به جای اینکه مردمان آفریقا از فرهنگ و زبانشان حرف بزنند. ما که هنوز معلوم نیست کجایی هستیم از خودمان حرف می زنیم. کافی است.
... [مشاهده متن کامل]
همه اقوام به آفریقا بازمی گردند همه ی ما انسان ها به شامپازه ها برمی گردیم پس کم مغرور باشیم و از خودمان، فرهنگمان و زبانمان بگوییم.
... [مشاهده متن کامل]
همه اقوام به آفریقا بازمی گردند همه ی ما انسان ها به شامپازه ها برمی گردیم پس کم مغرور باشیم و از خودمان، فرهنگمان و زبانمان بگوییم.
ریشه ترک ها، مغولستان و اورخون و زبانهای آلتایی هست چرا از گذشته خودتون فراری هستید آخه مگه نمیگید کتیبه ترکی باستان!! در اورخون هست
ریشه زبان فارسی زبان های هندواروپایی شامل هند و افغانستان و سغد و روسیه و اروپا هست و کسی از این بابت شرم نداره
... [مشاهده متن کامل]
الان شما بگین سومری هستین کسی باورش میشه یعنی
اصلا شماها خدا
ولی خدایی تن سومریها رو تو گور نلرزونید
ریشه زبان فارسی زبان های هندواروپایی شامل هند و افغانستان و سغد و روسیه و اروپا هست و کسی از این بابت شرم نداره
... [مشاهده متن کامل]
الان شما بگین سومری هستین کسی باورش میشه یعنی
اصلا شماها خدا
ولی خدایی تن سومریها رو تو گور نلرزونید
برای ما مردم اثبات شده کسانی که تُرک را تورک و کُرد را کورد می نویسند، برسازندگان و جعل کنندگانِ بزرگی هستند. واژگانِ مشترک دلیل بر یک ریشه بودنِ آن زبان نیست. زبانِ سومری زبانی است که با هیچ یک از زبانهای امروزی، همخانواده نیست ولی شاید نژادِ مردمشان چنین باشد.
کلمه سومر در کوردی یعنی شنا کردن . . . اولین اسمی که از کوردها آمده از سفال های پخته از تمدن سومر بوده تا الان ۴۶۹ کلمه کوردی و سومر یکی بودن تورک ها جعل نکنن تاریخ و اگر سومر ها تورک بودن قطن اسمی از
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
تورک بورده میشد ولی برعکس اسم کورد اونجا آمده این تورکها اگر شرم نمیکردن تپه گوبکلی رو هم میگفتن مال تورکهاست
تا قبل از رشد دانش سومرشناسی نظریه های مختلفی درمورد زبان و تبار سومریها وجود داشت، اونهارو سامی نژاد، دراویدی، قفقازی، اورالی، التایی وآریایی حامی و افریقایی تبار دونستن، ولی اولین کسی که نظریه التایی یا تورک بودن سومری هارو مطرح کرد فریتز هومل آلمانی و شرق شناس بود که در اون دوران فقط خودش تنها بود، و تنها دلیل وی برای این نظریه پیوندی بودن زبان التایی و سومری بود، در حالی که بسیاری از زبانها مانند اورالی، آسترونزیایی، باسکی، کره ای، ژاپنی، بسیاری از زبانهای بومی آمریکا مانند کچوا ناهواتل سالیشو. . . ، زبان بانتو سیاهان آفریقا، اسکیموها، تبتی، دراویدی، قفقازی و. . . ، که همه زبان پیوندی هستند، که در اینصورت زبان سومری رو با تمام اینها میشه تطابق داد، اما تفاوتهای بسیار دارن، برای در زبانهای آلتایی یا ترکی واژه ها پسوند پیشوندهای مشخصی رو به خودشون میگیرن، ولی زبان سومری واژه ها در استفاده از پسوند و پیشوند ازاد بودن و هر پسوند و پیشوندی رو میگیرن و از این نظر بسیار با فارسی شبیه هستن، و دانشمندی مجاری که بدون نام و نشان و بدون ارائه هیچ مدرکی بر دانش خود نیز همچین موردی رو ارائه داد، مثلا گلوک شرق شناس اعتقاد داشت زبان سومریان بسیار با زبان حامی یا سودانی ها نزدیک هست، ولی دانشمندان بسیاری به این نتیجه رسیدن که زبان سومری تکخانواده و منفرد هست و با هیچ زبانی پیوند ندارد، از کسانی که به این مورد اشاره کردن میشه به جان لوئیس هیز در کتاب دستور زبان سومریان اشاره کرد که این زبان رو منفرد معرفی میکنه و ریخت شناسی اون رو کامل بیان میکنه، یا میکالوفسکی در مقاله زندگی و مرگ زبان سومری هم میگه این زبان تکخانوادست، و دانشمندان بسیاری مثل ساموئل نوح کریمر آشورشناس استیفن تینی از دانشگاه پنسیلوانیا، لری ترسک و بسیاری دیگه که جای گفتن نیست زبان سومری رو زبان منفرد و تک خانواده معرفی میکنند، از مهمترین دلیل های آبکی که همیشه برای تطبیق سومری و ترکی میارن اعداد و شمارش سومری هست که البته در اون زمان سیستم شمارش شصت شصت بود و الان ده دهی هست که نمیشه تطبیق داد و بسیاری از واژه های جعلی که به زبان سومری نسبت میدن که در کتابهای یادشده تماما پرده برداری شده و این جعلیات برای گمراهی عوام ناس بیان میکنن، در ضمن در شگفتم که دوستان زبان ترکی رو پیوندی میدانند ولی برای تحلیل از قواعد دستوری زبان های اریایی بهره میبرند، چون هنوز نمیدانند زبان پیوندی یعنی چه!!؟؟
... [مشاهده متن کامل]
مقایسه اعداد ترکی با سومری
بیر، ایکی، اوچ، دورت، بش، آلتی، یدی، سکیز، دوکوز، اون/دیش، مین, اشی، لیمو، یا، آش، ایمین، اوسو، ایلیمو، یو
واژه های مشترک زبان سومری و فارسی که کلمه اول سومری و کلمه دوم ترجمه به فارسی میباشد
شِو، جو - بیلم، فیل - نیندا، نان - آبا به معنی دریا، آب - دار، تار و تاریک - اد، گفتن در اوستایی - گود یا گور، گاو - گوز، خز - گول، غول - و بسیاری کلمه دیگر
... [مشاهده متن کامل]
مقایسه اعداد ترکی با سومری
بیر، ایکی، اوچ، دورت، بش، آلتی، یدی، سکیز، دوکوز، اون/دیش، مین, اشی، لیمو، یا، آش، ایمین، اوسو، ایلیمو، یو
واژه های مشترک زبان سومری و فارسی که کلمه اول سومری و کلمه دوم ترجمه به فارسی میباشد
شِو، جو - بیلم، فیل - نیندا، نان - آبا به معنی دریا، آب - دار، تار و تاریک - اد، گفتن در اوستایی - گود یا گور، گاو - گوز، خز - گول، غول - و بسیاری کلمه دیگر
سومری امروزه یک زبان ایزوله به شمار می آید. سومری زبانی پیوندی است و از زمان رمزگشایی آن موضوع وابستگی زبان سومری به طیف گسترده ای از زبان های پیوندی و غیرپیوندی دیگر بسیار بحث برانگیز بوده است؛ ولی به طورکلی پذیرفته شده است که زبانی جدا از دیگر زبان ها بوده است. سومری، به عنوان کهن ترین زبان نوشتاری، ارزش ویژه ای دارد و به همین سونگ گاهی یک پیش زمینهٔ ملی و ناسیونالیستی و لذت اثبات دارد که به دلیل اثبات ناپذیری تقریباً درمیان زبان شناسان هیچ پشتوانه ای ندارد. برخی از خانواده زبان هایی که جهت خویشاوندی با سومری تاکنون مطرح شده اند:
... [مشاهده متن کامل]
زبان های نوستراتیک ( آلن بومهرد )
زبان های دره - قفقازی ( جان بنگستون )
زبان های تبتی - برمه ای ( جان براون )
زبان های کارتولی ( نیکولاس مر )
زبان های موندا ( دیاکونوف )
زبان های اورالیک ( سیمو پارپولا )
زبان باسکی آلکسی ساهالا
زبان دراویدی
همچنین پیشنهاد شده که سومری از کریول اواخر دوران پارینه سنگی ریشه گرفته است.
فرضیهٔ گسترده تری نیز وجود دارد که یک زبان نیاهندواروپایی پیش از سومری در میان رودان وجود داشته و برروی سومری تأثیرگذار بوده است
... [مشاهده متن کامل]
زبان های نوستراتیک ( آلن بومهرد )
زبان های دره - قفقازی ( جان بنگستون )
زبان های تبتی - برمه ای ( جان براون )
زبان های کارتولی ( نیکولاس مر )
زبان های موندا ( دیاکونوف )
زبان های اورالیک ( سیمو پارپولا )
زبان باسکی آلکسی ساهالا
زبان دراویدی
همچنین پیشنهاد شده که سومری از کریول اواخر دوران پارینه سنگی ریشه گرفته است.
فرضیهٔ گسترده تری نیز وجود دارد که یک زبان نیاهندواروپایی پیش از سومری در میان رودان وجود داشته و برروی سومری تأثیرگذار بوده است
زبان سومِری زبان سومر باستان در منطقهٔ میان رودان جنوبی ( بخشی از عراق کنونی ) بود.
زبان سومری زبانی تک خانواده بوده است، بدین معنی که با هیچ زبان دیگری بستگی یا هم ریشگی ندارد.
سومری از هزارهٔ چهارم پیش از میلاد به عنوان زبان گفتاری به کار می رفت تا این که در اوایل هزارهٔ دوم پ. م. رفته رفته زبان اکدی که از خانواده زبان های سامی است، به عنوان زبان گفتاری جانشین آن شد. از نظر گونه شناختی این زبان با زبان سامی فرق دارد.
... [مشاهده متن کامل]
با این حال استفاده از سومری برای نوشتار ( امور تشریفاتی و مذهبی ) تا سدهٔ نخست پ. م. ادامه یافت. از آن پس تا سدهٔ ۱۹ میلادی و کشف رمز به دست زبانشناسان و دانشمندان غربی این زبان و یادگار آن به دست فراموشی سپرده شد. روابط دستوری در این زبان با �وند�هایی که به فعل اضافه می شوند تعیین می گردد و قیدها نیز به صورت �پی بست� در جمله می آیند. این پی بست ها به وسیلهٔ پیشوندهای متصل به فعل ارجاع داده می شوند. همچنین روابط دستوری در این زبان، کُنایی ( ارگاتیو ) و گسسته است و از این جهت، در ساختارهای کنایی بهترین بازدهی را دارد و در ساختارهای فاعلی - مفعولی بازدهی کمتری دارد.
زبان سومری زبانی تک خانواده بوده است، بدین معنی که با هیچ زبان دیگری بستگی یا هم ریشگی ندارد.
سومری از هزارهٔ چهارم پیش از میلاد به عنوان زبان گفتاری به کار می رفت تا این که در اوایل هزارهٔ دوم پ. م. رفته رفته زبان اکدی که از خانواده زبان های سامی است، به عنوان زبان گفتاری جانشین آن شد. از نظر گونه شناختی این زبان با زبان سامی فرق دارد.
... [مشاهده متن کامل]
با این حال استفاده از سومری برای نوشتار ( امور تشریفاتی و مذهبی ) تا سدهٔ نخست پ. م. ادامه یافت. از آن پس تا سدهٔ ۱۹ میلادی و کشف رمز به دست زبانشناسان و دانشمندان غربی این زبان و یادگار آن به دست فراموشی سپرده شد. روابط دستوری در این زبان با �وند�هایی که به فعل اضافه می شوند تعیین می گردد و قیدها نیز به صورت �پی بست� در جمله می آیند. این پی بست ها به وسیلهٔ پیشوندهای متصل به فعل ارجاع داده می شوند. همچنین روابط دستوری در این زبان، کُنایی ( ارگاتیو ) و گسسته است و از این جهت، در ساختارهای کنایی بهترین بازدهی را دارد و در ساختارهای فاعلی - مفعولی بازدهی کمتری دارد.
سومر و سومرها هیچ ربط به ترکان ندارد، ترک پس از اسلام به خاورمیانه هجوم آوردند، سومریها پیش آشوری و مادها بوند. هر کس اگر قانع نمی شود، باید تاریخ تمدن را بخواند.
کاربر بالا بنام تارش با چه پشتوانه و منبعی می گویی سومریان از تمدن کاسیان می باشند:
همانجور که قبلا اثبات شده!!!!!خوب زحمت بکش همین جا برای ما اثبات کن. اتفاقاً لازم به ذکر هم هست.
در اینکه تالشی و گیلکی جز زبانهای هندوآریایی هستند، شکی نیست. دوماً بر پایه ترجمه زیر:The Kassite language has not been classified. However, several Kassite leaders bore Indo - European names, and they might have had an Indo - European elite similar to the Mitanni
... [مشاهده متن کامل]
داریم: ( ترجمه:زبان کاسی جزء زبانهای رده بندی نشده می باشد. با این حال، چندین رهبر ( فرمانده ) کاسیان نامهای هندواروپایی داشتند و آنها ممکن است از این بابت همانند میتانی ها ( از زبانهای هندواروپایی ) باشند ) .
کاربر تارش گرامی، بهتر نیست نخست نوشتار واژگان را درست بنویسی، سپس برنهاده های کارشناسانه از خودت بیرون دهی. گرامی ( ( خاستگاه ) ) درست است و نه ( ( خواستگاه ) ) .
و همچنین سومری هیچ ربط و پیوندی با مغولی یا ترکی ندارد.
همانجور که قبلا اثبات شده!!!!!خوب زحمت بکش همین جا برای ما اثبات کن. اتفاقاً لازم به ذکر هم هست.
در اینکه تالشی و گیلکی جز زبانهای هندوآریایی هستند، شکی نیست. دوماً بر پایه ترجمه زیر:The Kassite language has not been classified. However, several Kassite leaders bore Indo - European names, and they might have had an Indo - European elite similar to the Mitanni
... [مشاهده متن کامل]
داریم: ( ترجمه:زبان کاسی جزء زبانهای رده بندی نشده می باشد. با این حال، چندین رهبر ( فرمانده ) کاسیان نامهای هندواروپایی داشتند و آنها ممکن است از این بابت همانند میتانی ها ( از زبانهای هندواروپایی ) باشند ) .
کاربر تارش گرامی، بهتر نیست نخست نوشتار واژگان را درست بنویسی، سپس برنهاده های کارشناسانه از خودت بیرون دهی. گرامی ( ( خاستگاه ) ) درست است و نه ( ( خواستگاه ) ) .
و همچنین سومری هیچ ربط و پیوندی با مغولی یا ترکی ندارد.
همانطور که قبلا گفته شده واثبات گدیده
ولازم به ذکر نیست.
سومریان از تمدن کاسی هستند.
تنها درچند کلمه با ترکی مشترک که ان هم وارد ترکی شده.
وبا آریایی اصلا ارتباطی ندارد.
وکاملا کاسی، حتی هنوز در شرق گیلان برخی کلمات و جملات همانند، سومریان تلفظ می گردد، ( ( ( اودریا، اوته، اینایی و. . . ) ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( ( اوته نشای گوتن اینایا اودریا، امادره. ) ) ) و. . .
ایا کسی می تواند تشخیص دهد این کلمات وجمله، گالشی، گیلکی، یاسومری، هست؟
جواب ، کاملا با گذشت هزاران سال با هم منطبق هستند.
سومر تمدن کاسی تبار. خواستگاه ان ازگیلان کاسی تبار.
کاسبین. دریای کاسبین. مرسی.
ولازم به ذکر نیست.
سومریان از تمدن کاسی هستند.
تنها درچند کلمه با ترکی مشترک که ان هم وارد ترکی شده.
وبا آریایی اصلا ارتباطی ندارد.
وکاملا کاسی، حتی هنوز در شرق گیلان برخی کلمات و جملات همانند، سومریان تلفظ می گردد، ( ( ( اودریا، اوته، اینایی و. . . ) ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( ( اوته نشای گوتن اینایا اودریا، امادره. ) ) ) و. . .
ایا کسی می تواند تشخیص دهد این کلمات وجمله، گالشی، گیلکی، یاسومری، هست؟
جواب ، کاملا با گذشت هزاران سال با هم منطبق هستند.
سومر تمدن کاسی تبار. خواستگاه ان ازگیلان کاسی تبار.
کاسبین. دریای کاسبین. مرسی.
درود ُ سپاس بر خردمندان و اندیشه ورزان
طرف آمده و تعدادی واژه سومری را که به گفته خودش معجزه وار همانند معادلهای ترکی آنهاست، آورده، که چی؟ که دیدید گفتیم سومریها ترک بودند!
که اگر به این سادگیها باشه، همه زبانها قابل تبدیل به همدیگه هستند یا همین سومری رو میشه به همه زبانها ربط داد دستکم به زبانهای پیوندی چون بلاخره همانندی واژگانی در زبانهای غیر خویشاوند، در حد چندصد تایی میشه پیدا کرد.
... [مشاهده متن کامل]
این عزیز وقتی خبر از اون کشف خارق العاده اش میده، اولش خواننده جوگیر میشه که آیا چه پیشرفت شگرفی در دانش زبان شناسی بوجود آمده، ولی هرچه بیشتر نوشته رو می خونه، می بینه که نه خیر، اینم یکی از همون شارلاتان بازیهای آشنای این دوره زمونه س و تا متن رو تا آخر می خونه چهره شگفت زده ش تبدیل به یه چهره خندان میشه، انگار تا حالا داشته جوک می خونده!
من که هرچه کردم ربط میان مثلن سو یا سوهور سومری = مو را با ساچ ترکی نفهمیدم، به مو شبیه تره تا ساچ.
/یا اوس سومری = شنا کردن با زمک ترکی! /با، در سومری = دادن با ورمک!/ هال یا هالام سومری = مردن با ایمک!/ یا گیل یا گیلیم چه ربطی به قیرماق داره!/ یا سور = نوک چه ربطی به سییرمک = پوست کندن داره!
ساویده شدن هم در پارسی نداریم بلکه ساییدن و سایش است و ارتباطی با سور=نوک و سییرمک= پوست کندن نداره!
گورو= راه رفتن، چه ربطی به یریمک یا یورومک ترکی داره؟واقعن که هیچی.
برخی از این واژه های سومری هم که به پارسی شبیه تره تا ترکی، سو و مو را گفتم، صدا زدن را سا می گفتند که به صدا شبیه تره تا سِس.
به سوزاندن در سومری تاب می گفتند که نه تنها هیچ پیوندی با داقیتماق ترکی نداره بلکه به واژه هایی مانند تب یا تابه پارسی بیشتر جور در میاد.
واژه داغ هم از داک در پهلوی گرفته شده به معنی اثر گزاری روی پوست با سوزاندن.
واژه بال در سومری به معنی پر و پرواز با واژه بال پارسی ارتباط قوی داره تا دال ترکی یعنی شاخه!
یا به سقف در ترکی دام گویند که از بام پارسی گرفته شده و پیوندی با تای سومری ندارد.
یا در سومری به خدا دینگیر ( دین - گیر ) میگن که تکواژهای اون، واژه را همانند واژه ی پارسی می کنه در حالیکه هیچ شباهتی به تانری یا تاری ترکی نداره.
مغلطه بازیهای دوستان:
در سومری به دست کیش میگن و در ترکی به بدنه پا، قیش! ( نمی دونه که در دلیل آوری، مصداق باید یکی باشه )
خب ما هم به موی صورت ریش می گیم و به شاش بچه، جیش! پس باید اینا رو هم به کیش ربط بدیم؟
شن را با گرد ُ خاک و غبار یکی دانسته و میگه شن به ترکی یعنی کوم یا قوم، با گرد ُ غبار یعنی اوکوم سومری یکیه درحالیکه گرد ُ غبار به ترکی توز میشه!
در یه زمانی که معلوم نیست کِی بوده، جای دل و جگر هم عوض میشه! سومریها به جگر اور/با؟ میگفتند و حالا ترکا به قلب اورک میگن! دوباره همون داستان کیش و قیش و ریش و جیش پیش میاد.
یا سو در سومری به معنی غذا ( دادن یا خوردن ) ، چه ربطی به سو یعنی آب در ترکی داره؟ با نادیده گرفتن اصل یکسان بودن مصداق، خواننده را ابله فرض می کنی؟! اگر سو در ترکی معنی عسل، خربزه یا هر خوراکی دیگه رو داشت بازهم می گفتی سو در سومری با سو در ترکی ارتباط داره!
در سومری به اطراف، قار یا قور یا کار گفته می شده، چه پیوندی با قیراق ترکی به معنی ساحل داره؟ تو کدوم لغتنامه ای معنی اطراف رو ساحل نوشته؟ نه ظاهرش شبیهه نه معنیش.
بقیه واژه هایی که میگی هم بین سومری و ترکی، فقط یه حرف، یعنی یه واج یا واکه مشترک دارن که از روی خرد، ثابت کننده هیچ گمانه ای نیست.
درسته که در چند هزار سال واژه ها تغییر کلی می کنند، ولی این دلیل نمیشه که سومری رو پدر جد ترکی بدونیم، خب با این دستاویزی که شماها میارین، سومری پدر جد هر زبان دیگه ای هم می تونه باشه.
با این روش استدلالی که شما دارین، همه واژگان از همه زبانها رو میشه به هم ربط داد.
آری، یکی از روشهای تشخیص همخانواده بودن دو زبان، شمارگان و عددها هستن که هیچ عددی در سومری با ترکی همانندی ندارد و اون فرم ترتیب اعداد که شما مثلن در یازده مثال زدی که در سومری و ترکی شبیهه، در خیلی از زبانها به همین شکله و ویژه ی سومری و ترکی نیست.
واژگان پارسی زیادی پیدا شده که با برابر سومری آنها کاملن شبیه است ولی نه از نوع شباهتی که دوستمون گفتند، با این حال ما پارسی رو با سومری
همخانواده نمی دونیم چون چنین ادعایی دلایل بسیار محکمتری لازم داره.
یا شباهت واژگانی بسیار زیاد باید وجود داشته باشه مانند همانندی پارسی با کردی یا آلمانی با انگلیسی، یا اگر بهانه آوردیم که فاصله ی زمانی چند هزار ساله، شباهت قابل استناد ( نه این چیزای بی ارزشی که دوستمون گفت ) را از بین برده، پس باید دلایل دیگری در دست داشته باشیم مانند:
کتیبه ها و سنگنوشته ها یا کتابهایی کهن که ادعایمان را تایید کنند یا مورخان باستانی که بتوان بر سخن آنها استناد کرد .
درحالیکه بین سومری و ترکی نه شباهت زبانی آنچنانی که قابل استناد باشد دیده می شود نه منابع کهنی وجود دارد که این موضوع را تایید کند.
یکی از منابع کهن که از سومر باقیمانده، سنگ تراشه های تصاویر انسانیست که در این سنگ تراشه ها، فرم جمجمه انسان سومری به صورت کشیده و گاهی گرد همراه با چشمان درشت نگارگری شده که ربطی به فرم جمجمه پهن سر و باریک چشم که ویژگی انکار ناپذیر ترکان زرد پوست است، ندارد.
همچنین از یافته های باستانی سومری، نمودار چلیپا یا صلیب شکسته است که بر روی کاسه های سفالین از 5هزار سال پیش از میلاد در گستره سومر یافت شده است.
طرح چلیپا یا صلیب شکسته که به نامهای دیگری چون چرخ خورشید، گردونه میترا و سواستیکا نیز معروفست از طرحهای هندواروپاییست که از دیرباز از هند و ایران گرفته تا اسپانیا کاربرد آیینی و هنری داشت و بودن چنین طرح و نموداری در سومر، از نشانه های وجود فرهنگ آریایی در آنجاست.
طرف آمده و تعدادی واژه سومری را که به گفته خودش معجزه وار همانند معادلهای ترکی آنهاست، آورده، که چی؟ که دیدید گفتیم سومریها ترک بودند!
که اگر به این سادگیها باشه، همه زبانها قابل تبدیل به همدیگه هستند یا همین سومری رو میشه به همه زبانها ربط داد دستکم به زبانهای پیوندی چون بلاخره همانندی واژگانی در زبانهای غیر خویشاوند، در حد چندصد تایی میشه پیدا کرد.
... [مشاهده متن کامل]
این عزیز وقتی خبر از اون کشف خارق العاده اش میده، اولش خواننده جوگیر میشه که آیا چه پیشرفت شگرفی در دانش زبان شناسی بوجود آمده، ولی هرچه بیشتر نوشته رو می خونه، می بینه که نه خیر، اینم یکی از همون شارلاتان بازیهای آشنای این دوره زمونه س و تا متن رو تا آخر می خونه چهره شگفت زده ش تبدیل به یه چهره خندان میشه، انگار تا حالا داشته جوک می خونده!
من که هرچه کردم ربط میان مثلن سو یا سوهور سومری = مو را با ساچ ترکی نفهمیدم، به مو شبیه تره تا ساچ.
/یا اوس سومری = شنا کردن با زمک ترکی! /با، در سومری = دادن با ورمک!/ هال یا هالام سومری = مردن با ایمک!/ یا گیل یا گیلیم چه ربطی به قیرماق داره!/ یا سور = نوک چه ربطی به سییرمک = پوست کندن داره!
ساویده شدن هم در پارسی نداریم بلکه ساییدن و سایش است و ارتباطی با سور=نوک و سییرمک= پوست کندن نداره!
گورو= راه رفتن، چه ربطی به یریمک یا یورومک ترکی داره؟واقعن که هیچی.
برخی از این واژه های سومری هم که به پارسی شبیه تره تا ترکی، سو و مو را گفتم، صدا زدن را سا می گفتند که به صدا شبیه تره تا سِس.
به سوزاندن در سومری تاب می گفتند که نه تنها هیچ پیوندی با داقیتماق ترکی نداره بلکه به واژه هایی مانند تب یا تابه پارسی بیشتر جور در میاد.
واژه داغ هم از داک در پهلوی گرفته شده به معنی اثر گزاری روی پوست با سوزاندن.
واژه بال در سومری به معنی پر و پرواز با واژه بال پارسی ارتباط قوی داره تا دال ترکی یعنی شاخه!
یا به سقف در ترکی دام گویند که از بام پارسی گرفته شده و پیوندی با تای سومری ندارد.
یا در سومری به خدا دینگیر ( دین - گیر ) میگن که تکواژهای اون، واژه را همانند واژه ی پارسی می کنه در حالیکه هیچ شباهتی به تانری یا تاری ترکی نداره.
مغلطه بازیهای دوستان:
در سومری به دست کیش میگن و در ترکی به بدنه پا، قیش! ( نمی دونه که در دلیل آوری، مصداق باید یکی باشه )
خب ما هم به موی صورت ریش می گیم و به شاش بچه، جیش! پس باید اینا رو هم به کیش ربط بدیم؟
شن را با گرد ُ خاک و غبار یکی دانسته و میگه شن به ترکی یعنی کوم یا قوم، با گرد ُ غبار یعنی اوکوم سومری یکیه درحالیکه گرد ُ غبار به ترکی توز میشه!
در یه زمانی که معلوم نیست کِی بوده، جای دل و جگر هم عوض میشه! سومریها به جگر اور/با؟ میگفتند و حالا ترکا به قلب اورک میگن! دوباره همون داستان کیش و قیش و ریش و جیش پیش میاد.
یا سو در سومری به معنی غذا ( دادن یا خوردن ) ، چه ربطی به سو یعنی آب در ترکی داره؟ با نادیده گرفتن اصل یکسان بودن مصداق، خواننده را ابله فرض می کنی؟! اگر سو در ترکی معنی عسل، خربزه یا هر خوراکی دیگه رو داشت بازهم می گفتی سو در سومری با سو در ترکی ارتباط داره!
در سومری به اطراف، قار یا قور یا کار گفته می شده، چه پیوندی با قیراق ترکی به معنی ساحل داره؟ تو کدوم لغتنامه ای معنی اطراف رو ساحل نوشته؟ نه ظاهرش شبیهه نه معنیش.
بقیه واژه هایی که میگی هم بین سومری و ترکی، فقط یه حرف، یعنی یه واج یا واکه مشترک دارن که از روی خرد، ثابت کننده هیچ گمانه ای نیست.
درسته که در چند هزار سال واژه ها تغییر کلی می کنند، ولی این دلیل نمیشه که سومری رو پدر جد ترکی بدونیم، خب با این دستاویزی که شماها میارین، سومری پدر جد هر زبان دیگه ای هم می تونه باشه.
با این روش استدلالی که شما دارین، همه واژگان از همه زبانها رو میشه به هم ربط داد.
آری، یکی از روشهای تشخیص همخانواده بودن دو زبان، شمارگان و عددها هستن که هیچ عددی در سومری با ترکی همانندی ندارد و اون فرم ترتیب اعداد که شما مثلن در یازده مثال زدی که در سومری و ترکی شبیهه، در خیلی از زبانها به همین شکله و ویژه ی سومری و ترکی نیست.
واژگان پارسی زیادی پیدا شده که با برابر سومری آنها کاملن شبیه است ولی نه از نوع شباهتی که دوستمون گفتند، با این حال ما پارسی رو با سومری
همخانواده نمی دونیم چون چنین ادعایی دلایل بسیار محکمتری لازم داره.
یا شباهت واژگانی بسیار زیاد باید وجود داشته باشه مانند همانندی پارسی با کردی یا آلمانی با انگلیسی، یا اگر بهانه آوردیم که فاصله ی زمانی چند هزار ساله، شباهت قابل استناد ( نه این چیزای بی ارزشی که دوستمون گفت ) را از بین برده، پس باید دلایل دیگری در دست داشته باشیم مانند:
کتیبه ها و سنگنوشته ها یا کتابهایی کهن که ادعایمان را تایید کنند یا مورخان باستانی که بتوان بر سخن آنها استناد کرد .
درحالیکه بین سومری و ترکی نه شباهت زبانی آنچنانی که قابل استناد باشد دیده می شود نه منابع کهنی وجود دارد که این موضوع را تایید کند.
یکی از منابع کهن که از سومر باقیمانده، سنگ تراشه های تصاویر انسانیست که در این سنگ تراشه ها، فرم جمجمه انسان سومری به صورت کشیده و گاهی گرد همراه با چشمان درشت نگارگری شده که ربطی به فرم جمجمه پهن سر و باریک چشم که ویژگی انکار ناپذیر ترکان زرد پوست است، ندارد.
همچنین از یافته های باستانی سومری، نمودار چلیپا یا صلیب شکسته است که بر روی کاسه های سفالین از 5هزار سال پیش از میلاد در گستره سومر یافت شده است.
طرح چلیپا یا صلیب شکسته که به نامهای دیگری چون چرخ خورشید، گردونه میترا و سواستیکا نیز معروفست از طرحهای هندواروپاییست که از دیرباز از هند و ایران گرفته تا اسپانیا کاربرد آیینی و هنری داشت و بودن چنین طرح و نموداری در سومر، از نشانه های وجود فرهنگ آریایی در آنجاست.
سومری ها اجداد ترکان ✅
سومری ها ترک هستند.
پاسخگویی به اشخاصی که سومری هارا ترک نمیدانند. ♦️
زبان ترکی محتملا ۳۰۰ سال یا ۴۰۰ سال قبل اسلام شکل شبیه امروزی گرفته است و اشتراکات با زبان سومری ۸۰۰۰ سال پیش یا ۶۰۰۰ سال پیش معجزه است
... [مشاهده متن کامل]
اگر نگاهی به عیلام کنیم کلمات بسیار سایه واری مشترک است که از نیای مشترک زبان ها مشترک است اما اگر به سومری نگاه کنیم رسما کلمات ترکی مطلق میبینیم کلماتی که با ۸۰۰۰ سال فاصله بسیار نزدیک به ترکی است
آقایان متن سومری میگذارند و میگویند نگاه کن و ببین این کجایش ترکیست!❇️
آن ها نمیدانند که ما درباره زبان پروترکی حرف میزنیم زبان بن ترکی
آن زبانی که شکل خام دارد و این همه اشتراک فوق العاده است ما انتظار این را نداشته باشیم که فرم رک ترکی داشته باشد
سومریان به دیوار دورو گویند در ترکی دورماق به معنی ایستادن است!
سومریان به خانه آب گویند در ترکی او گویند.
سومریان به سگ اور - ur گویند در ترکی به پارس کردن هورمک گویند.
سومری ها به واژه ی چه - چی minu گویند در ترکی nə - nimə گویند.
در سومری به امتحان کردن danu گویند در ترکی به صورت دنمک رایج است.
در سومری به دراز گوز گویند در ترکی اوزون گویند.
به موی سر در سومری سو / سوهور گویند در ترکی ساچ گویند.
در سومری به پوست بار گویند در ترکی دری گویند. ( در فارسی به صورت در وجود دارد )
به زبان و لیسیدن در سومری eme گویند در ترکی به مکیدن اممک گویند.
به بدنه ی پا و راه رفتن guru گویند در ترکی به راه رفتن یریمک یا یورومک گویند.
به غذا دادن و بعضا خوردن در سومری سو گویند در ترکی به آب و به نوعی مکیدن سومورماق یا سورماق گویند.
به جگر در سومری اور / با گویند در ترکی به قلب اورک و به جگر باغیر گویند ( همچنین هر دو در ترکی به معنای احساسی بکار میروند که در ترکی دومین بخش احساسی بعد قلب است - باغری چاتلاماق )
به خواب در سومری u و به رویا udir گویند در ترکی به خواب اویکو و به خوابیدن اویوماق گویند.
به شنا کردن در سومری us گویند در ترکی �zmək گویند.
به دادن در سومری با گویند در ترکی برمک گویند. ( ورمک )
به مردن در سومری هال /هالام گویند و به کشتن گیل /گیلیم گویند در ترکی به مردن �lmək و به قطع کردن قیرماق گویند.
به سیل در سومری آرو گویند در ترکی به جویبار ارخ گویند.
به آتش گرفتن در سومری izi گویند در ترکی به گرما ایستی یا ایسی گویند.
به سوزاندن در سومری تاب گویند در ترکی به بسیار گرم داغ و به ویران کردن داغیتماق گویند. ( در فارسی به صورت تب و داغ دیده شده است )
در سومری به نوک سور گویند در ترکی به چیز تیز سیوی و ساویده شدن یا پوست کندن سییرمک گویند. ( در فارسی ساویده شدن ساویده شدن مهاجر است. )
به گفتن و صدا زدن در سومری سا گویند در ترکی به صدا سس و به صدا زدن سسلمک گویند.
در سومری به اطراف قار/قور/کار گویند در ترکی به ساحل و به کنار قیراق گویند همچنین به ساحل قیی یا کیی گویند.
در سومری به دست کیش گویند در ترکی به بدنه ی پا قیش گویند.
در سومری به سیاه قیق گویند در ترکی به تیره قویو یا قویوق گویند.
در سومری به خدا دینگیر گویند در ترکی تانری ( تانگری ) گویند.
به شن و گرد خاک در سومری اوکوم گویند در ترکی به شن قوم گویند.
به پر در سومری de گویند در ترکی به پر dolu گویند.
به سقف در سومری تا گویند در ترکی به سقف دام گویند
این فقط بخش کوچکی از اشتراکات عظیم با زبان ۸۰۰۰ سال پیش است خیلی از لغات از بین رفته بعضا تبدیل شده و حال با این قدرت باز این همه مشترک است
به اعداد اشاره میکنند و میگویند ترکی نیست گفتنی است که اعداد ترکی امروزی نوپا هستند و به ریشه ی اصلی وصل هستند همانند یتدی یا یتمیش که فرم امروزی دارند و قدمت زیادی ندارد
فرم اعداد سومری دقیقا مثل ترکی است
دیش : یک
او : ده
او - دیش ( سومری )
یازده
اون بیر ( ترکی )
یازده
بعضی واژگانی که با زبان های دیگر مشترک است با ترکی هم مشترک است و آن ها از این قضیه سو استفاده میکنند و مثلا ردیه برای ترک نبودن سومر یا اثباتیه برای خودشان مینویسند
مثال : بال در فارسی به معنی پر و در سومری بال به معنی پرواز کردن و پر است که در ترکی به صورت دال به معنی شاخه وجود دارد. 🛑
سومری ها ترک هستند.
پاسخگویی به اشخاصی که سومری هارا ترک نمیدانند. ♦️
زبان ترکی محتملا ۳۰۰ سال یا ۴۰۰ سال قبل اسلام شکل شبیه امروزی گرفته است و اشتراکات با زبان سومری ۸۰۰۰ سال پیش یا ۶۰۰۰ سال پیش معجزه است
... [مشاهده متن کامل]
اگر نگاهی به عیلام کنیم کلمات بسیار سایه واری مشترک است که از نیای مشترک زبان ها مشترک است اما اگر به سومری نگاه کنیم رسما کلمات ترکی مطلق میبینیم کلماتی که با ۸۰۰۰ سال فاصله بسیار نزدیک به ترکی است
آقایان متن سومری میگذارند و میگویند نگاه کن و ببین این کجایش ترکیست!❇️
آن ها نمیدانند که ما درباره زبان پروترکی حرف میزنیم زبان بن ترکی
آن زبانی که شکل خام دارد و این همه اشتراک فوق العاده است ما انتظار این را نداشته باشیم که فرم رک ترکی داشته باشد
سومریان به دیوار دورو گویند در ترکی دورماق به معنی ایستادن است!
سومریان به خانه آب گویند در ترکی او گویند.
سومریان به سگ اور - ur گویند در ترکی به پارس کردن هورمک گویند.
سومری ها به واژه ی چه - چی minu گویند در ترکی nə - nimə گویند.
در سومری به امتحان کردن danu گویند در ترکی به صورت دنمک رایج است.
در سومری به دراز گوز گویند در ترکی اوزون گویند.
به موی سر در سومری سو / سوهور گویند در ترکی ساچ گویند.
در سومری به پوست بار گویند در ترکی دری گویند. ( در فارسی به صورت در وجود دارد )
به زبان و لیسیدن در سومری eme گویند در ترکی به مکیدن اممک گویند.
به بدنه ی پا و راه رفتن guru گویند در ترکی به راه رفتن یریمک یا یورومک گویند.
به غذا دادن و بعضا خوردن در سومری سو گویند در ترکی به آب و به نوعی مکیدن سومورماق یا سورماق گویند.
به جگر در سومری اور / با گویند در ترکی به قلب اورک و به جگر باغیر گویند ( همچنین هر دو در ترکی به معنای احساسی بکار میروند که در ترکی دومین بخش احساسی بعد قلب است - باغری چاتلاماق )
به خواب در سومری u و به رویا udir گویند در ترکی به خواب اویکو و به خوابیدن اویوماق گویند.
به شنا کردن در سومری us گویند در ترکی �zmək گویند.
به دادن در سومری با گویند در ترکی برمک گویند. ( ورمک )
به مردن در سومری هال /هالام گویند و به کشتن گیل /گیلیم گویند در ترکی به مردن �lmək و به قطع کردن قیرماق گویند.
به سیل در سومری آرو گویند در ترکی به جویبار ارخ گویند.
به آتش گرفتن در سومری izi گویند در ترکی به گرما ایستی یا ایسی گویند.
به سوزاندن در سومری تاب گویند در ترکی به بسیار گرم داغ و به ویران کردن داغیتماق گویند. ( در فارسی به صورت تب و داغ دیده شده است )
در سومری به نوک سور گویند در ترکی به چیز تیز سیوی و ساویده شدن یا پوست کندن سییرمک گویند. ( در فارسی ساویده شدن ساویده شدن مهاجر است. )
به گفتن و صدا زدن در سومری سا گویند در ترکی به صدا سس و به صدا زدن سسلمک گویند.
در سومری به اطراف قار/قور/کار گویند در ترکی به ساحل و به کنار قیراق گویند همچنین به ساحل قیی یا کیی گویند.
در سومری به دست کیش گویند در ترکی به بدنه ی پا قیش گویند.
در سومری به سیاه قیق گویند در ترکی به تیره قویو یا قویوق گویند.
در سومری به خدا دینگیر گویند در ترکی تانری ( تانگری ) گویند.
به شن و گرد خاک در سومری اوکوم گویند در ترکی به شن قوم گویند.
به پر در سومری de گویند در ترکی به پر dolu گویند.
به سقف در سومری تا گویند در ترکی به سقف دام گویند
این فقط بخش کوچکی از اشتراکات عظیم با زبان ۸۰۰۰ سال پیش است خیلی از لغات از بین رفته بعضا تبدیل شده و حال با این قدرت باز این همه مشترک است
به اعداد اشاره میکنند و میگویند ترکی نیست گفتنی است که اعداد ترکی امروزی نوپا هستند و به ریشه ی اصلی وصل هستند همانند یتدی یا یتمیش که فرم امروزی دارند و قدمت زیادی ندارد
فرم اعداد سومری دقیقا مثل ترکی است
دیش : یک
او : ده
او - دیش ( سومری )
یازده
اون بیر ( ترکی )
یازده
بعضی واژگانی که با زبان های دیگر مشترک است با ترکی هم مشترک است و آن ها از این قضیه سو استفاده میکنند و مثلا ردیه برای ترک نبودن سومر یا اثباتیه برای خودشان مینویسند
مثال : بال در فارسی به معنی پر و در سومری بال به معنی پرواز کردن و پر است که در ترکی به صورت دال به معنی شاخه وجود دارد. 🛑
می گویند زبان سومری، پیوندی یا التصاقی بوده وزبان ترکی هم چون پیوندی است پس سومریها ترک بودند!!! آخه این چه جور دلیل آوردنه؟
هم اکنون اقوام بسیاری در دنیا هستند که زبانشون پیوندی است و این اقوام از نژادهای بسیار گوناگونی هستند که هیچ نزدیکی هم به همدیگر ندارند.
... [مشاهده متن کامل]
از زبان باسکی در اسپانیا تا زبان بانتو در آفریقا، از زبان گرجها و چچنها در قفقاز تا زبان دراویدیان سیاه پوست در هند، از زبان مغولان و ترکان در مرکز آسیا تا زبان سرخ پوستان آمریکایی و همچنین زبان کره ایها و ژاپنیها و زبانهایی دیگر در گوشه وکنار دنیا همه پیوندی هستند.
و چون از تبار و ژنتیک مردم سومر چیزی در دست نداریم ، با روش استدلالی شما هر کدام از اقوام یادشده می تواند خود را به سومر بچسباند .
البته یکی از زبان شناسان فرضیه ارتباط ترکی با سومری را پیشنهاد کرده ولی زبان شناسان دیگری هم فرضیه ارتباط سومری با زبانهای پیوندی دیگر را پیشنهاد داده اند که البته هیچ یک از این فرضیه ها ثابت شده نیست و همگی به یک نسبت در حد گمانه زنی هستند.
همچنین شباهت و همگونی تعداد محدودی واژه را به عنوان دلیل پیش کشیده اند که این هم دلیل نمی شود، و میان زبانهای ناخویشاوند هم اکنون همگونی واژگانی دیده می شود و البته تصور همگونی واژگانی بین یک زبانِ کنونی و زبانی که به 4 تا 6 هزار سال پیش باز می گردد، پندار خام و ابلهانه ای بیش نیست.
به گفته ی پژوهشگران، سومریان یکی از نخستین مردمان تمدن ساز و نیز نخستین بهره وران ازخط و دبیره بوده اند، پس بسیار دلچسب ولذت بخش خواهد بود اگر قومی بتواند خود را به هر نحو که شده به آنها بچسباند.
و اگر قومی با پیشینه ی بسیار کم بهره از تاریخ و تمدن، بتواند این کار شیرین را انجام دهد، از خجالت پدران بیابان گرد و ضد تمدن خود نیز رهایی می یابد، دستکم تا زمانیکه همه چیز روشن شود و تا آن زمان هم یک تمدن بی صاحب دیگر پیدا خواهد کرد.
هم اکنون اقوام بسیاری در دنیا هستند که زبانشون پیوندی است و این اقوام از نژادهای بسیار گوناگونی هستند که هیچ نزدیکی هم به همدیگر ندارند.
... [مشاهده متن کامل]
از زبان باسکی در اسپانیا تا زبان بانتو در آفریقا، از زبان گرجها و چچنها در قفقاز تا زبان دراویدیان سیاه پوست در هند، از زبان مغولان و ترکان در مرکز آسیا تا زبان سرخ پوستان آمریکایی و همچنین زبان کره ایها و ژاپنیها و زبانهایی دیگر در گوشه وکنار دنیا همه پیوندی هستند.
و چون از تبار و ژنتیک مردم سومر چیزی در دست نداریم ، با روش استدلالی شما هر کدام از اقوام یادشده می تواند خود را به سومر بچسباند .
البته یکی از زبان شناسان فرضیه ارتباط ترکی با سومری را پیشنهاد کرده ولی زبان شناسان دیگری هم فرضیه ارتباط سومری با زبانهای پیوندی دیگر را پیشنهاد داده اند که البته هیچ یک از این فرضیه ها ثابت شده نیست و همگی به یک نسبت در حد گمانه زنی هستند.
همچنین شباهت و همگونی تعداد محدودی واژه را به عنوان دلیل پیش کشیده اند که این هم دلیل نمی شود، و میان زبانهای ناخویشاوند هم اکنون همگونی واژگانی دیده می شود و البته تصور همگونی واژگانی بین یک زبانِ کنونی و زبانی که به 4 تا 6 هزار سال پیش باز می گردد، پندار خام و ابلهانه ای بیش نیست.
به گفته ی پژوهشگران، سومریان یکی از نخستین مردمان تمدن ساز و نیز نخستین بهره وران ازخط و دبیره بوده اند، پس بسیار دلچسب ولذت بخش خواهد بود اگر قومی بتواند خود را به هر نحو که شده به آنها بچسباند.
و اگر قومی با پیشینه ی بسیار کم بهره از تاریخ و تمدن، بتواند این کار شیرین را انجام دهد، از خجالت پدران بیابان گرد و ضد تمدن خود نیز رهایی می یابد، دستکم تا زمانیکه همه چیز روشن شود و تا آن زمان هم یک تمدن بی صاحب دیگر پیدا خواهد کرد.
اولین تمدن جهان سومر نام دارد، خط رو سومری ها اختراع کردن
سومر نام یک تمدن کاسی تبار است و اولین تمدن روی کره زمین است
سومری به ترکی هیچ ربطی ندارد تنها زبانی که سومری به آن ربط ندارد ترکی هست
ترکان سومری دارای تمدنی والا و با قدمتی درحدود ۷ الی ۸ هزارسال می باشند.
سومر یک کلمه مرکب ترکی است که از دو واژه” سوم”به معنی کامل، خالص، توپر، تنومند ودرشت و”آر” به معنی مرد قهرمان وجنگنده تشکیل شده است.
... [مشاهده متن کامل]
سومر به زبان ترکی باستان معنی مرد کامل می دهد این واژه هنوزهم دراردبیل کاربرد دارد.
اردبیل
مثلا طایفه ای در یکی ازروستاهای حوالی اردبیل زندگی می کنند که سومرین که به غلط ثمرین نوشته می شود نام دارد که به شجاعت و دلیری شهره اند، کلمه سومرین ازدو واژه سوم ارین ( آره ن ) تشکیل شده که که درزبان ترکی اره ن به معنی مردان می باشد و سومرین معنی مردان کامل می دهد.
همچنین درکلمه سومو یا سومی که یک نان محلی دراردبیل می باشد به این واژه بر می خوریم و درزبان ترکی به معنی نان کامل یا توپر است
سومر یک کلمه مرکب ترکی است که از دو واژه” سوم”به معنی کامل، خالص، توپر، تنومند ودرشت و”آر” به معنی مرد قهرمان وجنگنده تشکیل شده است.
... [مشاهده متن کامل]
سومر به زبان ترکی باستان معنی مرد کامل می دهد این واژه هنوزهم دراردبیل کاربرد دارد.
اردبیل
مثلا طایفه ای در یکی ازروستاهای حوالی اردبیل زندگی می کنند که سومرین که به غلط ثمرین نوشته می شود نام دارد که به شجاعت و دلیری شهره اند، کلمه سومرین ازدو واژه سوم ارین ( آره ن ) تشکیل شده که که درزبان ترکی اره ن به معنی مردان می باشد و سومرین معنی مردان کامل می دهد.
همچنین درکلمه سومو یا سومی که یک نان محلی دراردبیل می باشد به این واژه بر می خوریم و درزبان ترکی به معنی نان کامل یا توپر است
سومر:سو مری، ماری، به معنی روشن ( منبع روشنایی ) . سومر:سرزمین روشن، روشنایی، خوشبختی، سومر، سوسرا، سیکاس، کاسی. به زبان گالشی ازآن معنی روشنایی و سر زمین روشنایی استنباط می گردد. منبع ومرکز ویا مادر روشنایی.
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
سرزمین خوشبختی. سومر تمدن، گالشی، کاسی تبار. خواستگاه، گیلان. اسامی سومری واسامی مناطق گیلان که یکی می باشند. کاکو، لیل، انلیل، کاسی، سیکاس، کسما، سوسرا، ارشی کی گال، اروشکی، اشکجان، اشکجانپهلو، اشکور، سومر، سومر محله، کاشکی، کاسکی، دلیمون، دیلمان، دیلیمون، لیش، کیش، کشل، کلیشم، رشی، کیش دبی، گالاش، لاگاش، گالش، گالشی، و. . . سومریان مردمانی متمدن بودن که اولین خط ( میخی ) ، را اختراع کردند. خواستگاه آنان از شهرهای سیاهکل، املش، رودبار، دیلمان، ورودسر، گیلان بوده که در جریان دومین مهاجر ت. ویا کشور گشایی به سرزمین موزامپاتی ( بین النهرین ) رفتند. کاسی ها بار ام گاو واسب وساخت آلات جنگی، مفرغ، وسفال، از تحرک وقدرت بالایی برخوردار شدند، بطور ی که بر تمامی دنیا چیره شده . واسیا نیز از همان نام، کاسیا است. گالش های کاسی تبار به اسپانیا وپرتغال نیز راه یافته که از نژاد کاسی می باشند. وبا کشف قاره آمریکا توسط کریستف کلمب، متعاقب ان به آمریکای لاتین وحوزه دریای کار اییب رفته واکنون حدود یک ملیارد کاسی تبار در دنیا زندگی می کنند. وحدود 40 کشور مستقل دارند. وعده ای نیز در سایر کشورها ها خصوصا اروپای شرقی زندگی می کنند. مرسی.
زبان سومری
سومری
eme - ĝir, eme - gi
زبان بومی در سومر و اکد
منطقه عراق ( میان رودان )
منقرض شده به طور مؤثر ۱۸۰۰ سال پیش از میلاد منقرض شده است اما به عنوان زبان کلاسیک تا ۱۰۰ سال پس از میلاد مورد استفاده بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
تبار
زبان منفرد
کدهای زبان
ایزو ۶۳۹ - ۲ [[ISO639 - 3:sux[۲]|sux[۲]]]
ایزو ۶۳۹ - ۳ sux
{{{mapalt}}}
26th century BC Sumerian document
این نوشتار شامل نمادهای آوایی آی پی ای است. بدون پشتیبانی مناسب تفسیر، ممکن است علامت های سوال، جعبه یا دیگر نمادها را جای نویسه های یونی کد ببینید.
زبان سومِری زبان سومر باستان در منطقهٔ میان رودان جنوبی ( بخشی از عراق کنونی ) بود.
زبان سومری زبانی تک خانواده بوده است، بدین معنی که با هیچ زبان دیگری بستگی یا هم ریشگی ندارد.
سومری از هزارهٔ چهارم پیش از میلاد به عنوان زبان گفتاری به کار می رفت تا این که در اوایل هزارهٔ دوم پ. م. رفته رفته زبان اکدی که از خانواده زبان های سامی است، به عنوان زبان گفتاری جانشین آن شد. از نظر گونه شناختی این زبان با زبان سامی فرق دارد.
با این حال استفاده از سومری برای نوشتار ( امور تشریفاتی و مذهبی ) تا سدهٔ نخست پ. م. ادامه یافت. از آن پس تا سدهٔ ۱۹ میلادی و کشف رمز به دست زبانشناسان و دانشمندان غربی این زبان و یادگار آن به دست فراموشی سپرده شد. روابط دستوری در این زبان با �وند� هایی که به فعل اضافه می شوند تعیین می گردد و قیدها نیز به صورت �پی بست� در جمله می آیند. این پی بست ها به وسیلهٔ پیشوندهای متصل به فعل ارجاع داده می شوند. همچنین روابط دستوری در این زبان، کُنایی ( ارگاتیو ) و گسسته است و از این جهت، در ساختارهای کنایی بهترین بازدهی را دارد و در ساختارهای فاعلی - مفعولی بازدهی کمتری دارد.
محتویات
۱ دسته بندی
۲ تاریخ شناسی
۳ نمونه زبان
۴ برخی واژه ها
۵ جستارهای وابسته
۶ یادداشت ها
۷ منابع
۸ پیوند به بیرون
دسته بندی
سومری امروزه یک زبان ایزوله محسوب می شود. سومری زبانی پیوندی است و از زمان رمزگشایی آن موضوع وابستگی زبان سومری به طیف گسترده ای از زبان های پیوندی و غیرپیوندی دیگر بسیار بحث برانگیز بوده است؛ ولی به طورکلی پذیرفته شده است که زبانی جدا از دیگر زبان ها بوده است. سومری، به عنوان کهن ترین زبان نوشتاری، اعتبار ویژه ای دارد و به همین دلیل گاهی یک پیش زمینهٔ ملی و ناسیونالیستی و لذت اثبات دارد که به دلیل اثبات ناپذیری تقریباً درمیان زبان شناسان هیچ پشتوانه ای ندارد. برخی از خانواده زبان هایی که جهت خویشاوندی با سومری تاکنون مطرح شده اند:
زبان های نوستراتیک ( آلن بومهرد )
زبان های دره - قفقازی ( جان بنگستون )
زبان های تبتی - برمه ای ( جان براون )
زبان های کارتولی ( نیکولاس مر )
زبان های موندا ( دیاکونوف )
زبان های اورالیک[۲۴] ( سیمو پارپولا )
زبان باسکی آلکسی ساهالا
زبان دراویدی
همچنین پیشنهاد شده که سومری از کریول اواخر دوران پارینه سنگی ریشه گرفته است.
فرضیهٔ گسترده تری نیز وجود دارد که یک زبان نیاهندواروپایی پیش از سومری در میان رودان وجود داشته و برروی سومری تأثیرگذار بوده است.
تاریخ شناسی
کلید خواندن خطوط میخی لوگوسیلابلی از سنگ نبشه بیستون به دست آمد، یک سنگ نبشته سه زبانه میخی که به زبان های فارسی باستان، عیلامی، و اکدی نوشته شده است. ( به شیوه ای مشابه، کلید فهم هیروگلیف های مصری از سنگ روزتای دوزبانه و رونوشت [یا آوانوشت؟][یادداشت ۲] ژان - فرانسوا شامپولیون در 1882 میلادی به دست آمد. )
نمونه زبان
آغاز کتیبه انتمنای لاگاش
خود جمله ها:
I. 1 - 7: den - lil2 lugal kur - kur - ra ab - ba dingir - dingir - re2 - ne - ke4 inim gi - na - ni - ta dnin - ĝir2 - su dšara2 - bi ki e - ne - sur
8 - 12: me - silim lugal kiški - ke4 inim dištaran - na - ta eš2 GAN2 be2 - ra ki - ba na bi2 - ru2
13 - 17: uš ensi2 ummaki - ke4 nam inim - ma diri - diri - še3 e - ak
18 - 19: na - ru2 - a - bi i3 - pad
20 - 21: eden lagaški - še3 i3 - ĝen
22 - 27: dnin - ĝir2 - su ur - sag den - lil2 - la2 - ke4 inim si - sa2 - ni - ta ummaki - da dam - ḫa - ra e - da - ak
28 - 29: inim den - lil2 - la2 - ta sa šu4 gal bi2 - šu4
30 - 31: SAḪAR. DU6. TAKA4 - bi eden - na ki ba - ni - us2 - us2
32 - 42: e2 - an - na - tum2 ensi2 lagaški pa - bil3 - ga en - mete - na ensi2 lagaški - ka - ke4 en - a2 - kal - le ensi2 ummaki - da ki e - da - sur
II. 1 - 3a: e - bi id2 nun - ta gu2 - eden - na - še3 ib2 - ta - ni - ed2
3b: GAN2 dnin - ĝir2 - su - ka 180 30 1/2 eš2 niĝ2 - ra2 a2 ummaki - še3 mu - tak4
3c: GAN2 lugal nu - tuku i3 - kux ( DU )
4 - 5: e - ba na - ru2 - a e - me - sar - sar
6 - 8: na - ru2 - a me - silim - ma ki - bi bi2 - gi4
9 - 10: eden ummaki - še3 nu - dab5
11 - 18: im - dub - ba dnin - ĝir2 - su - ka nam - nun - da - ki - gar - ra bara2 den - lil2 - la2 bara2 dnin - ḫur - sag - ka bara2 dnin - ĝir2 - su - ka bara2 dutu bi2 - du3
ترجمه:
I. 1 - 7:انلیل پادشاه تمام سرزمین ها، پدر همه خدایان، با فرمان استوار خویش، مرز بین نینگیرسو و شارا را ثابت نمود.
۸–۱۲:مسلیم شاه کیش، به دستور ایشتاران، این زمین را اندازه می گیرد و یک سنگ ( مرز ) در اینجا بنا می کند.
۱۳–۱۷:اوش، فرمانروای اوما، مغرورانه عمل کرد.
۱۸–۱۹:او از سنگ ( مرز ) تجاوز کرد
۲۰–۲۱:و به سمت دشت لاگاش رژه رفتند.
۲۲–۲۷:نینگیرسو، جنگجوی انلیل، در دستور عادلانه خود، با اوما جنگ کرد.
۲۸–۲۹:به دستور انلیل او میدان نبرد خویش را به بیشتر از این گسترش داد.
۳۰–۳۱:و انباشته شد تپه های تدفین برای این در دشت
۳۲–۴۲:اناتوم فرمانده لاگاش، عموی انتمنا، فرمانده لاگاش، مرز را با انکاله ثابت کرد، فرمانده اوما.
II. 1 - 3a:کانال ( مرز ) را از کانال نن به گودنا گسترش داد.
نامه فرستاده شده توسط راهب اعظم لوانا به شاه لاگاش ( شاید اواکاگینا ) اطلاعاتی از مرگ پسرش در جنگ در ۲۴۰۰ سال پیش از میلاد یافت شده در تلوح ( گیرسو باستان )
3b: و ۱۲۹۰ متر از از جبهه نیگورسو به سمت اوما رفت.
3c:و آن را به عنوان یک منطقه بی صاحب بنیان گذاشت.
۴–۵:در کانال او سنگ ( مرز جدید ) محاط کرد.
۶–۸:او تعمیر کرد سنگ ( مرز ) را در مسیلیم.
۹–۱۰:او از دشت اوما رد نشد.
۱۱–۱۸:در کناره نینگیرسو او، او زیارتگاهی برای انلی ساخت، یک زیارتگاه نینهورساگ، یک زیارگاه نینگیرسو و یک زیارتگاه اوت.
برخی واژه ها
فهرست برخی از واژه های سومری[۳۳]:
سومری پارسی
Aš یک
M�n دو
Eš سه
limmu چهار
�a/� پنج
( aš, 'یک' �a, 'پنج' ) �aš شش
( min, 'دو' �a/�, 'پنج' ) Imin هفت
ussu هشت
( limmu, 'چهار' �a/�, 'پنج' ) Ilimmu نه
��, ��, a, u اغلب u نوشته می شود ده
niš بیست
pab, pap, pa پدر، برادر، مرد یا رئیس
r�g اسلحه
me - na - �m چه وقتی؟
me - š� کجا
�m چه؟ کدام؟ کی؟ چه کسی؟
nu٬na نه، خیر ( علامت منفی )
ku, kua ماهی
� غذا
a آب
mu سال
ta - �m این چیست؟ ( جمله سؤالی )
ge دختر
g�me زن
kuš پسر
nita مرد
nu آتش
li درخشیدن
erim, �rin, �ren سرباز
kug, k� مقدس
en آقا
�iš, �eš چوب
da , ��i, a�, � بازو
šilig, silig ایست، توقف
gal, �al بزرگ
جستارهای وابسته
سومری
eme - ĝir, eme - gi
زبان بومی در سومر و اکد
منطقه عراق ( میان رودان )
منقرض شده به طور مؤثر ۱۸۰۰ سال پیش از میلاد منقرض شده است اما به عنوان زبان کلاسیک تا ۱۰۰ سال پس از میلاد مورد استفاده بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
تبار
زبان منفرد
کدهای زبان
ایزو ۶۳۹ - ۲ [[ISO639 - 3:sux[۲]|sux[۲]]]
ایزو ۶۳۹ - ۳ sux
این نوشتار شامل نمادهای آوایی آی پی ای است. بدون پشتیبانی مناسب تفسیر، ممکن است علامت های سوال، جعبه یا دیگر نمادها را جای نویسه های یونی کد ببینید.
زبان سومِری زبان سومر باستان در منطقهٔ میان رودان جنوبی ( بخشی از عراق کنونی ) بود.
زبان سومری زبانی تک خانواده بوده است، بدین معنی که با هیچ زبان دیگری بستگی یا هم ریشگی ندارد.
سومری از هزارهٔ چهارم پیش از میلاد به عنوان زبان گفتاری به کار می رفت تا این که در اوایل هزارهٔ دوم پ. م. رفته رفته زبان اکدی که از خانواده زبان های سامی است، به عنوان زبان گفتاری جانشین آن شد. از نظر گونه شناختی این زبان با زبان سامی فرق دارد.
با این حال استفاده از سومری برای نوشتار ( امور تشریفاتی و مذهبی ) تا سدهٔ نخست پ. م. ادامه یافت. از آن پس تا سدهٔ ۱۹ میلادی و کشف رمز به دست زبانشناسان و دانشمندان غربی این زبان و یادگار آن به دست فراموشی سپرده شد. روابط دستوری در این زبان با �وند� هایی که به فعل اضافه می شوند تعیین می گردد و قیدها نیز به صورت �پی بست� در جمله می آیند. این پی بست ها به وسیلهٔ پیشوندهای متصل به فعل ارجاع داده می شوند. همچنین روابط دستوری در این زبان، کُنایی ( ارگاتیو ) و گسسته است و از این جهت، در ساختارهای کنایی بهترین بازدهی را دارد و در ساختارهای فاعلی - مفعولی بازدهی کمتری دارد.
محتویات
۱ دسته بندی
۲ تاریخ شناسی
۳ نمونه زبان
۴ برخی واژه ها
۵ جستارهای وابسته
۶ یادداشت ها
۷ منابع
۸ پیوند به بیرون
دسته بندی
سومری امروزه یک زبان ایزوله محسوب می شود. سومری زبانی پیوندی است و از زمان رمزگشایی آن موضوع وابستگی زبان سومری به طیف گسترده ای از زبان های پیوندی و غیرپیوندی دیگر بسیار بحث برانگیز بوده است؛ ولی به طورکلی پذیرفته شده است که زبانی جدا از دیگر زبان ها بوده است. سومری، به عنوان کهن ترین زبان نوشتاری، اعتبار ویژه ای دارد و به همین دلیل گاهی یک پیش زمینهٔ ملی و ناسیونالیستی و لذت اثبات دارد که به دلیل اثبات ناپذیری تقریباً درمیان زبان شناسان هیچ پشتوانه ای ندارد. برخی از خانواده زبان هایی که جهت خویشاوندی با سومری تاکنون مطرح شده اند:
زبان های نوستراتیک ( آلن بومهرد )
زبان های دره - قفقازی ( جان بنگستون )
زبان های تبتی - برمه ای ( جان براون )
زبان های کارتولی ( نیکولاس مر )
زبان های موندا ( دیاکونوف )
زبان های اورالیک[۲۴] ( سیمو پارپولا )
زبان باسکی آلکسی ساهالا
زبان دراویدی
همچنین پیشنهاد شده که سومری از کریول اواخر دوران پارینه سنگی ریشه گرفته است.
فرضیهٔ گسترده تری نیز وجود دارد که یک زبان نیاهندواروپایی پیش از سومری در میان رودان وجود داشته و برروی سومری تأثیرگذار بوده است.
تاریخ شناسی
کلید خواندن خطوط میخی لوگوسیلابلی از سنگ نبشه بیستون به دست آمد، یک سنگ نبشته سه زبانه میخی که به زبان های فارسی باستان، عیلامی، و اکدی نوشته شده است. ( به شیوه ای مشابه، کلید فهم هیروگلیف های مصری از سنگ روزتای دوزبانه و رونوشت [یا آوانوشت؟][یادداشت ۲] ژان - فرانسوا شامپولیون در 1882 میلادی به دست آمد. )
نمونه زبان
آغاز کتیبه انتمنای لاگاش
خود جمله ها:
I. 1 - 7: den - lil2 lugal kur - kur - ra ab - ba dingir - dingir - re2 - ne - ke4 inim gi - na - ni - ta dnin - ĝir2 - su dšara2 - bi ki e - ne - sur
8 - 12: me - silim lugal kiški - ke4 inim dištaran - na - ta eš2 GAN2 be2 - ra ki - ba na bi2 - ru2
13 - 17: uš ensi2 ummaki - ke4 nam inim - ma diri - diri - še3 e - ak
20 - 21: eden lagaški - še3 i3 - ĝen
22 - 27: dnin - ĝir2 - su ur - sag den - lil2 - la2 - ke4 inim si - sa2 - ni - ta ummaki - da dam - ḫa - ra e - da - ak
28 - 29: inim den - lil2 - la2 - ta sa šu4 gal bi2 - šu4
30 - 31: SAḪAR. DU6. TAKA4 - bi eden - na ki ba - ni - us2 - us2
32 - 42: e2 - an - na - tum2 ensi2 lagaški pa - bil3 - ga en - mete - na ensi2 lagaški - ka - ke4 en - a2 - kal - le ensi2 ummaki - da ki e - da - sur
II. 1 - 3a: e - bi id2 nun - ta gu2 - eden - na - še3 ib2 - ta - ni - ed2
3b: GAN2 dnin - ĝir2 - su - ka 180 30 1/2 eš2 niĝ2 - ra2 a2 ummaki - še3 mu - tak4
9 - 10: eden ummaki - še3 nu - dab5
11 - 18: im - dub - ba dnin - ĝir2 - su - ka nam - nun - da - ki - gar - ra bara2 den - lil2 - la2 bara2 dnin - ḫur - sag - ka bara2 dnin - ĝir2 - su - ka bara2 dutu bi2 - du3
ترجمه:
I. 1 - 7:انلیل پادشاه تمام سرزمین ها، پدر همه خدایان، با فرمان استوار خویش، مرز بین نینگیرسو و شارا را ثابت نمود.
۸–۱۲:مسلیم شاه کیش، به دستور ایشتاران، این زمین را اندازه می گیرد و یک سنگ ( مرز ) در اینجا بنا می کند.
۱۳–۱۷:اوش، فرمانروای اوما، مغرورانه عمل کرد.
۱۸–۱۹:او از سنگ ( مرز ) تجاوز کرد
۲۰–۲۱:و به سمت دشت لاگاش رژه رفتند.
۲۲–۲۷:نینگیرسو، جنگجوی انلیل، در دستور عادلانه خود، با اوما جنگ کرد.
۲۸–۲۹:به دستور انلیل او میدان نبرد خویش را به بیشتر از این گسترش داد.
۳۰–۳۱:و انباشته شد تپه های تدفین برای این در دشت
۳۲–۴۲:اناتوم فرمانده لاگاش، عموی انتمنا، فرمانده لاگاش، مرز را با انکاله ثابت کرد، فرمانده اوما.
II. 1 - 3a:کانال ( مرز ) را از کانال نن به گودنا گسترش داد.
نامه فرستاده شده توسط راهب اعظم لوانا به شاه لاگاش ( شاید اواکاگینا ) اطلاعاتی از مرگ پسرش در جنگ در ۲۴۰۰ سال پیش از میلاد یافت شده در تلوح ( گیرسو باستان )
3b: و ۱۲۹۰ متر از از جبهه نیگورسو به سمت اوما رفت.
3c:و آن را به عنوان یک منطقه بی صاحب بنیان گذاشت.
۴–۵:در کانال او سنگ ( مرز جدید ) محاط کرد.
۶–۸:او تعمیر کرد سنگ ( مرز ) را در مسیلیم.
۹–۱۰:او از دشت اوما رد نشد.
۱۱–۱۸:در کناره نینگیرسو او، او زیارتگاهی برای انلی ساخت، یک زیارتگاه نینهورساگ، یک زیارگاه نینگیرسو و یک زیارتگاه اوت.
برخی واژه ها
فهرست برخی از واژه های سومری[۳۳]:
سومری پارسی
Aš یک
M�n دو
Eš سه
limmu چهار
�a/� پنج
( aš, 'یک' �a, 'پنج' ) �aš شش
( min, 'دو' �a/�, 'پنج' ) Imin هفت
ussu هشت
( limmu, 'چهار' �a/�, 'پنج' ) Ilimmu نه
��, ��, a, u اغلب u نوشته می شود ده
niš بیست
pab, pap, pa پدر، برادر، مرد یا رئیس
r�g اسلحه
me - na - �m چه وقتی؟
me - š� کجا
�m چه؟ کدام؟ کی؟ چه کسی؟
nu٬na نه، خیر ( علامت منفی )
ku, kua ماهی
� غذا
a آب
mu سال
ta - �m این چیست؟ ( جمله سؤالی )
ge دختر
g�me زن
kuš پسر
nita مرد
nu آتش
li درخشیدن
erim, �rin, �ren سرباز
kug, k� مقدس
en آقا
�iš, �eš چوب
da , ��i, a�, � بازو
šilig, silig ایست، توقف
gal, �al بزرگ
جستارهای وابسته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)