ترکی نیست و در فارسی میانه اومده
از فعل سفتن/سو
حد من نیست ثنایت گفتن
گوهر شکر عطایت سفتن
سُفتن: سوراخ کردن
سُفت:سوراخ
سوزن: سوراخ زن
اینقد جعلیات نبافید
با تفسیر به رای میشه یه زبان رو به راحتی مادر همه زبان های جهان جلوه داد درحالی که مفت خدا نمیارزه.
... [مشاهده متن کامل]
درضمن خوده ترکا برای سوزن ازین واژه استفاده نمیکنن
سوزن از فعل سوزماق ( ریزش آب بصورت بسیار ریز که دیدن آن بسیار سخت است ) میاد سوزن یک اسم است و از فعل ساخته شده است به چیزی که بسیار نازک باشه میگن سوزن
و این نوع کلمات که ارتباط بین فعل وجود دارد در زبان ترکی به وفور یافت میشود و برای یک کلمه سوزن نیست مثال میزنم :
... [مشاهده متن کامل]
معمولا با پسوند اَن یا آن ساخته میشود:
گزماق ( گردش کردن ) = گزَن ( گردشگر )
دوزماق ( چیدن ) = دوزَن ( چیننده )
دورماق ( ایستادن ) = دوران ( کسی که ایستاده )
گورماق ( دیدن ) = گورَن ( بیننده )
و در نهایت سوزماق = سوزَن
قابل توجه عده ای پانتورک که واژه سوزن رو تورکی معرفی میکنم و میگن از ریشه سوزمق هست ( که نیست و هیچ ربطی ندارد ) شما اول یه سری به سایت اتیمولوژی ترکیه بزنید بعد بیایید اینجا نعره بکشید. طبق سایت اتیمولوژی ترکیه سوزن یک واژه پارسی هست. این هم متن سایت اتیمولوژی هست👇👇
... [مشاهده متن کامل]
suzeni
Fars�a sōzanī سوزنى "iğne işi, nakış" s�zc�ğ�nden alıntıdır. Fars�a s�zc�k Fars�a ve Orta Fars�a ( Pehlevice veya Part�a ) sōzan سوزن "iğne" s�zc�ğ�nden t�retilmiştir. ( NOT: Bu s�zc�k Sanskrit�e aynı anlama gelen sū�i s�zc�ğ� ile eş k�kenlidir. ) Sanskrit�e s�zc�k Hintavrupa Anadilinde yazılı �rneği bulunmayan *syū - "dikmek, dikiş" k�k�nden t�retilmiştir
پس واژه سوزن هیچ ربطی به سوزماق و نمیدونم اینجور چرت و پرت ها ندارد و یک واژه پارسی هست و ریشه سانسکریت دارد. ( به سانسکریتی سوکی )
سوزن در معنی امپول از کلمه ترکی s�zen به معنی تزریق کننده و چکاننده
سوزمگ یعنی چکاندن مایع یا خالی کردن اب یا مایع از چیزی
سیزینتی یعنی نشتی مایعات
سیزماگ همچنین به معنی نفوذ کردن در چیزی می باشد.
درزن ، ابره، خیاط
سوزن حق کجاید؟ تا بادکنک باطل را بترکاند
فیدمغه فهو زاهق
واژه سوزن
معادل ابجد 123
تعداد حروف 4
تلفظ suzan
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: sūčan] ‹سوی زن›
مختصات ( عا. )
آواشناسی suzan
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی معین
به کُردی پَهلَوانی ( کرمانشاهی، ایلامی، کَلّهُرّی. . . ) = دَرزی
سم الابره
از دو واژه ی " سَم" و " اِبرَه" می باشد به معنای سوراخ سوزن. در فرهنگ دهخدا، " اِبره " را به معنای سوزن آورده است.
نام سوزن بیاید یاد از سوزنی سمرقندی
نشود شگفت است
سوزن به تخم خود فرو کردن و آخ گفتن
از ترسی بیهوده و بزرگنمایی شده بخود آسیب رساندن / هوچی بازی و نمایشِ �ننه من غریبم�، همراه با بزرگنمایی بر سر ترسی بی پایه با آماج کشاندن پای دیگران به ماجرای ساخته و پرداخته شده
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از پی نوشتِ یادداشت در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2022/05/blog - post_17. html
ما در زبان کردی گویش سورانی اردلانی به سوزن بلند میگیم سوکا دقیقا همان کلمه اوستا را بکار می یبریم
واژه ( سوزن ) در اوستایی ( SUKA ) ، در پهلوی ( SUCAN، SUZAN، SOZAN ) بوده است.
سوزن در لری سی زن میشود
سو به معنی روزنه و سوراخ است و زن به معنی زدن است
روزنه زن، سوراخ زن
وسیله ای برای ایجاد روزنه
مفتولی راست ، ظریف و نوک تیز که نه سوراخ دارد و نخ را از آن سوراخ رد می کنند و با فروبردن در پارچه و مقداری کشیدن در آن و سپس در آوردن از آن، عمل دوختن را انجام می دهند.
سوزنها انواع و اندازه های متفاوتی دارند. در چرخ خیاطی هم عمل فر بردن و در آوردن و کشیدن پارچه به سرعت و توسط قسمتهای مربوطه چرخ انجام می شود. سُرنگهای تزریقاتی را هم به زبان عامه سوزن می گویند چون سوزنی توخالی در آنها بکار رفته است. در حمل و نقل ریلی هم فردی در پست سوزن بان انجام وظیفه نموده و عمل باز و بسته کردن راه را برای وسایل نقلیه ای که از عرض ریل می گذرند انجام می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
در زبان ترکی به سوزن، " ایگنه " گفته می شود که " ایی " تلفظ می شود.
سوزن دوتایی ( اصطلاح خیاطی ) 2 سوزن دستگاه متصل به یک شافت واحد ، که 2 ردیف موازی بخیه را به طور همزمان با 2 قرقره نخ و یک دستگیره واحد به هم وصل می کند.
در زبان لری بختیاری به معنی
سوختن
Sozen
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)