بسوزاندم هر شبی آتشش
سحر زنده گردم به بوی خوشش.
سعدی.
مبارک ساعتی باشد که با منظور بنشینی به نزدیکت بسوزاند مگر از دور بنشینی.
سعدی.
|| ( اصطلاح بنایان ) قناسی را بطور کم محسوس و بتدریج محو کردن. مالیدن و مسطح کردن و جز آن ، چون از جانبی برآمده باشد. ( یادداشت بخط مؤلف ).