سوزاندن


مترادف سوزاندن: آتش زدن، احراق، به آتش کشیدن

معنی انگلیسی:
burn, cremate, ignite, kindle, sting, cauterize, singe, to burn, to set on fire, to scorch, to worry of fret

لغت نامه دهخدا

سوزاندن. [ دَ ] ( مص ) سوزانیدن. ( ناظم الاطباء ). آتش زدن :
بسوزاندم هر شبی آتشش
سحر زنده گردم به بوی خوشش.
سعدی.
مبارک ساعتی باشد که با منظور بنشینی
به نزدیکت بسوزاند مگر از دور بنشینی.
سعدی.
|| ( اصطلاح بنایان ) قناسی را بطور کم محسوس و بتدریج محو کردن. مالیدن و مسطح کردن و جز آن ، چون از جانبی برآمده باشد. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

سوزانیدن، آت زدن درچیزی، سوزاننده با آتش
( مصدر ) آتش زدن سوختن .

فرهنگ معین

(دَ ) (مص م . ) سوزانیدن ، آتش گرفتن ، سوختن .

فرهنگ عمید

۱. چیزی را آتش زدن یا در آتش انداختن که بسوزد، آتش زدن در چیزی.
۲. با حرارت زیاد سبب آسیب یا آزار شدن.
۳. [مجاز] اثر گذاشتن، تٲثیر گذاشتن.
۴. [مجاز] تباه کردن، ضایع ساختن.

فرهنگستان زبان و ادب

{burn} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوشتن بر روی یک رسانۀ نوری

واژه نامه بختیاریکا

تِردِ نُهادن؛ تِردِنیدِن؛ تَش و نَفت کردن؛ سوزنیدِن
داغ دلی کِردِن

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سوزاندن‏ به معنای آتش زدن است که به مناسبت در بابهای طهارت، جهاد، کفارات، اطعمه و اشربه و حدود از آن سخن به میان آمده است.
آتش زدن چیزی را سوزاندن می گویند.

احکام سوزاندن
← سوزاندن اوراقِ در بر دارنده آیات قرآن
۱. ↑ وسائل الشیعة ج۱۲، ص۱۴۰.
...

دانشنامه عمومی

سوزاندن (پزشکی). سوزاندن[ ۱] ( به انگلیسی: cauterization ) در پزشکی به عمل سوزاندن بخشی از بدن از طریق نابود کردن برخی بافت ها به منظور برداشتن یک بخش یا بستن زخم گفته می شود. [ ۲]
درمانگران سنتی برای درمان علایمی هم چون تب، اسهال، تشنج و دیگر بیماری ها از سوزاندن به روش داغ کردن استفاده می کردند. [ ۳]
جهت بریدن بافت و سوزاندن رگ های خونی از دستگاهی به نام الکتروکوتر ( به انگلیسی: Electrocauter ) استفاده می شود.
الکتروکوتر در حقیقت یک ژنراتور بسامد رادیویی است. دو الکترود به ژنراتور بسامد رادیویی ( RF ) متصل می شود که یکی از آنها فعال است و سطح مقطعی بسیار کوچکتر نسبت به الکترود دیگر دارد. الکترود فعال، معمولاً به شکل یک ابزار یا پروب ساخته می شود و توسط جراح به کار می رود که به آن قلم کوتر گفته می شود. الکترود غیرفعال، سطح بسیار بزرگتری دارد. قبلاً این الکترود که به «صفحه بیمار» موسوم بود، از یک سطح فلزی تشکیل می شد که زیر ران یا باسن بیمار قرار می گیرد. در حال حاضر بسیاری از بیمارستانها از پد الکترود یک بار مصرف به نام پلیت استفاده می کنند که توسط چسب به ران بیمار، متصل می شود.
مستقل از نوع الکترود غیرفعال، اساس عملکرد الکتروکوتر، یکسان است. جریان گذرنده از داخل صفحه بیمار، همان جریان گذرنده از داخل الکترود فعال است. اما چون سطح مقطع الکترود فعال، سطح مقطع بسیار کوچکتری نسبت به الکترود غیرفعال دارد، چگالی جریان بسیار بزرگتر خواهد بود. در نتیجه اختلاف چگالی بین دو الکترود باعث ایجاد گرما و در نتیجه تخریب بافت زیر الکترود فعال می شود، اما بافت زیر الکترود غیرفعال تنها اندکی گرم می شود. در بعضی از موارد دو الکترود فعال داریم که هر دو به صورت هندپیس های ( Hand Piece ) جداگانه در دست پزشک قرار می گیرد. به این صورت چگالی جریان هردو الکترود زیاد است و گرمای ایجاد شده بافت زیر هردو الکترود را تخریب می کند.
الکتروکوتر، یک تولیدکننده امواج الکترومغناطیسی با توان بالا است که در صورت استفاده نادرست، تهدیدی برای سلامت کاربران و بیماران است. متداول ترین صدمه به بیماران، سوختگی در نقاط نامناسب بدن است. اصلی ترین دلیل آن هم خراب بودن یا استفاده نادرست از الکترود یا پد بیمار است. در صورتی که این الکترود یا پد، درست متصل نشود یا بر روی برجستگی های استخوانی قرار گیرد به موجب کاهش امپدانس محل اتصال، چگالی جریان افزایش می یابد. هرگونه ناهمواری در سطح اتصال می تواند سوختگی ایجاد کند. استفاده از ژل در محل اتصال الکترود به بدن نیز جهت ایمنی بیشتر، توصیه می شود. خطر دیگر زمانی پیش می آید که یک نقطه روی بدن بیمار با یک مقاومت کمتر، زمین شود. در نتیجه جریان اصلی به زمین نابجا هدایت می شود. اگر چگالی جریان از طریق نقطه ای که به اشتباه زمین شده است، به اندازه کافی بالا باشد، سوختگی رخ می دهد. وجود حفره های میکروسکوپی روی دستکش جراح، ریختن هر نوع مایع داخل ماشین، استفاده های نابجا از سیستم ( استفاده از سطح رویی دستگاه به عنوان میز ) و… صدمات جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت.
عکس سوزاندن (پزشکی)

سوزاندن (فیلم ۲۰۱۸). سوزاندن ( به انگلیسی: Burning ) نام یک فیلم معمایی کره ای به کارگردانی لی چانگ - دونگ محصول سال ۲۰۱۸ است. این فیلم بر اساس داستان «سوزاندن انبار» هاروکی موراکامی است. این فیلم برای رقابت در کسب نخل طلا هفتاد و یکمین جشنواره فیلم کن انتخاب شد. این فیلم همچنین به عنوان نماینده کره جنوبی در بخش بهترین فیلم خارجی زبان نود و یکمین دوره جوایز اسکار انتخاب شد. [ ۱]
لی جونگ - سو رمان نویس جوانیست که برای امرار معاش گاه گداری کارگری می کند. روزی، در حین کار، به طور تصادفی به شین هی - می برمی خورد، همسایه و همکلاس دوران کودکیش. جونگ سو، اول او را به جا نمی آورد، شین هی - می می گوید دلیلش این است که جراحی زیبایی کرده است. جونگ - سو بالاخره او را به یادمی آورد و ساعت صورتی رنگی را که در قرعه کشی تبلیغاتی برنده شده به او می دهد. هی - می به او می گوید خیال دارد به زودی به آفریقا سفر کند، آیا جونگ - سو حاضر است در این مدت به گربه اش «بویلر» غذا بدهد؟ جونگ - سو می پذیرد. پیش از عزیمت هی - می، پدر جونگ - سو درگیر دعوایی می شود و به زندان می افتد. پدر جونگ - سو دامدار است و یک نفر باید به مزرعه و گاو رسیدگی کند. جونگ - سو به خانه پدری نقل مکان می کند. سری هم به آپارتمان هی - می می زند تا هی - می روش غذا دادن به گربه را یادش بدهد. با هم عشق بازی می کنند.
بعد از رفتن هی - می، جونگ - سو مرتب به گربه غذا می دهد، هرگز گربه را نمی بیند اما مطمئن است گربه ای در کار است چون ظرف خاک گربه کثیف می شود. او هر بار در خانه هی - می خودارضایی می کند. بالاخره هی - می تلفن می زند و می گوید روز بعد برمی گردد. از جونگ - سو می خواهد او را از فرودگاه به خانه برساند. جونگ - سو به فرودگاه می رود اما هی - می تنها نیست. او در سفر با پسری کره ای آشنا شده است. سه نفر برای شام به یک رستوران می روند. هی - می از آفتاب غروب شگفت انگیزی می گوید که در سفر دیده است. این خاطره چنان احساسات او را برمی انگیزد که زیر گریه می زند و می گوید در آن لحظه دلش می خواسته ناپدید شود.
بن، دوست هی - می، پسری ست بسیار پولدار و بااعتماد به نفس، اما معلوم نیست منبع درآمدش از کجاست. جونگ - سو درگیر گذران زندگی و انجام کارهای خانه و مزرعه می شود و در دل به رابطه بن و هی - می حسادت می کند. روزی هی - می و بن به مزرعه جونگ - سو می آیند. هی - می خاطره ای تعریف می کند از بچگی اش. او می گوید در حال بازی بوده و در چاهی در نزدیکی خانه اش افتاده و جونگ - سو نجاتش داده. اما جونگ - سو این خاطره را به یاد نمی آورد. سه نفری علف می کشند، هی - می بلوزش را درمی آورد و می رقصد، کمی بعد هم خوابش می برد. بن به جونگ - سو اعتراف می کند که سرگرمی عجیب و غریبی دارد. او می گوید هر دو ماه یکبار، یک گلخانه متروک را آتش می زند. در راه که به آنجا می آمدند متوجه شده، دور و بر خانه جونگ - سو پر از گلخانه است و به زودی یکی شان را آتش خواهد زد. جونگ - سو به بن می گوید هی - می را دوست دارد. هی - می بیدار می شود. جونگ - سو بابت لخت شدنش جلوی مردها او را سرزنش می کند و هی - می بی هیچ حرفی سوار ماشین بن می شود.
عکس سوزاندن (فیلم ۲۰۱۸)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

سوزاندن (cauterization)
در پزشکی، استفاده از وسایل مخصوص برای سوزاندن یا جوش دادن بخش های کوچکی از بافت های بدن. این عمل به منظور تخریب یاخته های مرده، جلوگیری از گسترش عفونت یا بستن عروق کوچک و کاهش خون ریزی حین عمل جراحی صورت می گیرد.

جدول کلمات

آتش زدن

مترادف ها

cinder (فعل)
سوزاندن، خاکستر کردن

bite (فعل)
نیش زدن، گاز گرفتن، گزیدن، سوزاندن

burn (فعل)
اتش زدن، سوختن، سوزاندن، چریدن، در اتش شهوت سوختن، محترق شدن، سوزش کردن

cauterize (فعل)
سوزاندن، داغ کردن، داغ زدن

corrode (فعل)
سوزاندن، زنگ زدن، خوردن، پوسیدن

cremate (فعل)
سوزاندن، سوزانیدن وخاکستر کردن

scorch (فعل)
سوزاندن، تاول زدن، بطور سطحی سوختن، بو دادن

inflame (فعل)
سوزاندن، سوزش کردن، به هیجان اوردن، بر افروختن، دارای اماس کردن، ملتهب کردن، اتش گرفتن، عصبانی و ناراحت کردن، مشتعل کردن، سوزش دادن

incinerate (فعل)
سوزاندن، خاکستر کردن، با اتش سوختن

sear (فعل)
سوزاندن، خشکاندن، داغ کردن پژمرده کردن یا شدن

stunt (فعل)
سوزاندن، از رشد باز ماندن، کوتاه نگاه داشتن، شیرین کاری کردن

فارسی به عربی

احرق , اکو , انفجار , بخور , حرق , صغار السمک

پیشنهاد کاربران

Incinerate
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Burn/Burned
توکن های ارز دیجیتال زمانی سوزانده می شوند که به طور عمدی و برای همیشه از گردش خارج شده باشند.
set sth on fire
شعله زدن. [ ش ُ ل َ / ل ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) زبانه زدن. مشتعل شدن. ( فرهنگ فارسی معین ) . شعله ورشدن. مشتعل گشتن. برافروختن. روشن شدن :
گر آتش سیاست تو شعله ای زند
گردون از آن دخان شود اختر شرر شود.
...
[مشاهده متن کامل]

مسعودسعد.
طرفه مدار اگر ز دل نعره بیخودی زنم
کآتش دل چو شعله زد صبر در او محال شد.
سعدی.
آفتاب حسن او تا شعله زد
ماه رخ در پرده پنهان میکند.
سعدی.
|| سوزاندن. شعله ور ساختن :
هست از حجر و شجر دو آتش
یک شعله زن و جهان برافروز.
خاقانی.
رشک اخگر شده اشک از تف نظاره ما
شعله در بال سمندر زده فواره ما.
ظهوری ( از آنندراج ) .

بپرس