سِندِرک، شهری در بخش سندرک شهرستان میناب در استان هرمزگان ایران است. [ ۱] این شهر، مرکز بخش سندرک است. [ ۲]
از صنایع دستی این شهر می توان به تولک بافی، پریگ بافی، سوند، سواس، پروند، چیلک، کم زنی، تلی بافی، خوس بافی و … اشاره کرد.
• قلعه شهر سندرک
• زیارت بی بی گنجی
بر اساس گفته ها در محل و شواهد در سالیان دور مردمانی از قبیله سیستان و بلوچستان از منطقه بمپور در حوالی ایرانشهر به مناطق مرکزی شهر سندرک کوچ نموده اند. و قصد عزیمت به منطقه بیابان ( سیریک ) را داشته اند. که به دلیل رخداد به پیشنهاد علی جلال در شهر و حومه ساکن می شوند. و مشغول به زندگی می پردازند.
بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی در سال ۱۳۵۷ تا مدتی حاکمیت خان و خوانین همراه با اختلافات محلی در این منطقه ادامه داشت از آنجایی که این اختلافات محلی منجر به قتل آدمهای بیگناه می شد. و در سال ۱۳۷۳ نیروهای نظامی و انتظامی کرمان و هرمزگان حاکمیت آنها را متلاشی کردند.
در تعیین تاریخ و قدمت این مناطق طبق آثار و شواهداز اقوام شاهد در این منطقه از حیث جغرافیایی تاریخی جزء نواحی غربی مکران می دانستند. که از مغرب به شهرستان بشاگرد ، بخش سندرک در گذشته جزئی از منطقه بشاگرد بوده و از سال ۱۳۶۷ تا کنون به عنوان بخش به تابعیت شهرستان میناب است . با توجه به محدوده ، سندرک را جزئی از نواحی غربی مکران می دانستند.
طی مطلبی بالا که عزیزان نوشتند نواقصی داره که درست و توضیحات را کامل میکنم:
سر گذشت مهاجرت عاشورخان میرعلی از بنپور ایرانشهر به سندرک حدود 230 تا 250 سال پیش میباشد علت مهاجرت درگیری آشور خان میرعلی با خان ایرانشهر پس از شکست دادن خان ایرانشهر و کشته شدن تعدادی از دو طرف آشور خان تصمیم به ترک بنپور گرفت به مقصد بندر سیریک و روستاهای مجاور آن چون آشورخان مذهب سنی داشت چون از مسیر سندرک عبور می کرد در یک آبادی آن زمان بنام کار خورشید که الان خالی از سکنه است برای استراحت انتخاب کرده بود بمدت یک ماه در این مدتی که آشورخان در روستای کار خورشید بود جلال که بزرگ سندرک بود متوجه حضور آشورخان می شود
وقتی جلال متوجه شد آشورخان آدمی بزرک و دارای سی نفر محافظ و جنگ جو است بهش پیغام داد برای ملاقات اول دعوت او را نپزیرفت بار دوم قبول کرد حتی جایی که دو تا خان با هم ملاقات میکنند جلال متوجه عظمت و بزرگی آشورخان می شود طبق رسم آن زمان خلعت به گردن آشور خان می پوشاند آن مکان هنوز اسم خود را دارد دره خلعت پوشان معروف است جلال وقتی متوجه بزرگی آشورخان می شود پیش نهاد میدهد به آشورخان شما از این پس تمام اختیارات و هر نوع تصمیم گیری با شما فقط در سندرک برای همیشه بمان آشورخان اول قبول نمی کند با اصرار بزرگان آن زمان قبول میکند
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاز صنایع دستی این شهر می توان به تولک بافی، پریگ بافی، سوند، سواس، پروند، چیلک، کم زنی، تلی بافی، خوس بافی و … اشاره کرد.
• قلعه شهر سندرک
• زیارت بی بی گنجی
بر اساس گفته ها در محل و شواهد در سالیان دور مردمانی از قبیله سیستان و بلوچستان از منطقه بمپور در حوالی ایرانشهر به مناطق مرکزی شهر سندرک کوچ نموده اند. و قصد عزیمت به منطقه بیابان ( سیریک ) را داشته اند. که به دلیل رخداد به پیشنهاد علی جلال در شهر و حومه ساکن می شوند. و مشغول به زندگی می پردازند.
بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی در سال ۱۳۵۷ تا مدتی حاکمیت خان و خوانین همراه با اختلافات محلی در این منطقه ادامه داشت از آنجایی که این اختلافات محلی منجر به قتل آدمهای بیگناه می شد. و در سال ۱۳۷۳ نیروهای نظامی و انتظامی کرمان و هرمزگان حاکمیت آنها را متلاشی کردند.
در تعیین تاریخ و قدمت این مناطق طبق آثار و شواهداز اقوام شاهد در این منطقه از حیث جغرافیایی تاریخی جزء نواحی غربی مکران می دانستند. که از مغرب به شهرستان بشاگرد ، بخش سندرک در گذشته جزئی از منطقه بشاگرد بوده و از سال ۱۳۶۷ تا کنون به عنوان بخش به تابعیت شهرستان میناب است . با توجه به محدوده ، سندرک را جزئی از نواحی غربی مکران می دانستند.
طی مطلبی بالا که عزیزان نوشتند نواقصی داره که درست و توضیحات را کامل میکنم:
سر گذشت مهاجرت عاشورخان میرعلی از بنپور ایرانشهر به سندرک حدود 230 تا 250 سال پیش میباشد علت مهاجرت درگیری آشور خان میرعلی با خان ایرانشهر پس از شکست دادن خان ایرانشهر و کشته شدن تعدادی از دو طرف آشور خان تصمیم به ترک بنپور گرفت به مقصد بندر سیریک و روستاهای مجاور آن چون آشورخان مذهب سنی داشت چون از مسیر سندرک عبور می کرد در یک آبادی آن زمان بنام کار خورشید که الان خالی از سکنه است برای استراحت انتخاب کرده بود بمدت یک ماه در این مدتی که آشورخان در روستای کار خورشید بود جلال که بزرگ سندرک بود متوجه حضور آشورخان می شود
وقتی جلال متوجه شد آشورخان آدمی بزرک و دارای سی نفر محافظ و جنگ جو است بهش پیغام داد برای ملاقات اول دعوت او را نپزیرفت بار دوم قبول کرد حتی جایی که دو تا خان با هم ملاقات میکنند جلال متوجه عظمت و بزرگی آشورخان می شود طبق رسم آن زمان خلعت به گردن آشور خان می پوشاند آن مکان هنوز اسم خود را دارد دره خلعت پوشان معروف است جلال وقتی متوجه بزرگی آشورخان می شود پیش نهاد میدهد به آشورخان شما از این پس تمام اختیارات و هر نوع تصمیم گیری با شما فقط در سندرک برای همیشه بمان آشورخان اول قبول نمی کند با اصرار بزرگان آن زمان قبول میکند
wiki: سندرک