ساموئل «سم» وینچستر ( به انگلیسی: Sam Winchester ) ( متولد ۲ مه ۱۹۸۳ در لورنس، کانزاس ) با بازی جرد پادالکی، یک شخصیت از دو شخصیت اصلی سریال است که همراه دین وینچستر ( با بازی جنسن اکلس ) در تمامی قسمت های آن نقش آفرینی کرده است. نام او، از پدربزرگ مادری اش که ساموئل کمپبل نام داشت، گرفته شده است. مادر او، مری وینچستر، در شب تولد ۶ ماهگی او، هنگامی که یک شیطان او را در شعله های آتش فرو برد، کشته شد. سم، پس از آن اتفاق، با پدر و برادر خود زندگی کرده و توسط پدرش، شکار موجودات فراطبیعی را یادگرفته است. بعد از مدتی، او تصمیم می گیرد تا شکار کردن را رها کرده و به دانشگاه استنفورد برای تحصیل برود. در آنجا بود که او با دوست دخترش، جسیکا مور، که بعدها توسط همان شیطانی که مادر سم را کشته است، کشته شد. پس از این اتفاق، او تصمیم می گیرد تا برای خون خواهی و شکار این موجودات فراطبیعی، به برادرش دین بپیوندد.
در طول داستان، سم متوجه وجود قدرتی خاص در درونش می شود که می تواند اتفاق های فراطبیعی را که بعداً به واقعیت می پیوندند را، در کابوس هایی که در طی روز دارد، ببیند. او در سال ۲۰۰۷ توسط جیک تالی، در شهری متروکه که شیطان چشم زرد تمام بچه های دارای استعدادهای خاص را، دور هم گرد آورده بود و در آخر یک نفر باید برنده این مبارزه باشد، کشته شده بود. پس از این اتفاق، دین، روحش را برای زندگی با سم معاوضه می کند؛ در مقابل این که برای رفتن به جهنم یک سال زمان داشته باشد. پس از زنده شدن سم، برادران، ازازل یا شیطان چشم زرد را می کشند؛ ولی زمانی که ازازل، دری از جهنم ( دروازه شیطان ) را باز می کند، باعث آزادسازی صدها شیطان می شود که دین و سم مسئولیت کشتن آن ها را دارند. [ ۱]
در فصل اول هنگامی که وی شش ماهه بود عزازیل وی را به خون خود آغشته می کند و قابلیت هایی به وی می بخشد اما مادر سم سر می رسد و عزازیل مادرش را به سقف چسبانده، آتش می زند بعد از آن پدر سم به دنبال قاتل همسر خود می گردد و به فرزندانش شکارچی بودن را می آموزد تا به دنبال موجودات فراطبیعی باشند اما سم این گونه زندگی را نمی خواهد و در بیست سالگی بعد از دعوا با پدر خود به مدرسه حقوق می رود و با دختری آشنا می شود به جسیکا و دو سال بعد پدر وی ناپدید می شود و دین ( برادر بزرگتر سم ) از وی کمک می خواهد تا به دنبال پدر خود بگردند اما تلاش های اولیه شان بی نتیجه می ماند و به منزل خود بازمی گردد اما جسیکا را مرده می یابد به همان روشی که مادرش مرده بود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر طول داستان، سم متوجه وجود قدرتی خاص در درونش می شود که می تواند اتفاق های فراطبیعی را که بعداً به واقعیت می پیوندند را، در کابوس هایی که در طی روز دارد، ببیند. او در سال ۲۰۰۷ توسط جیک تالی، در شهری متروکه که شیطان چشم زرد تمام بچه های دارای استعدادهای خاص را، دور هم گرد آورده بود و در آخر یک نفر باید برنده این مبارزه باشد، کشته شده بود. پس از این اتفاق، دین، روحش را برای زندگی با سم معاوضه می کند؛ در مقابل این که برای رفتن به جهنم یک سال زمان داشته باشد. پس از زنده شدن سم، برادران، ازازل یا شیطان چشم زرد را می کشند؛ ولی زمانی که ازازل، دری از جهنم ( دروازه شیطان ) را باز می کند، باعث آزادسازی صدها شیطان می شود که دین و سم مسئولیت کشتن آن ها را دارند. [ ۱]
در فصل اول هنگامی که وی شش ماهه بود عزازیل وی را به خون خود آغشته می کند و قابلیت هایی به وی می بخشد اما مادر سم سر می رسد و عزازیل مادرش را به سقف چسبانده، آتش می زند بعد از آن پدر سم به دنبال قاتل همسر خود می گردد و به فرزندانش شکارچی بودن را می آموزد تا به دنبال موجودات فراطبیعی باشند اما سم این گونه زندگی را نمی خواهد و در بیست سالگی بعد از دعوا با پدر خود به مدرسه حقوق می رود و با دختری آشنا می شود به جسیکا و دو سال بعد پدر وی ناپدید می شود و دین ( برادر بزرگتر سم ) از وی کمک می خواهد تا به دنبال پدر خود بگردند اما تلاش های اولیه شان بی نتیجه می ماند و به منزل خود بازمی گردد اما جسیکا را مرده می یابد به همان روشی که مادرش مرده بود.
wiki: سم وینچستر