[ویکی فقه] خلجیان، خلجیان، سلسله ای از سلاطین مسلمان دهلی. نسب این سلاطین به قبیله ترک خلج می رسد. خلجیان در مالوه و بنگال نیز حکومت کردند (بنگال؛ مالوه). مؤسس سلسله خلجیان دهلی جلال الدین فیروزشاه بود که در ۶۸۹ به قدرت رسید. این سلسله در ۷۲۰ با کشته شدن خسروخان بر افتاد.
جلال الدین فیروزشاه. معزالدین کیقباد، آخرین سلطان ترک بَلْبَنی (حک: ۶۸۶ـ۶۸۹)، در اواخر حکومت خود از ملک جلال الدین فیروز خلجی، نایب شهر سمانه (نزدیک دهلی)، و میرجاندارِ درگاه کمک خواست. جلال الدین به دهلی رفت و لقب خان گرفت و عارض ممالک وی شد، اقطاع بَرَن نیز به او رسید. چون معزالدین کیقباد بیمار و فلج بود، جلال الدین و امرای خلجی در قدرت شریک شدند. براثر بیماری سلطان، بر سر جانشینی میان امرا اختلاف افتاد. امرای ترک بلبنی، کیومرث، طفل خردسال معزالدین کیقباد ملقب به شمس الدین، را به پادشاهی برگزیدند. امرای خلجی نیز به سرکردگی جلال الدین فیروز در پی کسب قدرت بودند و کیومرث را عزل کردند. با وجود مخالفت مردم دهلی، امرا و بزرگان دهلی با جلال الدین فیروز بیعت کردند. با دسیسه جلال الدین فیروز، معزالدین کیقباد به قتل رسید و سلطان جلال الدین سلطنت دهلی را در هفتاد سالگی به دست گرفت و در قصر معزی بر تخت نشست. پس از آن، کیومرث را نیز از میان برداشت و به ملک جهجو/ چهجو/ مهجور کشلیخان، برادرزاده غیاث الدین بَلبَن، اقطاع کَرا/ کره (منطقه ای در جنوب دهلی) را بخشید. از این هنگام، سلطنت دهلی از ترکان به خلجیان منتقل شد. تاریخ جلوس جلال الدین فیروز خلجی را سوم جمادی الآخره ۶۸۹ نوشته اند.
بیعت مردم با خلجیان
سلطان جلال الدین فیروزشاه سلطنت خود را با مدارا آغاز کرد و چتر سرخ سلطنت را که نشانه خشم و غضب بود کنار نهاد و چتر سفید برگرفت. او، به علت بی اعتمادی به مردم دهلی، در کوشکِ نوشهر (کیلوکهری) بر تخت نشست و کارهای کشوری را به خویشان خود سپرد. اعیان دهلی که سالیان طولانی تحت لوای حکومت ترکان بودند، از خدمت به خلجیان اکراه داشتند، اما پس از مشاهده روشهای کریمانه او با وی بیعت کردند و سلطان جشن شاهی برگزار کرد.
پیروزی های شاه خلجیان
در سال دوم سلطنت فیروزشاه، ملک جهجو با حمایت امیرعلی حاتم خان میرجاندار (میرجامدار)، حاکم اَوَدْه، خود را سلطان خواند و لقب مغیث الدین را انتخاب کرد و خطبه و سکه به نام خود کرد. امرای بلبنی و زمینداران و راجاهای آن ناحیه با او همنوا شدند و با لشکری به سوی دهلی حرکت کردند. جلال الدین فیروزشاه، همراه پسر خود ارکلیخان به مقابله رفتند. ملک جهجو در جنگ شکست خورد و دستگیر شد، اما فیروزشاه ملک جهجو و امرای بلبنی را تکریم کرد و به مُلتان فرستاد. فیروزشاه توطئه امرای خلجی برضد خود را با مدارا از سرگذراند، اما شورش درویشی به نام سیدمَوله، از مریدان شیخ فریدالدین گنج شکر، را در ۶۹۰ با قتل سیدموله به پایان رساند. در ۶۹۱، سپاهیان مغول به هند لشکر کشیدند و در بررام با سپاه خلجیان روبه رو شدند. فیروزشاه سپاه مغول را شکست داد، اما سرانجام صلح کردند. سلطان جلال الدین همسر خود، ملکه جهان، را واسطه کرد تا از علما بخواهد در خطبه او را مجاهد فی سبیل اللّه خطاب کنند. در ۶۹۲، سلطان جلال الدین به قلعه مَندور و جهابن لشکر کشید و آن نواحی را غارت کرد. علاءالدین (داماد و برادرزاده سلطان) حاکم کرا به بهلیسان حمله و آن جا را فتح کرد. او غنایم بسیار این فتح را به سلطان جلال الدین هدیه داد و وی نیز اقطاع اَوَدْه را به قلمرو علاءالدین افزود.
قتل شاه خلجیان
...
جلال الدین فیروزشاه. معزالدین کیقباد، آخرین سلطان ترک بَلْبَنی (حک: ۶۸۶ـ۶۸۹)، در اواخر حکومت خود از ملک جلال الدین فیروز خلجی، نایب شهر سمانه (نزدیک دهلی)، و میرجاندارِ درگاه کمک خواست. جلال الدین به دهلی رفت و لقب خان گرفت و عارض ممالک وی شد، اقطاع بَرَن نیز به او رسید. چون معزالدین کیقباد بیمار و فلج بود، جلال الدین و امرای خلجی در قدرت شریک شدند. براثر بیماری سلطان، بر سر جانشینی میان امرا اختلاف افتاد. امرای ترک بلبنی، کیومرث، طفل خردسال معزالدین کیقباد ملقب به شمس الدین، را به پادشاهی برگزیدند. امرای خلجی نیز به سرکردگی جلال الدین فیروز در پی کسب قدرت بودند و کیومرث را عزل کردند. با وجود مخالفت مردم دهلی، امرا و بزرگان دهلی با جلال الدین فیروز بیعت کردند. با دسیسه جلال الدین فیروز، معزالدین کیقباد به قتل رسید و سلطان جلال الدین سلطنت دهلی را در هفتاد سالگی به دست گرفت و در قصر معزی بر تخت نشست. پس از آن، کیومرث را نیز از میان برداشت و به ملک جهجو/ چهجو/ مهجور کشلیخان، برادرزاده غیاث الدین بَلبَن، اقطاع کَرا/ کره (منطقه ای در جنوب دهلی) را بخشید. از این هنگام، سلطنت دهلی از ترکان به خلجیان منتقل شد. تاریخ جلوس جلال الدین فیروز خلجی را سوم جمادی الآخره ۶۸۹ نوشته اند.
بیعت مردم با خلجیان
سلطان جلال الدین فیروزشاه سلطنت خود را با مدارا آغاز کرد و چتر سرخ سلطنت را که نشانه خشم و غضب بود کنار نهاد و چتر سفید برگرفت. او، به علت بی اعتمادی به مردم دهلی، در کوشکِ نوشهر (کیلوکهری) بر تخت نشست و کارهای کشوری را به خویشان خود سپرد. اعیان دهلی که سالیان طولانی تحت لوای حکومت ترکان بودند، از خدمت به خلجیان اکراه داشتند، اما پس از مشاهده روشهای کریمانه او با وی بیعت کردند و سلطان جشن شاهی برگزار کرد.
پیروزی های شاه خلجیان
در سال دوم سلطنت فیروزشاه، ملک جهجو با حمایت امیرعلی حاتم خان میرجاندار (میرجامدار)، حاکم اَوَدْه، خود را سلطان خواند و لقب مغیث الدین را انتخاب کرد و خطبه و سکه به نام خود کرد. امرای بلبنی و زمینداران و راجاهای آن ناحیه با او همنوا شدند و با لشکری به سوی دهلی حرکت کردند. جلال الدین فیروزشاه، همراه پسر خود ارکلیخان به مقابله رفتند. ملک جهجو در جنگ شکست خورد و دستگیر شد، اما فیروزشاه ملک جهجو و امرای بلبنی را تکریم کرد و به مُلتان فرستاد. فیروزشاه توطئه امرای خلجی برضد خود را با مدارا از سرگذراند، اما شورش درویشی به نام سیدمَوله، از مریدان شیخ فریدالدین گنج شکر، را در ۶۹۰ با قتل سیدموله به پایان رساند. در ۶۹۱، سپاهیان مغول به هند لشکر کشیدند و در بررام با سپاه خلجیان روبه رو شدند. فیروزشاه سپاه مغول را شکست داد، اما سرانجام صلح کردند. سلطان جلال الدین همسر خود، ملکه جهان، را واسطه کرد تا از علما بخواهد در خطبه او را مجاهد فی سبیل اللّه خطاب کنند. در ۶۹۲، سلطان جلال الدین به قلعه مَندور و جهابن لشکر کشید و آن نواحی را غارت کرد. علاءالدین (داماد و برادرزاده سلطان) حاکم کرا به بهلیسان حمله و آن جا را فتح کرد. او غنایم بسیار این فتح را به سلطان جلال الدین هدیه داد و وی نیز اقطاع اَوَدْه را به قلمرو علاءالدین افزود.
قتل شاه خلجیان
...
wikifeqh: سلسله_خلجیان