سفر

/safar/

مترادف سفر: جابجایی، رحلت، رحیل، سیاحت، عزیمت، کوچ، مسافرت، مهاجرت، نقل مکان، هجرت |

متضاد سفر: حضر |

برابر پارسی: رهنوردی، رهسپاری، نورد

معنی انگلیسی:
travel, journey, expedition, book, volume, hegira, run, sally, swing, trip, voyage

لغت نامه دهخدا

سفر. [ س َ] ( ع مص ) نوشتن. ( غیاث ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 58 ). || ( اِ ) نشان. ج ، سفور. ( منتهی الارب ). || ( ص ، اِ ) مسافران. واحد و جمع در وی یکسان است. یقال رجل سفر و قوم سفر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ).

سفر. [ س َ ف َ ] ( ع اِمص ، اِ ) مقابل حضر. بریدن مسافت. ( از منتهی الارب ) :
سفر خوش است کسی را که با مراد بود
اگر سراسر کوه و پژ آیدش در پیش.
خسروانی.
براه شاه نیاز اندرون سفر مسگال
که مرد کوفته گردد بدان ره اندر سخت.
کسایی.
خاری که به من درخلد اندر سفر هند
به چون به حضر در کف من دسته شب بوی.
فرخی.
تا تو اندر حضری من بحضر پیش توام
تا تو اندر سفری با تو من اندر سفرم.
فرخی.
چگونه گیرد پنجاه قلعه معروف
یکی سفر که کند در نواحی لوهر.
عنصری.
بر من سفر از حضر بهست ار چند
این شد چه نعیم و آن چو آذر شد.
علی شطرنجی.
با رفیقان سفر مقر باشد
بی رفیقان سفر سقر باشد.
سنایی.
سفر نیست آهو که والا گهر
چو بیند جهان بازگیرد هنر.
خاقانی.
قرآن ز سفر جهان گرفته ست
ماه از سفر آسمان گرفته ست.
خاقانی.
سفر کعبه ببغداد رسانید مرا
بارک اﷲ همه سال این سفرم بایستی.
خاقانی.
زین بحر همچو یاران بیرون شو و سفر کن
زیرا که بی سفر تو هرگز گهر نگردی.
عطار.
از سفرها ماه کیخسرو شود
بی سفرها ماه کی خسرو شود.
مولوی.
آنکه شش ماه در سفر باشد
روی دیگر براه در باشد.
اوحدی.
هر سفری را خطری در ره است
هر خطری را خبری در ره است.
خواجوی کرمانی.
ای دل ارچند درسفر خطر است
کس خطر بی سفر کجا یابد.
ابن یمین.
گرچه دوریم بیاد تو قدح می نوشیم
بعد منزل نبود در سفر روحانی.
حافظ.
اگر از خویش برون آمده ای چون مردان
باش آسوده که دیگر سفری نیست ترا.
صائب.
|| مرگ. مردن و از جهان رفتن :
توشه از طاعت یزدانت همی باید کرد
که در این صعب سفر طاعت او توشه ماست.
ناصرخسرو.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

قطع مسافت، رفتن ازشهری بشهردیگر، اسفارجمع، کتاب، کتاب بزرگ، سفرخروج، سفراعداد، سفرتثنیه
( اسم ) ۱ - کتاب بزرگ . ۲ - جزوی از اجزای تورات . یا سفر تکوین سفر تثنیه جمع : اسفار .
مصحف (( سغر ) ) . سیخول که خارپشت بزرگ باشد . صاحب موید الفضلائ میگوید که این لغت سغر است وتصحیف خوانی شده است .

فرهنگ معین

(س ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - کتاب ، کتاب بزرگ . ۲ - هر یک از پنج کتاب اول عهد قدیم تورات .

فرهنگ عمید

۱. رفتن از شهری به شهر دیگر، قطع مسافت.
۲. (اسم ) بقیۀ سفیدی روز پس از غروب آفتاب.
۱. کتاب بزرگ، کتاب: از یکی سو نهاده تا سر سقف / از یکی گوشه چیده تا دَمِ طاق ... سِفرها از مباحثِ مشاء / جِلدها از دقایق اشراق (قاآنی: ۴۹۹ ).
۲. جزئی از اجزای تورات، هر یک از پنج کتاب اول عهد قدیم (تورات ) شامل سفر تکوین (سفر پیدایش )، سفر خروج، سفر لاویان، سفر اعداد، و سفر تثنیه.

فرهنگستان زبان و ادب

{trip} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] حرکت یک طرفۀ شخص یا وسیلۀ نقلیه به منظور معین، به نقطه ای خاص
{voyage, voy} [حمل ونقل دریایی] گذار معمولاً طولانی از بندری به بندر دیگر

واژه نامه بختیاریکا

( سَفَر ) بار؛ مرتبه
گُل و گشت؛ دِر؛ رَو؛ زن و گشت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سفر عبارت است از خارج شدن از محل زندگی به قصد پیمودن مسافتی خاص که موجب قصر نماز و افطار روزه گردد. مقابل آن، حَضَر قرار دارد. از احکام آن در بابهای صلات، صوم، حج، نکاح و مضاربه سخن گفته اند.
سفر موضوع احکام تکلیفی پنج گانه واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح قرار گرفته است.
← سفر واجب
سفر با شرایطی موجب قصر نماز و افطار روزه می شود. بین دو اثر یاد شده تلازم وجود دارد؛ بدین معنا که هرجا نماز قصر شود روزه نیز افطار می شود. عکس آن نیز چنین است؛ مگر مواردی خاص که از این قانون کلّی استثنا شده است.
شرایط قصر
سفر با شرایط زیر موجب قصر نماز می شود؛ یعنی نمازهای چهار رکعتی (ظهر و عصر و عشا) دو رکعت خوانده می شوند.
← مسافت
...

[ویکی الکتاب] معنی سَفَرٍ: سفر
معنی صُفْرٌ: زرد
معنی أَسْفَاراً: کتابها (جمع سِفر، کلمه سَفر - به فتح سین و سکون فاء - به معنای پردهبرداری است که البته در خصوص اعیان استعمال میشود ، مانند سفر عمامه یعنی برداشتن عمامه از سر ، و سفر خمار یعنی برداشتن نقاب از صورت و سِفر - به کسر سین و سکون فاء - به معنای کتابی است ک...
معنی ضَرَبُواْ فِی ﭐلْأَرْضِ: سفر کردند (بر زمین گام زدند)
معنی لَا یَسْتَثْنُونَ: استثناء نمی کنند - ان شاء الله نمی گویند (کلمه استثناء که مصدر فعل یستثنون است ، به معنای این است که بعضی از افراد کل را از حکم کل کنار بگذاریم ، و نیز به معنای گفتن کلمه ان شاء الله در هنگام وعده قطعی و یا هر سخن قطعی دیگر است ، و اگر این کلمه را هم...
معنی تَحْمِلَهُمْ: تا مرکبشان دهی - تا وسیله سفر به آنان بدهی (کلمه حمل به معنای این است که به کسی مرکبی از قبیل اسب و یا شتر و امثال آن بدهی ،و "حمله ، یحمله ، حملا " معنایش این است که فلانی به فلان کس مرکبی داد که بر آن سوار شود ، شاعر عرب گفته است : ألا فتی عنده خفا...
ریشه کلمه:
سفر (۱۲ بار)

(بر وزن فلس) پرده برداشتن و آشکار کردن (مجمع)راغب گوید: «السفر: کشف الغطاء... سفر العامة عن الرأس و الخمار عن الوجه» مسافرت را از آن جهت مسافرت گویند که اخلاق مردم در آن آشکار می‏شود طوری که در غیر آن آشکار نمی‏شود (مجمع ذیل آیه 184 بقره). . جمع سفر اسفار است مثل . سِفْر (به کسر س) کتاب و نامه است که حقائق و مطالب را روشن و آشکار می‏کند جمع آن اسفار است . چنانکه راغب گفته است. طبرسی نیز علت را چنین بیان فرموده. سفیر به معنی فرستاده و نماینده است راغب علت تسمیه آن را کشف و ازاله وحشت از بین قوم می‏داند و آن فعیل به معنی فاعل است. ولی ظاهراً علت تسمیه همان اظهار و کشف مطالب باشد که سفیر مطالب را اشکار می‏کند جمع آن سفراء است مثل فقیه و فقهاء و آن را مصلح میان قوم گفته‏اند. سافر به معنی کاتب و نویسنده است جمع آن سفره مثل . اسفار (به کسر الف) روشن شدن و آشکار گشتن است . قسم به صبح آنگاه که روشن و اشکار شود . چهره هائی در آن روز روشن اند. خندان و شادمان. (اللهم اجعلنا منهم). * . مراد از «سَفَرَةٍ کِرامٍ بَرَرَةٍ» نویسندگان محترم مطیع کدام اند؟ و «صُحُف» چیست ؟ گفته‏اند مراد ملائکه نویسنده‏اند که آمده . و نیز گفته‏اند: سفیران وحی و پیامبرانند. و ایضاً از قتاده نقا شده که: قارئان قرآن اند آنانکه قرآن را می‏خوانند و می‏نویسند. هکذا درباره «صُحُغ» گفته‏اند: مراد لوح است. می‏شود این قول را به آیه . تأیید کرد و نیز گفته‏اند مراد کتاب پیامبران سلف است. به این قول نیز می‏شود بعضی از آیات را شاهد آورد که بیان می‏دارند قرآن در نامه پیشینیان بوده است مثل . و نحو . بعید نیست صحف همان نامه‏ها باشد که قرآن را در آنها قهراً پاک و محترم بودند. لحتمال دیگر آن است که مراد از «صُحُف» قلوب و دلها و از «سَفَرَة» مفسران و نویسندگان باشدو توضیح آنکه درباره قرآن آمده . این ایه صریح است در اینکه قرآن در سینه‏ها است و در سینه‏ها نوشته شده پس سینه‏ها صحیفه‏های مخصوصی است در جای دیگر آمده . قبها صحیفه‏های کتابت ایمان اند. سینه هائیکه در آنها قرآن نوشته شده، محترمند، بلند مرتبه‏اند، پاکند «فی صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ. مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» نکره آمدن «صُحُف» نیز این سخن را ت.یید می‏کند. با دست چه کسانی قرآن در این سینه نوشته شده و می‏شود؟ با دست نویسندگانی که محترمند. مطیع اند. باید توجّه کرد متعلّق باء در «بِاَیْدی سَفَرَةٍ» چیست؟ ممکن است متعلّق آن «مَرْفُوعَةٍ» و یا سبب است یعنی: آیات قرآن تذکره است. هر که خواهد آن را یاد گیرد. آن تذکره در سینه‏های محترم، و الامقام، و پاک است و با دست نویسندگان محترم و طاعت پیشه نوشته شده است. آنها اند که در طول قرون به نوشتن و خواندن و تفهیم قرآن پرداخته‏اند و چون نوشتن در قلوب بوسیله گفتن و غیره می‏شود می‏شود لذا «بِاَیْدی سَفَرَةٍ» به همه راه‏های تفهیم شامل است خواه بوسیله نوشتن باشد یا خواندن و یا غیره. در تفسیر برهان از حضرت صادق علیه السلام نقل شده که «سَفَرَةٍ کِرامٍ بَرَرَةٍ» امامان اند علیهم السلام. البته آن بزرگواران در تفهیم قرآن و نوشتن آن در دلها سهم به سزائی دارند چنانکه امیر المؤمنین علیه السلام پس از رسول خدا صلی اللّه علیه و اله و سلم قرآن را مجدداً یک جا نوشت و روایات اهل بیت علیهم السلام در ترغیب به فرا گرفتن قرآن خارج از حدّ است چنانکه در کافی و وسائل نقل شده است. احتمال فوق از این جهت بیشتر تقویت می‏شود که آیات اوّل سوره با لحن ملامت‏آمیز به حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم می‏گوید: چرا به آنانکه به قرآن بی اعتنااند و یاثروتمندان اند اعتنا می‏کنی و با آنکه برای پاک شدن قرآن را می‏خواهد توجّه نمی‏کنی و قیافه در هم می‏کشی؟ آنگاه می‏فرماید: چنین نکن قرآن تذکاریست هر که بخواهد یاد گیرد هر کس که باشد. ارباب تفسیر گفته‏اند چند نفر از ثروتمندان و متنفذان مکّه نزد آن حضرت آمدند و او با ایشان به گرمی صحبت می‏کرد شاید ایمان بیاورند و سبب تقویت اسلام شوند. ابن امّ مکتوم که از مسلمانان و نابینا بود آمد و از آن حضرت قرآن خواست حضرت قیافه در هم کشید که مبادا اینان از آمدن او ناراحت شده و بروند و اسلام نیاورند. لذا این ایات آمد و آن حضرت را از این کار منع کرد. از این مطلب می‏توان فهمید که آن حضرت درباره پیشرفت اسلام خائف بوده و با جلب آنان می‏خواسته دین پیشرفت کند لذا خدا برای تسلّی قلب شریف او فرموده: همه در این قرآن یکسان اند وانگهی قرآن بوسیله نویسندگان محترم در قلبهای پاک جا خواهد گرفت نه تهنا از بین نخواهد رفت بلکه روز افزون خواهد بود و تو در ترویج قرآن به همه با یک نظر نگاه کن تا هر که بخواهد از آن استفاده کند اعمّ از آنکه قوی باشد یا ضعیف.

دانشنامه عمومی

سفر (آلبوم). سفر نام یک آلبوم موسیقی اثر معین، هنرمند ایرانی است که در سبک پاپ و سنتی تهیه شده و دارای ۱۰ آهنگ است.
سفر
عکس سفر (آلبوم)

سفر (آلبوم آبا). سفر ( انگلیسی: Voyage ) نهمین آلبوم استودیویی ابرگروه سوئدی موسیقی پاپ آباست که در ۵ نوامبر ۲۰۲۱ در سوئد منتشر شد. این آلبوم با ۱۰ ترانه از بنی آندِشون و بیورن اولویوس، نخستین آلبوم این گروه پس از گذشت ۴۰ سال از فعالیت هنری شان است که دارای ترانه های جدید است. [ ۲۲] [ ۲۳] سفر همچنین نخستین آلبومی است که نوازندگان همیشگی آنان روتگر گوناشون و اولا برونکرت در آن مشارکت نداشتند.
سفر در صدر جداول موسیقی کشورهای استرالیا، اتریش، بلژیک، جمهوری چک، دانمارک، فنلاند، فرانسه، آلمان، ایسلند، ایرلند، هلند، نیوزیلند، نروژ، سوئد، سوئیس و بریتانیا قرار گرفت. این آلبوم همچنین به پرفروش ترین آلبوم استودیویی این گروه در کانادا و ایالات متحده آمریکا تبدیل شد و در هر دو کشور در رتبه دوم جداول موسیقی قرار گرفت. سفر در شصت و پنجمین مراسم جایزه گرمی نامزد جایزه گرمی آلبوم سال و جایزه گرمی بهترین آلبوم آواز پاپ شد، علاوه بر این، ترانهٔ «هنوز به تو ایمان دارم» در شصت و چهارمین مراسم جایزه گرمی نامزد جایزه گرمی ضبط سال شد ( که نخستین نامزدی این گروه موسیقی برای جایزهٔ گرمی محسوب می شود ) و ترانهٔ «خواهشم را رد نکن»، در شصت و پنجمین مراسم جایزه گرمی نامزد جایزه گرمی بهترین اجرای پاپ دونفره/گروهی شد. [ ۲۴] این تاکنون آلبوم بیش از ۲٫۵ میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته است. [ ۲۵]
یک کنسرت اقامتی دیجیتال هم برای این آلبوم در ۲۷ مه ۲۰۲۲ در لندن برپا شد. [ ۲۶]
تمامی ترانه ها توسط بنی آندِشون و بیورن اولویوس نوشته شده اند.
عکس سفر (آلبوم آبا)

سفر (تورات). سِفر واژه ای عبری است، که به معنی کتاب و نسک است. در تازی جمع شکسته یا مکسرِ ش اَسفار است. این واژه در زبان فارسی کاربرد ویژه یافته است و برای نامیدنِ پنج کتاب تورات یا همهٔ عهد قدیم به کار می رود. اسفار خمسه[ ۱] یا پنجگانه عبارت اند از: سفر پیدایش، سفر خروج، سفر لاویان، سفر اعداد، سفر تثنیه.
بیش تر یهودیان معتقد هستند که تورات به دو صورت کتبی و شفاهی، در مدت چهل سال اقامت بنی اسرائیل در بیابان بر موسی نازل شد و او آن را بر قوم خود آموخت و این مطالب بر سطح دو لوح سنگی بود. در این کتاب ( تورات ) که دستورات اصلی مربوط به راه و رسم زندگی اخلاقی و جسمانی آمده است، از ابتدای آفرینش شروع و با بیان مرگ حضرت موسی ( ع ) ، قبل از تسخیر کنعان توسط بنی اسرائیل، تمام شده است. باید گفت که یکی از مجموعه کتاب های دینی یهودیان که به اختصار «تنخ» می گویند.
در لغتنامه دهخدا:
پنج کتاب نخستین توریة که عبارت است از: سِفْرِ تکوین ، سِفْرِ خروج ، سِفْرِ لاویان ، سِفْرِ اعداد و سِفْرِ استثناء . یهودیان و کاتولیکان اسفار خمسه را از خود موسی ( ع ) و تألیف آنرا در حدود قرن پانزدهم ق. م. می دانند، ولی دانشمندان بر خلاف تاریخ تألیف آنها را مدتی طویل پس از موسی می شمرند.
"تورا" یا "اسفار خمسه" معروف به شریعت حضرت موسی است. [ ۲]
۱ - سفر تکوین یا پیدایش؛ در اینجا داستان آفرینش جهان و سلسلةالنسب انسان، سرگذشتی از آدم و حوا، نوح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، اسحاق، یعقوب و فرزندان اوست و با سرگذشت مرگ حضرت یوسف علیه السلام به پایان می رسد.
۲ - سفر خروج؛ در اینجا مطالبی، چون ماجرای بردگی بنی اسرائیل در مصر، تولد و پیامبری حضرت موسی ( ع ) ، خروج بنی اسرائیل از مصر و سرگردانی آن ها در بیابان است. در این سفر خروج، احکام بسیاری گفته شده و اعطای ده فرمان یا «احکام عشره» به حضرت موسی ( ع ) در همین بخش است.
۳ - سفر لاویان؛ شامل احکام دینی و شرعی و آداب و قواعدی است که درواقع به منزله کتاب راهنمای کاهنان بنی اسرائیل از «سبط لاوی» آداب عبادت در معبد و حدود طهارت و پاکی و اوقات مقدس و اعیاد خاص است.
۴ - سفر اعداد؛ شامل مسافرت بنی اسرائیل در دشت ( بیابان ) و حوادثی که بین راه مصر و سرزمین موعود بر این قوم گذشت و فتح اراضی کنعان است.
۵ - سفر تثنیه؛ تکرار شرایع و مقررات و فرمان های اسفار قبلی از زبان حضرت موسی ( ع ) خطاب به بنی اسرائیل به طور اختصار و تعیین یوشع به عنوان رهبر بنی اسرائیل و درنهایت، درگذشت حضرت موسی ( ع ) پیغمبر است و، چون تکرار احکام و گزارش های قبلی است، گاه آن را «تکرار تورات» یا «تورات مکرر» گویند. در سنت یهودیت و مسیحیت، تورات را به موسی ( ع ) نسبت می دهند ولی چنین برداشتی ندارند که عین الفاظ تورات، وحی الهی است؛ لذا از این نظر با مسلمانان فرق دارند، زیرا مسلمین تورات تحریف نشده را عین وحی الهی می دانند.
عکس سفر (تورات)

سفر (داستان بلند). سفر عنوان داستان بلندی به قلم محمود دولت آبادی می باشد، دولت آبادی نگارش این داستان را در سال ۱۳۴۵ انجام داده است. سفر اولین بار در سال ۱۳۴۷ منتشر شد، دولت آبادی در سال ۱۳۵۲ این داستان را بازنویسی کرد و توسط انتشارات گلشایی برای بار دوم منتشر شد. بر اساس این داستان فیلم زمستان است به کارگردانی رفیع پیتز ساخته شده است. [ ۱]
عکس سفر (داستان بلند)عکس سفر (داستان بلند)

سفر (فیلم ۱۹۶۷). سفر ( انگلیسی: The Trip ) فیلمی به کارگردانی راجر کورمن و نویسندگی جک نیکلسون با بازی پیتر فوندا و دنیس هاپر می باشد که در سال ۱۹۶۷ منتشر شد.
عکس سفر (فیلم ۱۹۶۷)

سفر (فیلم ۱۹۷۰). سفر ( انگلیسی: Safar ) یک فیلم به کارگردانی آسیت سن است که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به راجش خانا، شارمیلا تاگور، و فیروز خان اشاره کرد. [ ۱] [ ۲]
عکس سفر (فیلم ۱۹۷۰)

سفر (فیلم ۱۹۷۴). سفر ( ایتالیایی: Il viaggio ) یک فیلم به کارگردانی ویتوریو دسیکا است که در سال ۱۹۷۴ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به سوفیا لورن، ریچارد برتون، و ایان بانن اشاره کرد.
عکس سفر (فیلم ۱۹۷۴)

سفر (فیلم نروژی ۲۰۲۱). سفر ( انگلیسی: The Trip ) یک فیلم اکشن - کمدی نروژی محصول سال ۲۰۲۱ به کارگردانی تومی ویرکولا با بازی اکسل هنی، نیلس اوله اوفته برو و نومی راپاس است.
اولین نمایش این فیلم در ۳۰ ژوئیه ۲۰۲۱ در نروژ انجام شد و در سپتامبر همان سال در گروه فستیوال فست ظاهر شد. در ۱۵ اکتبر ۲۰۲۱ به صورت بین المللی منتشر شد و برای پخش در نتفلیکس در دسترس است.
داستان زوج نافرجامی که برای برقراری ارتباط مجدد به یک کلبه دور افتاده می روند. اما هر کدام قصد کشتن یکدیگر را دارند. اما قبل از اینکه آنها بتوانند برنامه های خود را اجرا کنند، مهمانان ناخوانده ای برایشان و با خطر بیشتری روبرو می شوند.
در وب سایت جمع آوری نقد راتن تومیتوز بر اساس نظرات ۱۲ منتقد امتیاز ۹۲ درصدی دارد. [ ۲]
عکس سفر (فیلم نروژی ۲۰۲۱)

سفر (فیلم هندی ۲۰۲۱). سفر ( انگلیسی: Trip ) یک فیلم علمی تخیلی هندی به زبان تامیلی که در سال ۲۰۲۱ اکران شد. این فیلم به نویسندگی و کارگردانی دنیس مانجونات ساخته شده است. یوگی بابو، کاروناکاران و سوناینا نقش های اصلی فیلم را بازی می کنند. [ ۲] این فیلم از فیلم های هالیوودی تاکر و دیل در برابر شیطان و پیچ اشتباه الهام گرفته است. فیلم سفر در ۵ فوریه ۲۰۲۱ در سینماها اکران شد و با انتقادات مختلف منتقدان روبرو شد. [ ۳] [ ۴]
دوستان گروهی لیدی ( سوناینا ) و ویکرام ( پراوین کومار ) سفری را در یک جنگل انبوه آغاز می کنند. آنها سرانجام با دو غریبه آژگان ( یوگی بابو ) و آموتان ( کاروناکاران ) آشنا می شوند و آنها را به عنوان قاتلان سریالی به اشتباه درک می کنند. اما قاتلان واقعی افراد دیگری هستند. [ ۵]
• یوگی بابو در نقش ازهگان ( نجار )
• کاروناکاران در نقش آموتان ( نقاش )
• سوناینا در نقش لیدی ( پاپی )
• پراوین کومار در نقش ویکرام
• راجندران به عنوان بازرس آنجا پولی ( حضور افتخاری )
• کالوری وینوت در نقش جیمز
• نانسی جنیفر در نقش جنی
• آتولیا چاندرا در نقش سامرین
• «پانروم سرگرم کننده» سیدهو در نقش دیوید
• وی جی راکش در نقش شیوا
• لاکشمی پریا در نقش میرا
• راجش شیوا در نقش رضوان
• ماک مانی
• ساتیش
• نیتو
موسیقی متن فقط یک آهنگ داشت که توسط سیدو کومار ساخته شده است. [ ۶]
تایمز هند نوشت: «به طور کلی، این فیلم که به طور شایسته ای فیلمبرداری شده است، ممکن است برای کسانی که الهام های هالیوودی آن را ندیده اند، بسیار جالب به نظر برسد، اما حتی پس از آن، این سفری است که باید با احتیاط انجام شود. »[ ۳]
بایندوود نوشت: «فیلم سفر به شدت نامزدی را از دست می دهد، اما سبک بی نظیر داستان نویسی دنیس مانجونات تازه است. »[ ۷] سایف آن را «هیجان انگیز زیر متوسط جنگل» نامید. [ ۸]
عکس سفر (فیلم هندی ۲۰۲۱)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

سَفَر
اصطلاحی عرفانی. عارفان توجّه قلب سالک به سوی مقصود را سَفَر می خوانند. این امر یکی از ارکان تصوف است و مشایخ صوفیه برای آن اهمیت و آداب و شرایط خاصی قائل بودند. در این سفر، مسافر: قلب سالک، مقصدِ سفر: قرب به حضرت حق، راهنمای سفر: شیخِ سالک، و مرکبِ سفر: بدن سالک است. در این میان، سرعت سیر و نیز نهایتی که سفر در آن متوقّف می شود، گذشته از استعداد ذاتی سالک بستگی تمام به کیفیّت سلوک و توانایی شیخ دارد. از این رو، شماری از سالکان در مدّتی کوتاه به نهایت سیر می رسند، و شماری دیگر نیز پس از سال های طولانی سلوک، باز در نخستین مراحل متوقّف می شوند. سالک چه مبتدی و چه منتهی، هرگز نباید دست از انجام فرامین شریعت بردارد. عارفان، معمولاً اسفار را بر چهار قسم بنیان می نهند، هرچند در چگونگی و نام گذاری این اسفار اربعه، اختلاف دارند.

مترادف ها

expedition (اسم)
سرعت، تسریع، سفر، اردوکشی، هیئت اعزامی

progress (اسم)
پیشرفت، حرکت، جریان، پیش روی، ترقی، گردش، سفر، تکامل

travel (اسم)
حرکت، جنبش، گردش، سفر، سیر، جهانگردی، مسافرت، سیاحت

volume (اسم)
توده، ظرفیت، جلد، کتاب، دفتر، سفر، حجم، اندازه، طومار، مجلد، درجه صدا

book (اسم)
فصل، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب

tour (اسم)
ماموریت، نوبت، سفر، سیر، گشت، مسافرت، سیاحت

trip (اسم)
گردش، سفر، لغزش، سیاحت، سبک رفتن، لغزش خوردن

journey (اسم)
سفر، مسافرت، سیاحت

voyage (اسم)
سفر، سفر دریا

campaign (اسم)
سفر، لشکر کشی، یک رشته عملیات جنگی، مسافرت درداخل کشور

junket (اسم)
سفر، سفر تفریحی

pilgrimage (اسم)
سفر، زیارت، زیارت اعتاب مقدسه

traveling (اسم)
سفر، عمل پیمودن، عمل طی کردن

trek (اسم)
سفر، کوچ مسافرت با گاری

فارسی به عربی

بعثة , تجارة , جولة , حج , حلوی , خلیع , رحلة , سفر , سفرة

پیشنهاد کاربران

گردش؛درکشور ، در جهان ودر دور ویا نزدیک .
تور. جهانگرد. سفر ( سپری ) .
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_travel به معنایِ به مسافرت ( - ِ - معمولاً طولانی ) رفتن، سفر کردن، مسافرت کردن و جُزین
ا↙️
#رهتاریدن ( rah. t�r. id. an )
یا:
#رهتاردن ( rah. t�r. d. an ) 👈�رَه ( همان �راه� است. ) تار ( ستاکِ برساخته از ریشه ٔ نیاایرانیِ - tar به معنای �گذشتن، رفتن، عبور کردن� ) - - دن ( نشانه ٔ مصدر )
...
[مشاهده متن کامل]

( پایینِ صفحه را ببینید. )
▪️مثال:
۱ - او بیش از هزار کیلومتر رَهتارید ( سفر کرد ) تا در جشنِ عروسیِ برادرش شرکت کند.
۲ - اگرچه دوست دارد بِرَهتارَد ( مسافرت کند، ) ولی به خانه اش هم بسیار عشق می ورزد.
🔺 توجه:
🔹� #travel� سفر، مسافرت
🔹� #رهتار ( rah. t�r )
▪️مثال:
۱ - گاهنامهٔ خورشیدی بر پایهٔ رَهتارِ ( سفرِ ) زمین به دورِ خورشید است، نه رَهتارِ ماه به دورِ زمین.
۲ - در رَهتار ( مسافرت ) بودم که خبرِ مرگِ ناگهانیِ عمویم را شنیدم.
🔸� #traveling مسافرت
🔸� #رهتارش ( رَهتارِش )
▪️مثال:
رَهتارِش با قطار را از رَهتارِش با هر تَرابرِ ( وسیلهٔ نقلیه ) دیگری بیش تر دوست داشتم.
🔹� #traveled� صفتِ جادهٔ پرتردد، صفتِ آدمِ زیادسفررفته
🔹� #رهتارده
▪️مثال:
آن ها زوجی رَهتارده به شمار می آمدند، به طوری که در ده سال به بیش از بیست کشورِ جهان رَهتارده بودند.
🔸� #traveler
🔸� #رهتارگر
� یا:�� #رهتارنده ( rah. t�r. ande )
▪️مثال:
۱ - رَهتارگران ( مسافران ) می توانستند در هر زمان که بخواهند بلیطِ خود به سنگاپور را لغو کنند.
۲ - آن ها چشم می کشیدند تا رَهتارَنده ای ( مسافری ) بیاید و اتاقی در مهمان پذیرِ کوچک شان اجاره کند.
۳ - رَهتارگری� در� شبِ� تاریکِ� دشت
همواره پِیِ�� پناه گاهی� می گشت
باران شد و رَهتار به آن دشت و دمَن
خوش نامده در منظر چشم آن زن
می گفت که رهتارِش در فصل بهار
آورده� بـرای� او� پشیمـــــانی� بار
رهتارده ای گفت چو رهتاریدی
باید که تو اسباب گُذر می چیدی!
سّراینده: مژگان حسن پور
🔹� #travelogue سفرنامه
🔹� #رهتارنامه
▪️مثال:
ناصر خسرو یکی از زیباترین رَهتارنامه ها را به زبانِ فارسی نوشته است.
🔸� #untraveled� صفتِ جادهٔ تردد نشده، صفتِ آدمِ سفرنرفته
🔸� #نارهتارده
� یا:�� #نارهتار ( n�. rah. t�r )
▪️مثال:
۱ - ما از جاده ای نارَهتار ( کم تردد ) به یزد رفتیم و از طبیعتِ بکر و زیبایِ استان های فارس و کرمان و یزد لذت بردیم.
۲ - یک نوجوانِ بی تجربه و نارَهتارده ( سفرنکرده ) با ما در یک کوپه افتاده بود، و با او مانندِ یکی از اعضایِ خانواده رفتار می کردیم.
🔹� ##to_outtravel سفر کردن به ماورای چیزی، تندتر از چیزی دیگر سفر کردن
🔹� #ورارهتاردن ( var�. rah. t�r. d. an )
یا: #وراتاردن ( var�. t�r. d. an )
🔸� #outtraveling
🔸� #ورارهتارش ( وَرارَهتارِش )
یا: #وراتارش ( وَراتارِش )
🔹� #pretravel�� حدّ فاصلِ کنش و عدمِ کنشِ یک کلید ( سوئیچ ) در جایگاهِ خود ( فن واژه )
🔹� #پیش رهتار ( پیش رَهتار )
🔸 #travelator
🔸 #رهتاران ( فشردهٔ �رهتاراننده� )
🔹 #traveler_check ( traveler's check )
🔹 #رهتار_چک
🔸 #travel_document
🔸 #رهتار_برگه
🔹 #to_overtravel
🔹 #بیش رهتاردن
🔸 #overtravel
🔸 #بیش رهتار
🔹 #to_undertravel
🔹 #کم رهتاردن
☑️ هم ریشه های دیگرِ جزءِ دومِ #رهتاردن ، #رهتار و #رهتارنده در زبان های ایرانی و هندی ایرانی اروپاییِ غیرِایرانی:
اوستایی� 👈�گذشتن، عبور کردن� ➖� - tar
اوستایی 👈 گذرگاه، معبر ➖ - vi - tāra
فارسی باستان��👈�گذشتن، عبور کردن ➖ vi - tar
فارسی میانه�� 👈�گذشتن� ➖� vitaštan
پارتی� 👈�گذشتن� ➖� - widar
فارسی میانه ترفانی� 👈�عبور کردن، گذشتن ➖� - wider
سغدی� 👈�روانه شدن�➖� - wyt'yr
سکایی� 👈��گذشتن ➖ - bitar
فارسی� 👈� گذشتن، گذاشتن، گذاردن، گُدار، تیر�
پشتو� 👈�رفته ➖�wlār
آسی� 👈��راندن، دور کردن ➖� t�run
آمره ای� 👈��گذشتن ➖� viardan
گورانی�� 👈�عبور کردن، گذشتن� ➖� - wiār
گورانی 👈 بیرون کردن، راندن ➖ tārin
سانسکریت� 👈�گذشتن، عبور کردن� ➖� t�rati
سانسکریت 👈 گذر ➖ t�ra
هیتی� 👈��فائق آمدن� ➖� - tarh ( u )
یونانی� 👈�هدف، نقطه ی پایانی ➖ τέρμα
لاتینی� 👈��پایان، مرز� ➖ terminus
پورواهندی ایرانی اروپایی ( پِهیا ) 👈��گذشتن، عبور کردن�➖� - ter
🔺نکته:
برای دیدنِ فعلی دیگر از این ریشه بروید به: to browse .
�������������������� ⏬⏬⏬
@JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی

حزقیال: این نام در عبری حِزِقیال hezeqyāl خوانده می شود.
سفر sefer این واژه در عبری به معنی کتاب است؛ می گویند سِفِر پیدایش، سفر خروج، سفر اعداد، سفر لاویان و سفر تثنیه.
تَرا گشتن
ترا به چمای از این سو به آن سو است
در انگلیسی هم از پیشوند ترا واژگان گوناگونی ساخته اند:
Travel, Transfer, Translate, Transit, Transport
همچنین این پیشوند رو در کارواژه ترابردن و تراریختن میبینیم
...
[مشاهده متن کامل]

از آنها واژگان ترابری و ترا ریخته ساخته شده
پس میتونیم بگیم:
سفر، مسافرت=تَرا گشت
سفر کردن، مسافرت کردن= تَراگشتن

برگرفته از {سپری کردن} در پارسی است.
این واژه سِپَس به عربی راه پِیدا کرده است و به {سَفَر} دِگَرگون شده است.
بِدرود!
همان گونه که کاربر گرامی آرش نوشته اند، واژه ی سفر گویش دیگری از واژه ی سپری کردی است.
به زبان سنگسری
بمه و بشو beneh o besho
کوچkoj
انجو اَنجوenjo anjo
جابِجا jabeja
زندگی سفر بجز آن نیست
آماده شدن بر خانه یار بجز آن نیست
جهان معجزه و نشان یار مهربان
هر چه هست نعمت یار بجز آن نیست
...
[مشاهده متن کامل]

گر شور و شوق هست در دل ودر دیار
بجز وصال یار صفائی در آن نیست
گر از سختی بر قله کوه ره
این بجز کمال من تو جفایی در آن نیست
گر مقلوب نفس میل به دنیا
ره به ملکوت و عرش در اینجا رهی نیست
زانکه در طوفان، دل به ساحل نجات
ز عبودیت در دولت عشق بجز امر یار رهی نیست
هدف سفر به میخانه و رو بسوی یار
این بجز مبارزه با نفس بر آزادی دوایی نیست
زندگی یک سفر به دور دورها و افقها
هر کس با ارزو و میل ونفس دیگر خبری نیست
زندگی سفر در یک دوران با پیمانه عمر
در این ره در دولت عشق دل آزاری نیست
پارسی سفر کوتاه به مانند سفر شهر به شهر دیگر
فریب این جهان خوردن بجز درماندگی اثری نیست

گذر
سپردن، بر عکس نظرات بی پایه ی بعضی از نظردهندگان در صفهات مجازی و اینجا، ربطی به واژه "سفر" در عربی ندارد. سپردن، سپاردن سرانجام از پروتو - ایرانی نشات گرفته ( "سپَر" ) که در اصل به معنای "تحویل دادن، به امانت گذاشتن" است. این واژه در پارسی میانه به حالت "سپورد" بوده و به معنای "انتقال یافته، هدایت شده". این واژه در پارتی به حالت "بیسپر" به معنای "سپردن" در فارسی نوین ( تحویل دادن ) ، همچنین در سغدی به حالت پشپر به معنای "ترتیب داده شده، تعمیر شده" است. در خوارزمی "بسپری" به معنای "به امانت دادن، تحویل دادن".
...
[مشاهده متن کامل]


هیچگونه پیوندی در میان *سپَر از پروتو - ایرانی و سامی "سفر" نیست. ریشه شناسی های بعضی در اینترنت ماجراجویانه، غلط و خنده دار هستند، که هیچگونه پسزمینه علمی ندارند و من درآوردی هستند. کمی مطالعه در کتاب های مربوطه این را بسادگی روشن می کند.

این واژه اربیزه شده ی واژه ی پارسیِ سپر هست
واژه ی "سفر"، پَرسونانه ( دقیقا ) برای این کاربرد، نه در اوستایی داریم و نه در پارسی میانه. برای رفتن و گشتن و راهی شدن و راهسپاری و راهنوردی و راهپیمایی واژه بسیار است، ولی هیچکدام ویژه برای بِگِرت ( مفهوم ) "سفر" نبوده و کاربردهای دیگری دارند. از پس از دوران تازشِ مسلمین به ایران نیز افسوسنمندانه واژه های تازی جای تهی این واژه ها را پر کردند.
...
[مشاهده متن کامل]

سپردن، سپاردن سرانجام از پوروا ایرانی است که به چمار ( معنای ) سفر نیست و پیوندی به واژه ی عربی سفر ندارد:
سپردن = ""to give in charge, entrust to, deposit with"
برای جایگزین کردن بِگِرت ها ( مفاهیم ) چندین راهکار هستند، از واژه سازی بنا بر زبان الگو تا گرته برداری یک به یک از زبان همریشه.
کوتاه کنم:
خوشبختانه در سانسکریت، زبان خواهر پارسی باستان، همتای واژه ی "سفر" هستومند است ( وجود دارد ) ، که با پارسی نیز همریشه است. در سانسکریت این واژه، بنا بر بافتار دینی به چمار زیارت نیز هست. این واژه "یاترا" است. "یاترا" از ستاک یا - "آمدن، رفتن"، که با آی - ( آمدن، رفتن ) ، ستاک کنون آمدن همریشه است، ساخته شده پسوندِ - ترا که پسوند اسم فعل است که اقدام و فعالیت فعل را نشان می دهد. همین واژه در بافتار context دینی به چمار زیارت نیز به کار می رود.
بنابر تَرادیسِش های ( تغییر شکل ) زبان شناختی ، دستور زبان پارسی کنونی و واژه ی الگو، برابر پارسی "سفر" نیز از دو بخش ساخته می شود: آی - ( آمدن، رفتن ) پسوندِ - مان که برای ساختِ نام هایی که بیان گر کنش هستند به کار می رود، مانند در ساختمان، گفتمان، زایمان و دیگرها.
از اینرو در پارسی بنا بر گرته برداری از سانسکریت، می توان به جای "سفر" و" زیارت" گفت "آیمان". بنابربن، مسافر، زائر "آیمانگر" است.
Āymān = سفر, زیارت
Āymāngar = مسافر , زائر

همتای پارسی سفر، واژه ی زیبای سنسکریت یانا می باشد.
سَفر: نوشتن
سَفَر: ١. سفر، نورد، گشت و گذار، گشت، گردشگری، گردش، گذر، گذار، رهنوردی، رهسپاری، پیمایش، بازەپیمایی، بازەشکنی ٢. مرگ
سِفر: [نیز در دینِ یهودیت] کتاب؛ کتابِ بزرگ
واژه سپر
معادل ابجد 262
تعداد حروف 3
تلفظ sepor
نقش دستوری اسم
ترکیب [[پهلوی]] ( بن مضارعِ سپردن
مختصات ( س پَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی separ
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
...
[مشاهده متن کامل]

منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ لغت معین
واژه سپر در عربی رفت وتحقیر کرد شده سفر بهترین واژه جایگزین برای سفر عربی است.

برشبازه ( قطع مسافت )
رفتن
ما انسان ها بهمراه کل بطور جاودانه در سفر به سر می بریم. این سفر کلی بر دو نوع است ؛ یکی نزولی و صعودی بهمراه محتوای جهان ها از نظام احسن آفرینش مبداء بسوی معاد یعنی رجعت یا باز گشت به نظام احسن آفرینش
...
[مشاهده متن کامل]
مبداء و پس از آن همیشه در سطحی برتر و کمال یافته تر از سطوح قبلی یا پیشین. این سفر از طریق جهش همیشگی محتوای کیهان از یک حالت کلی به یک حالت کلی دیگر در فواصل زمانی کاملا معین و از پیش تعیین شده صورت می گیرد و آنهم از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های متوالی و هفتگانه بر اثر نوسانات باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان. و دیگری از طریق آفرینش جهان های نو در بینهایت دور دست های مکانی و زمانی در پیش روی جاودانه بسوی بیکرانی. هردوی این سفر بیکران و بی پایان می باشند. در پایان برای کلیه همسفران عزیز و گرامی سفر های جزئی و کلی خوش و خرّم آرزو دارم.

گردش
سپر
آیا آقای . . . با آنکه آزادانه به بیرون ایران نیز سپر ( سفر ) می کند را باید همچنان زندانی رژیم جمهوری اسلامی بشمار آورد؟!
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2013/07/blog - post_3686. html
سَفَر
واژه ای پارسی وَ اَرَبیده یِ سِپار اَست .
واژه های بَرساخته اَز سَفَر دَر اَرَبی وَ دَرآمَده به پارسی :
سَفَر = سِپار
مُسافِر = سِپارَنده
مُسافِرَت = سِپارَندِگی
سَفیر = سِپارا ، سِپارگَر ، سِپارِشگَر
...
[مشاهده متن کامل]

سِفارَت = سِپارِشگَری ، سِپارگَری ، سپارایی
سِفارَت خانه = سِپارگاه، سِپارخانه، سِپارگَرخانه، سِپارِشگاه
سَفَر کَردَن = سِپاریدَن ، سِپار کَردَن ( بِه تَر اَست اَز کارواژه یِ سِپُردَن بَهره نَگیریم زیرا دَر پارسی کاربُردِ دیگَری دارَد. )
مُسافِرَت کَردَن = سِپارَندِگی کَردَن ( مانَندِ : رانَندِگی کَردَن )
دَفتَرِ مُسافِرَتی = دَفتَرِ سِپارَندِگی ، سِپارِشگاه ( آژانس )
سَفَرگُذار = سِپارگُدار ، سِپارگُدارَنده
سَفَرگُذاری = سپارگُداری ، سِپارگُدارَندِگی
روشَن سازی :
( کارواژه یِ گُذاشتَن وَ گُذاردَن اَز بُنیاد گُداشتَن وَ گُداردَن بوده مانَندِ : بوذ< بود )
گُداشتَن : گُ - داشت - اَن
گُداردَن : گُ - دار - د - اَن
پیش وَند نُوینِ گُ وُ کُهَنِ وی به مینه یِ : جُدا اَست وَ دَر کارواژه یِ گُداردَن /گُداشتَن چیزی را که داریم یا داشتیم را جُدا می کُنیم وَ دَر مینه یِ اِنگارِشی بَرابَر با نَهادَن اَست:
مَتَل : سَبَد را رویِ میز گُداشتَم = اینکه سَبَدی که داشتَم اَز خود جُدا کَردَم وَ اَکنون دیگَر نَدارَم چون آن را رویِ میز نَهادَم .

سِپَر، رهسپاری
واژه ی �سفر�، کژدیسه شده ی واژه ی پارسیِ �سِپَر� ( بگمان بسیار نیرومند، پیامد چیرگی تازیان یا همانا بیابانگردان عربستان بر ایران و جابجایی پ که آن ها نداشته و هنوز هم ندارند با ف ) و همریشه با واژه ی �سِپَری� است.
صَفَر: ماه های قمری
سَفَر: مسافرت کردن مقابل حضر
سِفر: کتاب و نوشته
کتاب
جمع:اَسفار
تقریب معنایی که د ر سٍفر به معنی نوشتن وجود دارد ما را به اصل کلمه کتابت, که قوانین کائنات می باشد رهنمون می کند, قوانینی که در زره ی کوانتم جهان مکتوب گشته
.
لغت سپر ( س=داشتن پر=گذر ) به مانای راه پیمودن رهسپردن شکل اسلی لغت آریایی سفر journey است که در آن پیشوند س به مانای دربرداشتن، شامل شدن، دارابودن و پر به مانای گذر است که از آن لغت پل bridge را ستانده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

پیشوند س در واژه سبک ( س پوک=پوچ ) و لغت سنسکریت सगर sagara به مانای زهردار - ژردار - گردار دیده میشود و ریشه پر در لغت اوستایی peretush به چَمارِ گذرگاه پاساژ پل به کار رفته که در زبان سغدی به شکل wrtn در زبان زروان - پهلوی به دیسه ی vartan در اوستایی به شکل varta در زبان تورفان پارت به دیسه ی wrdywn در آبخاز به شکل a - wardan در چچن به شکل vorda در یونانی به شکلporos و در انگلیسی کهن به دیسه ی faran به مانای سفر ثبت شده است.
دانستنی است ستاک سپردن sepordan به مانای تحویل، به امانت گذاشتن و تسلیم است که نباید آنرا با sapardan به مانای رهسپاری و سفر کردن یکی گرفت.
پی ( پای ) رخش رستم زمین بسپرد - - - ز توران کسی را به کس نشمرد

گشت و گذار # رهسپار # رهسپارشدن# در نوردیدی
سفر کردن
travel
journey
expedition
سِفر واژای عبری و به معنی کتاب بزرگ است، سِفر مفرد اسفار است" اسفار پنج گانه تورات عبارتند از :
سِفر پیدایش، سِفر خروج، سِفر لاویان، سِفر اعدادو
سِفر تثنیه
پهن کردن یک پارچه
در پارسی " نوردش " از بن نوردیدن به معنای سفر کردن
معرب سپر یا سپار است از ریشه سپردن یا سپاردن یه معنای به جای دیگری رفتن - ره پیمودن - گشت و گذار کردن
از این واژه همخانواده های رهسپار - ره سپردن - سپردن - سپار
بر خلاف نوشته بیشتر فرهنگ نویسان سپر یا سپار و سپردن و سپاردن در زبان پارسی چنان ریشه و کهنگی نمایان و آشکار دارد که هرگز نمی توان واژه سفر را عربی دانست بلکه معرب واژه ای پارسی است
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه عربی است و پارسی آن یانا می باشد که واژه ای سنسکریت است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)

بپرس