[ویکی فقه] سریه ابی سلمه، در اول ماه محرم سال سوم هجرت اتفاق افتاد. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در این سریه، ابوسلمه را به سوی سرزمین طیّ اعزام فرمود. در نتیجۀ این سریه، خطری که از جانب مشرکان بنی اسد متوجه مدینه و اسلام شده بود، دفع گردید به علاوۀ آنکه غنائم زیادی نصیب مسلمانان شد.
"سریه" به گروهی از سپاه گفته می شود که به دستور رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به سوی مکانی و برای انجام ماموریتی اعزام می شدند، بدون آنکه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) همراه آنان باشد.
اندلسی ، ابن عبد البر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، ص۹۵.
آنچه موجب وقوع این سریه شد؛ آن بود که مردی از قبیله طیّ (قبیله ای عربی قحطانی است که در یمن ساکن بودند؛ اما بعدها آن مکان را ترک کرده و در «سَمِیراء» و «فید» و در نزدیکی بنی اسد ساکن شدند.)
شراب، محمد، المعالم الاثیرة فی السنة و السیرة، ص۱۷۶-۱۷۷.
مردی از میان آنان، که نامش "قیس بن حارث" بود، برخاست و گفت: ای قوم، به خدا، این کار شما صحیح نیست! اولا آنها کسی از ما را نکشته اند و ما خونی بر گردن آنها نداریم، به علاوه، آنها غارت آماده ای برای غارتگر نیستند، سرزمین ما از مدینه دور است و وضعیت ما مانند وضعیت قریش نیست. قریش مدتها صبر کرد و از همه اعراب یاری طلبید، وانگهی، آنها از مسلمانان خون طلب داشتند و در حالی که اسبها و شتران فراوان و اسلحه زیاد و سه هزار جنگجو، غیر از اتباع خود، داشتند و حمله کردند و حال آنکه تمام تلاش شما در این است که همراه سیصد نفر، آن هم اگر به این مقدار برسد، خود را به زحمت اندازید و از سرزمین خود بیرون بروید و من مطمئن نیستم که کار به زیان شما تمام نشود و از آنان شکست نخورید؛ اما آنان به حرف او توجهی نکردند.
واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، ج۱، ص۳۴۲.
...
"سریه" به گروهی از سپاه گفته می شود که به دستور رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به سوی مکانی و برای انجام ماموریتی اعزام می شدند، بدون آنکه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) همراه آنان باشد.
اندلسی ، ابن عبد البر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، ص۹۵.
آنچه موجب وقوع این سریه شد؛ آن بود که مردی از قبیله طیّ (قبیله ای عربی قحطانی است که در یمن ساکن بودند؛ اما بعدها آن مکان را ترک کرده و در «سَمِیراء» و «فید» و در نزدیکی بنی اسد ساکن شدند.)
شراب، محمد، المعالم الاثیرة فی السنة و السیرة، ص۱۷۶-۱۷۷.
مردی از میان آنان، که نامش "قیس بن حارث" بود، برخاست و گفت: ای قوم، به خدا، این کار شما صحیح نیست! اولا آنها کسی از ما را نکشته اند و ما خونی بر گردن آنها نداریم، به علاوه، آنها غارت آماده ای برای غارتگر نیستند، سرزمین ما از مدینه دور است و وضعیت ما مانند وضعیت قریش نیست. قریش مدتها صبر کرد و از همه اعراب یاری طلبید، وانگهی، آنها از مسلمانان خون طلب داشتند و در حالی که اسبها و شتران فراوان و اسلحه زیاد و سه هزار جنگجو، غیر از اتباع خود، داشتند و حمله کردند و حال آنکه تمام تلاش شما در این است که همراه سیصد نفر، آن هم اگر به این مقدار برسد، خود را به زحمت اندازید و از سرزمین خود بیرون بروید و من مطمئن نیستم که کار به زیان شما تمام نشود و از آنان شکست نخورید؛ اما آنان به حرف او توجهی نکردند.
واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، ج۱، ص۳۴۲.
...
wikifeqh: سریه_ابی_سلمة_بن_عبدالاسد