سردین

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

سردین. [ س َ ] ( اِ ) یونانی «سردین » ، انگلیسی «ساردین » . ( اشتینگاس ). و نیز به همین املاء در فرانسه مستعمل است. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). به لغت اهل مغرب نوعی از ماهی باشد که آن را بیونانی سماریس خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) : و رأس السردین المالح اذا احرق و ذلک به علی لسعةالعقرب نفع نفعاً بیناً. ( ابن البیطار ). و رجوع به ساردین شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گونه ای ماهی استخوانی که حداکثر طولش تا ۲۵ سانتیمتر میرسد و بدنش پوشیده از فلسهای نسبتا درشت نازک و نوک تیز است رنگ بدنش سبز و در قسمتهای پشت آن خط آبی رنگ بمحاذات تیره پشت حیوان قرار دارد . پهلو ها و شکم حیوان سفید و نقره یی است ماهی مذبور را جهت تغذیه و ساختن کنسرو صید میکنند .
یونانی سردین انگلیسی سردین اشتنگاس و نیز بهمین املائ در فارنسه مستعمل است

فرهنگ عمید

= ساردین

مترادف ها

sardine (اسم)
ماهی ساردین، سردین، ماهیان ریز

پیشنهاد کاربران

اسم دخترانه مشابع میخوام که هم اواش باشه برای دخترم میخوام بزارم ولی این اسم ها هیچکدوم قشنگ نیس
سَردین Sardeen از دو واژه ی 《سَرد》 و 《یین》 تشکیل شده است که به دو معنا ی 《همچون سرما》 و 《زاده ی سرما》 می باشد.
ریشه ی این نام ایرانی ست و برایِ پسران و دختران استفاده می شود.
اسمه خواهرم سَردین به معنای سردی

مروارید

بپرس