سد

/sadd/

مترادف سد: بستن، مسدود کردن، حایل، رادع، مانع، آب بند، مسدود، بست، صد، حد، مرز | قرن، مائه، مئه

متضاد سد: دهه، هزاره

برابر پارسی: بند، آب بست، آبگیر

معنی انگلیسی:
dike, dam, barrier, bar, obstruction, wall, hedge

لغت نامه دهخدا

سد. [ س َدد ] ( ع مص ) راست و استوار گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). استوار شدن. ( غیاث اللغات ). || ( مص ) استوار کردن رخنه را و اصلاح آن نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بند کردن. ( غیاث ). || بازداشتن. || برآوردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || قطع کردن سخن بر کسی. ( منتهی الارب ).

سد. [ س َ ] ( از ع ، اِ ) مخفف سَدّ است. ( ناظم الاطباء ) :
این جهان محدود و آن خود بی حد است
نقش و صورت پیش آن معنی سد است.
مولوی.
رجوع به سَدّ ( اِ ) شود.

سد. [ س َدد / س َ ] ( از ع ، اِ ) حائل و مانع میان دو چیز. ( غیاث اللغات ). بند. ( ترجمان جرجانی بترتیب عادل بن علی ). حائل یا عام است و در آینده میان دو چیز. ( آنندراج ). در آینده میان دو چیز. ( منتهی الارب ) :
ترا سدّ روئین کفر از زر است
نه روئین چو دیوار اسکندر است.
سعدی.
وجودم بتنگ آمد از جور تنگی
چو یأجوج بگذشتم از سد سنگی.
سعدی.
پشت بکوه داد و سدی از هیکل فیلان در حوالی لشکر کشید. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
قلعه ویران کرد و از کافر ستد
بعد از آن برساختش سد ( صد ) برج و سد.
مولوی.
- سد باب ؛ بستن در و ممانعت کردن. ( ناظم الاطباء ).
- سد راه ؛ ممانعت از عبور و مرور. ( ناظم الاطباء ).
- سد رمق ؛ بازداشت واپسین نفس. و هر چیز که حیات زندگی موقتاً نگاه دارد و مانع از مرگ گردد. ( ناظم الاطباء ) : مرا سد رمق حاصل میبود. ( کلیله و دمنه ). بعضی بگیاه و کشت سد رمق میکردند. ( ترجمه تاریخ یمینی ).

سد. [ س َدد/س َ ] ( از ع ، اِ )بند بسته هر چیز. حایل میان دو چیز. ( مهذب الاسماء ). بنایی که در جلو آب کنند. هر چیز که جلو آب گذارندتا مانع جریان شود. بازداشت و مانع. حایل و حاجز و فاصل. حد و بند. بندروغ. ( ناظم الاطباء ) :
هم ز پیش آب حیوان سدّ ظلمت برگرفت
هم میان آب کر سدی دگر کرد ابتدا.
خاقانی.
شاه سد آب کرد اینک رکاب شاه بوس
تا برای سدّ آتش بندها سازد ترا.
خاقانی.
سدّ سیلاب حوادث در این بلیه... ( ترجمه تاریخ یمینی ).
برخی از سدهایی که بر روی رودخانه های ایران ساخته شده به قرار زیرند:
- سد الوند ؛ در 10 کیلومتری شهر قصرشیرین قرار دارد، طول سد 23 متر، ارتفاع آن 1/8 متر، عرض دهانه کانال آبگیر 4/80 متر و شامل دو دهانه با دو دریچه فلزی است. از سال احداث سد تاکنون تعدادی خانه لوله کشی شده و از آب سدالوند استفاده میکنند.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بستن . ۲ - اصلاح کردن . ۳ - ( اسم ) حایل میان دو چیز . ۴ - دیواری ضخیم و محکم که با سنگ آجر سیمان آهک و مصالح دیگر بمنظور ذخیره کردن مقدار بسیار آب در پشت آن بنا کنند . جمع : اسداد .
کوهی است غطفان را

فرهنگ معین

(سَ دّ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) بستن . ۲ - (اِ. ) بند، حایل میان دو چیز. ۳ - دیواری که برای جلوگیری از سیل یا ذخیره کردن آب می سازند. ، ~ سکندر کنایه از: سد یا مانع استوار و محکم .

فرهنگ عمید

صد، عدد صد.
۱. دیواری ضخیم که از سنگ و سیمان یا آجر و آهک یا چوب و آهن برای بالا آمدن سطح آب و آبیاری زمین های اطراف یا جلوگیری از سیل، در جلو آب می سازند.
۲. [عربی: سَدّ، جمع: اَسداد] بند، حائل میان دو چیز.
۳. (اسم مصدر ) بستن، بند کردن.
۴. (اسم مصدر ) به هم آوردن رخنه.

فرهنگستان زبان و ادب

[ژئوفیزیک] ← سد جنبش
{block} [ورزش] 1. در بسکتبال، هرنوع مانع یا ایجاد مانع 2. در بسکتبال، تماس غیرقانونی که مانع از حرکت مهاجم شود

واژه نامه بختیاریکا

چُته؛ گیر

دانشنامه عمومی

سد سازه ای است که بر روی یک رودخانه یا بدنه آبی برای نگهداری، منحرف کردن یا کنترل آب ساخته می شود. معمولاً به بدنه آب ذخیره شده در پشت سد، مخزن یا دریاچه گفته می شود. [ ۳] تفاوت سد با بند ( آب بند ) در این است که سدها دارای یک مخزن ذخیره آب قابل توجه هستند ولی بندها فقط آب را بند آورده و ارتفاع می دهند ولی مخزن آب بزرگ و قابل توجهی ندارند. [ ۴]
سدها سیلاب ها را مهار کرده و با ذخیره و یا انحراف آب در پشت خود از آن برای برای فعالیت هایی مانند آبیاری، مصارف انسانی، استفاده های صنعتی، پرورش آبزیان و کشتیرانی استفاده می شود. غالباً همراه با سدها از برق آبی برای تولید برق استفاده می گردد. همچنین می توان از یک سد برای جمع آوری یا ذخیره آب استفاده کرده و سپس این آب به طور مساوی بین مکان های مختلف توزیع شود. عموماً هدف اصلی ساخت سدها نگهداری آب است، در حالی که از سازه های دیگر مانند سیلاب گیر یا خاکریز یا بند برای مدیریت آب یا جلوگیری از جاری شدن آب به مناطق خاصی از زمین استفاده می شود. اولین سد شناخته شده سد جاوا در اردن است که مربوط به ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد است.
سدها و مخازن مرتبط با آنها، توانایی ذخیره آب برای استفاده در آینده، تأمین انرژی آبی و ایجاد سطحی از محافظت در برابر بارش های شدید را فراهم می کنند. اگر سدها به درستی طراحی شوند، امکان دسترسی به آب را در مواقعی فراهم می کنند که در غیاب سد در دسترس نخواهد بود، به این طریق منابع آب تجدیدپذیر قابل بهره برداری افزایش می یابد. این امر به ویژه برای کشورهایی که آب موجود در آنها در فصول مرطوب و خشک به طور قابل توجهی متفاوت است، اهمیت دارد. سدها همچنین ممکن است اجازه دهند رواناب اضافی که به طور معمول بدون استفاده به سمت اقیانوس جریان می یابد برای استفاده در دسترس قرار گیرد. با این حال، سدها و مخازن، به ویژه سدهای بزرگ نیز می توانند تأثیرات منفی بر جوامع بشری داشته باشند و نیاز به اسکان مجدد برخی از مردم داشته باشند و منجر به اختلالات اجتماعی شوند. سدها همچنین شبکه رودخانه را تغییر می دهند و کاهش جریان یکی از اصلی ترین پیامدهای منفی اکولوژیکی سدها و مخازن محسوب می شود. همچنین، آب ذخیره شده ممکن است با سرعت بیشتری نسبت به آب جریان آزاد تبخیر شود. به طور خلاصه، سدها دارای مزایا و معایبی هستند، به طوری که ویژگی های طراحی آنها باید به دقت ارزیابی شود. [ ۵]
عکس سدعکس سدعکس سدعکس سدعکس سدعکس سد
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

سد (dam)
سازه ای برای جلوگیری از جاری شدن سیل و جمع آوری آب برای ذخیره سازی ، آبیاری ، و تولید برق. بزرگ ترین سدها از نوع خاک وسنگی اند که به سد خاکینیز معروف اند. سدهای قدیمی بریتانیا، که حدود ۱۸۰۰ و پیش از آن ساخته شدند، هسته ای از خاک رُس ورزداده(مخلوطِ خاک رُس و آب برای افزایش نفوذناپذیری) داشتند. این نوع سد را معمولاً در درّه های عریض می سازند . در درّه های باریک و عمیق باید سد بتونی ساخت ، زیرا فقط بتون مسلح در برابر فشار بالای آب پشت این سدها مقاومت می کند.سدهای بتونی . یکی از پیشرفت های ارزشمند در نواحی کم باران ، مانند بخش هایی از برزیل ، ساخت سدهای زیرزمینی است که در آن ها آب روی بستر سنگیذخیره می شود. دیواری تا سطح زمین احداث می شود تا از تبخیر سریع آب جلوگیری کند. بسیاری از سدهای بتونی مقطع مثلثی دارند و وجه عمودی آن ها به طرف بالادست سد است . وزن عمودی این سدها آن ها را در جای خود نگه می دارد. این سدها را سد وزنیمی نامند. امروزه برای ساختن سدهای بسیار بزرگ از این روش استفاده نمی کنند، زیرا بسیار پرهزینه و وقت گیر است . سایر سدهای بتونی را به شکل قوسی می سازند. شکل قوسی سد سبب می شود نیروی افقی به دیواره های درّه منتقل شود. مقاومت سد قوسی، درست مانند پل قوسی ، به سبب شکل قوسی آن است . در قرن ۲۰ ساخت این نوع سد بسیار رایج شد . این سدها از انواع دیگر مقاوم ترند و مصالح کمتری برای ساختن آن ها مصرف می شود.
سد پشت بنددار. این نوع سد زمانی ساخته می شود که صرفه جویی در هزینۀ ساخت اهمیت داشته باشد یا شرایط پی چنان باشد که نشود سد دیگری را انتخاب کرد. قسمت بالادست سد پشت بنددارمتشکل از تعدادی طرّه ، دال، قوس یا گنبداست که از پشت به ردیفی از پشت بند تکیه دارند. این نوع سد را معمولاً از بتون مسلح و بتون پیش تنیده می سازند.
سدهای خاکی . این سدها هسته ای نفوذناپذیر دربرابر آب دارند که قبلاً از خاک رُس ورزداده ساخته می شد، اما اکنون آن را از بتون می سازند. ساخت این نوع سد، حتی در اندازه های بسیار بزرگ ، کاملاً به صرفه است . سد سنگریزنوعی سد خاکی است که در آن ، به جای تودۀ متراکم خاک ، از سنگریزه استفاده می شود.
سدهای مهم . سد روگوندر تاجیکستان ، با ارتفاع ۳۳۵ متر، مرتفع ترین سد جهان است . سد نیو کورنلیا تِیلینگز، در امریکا، با حجم ۲۰۹میلیون متر مکعب ، حجیم ترین سد جهان است . سد آبشار اوئندر اوگاندا، با گنجایش ۲۰۴.۸میلیارد متر مکعب ، بیشترین گنجایش را دارد. سد ایتایپو، بر روی رودی بین برزیل و پاراگوئه، بزرگ ترین نیروگاه آبی را دارد و ۱۲,۷۰۰ مگاوات برق تولید می کند. ساختمان سد سه دره، در جانگ جیانگ، رسماً در ۱۹۹۴ آغاز شد و در ۲۰۰۹ تکمیل خواهد شد. در عهدنامه ای بین هند و نپال ، مصوبِ نپال (۱۹۹۶)، طرح هایی برای ساختن سد پانچشوار، با ارتفاع ۳۱۵ متر گنجانده شده است. در ۱۹۹۷، تقریباً ۴۰هزار سد بزرگ به ارتفاع بیش از پانزده متر، و ۸۰۰هزار سد کوچک در جهان فعال بود.
سد و محیط زیست. سدها در طرح های عظیم آبیاری بسیار مفیدند و منبع ارزان و مطمئن تولید برق محسوب می شوند، امّا مشکلات زیست محیطی بسیاری ایجاد می کنند. کوچ اجباری جوامع محلی ، آب گرفتگی و شورشدن خاک ، و از بین رفتن زیستگاه ها از آن جمله اند. با احداث سد کانزادر زیمبابوه ، زیستگاه کرگدن ها، که ازجمله پستاندارانی اند که نسل آن ها به شدت درمعرض خطر انقراض است ، زیر آب رفت. کارآیی سدهای عظیم نیز نیاز به بحث و بررسی دارد ، زیرا مخزن آن ها از پایین پر از گل ولای می شود و درنتیجه، عمق مخزن و حجم آبِ جمع شده در پشت سد کاهش می یابد. این امر سبب کاهش میزان برق حاصل از توربین های برقابی می شود. محروم ماندن نواحی پایین تر رودخانه از رسوبات حاصل خیز نیز تأثیر نامطلوبی بر رودخانه و حیات آبی می گذارد. رسوباتی که قبلاً با آب به پایین دست رودخانه منتقل می شدند، اکنون پشت سد انباشته می شوند. این امر سیلیکات های موجود در آب را کاهش می دهد و درنتیجه، سبب تغییر نوع جلبک های دریا به سود گونه هایی می شود که گُل های سمی می دهند. این گل ها ماهی ها و سایر جانوران آبزی را می کشند.
تخریب سد. نخستین سدی که بنا به ملاحظات زیست محیطی تخریب شد بر رودخانۀ کلاید، در نیوپورت، واقع در ورمونت امریکا، قرار داشت (۱۹۹۶). در ۱۹۹۷، تخریب چندین سد، به ویژه در امریکا، استرالیا و فرانسه منجربه بروز درگیری هایی شد.

جدول کلمات

ترا

مترادف ها

dyke (اسم)
نهر، بند، مانع، بند آب، سد، خاکریز، اب گذر، اب بند

dike (اسم)
نهر، بند، مانع، بند آب، سد، خندق، خاکریز، اب گذر، اب بند

dam (اسم)
بند، سیل گیر، سد، اب بند

block (اسم)
توده، قلنبه، سد، قطعه، کند، بلوک، جعبه قرقره، کنده، انسداد، مانع ورادع، ساختمان چهارگوش

obstacle (اسم)
مانع، محظور، سد، انسداد، گیر، مشکل، رادع، رداع، سد جلو راه، پاگیر

barrier (اسم)
مانع، حصار، سد، حائل، نرده یا مانع عبور دشمن

wall (اسم)
حصار، سد، دیوار، جدار

sluice (اسم)
انبار، سد، ابگیر، دریچه تخلیه، بند سیل گیر

rampart (اسم)
سد، بارو، استحکامات

massif (اسم)
مانع، سد، توده سنگ

stank (اسم)
سد، مخزن، استخر

stoppage (اسم)
جلوگیری، بازداشت، ایست، سد

فارسی به عربی

حوض , خندق , سد

پیشنهاد کاربران

سخن درست و سنجیده
برغ. [ ب َ / ب َ رَ / ب َ رِ] ( اِ ) بند آب. ( برهان ) . سد. ( شرفنامه منیری ) . برغ آب. بندی باشد که از چوب و خاشاک و خاک و گل در پیش آب بندند. بزغ. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( شرفنامه ) . ورغ. ( فرهنگ فارسی معین ) . ورجوع به بزغ و ورغ و وراغ و سربرغ شود :
...
[مشاهده متن کامل]

چو شمع از عشق هر دم باز خندم
به پیش چشم برغی بازبندم.
عطار ( از انجمن آرا ) .
جهان را بود برغ آب جسته
ز کشته پیش برغی باز بسته.
عطار ( از انجمن آرا ) .
|| غوک. ( آنندراج ) ( شرفنامه منیری ) . چغز. چغزه. ( شرفنامه منیری ) . شاید محرف بزغ باشد.

بنداب
سَدّ
این واژه یه نمایان اَرَبی ریشه پارسی دارد و همریشه با :
انگلیسی : shut
پارسی : شود در گُشودن ، زیرا : گُشودَن : گُ - شود - اَن
شودَن = بَستَن # گُشودن = باز کردن
گُ - ( وی - کهن ) : پیشوند گُ - در اینجا به مینش پاد ، ضد
واژه صد
معادل ابجد 94
تعداد حروف 2
تلفظ sad
نقش دستوری عدد اصلی
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: sat] ‹سد› ( ریاضی )
مختصات ( صَ. دَ. صَ ) ( ق مر. )
آواشناسی sad
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ واژه های سره
سَدّ:
١. آبگیر، آببست، آببند، بند، بنداب
٢. راەبند، راەگیر، جلوگیر، جلودار، بازدارنده؛ جداگر، جداکننده؛ مرز
٣. بستن، بند آوردن
سُدّ: ( در زبان عربی ) ابری که آفاق را بپوشد؛ غمام. ( لغتنامه دهخدا )
سد یعنی ترا
اب بند
Dam
سد یعنی بند، واگر صد باشد عدد بعد از ۹۹ است ۱۰۰. اینکه عربی هستند یا فارسی بحث جدا گانه است. لیکن در نویسه های عمومی به همین شکل معروف است. سد آب، سد راه. صد ۱۰۰. یکصد. واز برای تفکیک از هم خواننده فورا متوجه مطلب میشود.
. . .
سد
" سَهیستَن" با بُن کنونیِ " سَه" در زبانِ پارسیِ میانی - پهلوی به چمِ " به نظر آمدن، نمایان شدن" بوده است. این کارواژه در زبانِ پارسیِ کُنونی به دیسه یِ " سَهِستَن" در آمده است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

تکواژهایِ کارواژه یِ " سَهِستَن":
1 - سَه:
"سَه" از کارواژه یِ " سَهستَن"، برآمده از واژه هایِ " سَد ( پارسیِ کُهن ) ، سَند ( اوستایی ) " بوده است.
" سَد/سَند" به چمهای زیر بوده اند:
1. 1 - نمایان شدن، پدیدار شدن
2. 1 - دیده شدن
3. 1 - به نظر آمدن، به نظر رسیدن، به نظر می رسد ( که ) - ، انگار ( که ) -
نمونه:به نظر می رسد ( =انگار ) که آنها دارند کتک ( ضربه ) می زنند، ( ولی ) آنها نمی زنند.
4. 1 - جلوه کردن، به نظر رسیدن، ظاهر شدن، نمودار شدن، نمود یافتن
نمونه: ( زیاد ) بنظر نمی رسد که چه کاری توسط من انجام شده است.
5. 1 - به نظر می رسد - ، اینطور به نظر می آید - ، ( برایِ او ) انگار اینگونه است ( که ) - ، برای او باورکردنی است ( که ) -
6. 1 - پَسَند آمدن یا مورد پسند بودن، ( چیزی ) به دل نشستن، خوشایند بودن یاخوش آمدن
2 - "ستَن"
نشانه یِ مصدریِ " ستَن"
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نکته1:
چنانکه از فرتورِ زیر پیداست، mp. sahet: videtur نشاندهنده یِ این است که:
در زبانِ پارسیِ میانه واژه یِ " سَهیت" به چمِ " به نظر می رسد، به نظر می آید" بوده است.
( mp کوتاه شده یِ "پارسی میانه" است. )
نکته2:
در اوستایی واژه یِ " سَذا" به چمهایِ
1 - " ظهورِ، پدیدار شدنِ، برآمدنِ، طلوعِ تودگانِ ( =اجرامِ ) درخشانِ آسمانی"
2 - خوشآیندی ( خوش آمدن ) ، دلپسندی، خُرسندی ( رضایتمندی )
بوده است. چنانکه در یکی از فرتورهای زیر پیداست، کریستین بارتولومه واژه یِ " سَذا" را برابرِ " Aufgehen" دانسته است که در زبانِ آلمانی به چمِ " برآمدنِ ( خورشیدو. . . ) " است ولی در نبیگِ " فرهنگ واژه های اوستا" این واژه به نادرستی به چمِ " فرورونده، غروب کننده" آمده است؛به هر روی این واژه با " نمایان شدن" پیوند دارد که "برآمدَن" را به روشنی بازنمایی می کند.
نکته 3:
چنانکه روشن است، "سَند/سَد" با واژه یِ " پَسَند" در پارسی نیز همریشه هستند.
نکته 4:
واژگانِ "videri، videtur " با واژه یِ " video" همریشه هستند. ازآنجایی که واژگانِ " سَد، سَند" با " videri " و واژه یِ پارسیِ میانه یِ " سَهیت" با "videtur" هممعنا می باشند، پس به آسانی می توان برابری درخور از کارواژه یِ " سَهِستَن" برای " video ویدئو" پیدا نمود.
نکته 5:
واژگانِ " شاهد، شهید، شهود، مشهود و. . . " در زبانِ عربی از ریشه یِ " شَهِدَ" هستند که خودِ " شَهِدَ" برگرفته از واژه یِ " سَهیت" و " سهیستَن" در زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی بوده است. ( دگرگونیِ آواییِ ( س/ش ) در زبانها رواگمند ( =رایج ) بوده است. )
ولی باید بدانیم که در زبانِ پارسی نبایست واژگان بر وزنهای عربی بکار روند؛چراکه در زبانِ پارسی تکواژها فروشکافته نمی شوند ولی در عربی چنین هست.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشتها ( references ) :
1 - رویه هایِ 1395 و 1409 از نبیگِ " فرهنگِ واژه هایِ اوستا"
2 - بخشِ 1559 و 1560 از نبیگِ " فرهنگنامه یِ زبانِ ایرانیِ باستان" نوشته یِ "کریستین بارتولومه"

سدسد
سَدّ
می توان ستاک های " سَت ، شَت یا شَد " را هم پدید آورد .
سَدّ
واژه ای ایرانی - اوروپایی ست و همریشه با :
انگلیسی : shut
آلمانی : Scheid ( شَید )
پارسی : شود در گُشودن : گُ - شود - اَن
گُ - پیشوند پارسی نو و وی - در پارسی میانه به مینشِ : جُدا ، پاد ، زِد ( ضِد )
...
[مشاهده متن کامل]

شود = بَستن
- اَن : پسوند کُنندگی یا کارواژه ای ( مصدری )
سَدّ = شود = شات / shut , شَید / Scheid
واژه های بَرگرفته ی زیر در دستگاه واژه سازی اربی برساخته شده اند : مَسدود ، اِنسِداد ، . . .
می توان شودَن پارسی را باززایایی کرد یا از سِتاک سَد کارواژه ی تازه ای بَرساخت و به گنجینه ی واژگان پارسی اَفزود :
سَدویدَن یا سَدبیدَن

سنگ راه . [ س َ گ ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مجازاً حائل و مانع از چیزی . ( آنندراج ) ( از مجموعه ٔ مترادفات ص 228 ) . مزاحم . مانع. انگل . ( ناظم الاطباء ) . || متعرض راه . ( آنندراج ) .
سدیدن در برابر چیزی = مانند سد عملیدن.
ممنوع کردن
شکل درست نوشتن عدد سد ۱۰۰ چون واژه ای پارسی است
"شمارها در پارسی" ( Numbers in Persian )
یک [۰^۱۰]
دو
سه
چهار
پنج
شش
هفت
هشت
نه
ده [۱^۱۰]
بیست
سی
چهل
پنجاه
شست
هفتاد
هشتاد
نود
یک سد [۲^۱۰]
دو صد ( دوی ست )
...
[مشاهده متن کامل]

سه صد ( سی سد )
چهار صد
پنج صد ( پان صد )
شش صد
هفت صد
هشت صد
نه صد
یک هزار [۳^۱۰]
دو هزار
سه هزار
چهار هزار
پنج هزار
شش هزار
هفت هزار
هشت هزار
نه هزار
ده هزار [۴^۱۰]
یک صد هزار [۵^۱۰]
یک م یلیون [۶^۱۰]
یک بی یلیون ( یک م یلیارد ) [۹^۱۰]
یک تری یلیون [۱۲^۱۰]
یک کوادریلیون
یک کویینت یلیون
یک سکست یلیون
یک سپت یلیون
یک اوکت یلیون
یک نون یلیون
یک دس یلیون
یک اون دس یلیون
یک دوئودس یلیون
یک تره دس یلیون
یک کواتوردس یلیون
یک کویین دس یلیون
یک سکس دس یلیون
یک سپتن دس یلیون
یک اوکتودس یلیون
یک نووم دس یلیون
یک ویجینت یلیون

.
واژه ی �سد� در فرهنگ واژگان سانسکریت که خواهر زبان پارسی ست، به شکل सेतु setu و به معنای dike, نهر، بند، مانع، بند آب، سد، خندق، خاکریز، اب گذر، اب بند آمده است.
سد :[ اصطلاح تخته نرد] بستن راه حریف
در زبان ترکی برای سد های کوچک که جلوی نهرها بسته می شود، از کلمه های، " بَرَه " ، " وَریا " ، " وَریان " ، بند " و" بَت " ( که همان ترکی شده بند است ) ، استفاده می شود. در خسروشاه آذربایجان ، " وَریان
...
[مشاهده متن کامل]
" می گویند. در مناطق ترک نشین نیز معمولاً برای نامیدن سدهای بزرگ روی رودها از واژه عربی آن، ( سد ) استفاده می نمایند.

این واژه عربی است
پارس آن بند است
بند کرخه
بند منجیل
بند دز
در زبان عربی علاوه بر معانی ذکر شده
سَدّ = زولی سَدّی یعنی قالی را دار کن شروع به بنا کردن دار قالی برای بافتن بکن
برای هر سَدّی نَسجی هست
قالی که دار می کنند برای بافتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس