سحابی. [ س َ ] ( اِخ ) استرآبادی. لطفعلی بیک آذر آرد: ازجمله ارباب صلاح و اصحاب فلاح است ، مدتی سالک طریق نظم بود، آخرالامر بعد از مجاورت آستانه رضویه بتحصیل علوم و تنبیه و تهذیب اخلاق حسنه پرداخت. از اوست :
زآن رو خط مشک سود برخاست
آتش بنشست ورود برخاست.
نمود روی تو گلهای باغ را چه کنم
چو آفتاب برآمد چراغ را چه کنم.
( آتشکده آذرچ بمبئی ص 141 ).
صادقی کتابدار در مجمع الخواص نام او را آورده و از او مذمت کرده است ولی صاحب معاصر الکرام سخت او را ستوده. مؤلف الذریعه وفات او را به سال 1021 هَ. ق. نوشته. رجوع به تعلیقات آتشکده آذر چ شهیدی ص 54 و رجوع به ریاض العارفین و مجمعالفصحا ج 2 شود.سحابی. [ س َ ] ( اِخ ) نجفی. مؤلف مرآت الخیال آرد: مولانا سحابی نجفی ، محقق و صاحب حال بود و در مطاوی چهار مصراع رباعی هزاران معانی بلند و مطلب ارجمند ودیعت نهاده و از نعمت خانه معنی بهره تمام به گرسنه چشمان روشن پیرای بینش ( ؟ ) رسانیده به وقت موعود سر در پرده اختفا کشیده و رباعی عناصر اربعه اش از صدمه پنجه اجل مصرع مصرع بل حرف حرف از هم ریخت. اصلش از خاک پاک نجف است و تا آخر عمر از آن خطه متبرکه عزم خروج نکرد و معاصر شیخ ظهوری و شیخ فیضی فیاضی بود. از جمله رباعیات او است :
هر کس بدرون خویشتن ره دارد
در چشم شه و گدا گذرگه دارد
دریا خود و غواض خود و گوهر خود
هان غوری کن که این سخن ته دارد.
( از مرآت الخیال ص 83 و 84 ).