ساوالان
فرهنگ اسم ها
معنی: نام دهی در صوفیان شبستر، سبلان، ( اَعلام ) ) ( = سبلان ) رشته کوه آتشفشانی، در شمال غربی ایران، در استانهای اردبیل و آذربایجان شرقی، بلندترین قله اش متر ارتفاع دارد، دارای چشمه های آب گرم و سرد فراوان
برچسب ها: اسم، اسم با س، اسم پسر، اسم دختر، اسم ترکی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
�ساوالان� همان نام بومی و قدیمی کوه سبلان است که در استان اردبیل قرار دارد.
در زبان ترکی آذربایجانی، واژه معمولاً این طور معنا می شود:
ساو → پیام، خبر یا سخن
- لان → پسوند مکان یا صاحب بودن
... [مشاهده متن کامل]
در نتیجه �ساوالان� را می توان �جای پیام� یا �جایگاه سخن� ترجمه کرد.
در باورهای محلی، این نام به داستان هایی برمی گردد که می گویند پیامبری ( بعضی روایات حضرت عیسی یا حتی پیامبران دیگر ) در دامنه یا قله این کوه با مردم سخن گفته یا در آنجا عبادت کرده است.
در زبان ترکی آذربایجانی، واژه معمولاً این طور معنا می شود:
ساو → پیام، خبر یا سخن
- لان → پسوند مکان یا صاحب بودن
... [مشاهده متن کامل]
در نتیجه �ساوالان� را می توان �جای پیام� یا �جایگاه سخن� ترجمه کرد.
در باورهای محلی، این نام به داستان هایی برمی گردد که می گویند پیامبری ( بعضی روایات حضرت عیسی یا حتی پیامبران دیگر ) در دامنه یا قله این کوه با مردم سخن گفته یا در آنجا عبادت کرده است.
ادعاهای کلی و مبهم نیازمند بررسی علمی و منابع معتبر تاریخی، زبان شناسی و مردم شناسی است. در ادامه، با استناد به منابع شناخته شده و علمی، نکاتی مهم برای رد این ادعاها می آورم:
- - -
۱. ادعای �قاپیدن� واژگان یا فرهنگ از ترک ها و �از ماست زدند� کردن آن ها
... [مشاهده متن کامل]
واقعیت:
زبان و فرهنگ در طول تاریخ، به ویژه در مناطق چندقومیتی و چندزبانه مانند ایران و آسیای میانه، همیشه تعامل و تبادل داشته اند. این تبادل دوطرفه بوده، نه یک طرفه و مطلقاً دزدیدن یا �قاپیدن�.
برای مثال، بسیاری از واژگان فارسی و اوستایی با ریشه های مشترک در زبان های هندواروپایی وجود دارند که در زبان های ترکی هم به شکل تغییر یافته وارد شده اند.
منابع زبان شناسی معتبر مانند Oxford Handbook of Iranian Languages، Encyclopedia Iranica و آثار استادانی چون دیویی ( Dewey ) ، کریستنسن ( Christensen ) ، و جانسون ( Johnson ) بر تبادل زبانی تأکید دارند، نه دزدیدن صرف.
- - -
۲. نقش زبان ترکی در منطقه و تاریخ ایران
زبان ترکی از قرن ها پیش در مناطق مختلف ایران و قفقاز حضور داشته و فرهنگ و زبان های همسایه را تأثیر داده و تأثیر پذیرفته است.
اما هیچ منبع علمی معتبری وجود ندارد که اثبات کند همه واژگان یا عناصر فرهنگی، صرفاً از ترکی آمده و سپس �دزدیده� شده اند یا برعکس.
- - -
۳. استفاده نادرست از �از ماست زدند�
عبارت �از ماست زدند� یک اصطلاح عامیانه است که معمولاً به نسبت به مصادره یا جعل نسبت می دهند، اما این بیان در بحث های علمی و زبان شناسی جایی ندارد.
علمی بودن پژوهش ها و شواهد زبانی باید ملاک باشد، نه ادبیات احساسی و کلیشه ای.
- - -
۴. منابع معتبر برای مطالعه
Encyclopedia Iranica ( موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو )
The Turkic Languages ( ed. Lars Johanson and �va �gnes Csat� )
Cambridge History of Iran, Vol. 5
آثار استادان زبان شناس ایرانی و خارجی مثل محمد معین، احمد تفضلی و هلموت راث
منابع پژوهشی آکادمیک درباره تاریخ زبان و فرهنگ ایران و ترک ها
- - -
جمع بندی
فرهنگ ها و زبان ها در هم تنیده اند و هیچ کس نمی تواند ادعا کند همه چیز متعلق به یک گروه خاص است.
نسبت دادن یک طرفه همه واژگان یا فرهنگ به ترک ها یا بالعکس، از دیدگاه علمی غیرقابل قبول است و بیشتر ناشی از احساسات قومی و سیاسی است.
بهتر است با منطق و منابع علمی پیش رفت و از کلی گویی و تعمیم های نادرست پرهیز کرد.
- - -
- - -
۱. ادعای �قاپیدن� واژگان یا فرهنگ از ترک ها و �از ماست زدند� کردن آن ها
... [مشاهده متن کامل]
واقعیت:
زبان و فرهنگ در طول تاریخ، به ویژه در مناطق چندقومیتی و چندزبانه مانند ایران و آسیای میانه، همیشه تعامل و تبادل داشته اند. این تبادل دوطرفه بوده، نه یک طرفه و مطلقاً دزدیدن یا �قاپیدن�.
برای مثال، بسیاری از واژگان فارسی و اوستایی با ریشه های مشترک در زبان های هندواروپایی وجود دارند که در زبان های ترکی هم به شکل تغییر یافته وارد شده اند.
منابع زبان شناسی معتبر مانند Oxford Handbook of Iranian Languages، Encyclopedia Iranica و آثار استادانی چون دیویی ( Dewey ) ، کریستنسن ( Christensen ) ، و جانسون ( Johnson ) بر تبادل زبانی تأکید دارند، نه دزدیدن صرف.
- - -
۲. نقش زبان ترکی در منطقه و تاریخ ایران
زبان ترکی از قرن ها پیش در مناطق مختلف ایران و قفقاز حضور داشته و فرهنگ و زبان های همسایه را تأثیر داده و تأثیر پذیرفته است.
اما هیچ منبع علمی معتبری وجود ندارد که اثبات کند همه واژگان یا عناصر فرهنگی، صرفاً از ترکی آمده و سپس �دزدیده� شده اند یا برعکس.
- - -
۳. استفاده نادرست از �از ماست زدند�
عبارت �از ماست زدند� یک اصطلاح عامیانه است که معمولاً به نسبت به مصادره یا جعل نسبت می دهند، اما این بیان در بحث های علمی و زبان شناسی جایی ندارد.
علمی بودن پژوهش ها و شواهد زبانی باید ملاک باشد، نه ادبیات احساسی و کلیشه ای.
- - -
۴. منابع معتبر برای مطالعه
Encyclopedia Iranica ( موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو )
آثار استادان زبان شناس ایرانی و خارجی مثل محمد معین، احمد تفضلی و هلموت راث
منابع پژوهشی آکادمیک درباره تاریخ زبان و فرهنگ ایران و ترک ها
- - -
جمع بندی
فرهنگ ها و زبان ها در هم تنیده اند و هیچ کس نمی تواند ادعا کند همه چیز متعلق به یک گروه خاص است.
نسبت دادن یک طرفه همه واژگان یا فرهنگ به ترک ها یا بالعکس، از دیدگاه علمی غیرقابل قبول است و بیشتر ناشی از احساسات قومی و سیاسی است.
بهتر است با منطق و منابع علمی پیش رفت و از کلی گویی و تعمیم های نادرست پرهیز کرد.
- - -
وقتی میگیم
پهلوی تاریخ تخیلی
و بددن تورک رو متصور بود
به همراه انگلیس
یعنی این
پاک کردن نام های تورکی
نفرت افزایی از نام تورک
پهلوی تاریخ تخیلی
و بددن تورک رو متصور بود
به همراه انگلیس
یعنی این
پاک کردن نام های تورکی
نفرت افزایی از نام تورک
۱. ساختار واژه
در ترکی آذربایجانی، �ساوآلان� به احتمال زیاد از دو بخش تشکیل شده:
ساو / ساوُ ( Sav )
آلان ( Alan )
- - -
۲. معنی اجزاء
�ساو�
در ترکی قدیم و آذربایجانی چند معنی برای �ساو� وجود داره:
... [مشاهده متن کامل]
Sav = خبر، پیام ( در ترکی باستان )
Sav = مرطوبی، نَم ( در بعضی گویش ها )
در برخی متون قدیمی �ساو� به معنی آبگیر یا محل آب دار هم اومده ( به ویژه در مناطق کوهستانی ) .
�آلان�
در ترکی معنی �آلان� خیلی مشخص تره:
�آلان� = دشت، جلگه، محوطه باز
از فعل �آلماق� ( گرفتن ) هم اومده که به صورت اسم مکان به معنی �محلی که گرفته شده / باز شده� استفاده میشه.
در ترکی آذربایجانی، �ساوآلان� به احتمال زیاد از دو بخش تشکیل شده:
ساو / ساوُ ( Sav )
آلان ( Alan )
- - -
۲. معنی اجزاء
�ساو�
در ترکی قدیم و آذربایجانی چند معنی برای �ساو� وجود داره:
... [مشاهده متن کامل]
Sav = خبر، پیام ( در ترکی باستان )
Sav = مرطوبی، نَم ( در بعضی گویش ها )
در برخی متون قدیمی �ساو� به معنی آبگیر یا محل آب دار هم اومده ( به ویژه در مناطق کوهستانی ) .
�آلان�
در ترکی معنی �آلان� خیلی مشخص تره:
�آلان� = دشت، جلگه، محوطه باز
از فعل �آلماق� ( گرفتن ) هم اومده که به صورت اسم مکان به معنی �محلی که گرفته شده / باز شده� استفاده میشه.
از تورک هر چی دیدن
قاپیدن
برچسب ( از ماست )
روش
چسبوندند و چاپیدن
قاپیدن
برچسب ( از ماست )
روش
چسبوندند و چاپیدن
هر چی در تورک دید
قاپید
روش برچسب از ماست زد و چاپید
قاپید
روش برچسب از ماست زد و چاپید
استاد پاکدامن
ان رو معنی کردی
ساو هم معنی کردی
آلان رو معنی نکردی
چی شد اون آلش رو بیخیال شدی
بس نیس تخیلات ؟
هر چی در تورک دیدین
قاپیدین
روش از ماست زدین
چاپیدین
بسه عزیزان بسه
ان رو معنی کردی
ساو هم معنی کردی
آلان رو معنی نکردی
چی شد اون آلش رو بیخیال شدی
بس نیس تخیلات ؟
هر چی در تورک دیدین
قاپیدین
روش از ماست زدین
چاپیدین
بسه عزیزان بسه
ساو در زبان پهلوی و در شاهنامه به معنی نه باج و خراج است و ساوال به معنی پشته ( مانند پشته بزرگ باج و خراج در ایران بزرگ پیش از اسلام ) و ان نشانه جمع است. ساوالان یعنی کوهستان، پشته ها، و تا آنجا که من
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
آذری می دانم در تورکی به صدا سَس می گویند نه ساو! حالا وحی چیز دیگری است ولی این وحی و پیام به که رسیده، پرسش دیگری است!!! نام کوهستان سهند که معرب سَگَند است و به معنی کوهی که در آن گویی سگی نهفته است و سگ نماد نستوهی و پایداری است، نیز به زبان پهلوی است. نام رودهای زررینه و سیمینه و آراز ( آ: خوب، پُر و راز: راز و رمز ) و سیاهکوه و اَورین کوه ( اَور: اَبر در زبان پهلوی، و اَورین: ابری ) نیز به زبان پهلوی هستند. برخی نام تورکی شده بزقوش را تورکی می دانند ولی با توجه به پهلوی بودن نام بیشتر شهرهای بزرگ و تاریخی آذربایجان ( معرّب یا عربی شده به صورت آذربایجان ) که پیش از یورش اعراب آدورپایگان ( آدور: آتش و نام یک شهر در جمهوری آذربایجان؛ و پایَگ: پایه، سرزمین آتشگاهان ) و حتی نام بیشتر اندام های بدن به زبان پهلوی هستند، از این رو بزگوش ( گوش بُز ) درستتر به گمان می رسد. واقعیت این است که حمله صحرانشینان عرب و استیلای آنان به مدت چند سده و سپس از میان رفتن توان اداری آنان به دست بیابانگردان مغول چنگیزی و تیموری برای چند سده دیگر تاریخ و فرهنگ ایرانیان را آسیب زده است و این آسیب دیدگی تا به امروز در نبود پژوهش و رسانه و اراده سیاسی کشوری بهبود نیافته و به ناآگاهی از خود خویشتن و کیستی خود رسیده است آنچنان که پاره ای از هم میهنان خود و دیگران را برای بیگانگانی قربانی می کنند که نیاکانشان را به خاک و خون کشیده اند و داشته و نداشته های آنان را به یغما برده اند. نمونه ای از این سردرگمی ما ایرانیان ستایش چنگیزخان و تیمورخان است که شوربختانه برخی مردم آذربایجان خود را به آنان می چسبانند و در این راه تاریخ و دلاورمردی چون بابک خررمدین را به بای بیک دگرگون می کنند و نمی دانند که خررم و دین واژگان پهلوی هستند و پهلوی زبان آریاییانی است که نظامی گنجوی در سالهای پس از استیلای اعراب و تورکان کوشش بر یادآوری تاریخ آریایی به مردم آذربایجان دارد و همین گونه خاقانی. واقعیت این است که مردم آذربایجان به گواهی ویژگی های نژادی، نام های اندام های بدنشان، و تاریخ و فرهنگ و جشن هایشان و به گواهی نام های شهرها و روستاها و کوهها و دشت ها و رودهایشان آریایی تبار می باشند و زبانشان از یورش اعراب و بی درنگ تورکان چنگیزی و تیموری آسیب دیده است همچنان که زبان پارسی فارسی شده است ( برای دانش بیشتر به توضیحات درباره واژه آذربایجان و آذری توجه بفرمایید ) . همه می دانیم که نام پیشین بندر عباس بندر گمبرون بوده است و گروهی این واژه پهلوی را واژه بیگانه پرتغالی می دانند حال آن که گَمب در زبان پهلوی همان به اندازه بسنده و کافی ژرف برای کشتیرانی و رُون به معنای سو و جهت است و گمبرون بندری با ژرفای کافی برای توقف کشتی ها است و نامی پهلوی اشکانی است. همچنان که تهران و شمیران در اصل تهرُون و شمیرُون هستند و به معنای سوی گرمی و سوی سردی می باشند و واژگان پهلوی اشکانی هستند. وقتی ما این چنین آسیب دیده ایم، باید بیشتر بکوشیم. دانشجویان و استادان زبان پهلوی و فارسی باید کوشاتر باشند بویژه آنان که در جاهایی زندگی می کنند که می توانند بیشتر روشنگری نمایند. نوشتن آزادی به صورت یازادی با حروف پس از استیلای بیگانگان، نباید جدایی ماد کورد با پارس و پارت را به بار بیاورد و مردم نیز بهتر است بیشتر بخوانند و "آزادانه" بیندیشند و خرَد را نه به خرافات و نه به تعصبات ناآگاهانه بفروشند. من خود فکر می کردم بیراق یا بایراق واژه تورکی است به معنی پرچم! ولی این نام با املای بِیرَگ کیلومترها دورتر در سیستان و بلوچستان و با همان معنای پرچم برای نامیدن یک بلندی به کار گرفته شده است و یک واژه پهلوی است. معرّب واژه پهلوی آدوریک ( آذری به زبان کنونی ) به صورت اَل - آذریک در یمن برای نامیدن شهری به کار رفته است. پس باید خودمان را بشناسیم و بیشتر بخوانیم و آزاداندیشانه بیشتر پژوهش نماییم و یافته هایمان را بیشتر و بیشتر در دسترس هم بگذاریم و خواننده خود با خواندن دلایل پشت یک یافته و نظر به نتیجه برسد. او حق دارد آزادانه یافته ها را نپذیرد و این خویشکاری و هَرگ ( وظیفه ) هم میهن ایرانی اوست که بیشتر و بیشتر بکوشد تا دلایل بهتر و بیشتری ارایه نماید. این کار به سود یکپارچگی کشور تاریخی همه ما و به سود همه ایرانشهریان است و پیوندهای تاریخی و فرهنگی ما را استوارتر می سازد. چرا صدام کورد باید به جنگ قادسیه و کشتار ایرانیان به دست اعراب سرفراز باشد؟؟؟!!! چرا ایرانشهریان ایران و عراق ( آراگ: سرزمین آسیاب، ایرَک: ایران کوچک ) باید هشت سال همدیگر را می کشتند؟ چرا ایرانشهری تورک زبان و کورد زبان در تورکیه امروزی باید ناآشنا باشند و سال ها به جان هم بیفتند؟ چرا ایرانشهری پاکستانی و افغانستانی باید برادرکشی کنند؟ چرا ایرانشهریان ارمنستان و جمهوری آذربایجان باید هر چند سال به جان هم می افتادند؟ چرا یک آذری باید خود را تورک بداند و به چنگیز خان افتخار کند؟ چرا؟ چرا؟ و چرا؟
بس کنید این دروغ را
آذربایجان تاج سر است ولی زرتشت هرگز زاده آنجا نبوده
۹۰درصد نام های اوستا از جمله سغد و باختر و. . . در شرق ایران فرهنگی هستند چطور ممکنه زرتشت زاده غرب ایران باشه؟
زرتشت به احتمال ۹۹درصد زاده شرق ایران بوده سیستان و بلخ ( بیشتر بلخ ) گزینه های زادگاه او هستند.
آذربایجان تاج سر است ولی زرتشت هرگز زاده آنجا نبوده
۹۰درصد نام های اوستا از جمله سغد و باختر و. . . در شرق ایران فرهنگی هستند چطور ممکنه زرتشت زاده غرب ایران باشه؟
زرتشت به احتمال ۹۹درصد زاده شرق ایران بوده سیستان و بلخ ( بیشتر بلخ ) گزینه های زادگاه او هستند.
ساوالان واژه ای تورکی است که از دو بخش ساو به چم وحی و سخن و آلان بچم گیرنده درست شده و با هم به چم گیرنده وحی است از آنجا که زرتشت در اردبیل زاده شده و 30 سال در ساوالان نیایش کرده بدین نام نامیده شده است
سبلان =ساوالان =سهولان =سەهۆڵان
سهول = یخ در زبان کردی
کوتاه و مفید
چیزی کە عیان است چە لازم بە بیان است
سهول = یخ در زبان کردی
کوتاه و مفید
چیزی کە عیان است چە لازم بە بیان است
ساولان= سهولان= سهول ان
سهول= یخ
سهول= یخ
در مورد مکان تولّد زرتشت در مطابقت با معتبرترین منابع و مراجع تاریخی، هیچ اتّفاق نظر قطعی وجود ندارد. ولی بر طبق همان منابع و مراجع معتبر، بیشتر احتمال داده میشود که محل توّلد زرتشت در شمال شرق ایران بزرگ
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
بوده است. منظور از ایران بزرگ، ایرانی ست با قلمروی ورای مرزهای امروزی آن که شامل تاجیکستان و بخش اعظم کشور افغانستان نیز میشده است.
ساو ( پیام ، نامه ، صدا ) به همرا آلان ( دریافت کننده ) در زبان ترکی ، مثلا شما به رسول اکرم میگی پیامبر مشکلی نداره ما ترکا به پیامبر میگیم ساوالان خار داره؟ به راسی اینا کلن زبون نفهمن ، هندی از کجا اومده اینجا اسم گذاری کرده ، اها فهمیدیم یه کلمه هم ندارین همش هندیه ؛ )
درود
در پاسخ به کاربر بالا:
کسی ترکها و درواقع مردم آذربایگان را "غریبه های مهاجر" ندانسته، آری ایران، میهن هزاران ساله همه ایرانیان ازجمله مردم آذربایگان است.
ولی اگر منظور شما، پیشینه ی هزاران ساله ی زبان ترکی در آذربایگان باشد باید برای این داوش و ادعای خود دلیل علمی و تاریخی بیاورید، باید برای این سخن خود از سنگنبشته های هزاران ساله، کتابها و گفته های تاریخنگارانی از روزگارانِ کهن گواهِ روشن بیاورید.
... [مشاهده متن کامل]
کدام سنگنوشته به ترکی در آذربایگان بوده؟ ( زبان ترکی تنها یک سنگنبشته دارد آن هم در مغولستان! )
کدام تاریخنگار، چه پیش از زایش مسیح چه پس از آن ( مگر در این سه چهار سده گذشته! ) ، زبان مردم آذربایگان را ترکی گزارش کرده؟
استرابو جغرافیدان یونانی سده یکمِ پیش از زایش در کتاب خود ( جغرافیا ) ، سخن جغرافیدان دو سده پیش از خودش ( اراتوستن ) را اینگونه بازگو می کند:
"سرزمین آریانا ( ایران ) افزون بر این، فراگیرنده ی بخشهایی از سرزمین پارس و ماد و همچنین بلخیان ( باختریها ) و سغدیها در شمال می باشد، زیرا این مردمان با اندکی تفاوت، با یک زبان سخن می رانند. "
در این کتاب، استرابو با اینکه به نوع زبان اشاره نکرده ولی از نشانه ها، نوع زبان به روشنی نمایان می شود به گونه ای که افزون بر همخانواده قرار دادن زبان بلخیان و سغدیان با دیگر مردم آریانا، از ماد ( آتورپاتکان=آذربایگان ) هم نام می برد و می گوید که زبانشان تفاوت و دگرش چندانی با دیگر باشندگان آریانا ندارد.
همگی تاریخنویسان ایرانی و ناایرانی پس از اسلام تا دوره صفوی نیز زبان مردم آذربایگان را فارسی، پهلوی و آذری معرفی کرده اند که درواقع سخن از یک زبانِ ایرانی می کنند.
-
درباره ادعایتان در مورد زبان اوستا،
مگر قرآن به زبان عربی باقی نمانده؟ یا چه کسی گفته که انجیلی به زبان عبری نیست؟
نویسنده هیچ یک از انجیلهای چهارگانه، خودِ حضرت عیسی نیست و اینگونه که گفته شده ایشان کتابش را همراه خود به آسمان برد، کهنترین انجیلهایی هم که در دست است ده ها سال بعد بدست شاگردانِ شاگردان او به زبان عبری ( گویشی از آرامی ) مانند انجیل متی وهمچنین به زبان یونانی نوشته شده که برخی، آنها را برگردان از انجیل عبری می دانند که همین گفته به خِرَد نزدیکتر است، اینکه پس از آن و در دوره های بعدی چندان انجیلی به زبان آرامی و عبری نوشته نشده دلیلی ندارد جز نابودی زبانهای آرامی و عبری به دنبال تازش زبان عربی درخاورمیانه و ادامه زیست مسیحیت در روم و اروپای یونانی و لاتین زبان.
ولی ترکزبانان که به گفته شما، این همه در ایران هستند چرا نباید اوستایی به زبان ترکی از خود به یادگار گذاشته باشند؟ یا یک نوشتار یا دستکم جمله ای به ترکی مربوط به آیین زرتشتی، اصلا چه کسی ترک زرتشتی دیده؟
نه تنها اوستا که هیچ کتاب یا حتا بیت شعری به ترکی پیش از صفوی در آذربایگان نداریم ولی نمونه های نسبتا فراوانی از ادبیات پهلوی در آذربایگان در دست است مانند سروده های شیخ صفی الدین اردبیلی، همام تبریزی، بابافرج تبریزی، کتاب روحی انارجانی ( همزمان با صفوی ) و . . .
آری، مردم آذربایگان همچنان همان مردمان اصیل ایرانی با پیشینه هزاران ساله اند.
در پاسخ به کاربر بالا:
کسی ترکها و درواقع مردم آذربایگان را "غریبه های مهاجر" ندانسته، آری ایران، میهن هزاران ساله همه ایرانیان ازجمله مردم آذربایگان است.
ولی اگر منظور شما، پیشینه ی هزاران ساله ی زبان ترکی در آذربایگان باشد باید برای این داوش و ادعای خود دلیل علمی و تاریخی بیاورید، باید برای این سخن خود از سنگنبشته های هزاران ساله، کتابها و گفته های تاریخنگارانی از روزگارانِ کهن گواهِ روشن بیاورید.
... [مشاهده متن کامل]
کدام سنگنوشته به ترکی در آذربایگان بوده؟ ( زبان ترکی تنها یک سنگنبشته دارد آن هم در مغولستان! )
کدام تاریخنگار، چه پیش از زایش مسیح چه پس از آن ( مگر در این سه چهار سده گذشته! ) ، زبان مردم آذربایگان را ترکی گزارش کرده؟
استرابو جغرافیدان یونانی سده یکمِ پیش از زایش در کتاب خود ( جغرافیا ) ، سخن جغرافیدان دو سده پیش از خودش ( اراتوستن ) را اینگونه بازگو می کند:
"سرزمین آریانا ( ایران ) افزون بر این، فراگیرنده ی بخشهایی از سرزمین پارس و ماد و همچنین بلخیان ( باختریها ) و سغدیها در شمال می باشد، زیرا این مردمان با اندکی تفاوت، با یک زبان سخن می رانند. "
در این کتاب، استرابو با اینکه به نوع زبان اشاره نکرده ولی از نشانه ها، نوع زبان به روشنی نمایان می شود به گونه ای که افزون بر همخانواده قرار دادن زبان بلخیان و سغدیان با دیگر مردم آریانا، از ماد ( آتورپاتکان=آذربایگان ) هم نام می برد و می گوید که زبانشان تفاوت و دگرش چندانی با دیگر باشندگان آریانا ندارد.
همگی تاریخنویسان ایرانی و ناایرانی پس از اسلام تا دوره صفوی نیز زبان مردم آذربایگان را فارسی، پهلوی و آذری معرفی کرده اند که درواقع سخن از یک زبانِ ایرانی می کنند.
-
درباره ادعایتان در مورد زبان اوستا،
مگر قرآن به زبان عربی باقی نمانده؟ یا چه کسی گفته که انجیلی به زبان عبری نیست؟
نویسنده هیچ یک از انجیلهای چهارگانه، خودِ حضرت عیسی نیست و اینگونه که گفته شده ایشان کتابش را همراه خود به آسمان برد، کهنترین انجیلهایی هم که در دست است ده ها سال بعد بدست شاگردانِ شاگردان او به زبان عبری ( گویشی از آرامی ) مانند انجیل متی وهمچنین به زبان یونانی نوشته شده که برخی، آنها را برگردان از انجیل عبری می دانند که همین گفته به خِرَد نزدیکتر است، اینکه پس از آن و در دوره های بعدی چندان انجیلی به زبان آرامی و عبری نوشته نشده دلیلی ندارد جز نابودی زبانهای آرامی و عبری به دنبال تازش زبان عربی درخاورمیانه و ادامه زیست مسیحیت در روم و اروپای یونانی و لاتین زبان.
ولی ترکزبانان که به گفته شما، این همه در ایران هستند چرا نباید اوستایی به زبان ترکی از خود به یادگار گذاشته باشند؟ یا یک نوشتار یا دستکم جمله ای به ترکی مربوط به آیین زرتشتی، اصلا چه کسی ترک زرتشتی دیده؟
نه تنها اوستا که هیچ کتاب یا حتا بیت شعری به ترکی پیش از صفوی در آذربایگان نداریم ولی نمونه های نسبتا فراوانی از ادبیات پهلوی در آذربایگان در دست است مانند سروده های شیخ صفی الدین اردبیلی، همام تبریزی، بابافرج تبریزی، کتاب روحی انارجانی ( همزمان با صفوی ) و . . .
آری، مردم آذربایگان همچنان همان مردمان اصیل ایرانی با پیشینه هزاران ساله اند.
چندتایی از دوستان معتقدند که حضرت زرتشت ارتباطی با ترک ها ندارد وگرنه اوستا باید به ترکی هم وجود داشت و از این رو نتیجه گرفتند ساوالان ریشه ترکی ندارد. این حرف درست نیست چرا که ترک ها بر خلاف شما که آن
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
ها را غریبه های مهاجر می دانید ایران را وطن هزاران ساله ی خود می دانند. درباره ی زبان اوستا هم فقط یک نکته بگویم. کافی است همین الان به ایران نگاه کنید و ببینید که این همه ترک در ایران زندگی می کنند اما قرآن مجید به ترجمه فارسی نوشته می شود! حضرت عیسی هم از قوم یهود و زبانش عبری بود اما هیچ کتابی به زبان عبری از او باقی نمانده!
درود ُ سپاس
برخی در اینجا می گویند ساو در ترکی یعنی صدا، وحی یا پیام خداوندی و ساوالان هم یعنی گیرنده وحی.
جدای از اینکه آیا واقعا واژه ای به نام ساو با آن درونمایه در ترکی بوده یا نه، این وحی و پیام خداوندی بر چه کسی فرود می آمده؟ درینباره نام زرتشت در برخی بنمایه ها آمده، بنده درباره درست یا نادرست بودن این گفته، داوش و ادعایی ندارم ولی گیریم همه این سخنان درست باشد نکته اینجاست که کتاب زرتشت یعنی اوستا به چه زبانیست؟زبان این کتاب را زبان اوستایی می نامند که شاخه ای از زبانهای هندوایرانی و همخانواده با پارسی باستان و سانسکریت است.
... [مشاهده متن کامل]
این زبان هیچ پیوندی با ترکی و دیگر زبانهای آلتایی ندارد.
آیا می توان پنداشت که در زمان زرتشتِ پیامبر، مردم آذربایگان ترکزبان بوده ولی پیامبری بر آنها آمده و کتابی برایشان آورده با زبانی بیگانه که فهم و دریافتی از آن نداشتند؟! این ترکزبانها تنها کاری که توانستند در برابر این لطف الهی بکنند این بود که نام آن کوه را ساوالان یعنی گیرنده وحی بگذارند!!! اینکه با حکمت خداوندی و خرد بشری سازگار نیست!
تاکنون کسی ترک زرتشتی ندیده و در تاریخ نیز از چنین چیزی نشانی نیست ولی از کسی مانند بهمنیار بن مرزبانِ زرتشتی ( به نام ایرانیش نگاه کنید ) که از مردم آذربایگان بود می توان نام برد که پس از سرافراز شدن به شاگردی پورسینا، اسلام آورد.
پس این معنای عوام پسندانه گیرنده وحی دارای پادگویی و تناقض است و بیگمان درست نیست.
ولی به هر حال اگر دیدمان و نظریه برانگیختگی زرتشت در آذربایگان درست باشد خود نشانه دیگری ست در کنار نشانه های فراوان دیگر که ثابت می کند مردم آذربایگان ایرانی تبار بوده و زبانشان نیز شاخه ای از زبانهای ایرانی بوده است که در چند سده گذشته به ترکی دگرگون شده.
پس به ناچار باید ریشه چنین نامهایی مانند سبلان یا ساوالان را که پیشینه دستکم هزار ساله در بنمایه ها دارد درزبانهای بومی و گذشته آذربایگان جستجو کرد که از همه نزدیکتر زبانهای تاتی و تالشی است.
برخی در اینجا می گویند ساو در ترکی یعنی صدا، وحی یا پیام خداوندی و ساوالان هم یعنی گیرنده وحی.
جدای از اینکه آیا واقعا واژه ای به نام ساو با آن درونمایه در ترکی بوده یا نه، این وحی و پیام خداوندی بر چه کسی فرود می آمده؟ درینباره نام زرتشت در برخی بنمایه ها آمده، بنده درباره درست یا نادرست بودن این گفته، داوش و ادعایی ندارم ولی گیریم همه این سخنان درست باشد نکته اینجاست که کتاب زرتشت یعنی اوستا به چه زبانیست؟زبان این کتاب را زبان اوستایی می نامند که شاخه ای از زبانهای هندوایرانی و همخانواده با پارسی باستان و سانسکریت است.
... [مشاهده متن کامل]
این زبان هیچ پیوندی با ترکی و دیگر زبانهای آلتایی ندارد.
آیا می توان پنداشت که در زمان زرتشتِ پیامبر، مردم آذربایگان ترکزبان بوده ولی پیامبری بر آنها آمده و کتابی برایشان آورده با زبانی بیگانه که فهم و دریافتی از آن نداشتند؟! این ترکزبانها تنها کاری که توانستند در برابر این لطف الهی بکنند این بود که نام آن کوه را ساوالان یعنی گیرنده وحی بگذارند!!! اینکه با حکمت خداوندی و خرد بشری سازگار نیست!
تاکنون کسی ترک زرتشتی ندیده و در تاریخ نیز از چنین چیزی نشانی نیست ولی از کسی مانند بهمنیار بن مرزبانِ زرتشتی ( به نام ایرانیش نگاه کنید ) که از مردم آذربایگان بود می توان نام برد که پس از سرافراز شدن به شاگردی پورسینا، اسلام آورد.
پس این معنای عوام پسندانه گیرنده وحی دارای پادگویی و تناقض است و بیگمان درست نیست.
ولی به هر حال اگر دیدمان و نظریه برانگیختگی زرتشت در آذربایگان درست باشد خود نشانه دیگری ست در کنار نشانه های فراوان دیگر که ثابت می کند مردم آذربایگان ایرانی تبار بوده و زبانشان نیز شاخه ای از زبانهای ایرانی بوده است که در چند سده گذشته به ترکی دگرگون شده.
پس به ناچار باید ریشه چنین نامهایی مانند سبلان یا ساوالان را که پیشینه دستکم هزار ساله در بنمایه ها دارد درزبانهای بومی و گذشته آذربایگان جستجو کرد که از همه نزدیکتر زبانهای تاتی و تالشی است.
منطقه اقامتگاه تالش ها بوده و هست. هرچند متاسفانه تالش ها قدر زبان و قومیت و زمینهاشونو نمی دونم و به راحتی جلوی ترکها عقب نشینی میکنن، ولی خب این موضوع بحث دیگه ایه. نامگذاری ترکها در ۹۹ درصد مواقع بر روی مناطق، رودها و کوهها و . . . عبارتست از قره یه چیزی و هر آنچه غیر از این به جرات ریشه غیر ترکی داره. قدمت این نام بیش از تاریخ مهاجرت اقوام ترک به داخل اون منطقه هست که البته نامگذاری حتی نیاز به سکونت حداقل ۱۰۰ ساله در منطقه مورد نظر داره.
... [مشاهده متن کامل]
پس ترکی بودن ریشه به کلی رده. ا
بحثی در این زمینه نیست.
حالا اینکه پانترکهای نادان دنبال جعل هستن ریشه در شکست خوردن اجدادشون در این منطقه و سرکوبشون داره. کینه ای در دلشون شکل گرفته و بدلیل ضعف در جنگ، می خوان به این شیوه پیشروی کنند. تلاش خوبی هم میکنن ولی خب تاریخ منطقه طارم و گیلان و آستارا و تالش و خلخال و نمین و کردستان متاسفانه باعث غرض ورزیشون میشه و تعصبی حرف میزنن.
انتظار نداشتن اینقدر زود دم خروسشون بزنه بیرون.
موفق باشید عزیزان پانترک. ولی نوادگان کسایی که اجدادتون رو ترکوندن زنده ان و گورتون تو ییلاقات تالش کنده شده آمادست.
خوشبختانه آران هم خوب جهت گیری کرده. فک نمیکنم خیلی فاصله زیادی با شروع درگیری کرد و تالش و گیلک و ارامنه و آذری و اون دسته از ترکهای وطن دوست با شما مونده باشه. به امید شروع هرچه سریعتر.
... [مشاهده متن کامل]
پس ترکی بودن ریشه به کلی رده. ا
بحثی در این زمینه نیست.
حالا اینکه پانترکهای نادان دنبال جعل هستن ریشه در شکست خوردن اجدادشون در این منطقه و سرکوبشون داره. کینه ای در دلشون شکل گرفته و بدلیل ضعف در جنگ، می خوان به این شیوه پیشروی کنند. تلاش خوبی هم میکنن ولی خب تاریخ منطقه طارم و گیلان و آستارا و تالش و خلخال و نمین و کردستان متاسفانه باعث غرض ورزیشون میشه و تعصبی حرف میزنن.
انتظار نداشتن اینقدر زود دم خروسشون بزنه بیرون.
موفق باشید عزیزان پانترک. ولی نوادگان کسایی که اجدادتون رو ترکوندن زنده ان و گورتون تو ییلاقات تالش کنده شده آمادست.
خوشبختانه آران هم خوب جهت گیری کرده. فک نمیکنم خیلی فاصله زیادی با شروع درگیری کرد و تالش و گیلک و ارامنه و آذری و اون دسته از ترکهای وطن دوست با شما مونده باشه. به امید شروع هرچه سریعتر.
شایدنباید در واژه شنایی ریشه ساوالان سخت گرفت. سو در زبان آذری یعنی آب و ( اولان ) یعنی بودن . ترکیب میشه جایی که آب است.
کرد ادم کش همه جا رو میخاد ب اسم خودش بزنه تو اول برو خیانت تو جنگ تحمیلی رو ماست مالی کن بعد بیا در مورد ایران نظر بده ادم کش
ساوالان به زبان تالشی لونه برف واردبیل یعنی شهرمقدس نیازنیست دنبال لغت نامه بگردین ازهرتالش زبان بپرسیدبراتون ترجمه میکنه درضمن ترکای اردبیل همشهری تالشان اردبیل هستن درگذرزمان ترکی صحبت کردن وزبان مادریشان تالشی رافراموش کرده انددرضمن همه اقوام ایرانی باهم برادرندلطفابدون تعصب واردشوید
اونجا کوهی بوده که پیامبر زرتشت ها انجا میرفته و وحی بهش نازل میشه
برای همین در تورکی بهش میگن ساو ( مکتوب و نامه )
الان یعنی گیرنده
به هند چه مربوط 😐🔚😆
برای همین در تورکی بهش میگن ساو ( مکتوب و نامه )
الان یعنی گیرنده
به هند چه مربوط 😐🔚😆
1 - واژه سِو ( سواتِ ) واژه ای هندواروپایی است که در زبان سانسکریت و پارسی بکار می رفته است و نَه ترکی. سانسکریت ( سِو، سِواتِ ) ، پارسی ( سواد، بیسواد ) ، آلمانی ( sudieren ) ، انگلیسی ( study ) و. . .
... [مشاهده متن کامل]
2 - دریافت کننده یِ وحی نمی تواند نشاندهنده یِ جا و مکان باشد. ( یک بچه ده ساله این را می داند ) .
3 - کدام پیامبر؟! اگر منظورت زرتشت هست که زرتشت و اوستا چه ارتباطی با ترکی دارد؟
( فرهنگنامه واژگانِ سانسکریت ) :

... [مشاهده متن کامل]
2 - دریافت کننده یِ وحی نمی تواند نشاندهنده یِ جا و مکان باشد. ( یک بچه ده ساله این را می داند ) .
3 - کدام پیامبر؟! اگر منظورت زرتشت هست که زرتشت و اوستا چه ارتباطی با ترکی دارد؟
( فرهنگنامه واژگانِ سانسکریت ) :

دوست عزیز شما اصلا ترکی در چه حد میفهمی که بدونی ساو در ترکی معنی داره یا نه. ساو در ترکی یعنی وحی و پیام الهی . ساوجی هم یعنی پیامبر. وقتی اطلاعاتت در حد صفره چرا الکی ژست کسی رو میگیری که انگار نتیجه سالها تحقیق رو مینویسه. ساوالان یعنی دریافت کننده وحی.
اردبیل به معنای شهر مقدس، ترکیب دو کلمه آرتا یعنی مقدس و ویل یعنی شهر، این دو کلمه فارسی باستانی یا پهلوی هستن. حالا اینکه چرا اردبیل شهر مقدس هست هم میتونه به خاطر کوه ساوالان باشه که طبق اسناد باستانی محل بعثت زرتشت بوده و نیچه شاعر وفیلسوف آلمانی هم در کتاب چنین گفت زرتشتبه اون اشاره میکنه. و هم میتونه به خاطر نزدیکی به دشت مغان باشه که در زمان باستان مغان یا موبدان زرتشتی سالانه در اونجا مراسم اجرا میکردن.
... [مشاهده متن کامل]
در هر صورت، چه ترکی باشه چه فارسی، همه ی اینها نشانه قداست کوه ساوالان اردبیل و منطقه هست.
ممنون
... [مشاهده متن کامل]
در هر صورت، چه ترکی باشه چه فارسی، همه ی اینها نشانه قداست کوه ساوالان اردبیل و منطقه هست.
ممنون
سّوّلون وارّدّبیل هردو تالشی هستند. سولون بعدا با اضافه شدن آبه ترکی بر گردانده شده. مثل هوسته رو که بعد ها استارا تلفظ شده. سّوّلون یعنی سرش خانه ی برف بعبارتی سرش لانه ی برف . چونکه بلندترین قله منطقه
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
بوده و همیشه قله سبلان برف داشته وساکنان بومی باستانی که تالش بودند به این نام نامیده اند. آرّدّبیل هم تالشی است به معنی دشتی که وسطش بیل یعنی حوض بزرگ قرار گرفته.
به زبان تالش. سا به معنی سر وا به معنی برف لان به معنی لانه است ایا این اسم تالشی نیست ؟
ساوالان یه واژه ی تالشی است . درتالشی به سر سَ یا سا می گویند و به برف وا میگویند و لا یا لون به معنی لانه یا آشیانه است و چون بر سر سبلان همیشه برف هست به این نام خوانده میشود .
ساو به معنی الهام و ، وحی میباشد . و کلمه الان به معنی گیرنده است در معنی کلی این دو کلمه وحی گیرنده یا الهام پذیرنده میباشد
و به گفته مورخان در کوه ساوالان قبور تعدادی از پیامبران خصوصا حضرت زرتشت ، که پیام رسالت را از آنجا آغاز کرد
یاشاسین آذربایجان یاشاسین ایران
و به گفته مورخان در کوه ساوالان قبور تعدادی از پیامبران خصوصا حضرت زرتشت ، که پیام رسالت را از آنجا آغاز کرد
یاشاسین آذربایجان یاشاسین ایران
چرا چرت میگی کردی یا تالشیه هیچ کدوم نیست اسم ترکیه شما حسودا هر چی میشه به خودتون ربط میدید
تالشیای خر
تالشیای خر
با سلام ، بنده پیشتر درباره این نام مواردی عرض کردم که منتشر شده اما میخواستم معنایی دیگر هم اضافه کنم ، ساو در زبان ما ( آذری ) معنی دفاع هم دارد ، ساوونماخ مصدر این فعل به معنی دفاع کردن است ، ساوون یعنی دفاع کن ، ساونان یعنی مدافع ساوالان از این نظر یعنی دفاع گیرنده یا سپر گیرنده ، ساوجی یعنی دادستان ، عدالت خواه .
... [مشاهده متن کامل]
معانی مختلف :
ساوالان ��� حق طلب
ساوالان��� گیرنده صدا ( شنونده صدای مظلومی که و عدالت می طلبد )
ساوالان ��� مدافع
وقتی تمام این معانی را کنار هم قرار دهیم میبینیم که همگی از یک ریشه هستند و آنهم مربوط به دادخواهی و حق طلبی یا یعنی صدایی که مطرح است هر صدایی نیست فریاد عدالت است. با تشکر
... [مشاهده متن کامل]
معانی مختلف :
ساوالان ��� حق طلب
ساوالان��� گیرنده صدا ( شنونده صدای مظلومی که و عدالت می طلبد )
ساوالان ��� مدافع
وقتی تمام این معانی را کنار هم قرار دهیم میبینیم که همگی از یک ریشه هستند و آنهم مربوط به دادخواهی و حق طلبی یا یعنی صدایی که مطرح است هر صدایی نیست فریاد عدالت است. با تشکر
همانطورکه گفتندساوالان درتورکی وحی دهنده است درتورکی ساوبه معنی دفاع هم است پس ساوالان به معنی دفاع کننده هم است ( ساوونماق درتورکی دفاع کردن است )
کلمه ساوالان تالشی است. به این صورت که در تالشی به سر یا کله میگویند س با فتحه. به برف به تالشی وا میگویند و لون یا لان هم به معنی خانه است یعنی جایی که برف در ان لانه کرده. ایا به نظر شما این معنی بیشتر
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
به سبلان نمیخوره که همیشه پوشیده از برف است. در ضمن قبل از اینکه اقوام ترک به اذربایجان بیایند تالشان ساکنان اصلی اذربایجان بودند.
ساو در زبان ترکی یعنی پیام ، وحی الهی و آلان هم یعنی گیرنده همانطور که می دانید حضرت زرتشت در این کوه با خدای خود رازو نیاز می کرد و به همین خاطر از آن زمان نام این کوه به ساوالان تغییر یافت یعنی وحی گیرنده.
ساو در زبان ترکی یعنی پیام ، وحی الهی و آلان هم یعنی گیرنده همانطور که می دانید حضرت زرتشت در این کوه با خدای خود رازو نیاز می کرد و به همین خاطر از آن زمان نام این کوه به ساوالان تغییر یافت یعنی وحی گیرنده.
یاشاسین ائلیمز دیلیمز وطنیمز
یاشاسین ائلیمز دیلیمز وطنیمز
با سلام
در ارتباط با کلمه سبلان با ید ابتدا به تاریخ آن منطقه نگریست تا بتوان کار را آسان نمود. با توجه با اسناد تاریخی اشعار کتابها و سفرنامه ها و مورخین اروپایی ، شدادیان نام خاندانی کرد از اران ارمنستان که در فاصله سالهای ۳۴۰ تا ۴۸۰ هجری قمری در نواحی باکو، گنجه و بردع حکومت کرده اند. نام برخی از شخصیت های مهم آنها لشکری، فضلون و ابوالاسوار شاوور، در اشعار و منابع تاریخی آمده است. شدادیان در جنگ های اسلام با روم، طوایف گرجی و ارمنی نقش برجسته ای داشته اند و روادیان ( ۹۵۵–۱۰۷۱ ) دودمانی کرد تبار بوده اند که بر تبریز، آذربایجان و مُکریان در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم میلادی حکومت می کردند. بازماندگان آنها در نیمهٔ دوم قرن دهم و بیشتر قرن یازدهم میلادی بر مُکریان و آذربایجان و بخش هایی از ارمنستان حکومت می کردند. مرکزیت تبریز و مراغه حکومت آنها بود. از اینروی محتمل است که اسامی مناطق و نام جای های مهم و بزرگ برای مردم
... [مشاهده متن کامل]
در ارتباط با کلمه سبلان با ید ابتدا به تاریخ آن منطقه نگریست تا بتوان کار را آسان نمود. با توجه با اسناد تاریخی اشعار کتابها و سفرنامه ها و مورخین اروپایی ، شدادیان نام خاندانی کرد از اران ارمنستان که در فاصله سالهای ۳۴۰ تا ۴۸۰ هجری قمری در نواحی باکو، گنجه و بردع حکومت کرده اند. نام برخی از شخصیت های مهم آنها لشکری، فضلون و ابوالاسوار شاوور، در اشعار و منابع تاریخی آمده است. شدادیان در جنگ های اسلام با روم، طوایف گرجی و ارمنی نقش برجسته ای داشته اند و روادیان ( ۹۵۵–۱۰۷۱ ) دودمانی کرد تبار بوده اند که بر تبریز، آذربایجان و مُکریان در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم میلادی حکومت می کردند. بازماندگان آنها در نیمهٔ دوم قرن دهم و بیشتر قرن یازدهم میلادی بر مُکریان و آذربایجان و بخش هایی از ارمنستان حکومت می کردند. مرکزیت تبریز و مراغه حکومت آنها بود. از اینروی محتمل است که اسامی مناطق و نام جای های مهم و بزرگ برای مردم
... [مشاهده متن کامل]
< از طرف این حکومت ها تعیین شده باشد. چون بر اساس دانشنامه ایرانیکا و دانشنامه رشد و تاریخ ابن خلکان و تاریخ دانشنامه جهان اسلام جلد اولش وهمچنین تاریخ شرفنامه بدلیسی امیر شرفخان بدلیسی و به علاوه کتاب پروفسورمینورسکی و ده ها کتاب دیگر به عربی و انگلیسی مرجع، چنین دریافت می شود این دو سلسله کرد یعنی شدادیان و روادیان که مرکزیت حکومت آنها تبریز و مراغه و مناطق باکوی امروزی و اطراف ان گنجه و . . بوده است/ پس از این دید می توان به این واژه هم اشاره داشته باشیم : چون این کوه به شدت کاملا با یخ و برف بیشتر فصل ها پوشیده شده است، بعید نیست که کلمه سهولان را برایش انتخاب کرده باشند. سهول در زبان کردی ، با نوشتار ( سه هول ) و لاتین sehol فقط به معنای یخ و سهولان به معنای یخبندان کامل استفاده می شود/ نکته مهم اینکه این واژه فقط در اردبیل نیست بلکه در ایلام هست. در مهاباد اسم یک غار است که یخ های آن مشهور است. . در کردستان و مریوان هم اسم 2کوه و هم اسم روستایی مرتفع است با دسترسی سخت/ در مناطق کردستان عراق وبه خصوص کردستان ترکیه که مناطقی با بارش برف و به تبع یخبندان زیاد دارد ، هم به وفور یافت می شود. / در این مورد با جستجوی در منابع اینترنتی و سایتهای معتبرعلمی می توان به صحت این موضوعات پی برد/ چون قطعا زبان شناسی و ریشه یابی ( نام جای ها ) خود یک رشته علمی است که فقط در مقطع دکترا ارائه می گردد. / و از این جهت حدس و گمان و. . . . واینکه این منطقه هم اکنون ساکنینش از چه تیره ای هستند پس باید نام جای ها هم به زبان آن تیره باید باشد کاملا اشتباه است/ چون هر منطقه جغرافیایی در دوره های تاریخی گوناگون، قوم های گوناگونی در آن می زیسته اند، و با رفتن آن قوم و تیره، قوم دیگر مجبور بوده است که واژه های قبلی قوم و ایل قبل از خود را برای شناسایی مکانها و کوه ها و . . . به کار ببندد. / با تشکر/
ساو دو معنی دارد یکی صدا و دیگری طلای خالص که در گذشته بعنوان باج و خراج به پادشاهان پرداخت میشد ، آلان هم به معنی گیرنده است . ساوالان : آنهایی که رفته اند میدانند که این کوه شاید تنها کوهی است که صدا
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
را پژواک نمیکند و برعکس سکوت عجیبی در آن نهفته است، همانطور که آهن ربا آهن را جذب میکند این کوه هم صدا را جذب و خاموش میماند. پس وجه تسمیه این نام میتواند همین باشد از طرف دیگر در مشکین شهر و مناطق اطراف آن از این کوه با نام سولطان ساوالان ( سلطان ) و خان ساوالان یاد میکنند که با در نظرگرفتن این مسئله معنی باج گیرنده هم بی ربط نیست چون شکوهی دارد که گویی کوههای اطراف ( هرم و کسری : دو کوه چسبیده به ساولان ) تسلیم شکوه و زیبایی ساوالان شده اند که با توجه به اینکه این سه کوه عظیم کنار هم هستند اما فقط نام ساوالان شنیده میشود از این نظر هم برتری خود را به رخ میکشد. البته از موضوع قداست این کوه هم نباید بسادگی عبور کرد چیزی که باعث شده مردم منطقه بااین کوه قسم یاد کنند مطمئناً بیربط با حضرت زرتشت نیست چرا که تا بوده از این کوه بعنوان زادگاه ایشان نام میبرند. با تشکر
اقتدار و قدرت و عظمت آزربایجان
ساوالان ترکی از سهولان کوردی اومده
سهول: یخ ان ( پسوند جمع )
سهول: یخ ان ( پسوند جمع )
در کوه ساوالان صدا اکو نمیشود وبومی ها به ساوالان سس آلان میگویندیعنی گیرنده صدا ، سس در ترکی به معنی صدا و آلان به معنی گیرنده می باشد.
کوه سبلان در زبان ترکان ایران �ساوالان� خوانده می شود، واژهٔ ساو در ترکی به معنی سخن الهی وحی است مثل ساوجی به معنای پیامبر آلان به معنی گرفتن است و ساو الان مکانی است که وحی بر زرتشت رسیده است عشایر و
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
بومیان منطقه، این معنا را برای ساوالان منطقی می دانند. و حتی بومیان منطقه به این کوه قسم می خورند که موید بار مذهبی آن است.
نام ترکی کوه سبلان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٢)