سامعه
/sAme~e/
مترادف سامعه: شنوایی، گوش
متضاد سامعه: گویایی
برابر پارسی: شنوایی
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: شنوا
برچسب ها: اسم، اسم با س، اسم دختر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
- سامعه خراش ؛ گوش خراشنده. گوش آزار.
- سامعه فریب ؛ فریب دهنده سامعه.
فرهنگ فارسی
( اسم مونث ) ۱ - گوش . ۲ - یکی از حواس ظاهر که به واسطه آن اصوات شنیده شود
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. شنوا.
۳. (اسم ) [مجاز] قوه یا آلت شنوایی، گوش.
مترادف ها
گزارش، شنوایی، سامعه، استماع دادرسی، رسیدگی بمحاکمه
سامعه
وابسته به شنوایی، سامعه، سامعه ای
سمعی، سامعه، مربوط بشنوایی یا سامعه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید