ز عقدهای سپیچ بهاری و سالو
عمودها همه افراشتند در کر و فر.
نظام قاری.
کجا چو شمسی و سالوی و ساغری گردندسر آید ارچه مه و مهر و آسمان آری.
نظام قاری.
سالو و ساغر اگر زانکه بعقدت نرسدگله از گردش دور قمری نتوان کرد.
نظام قاری.
سالها باید که چون قاری کسی در البسه گاه از سالو سخن گوید گهی از گلفتن.
نظام قاری.