سالن

/sAlon/

مترادف سالن: تالار، سالون

برابر پارسی: تالار، نمایشگاه

معنی انگلیسی:
saloon, hall, hippodrome, salon

لغت نامه دهخدا

سالن. [ ل ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) سالون. اطاق بزرگ مخصوص پذیرایی. || اطاق بزرگ که در آن مردمان فراهم آیند و کارهای هنری چون فیلم ، تآتر، تابلوهای نقاشی و غیره را ببینند. || اطاقی که برای استراحت در آن نشینند.

فرهنگ فارسی

اطاق بزرگ، تالار، تالاربزرگ برای پذیرایی ودیدن، فیلم یا آثارهنری، یاتئاتروکنسرت
( اسم ) ۱ - اطاق بزرگ جهت پذیرایی نمایش کنسرت نمایشگاه و غیره

فرهنگ معین

(لُ ) [ فر. ] (اِ. ) تالار، محوطه ای برای اجتماع افراد زیاد.

فرهنگ عمید

تالار بزرگ برای پذیرایی یا نشان دادن فیلم یا آثار هنری یا تئاتر یا کنسرت، اتاق بزرگ.

دانشنامه عمومی

سالن ( به سوئدی: Sälen ) یک منطقهٔ مسکونی در سوئد است که در بخش مالونگ - سالن واقع شده است. [ ۲] سالن ۱٫۳۳ کیلومتر مربع مساحت و ۶۵۲ نفر جمعیت دارد.
عکس سالنعکس سالنعکس سالن

سالن (پاریس). سالن ( به فرانسوی: Salon ) نمایشگاهی رسمی بود که تحت سرپرستی دولت فرانسه برگزار می شد.
نخستین بار در سال ۱۶۶۷ میلادی و به دستور لویی چهاردهم نمایشگاهی برای نمایش آثار اعضای آکادمی سلطنتی نقاشی و پیکره سازی[ یادداشت ۱] ( بخشی از فرهنگستان هنرهای زیبای فرانسه ) در سالن آپولون در کاخ لوور برپا شد و به همین دلیل این نمایشگاه ها به سالون شهرت یافتند. سالن ها از ۱۷۳۷ به بعد به صورت سالیانه برگزار گردیدند. در ۱۷۴۸ هیئت منصفه گزینش آثار معرفی شد. در طول انقلاب فرانسه، سالن برای نخستین بار پذیرای تمام هنرمندان شد. هرچند که اعضای آکادمی به کنترل بیشتر نمایشگاه ها در سده نوزدهم میلادی ادامه دادند.
بعدها با تشکیل جامعه هنرمندان فرانسه[ یادداشت ۲] در سال ۱۸۸۱ که مسئولیت سالن ها را برعهده گرفت و نیز با اهمیت یافتن نمایشگاه های آزاد برای عرضه کارهای هنرمندان آوانگارد ( مانند سالن نقاشان آزاد ) ، از نفوذ این سالن ها کاسته شد. [ ۱]
عکس سالن (پاریس)عکس سالن (پاریس)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

ویرایش #1286695 از صفحهٔ «سالن» موجود نیست.
این اتفاق معمولاً در اثر دنبال کردن پیوندی به تاریخچهٔ یک صفحهٔ حذف شده پیش می آید.می توانید جزئیات بیشتر را در گزارش ثبت وقایعٔ حذف بیابید.

جدول کلمات

تالار

مترادف ها

hall (اسم)
راهرو، تالار، دالان، سالن، اتاق بزرگ، سال

salon (اسم)
تالار، سالن، مشروبفروشی

lounge (اسم)
صندلی راحتی، سالن، تن اسایی، سالن استراحت، محل استراحت، اطاق استراحت، وقت گذرانی به بطالت

فارسی به عربی

مدرج , معرض

پیشنهاد کاربران

سالن: این واژه ی فرانسوی، در سنسکریت صالا śālā و به معنی اتاق بزرگ بوده است.
salon سالن زیبایی معنا میده.
hall راهرو و سالن درون ساختمان ها که رابط اتاق های مختلف است.
auditorium به معنی سالن کنفرانس، سالن تدریس در دانشگاه، معنای دقیق و تحت اللفظی لاتینش یعنی �مکانی برای شنیدن. �
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/auditorium
مستر شکاری
سالن آرایشگاه
سالن اسم ایرانی نیست خیلی هم سخته
تالار

بپرس