[ویکی فقه] از سازمان های اداری در حکومت های اسلامی می باشد.
این سازمان وظیفه ارتباط میان مراکز حکومت و ولایات و تسریع در گزارش اخبار و رویدادهای مهم سیاسی، ارسال نامه ها و پیام ها، حمل و نقل کالاهای دولتی و گاه خصوصی، به مقصد رسانیدن مأموران، و ابلاغ فرمان های حکومتی را بر عهده داشته است.
واژه شناسی
وجه اشتقاق واژه «برید» کاملاً شناخته نیست؛ آنچه تقریباً مسلّم می نماید این است که کلمه، اصل عربی ندارد. این نکته از دیرباز نزد لغویّون پارسی و تازی معلوم بوده است، چنانکه بیش تر آنان این کلمه را معرّب دانسته اند؛ اما قول آنان دایر بر اینکه «برید» گونه کوتاه شده و برگشته واژه فارسی «بُریده» در ترکیب (دُم) «بُریده» یا «بُریده (دُم)» است، زیرا به زعم آنان دُم اسبان و استران چاپار را می بُریدند تا شناخته شوند و نیز سبک و چابک گردند، از نوع فقه اللّغة عامیانه است و ارزش اعتنا ندارد.
ریشه شناسی
دو پیشنهاد قابل ذکر، که درباره ریشه شناسی این کلمه ارائه شده، عبارت است از: ۱) «برید» اصطلاحی است بین النّهرینی و احتمالاً بازمانده واژه بابلی da ¦ bur که خود لهجه ای است از گونه قدیمی تر du ¦ (p) bura به معنای «پیک سریع، اسب شتابان» ۲)«برید» معرّب واژه لاتینی متأخّرِ dus ¦ vere به معنای «اسب چاپار» است (لاتینی: dus ¦ paravere به معنای «اسب بالاد، اسب جنیبت، یدک».
واژه لاتینی dus ¦ vere مشتقی است از ریشه هند و اروپایی به معنای «راندن، در حرکت بودن»، که از آن واژه های آلمانی کهن، آلمانی جدید، انگلوساکسون و انگلیسی: ride و غیره به جای مانده است که جملگی «راندن» معنی می دهند (انگلیسی: raid و road، که واژه اخیر، علاوه بر «راه، طریق»، تا قرن هفدهم در معنای «تهاجم، یورش» نیز به کار می رفته است.
با توجه به این که برخی از اصطلاحات دیوان برید و نظام پیغام رسانی در دوره اسلامی، از نوع لغات دخیل ایرانی در عربی است (از قبیل: فَیج > پَیْگ؛ فَروانَق، فُرانِق > nak ¦ parva فارسی میانه tak § as فارسی میانه، بازمانده از اوستایی ta- § as به معنای «پیک، قاصد»، می توان احتمال داد که واژه «برید» نیز اصل ایرانی داشته باشد. وجه اشتقاقی که در اینجا ارائه می شود صرفاً جنبه پیشنهادی دارد و می توان آن را به سان یک احتمال در مدّ نظر داشت: گونه فارسی باستان «برید» را می توان به صورت: bara-vaida- به معنای «برنده آگاهی، حامل اطلاع و خبر» بازسازی کرد. جزء اول این ترکیب، صفت یا ماده مضارع از ریشه bar- به معنای «بردن و حمل کردن» و جزء دوم یعنی vaida- «آگاهی» از ریشه vaid- به معنای «آگاه شدن، دانستن» است (ریشه اوستایی: d ¦ vae : «دانستن، شناختن»، سنسکریت: vإda : «می داند، می شناسد»، vإda : «آگاهی، (ریگ) ودا»، فارسی نو: نوید و غیره).
ترکیب واژه
...
این سازمان وظیفه ارتباط میان مراکز حکومت و ولایات و تسریع در گزارش اخبار و رویدادهای مهم سیاسی، ارسال نامه ها و پیام ها، حمل و نقل کالاهای دولتی و گاه خصوصی، به مقصد رسانیدن مأموران، و ابلاغ فرمان های حکومتی را بر عهده داشته است.
واژه شناسی
وجه اشتقاق واژه «برید» کاملاً شناخته نیست؛ آنچه تقریباً مسلّم می نماید این است که کلمه، اصل عربی ندارد. این نکته از دیرباز نزد لغویّون پارسی و تازی معلوم بوده است، چنانکه بیش تر آنان این کلمه را معرّب دانسته اند؛ اما قول آنان دایر بر اینکه «برید» گونه کوتاه شده و برگشته واژه فارسی «بُریده» در ترکیب (دُم) «بُریده» یا «بُریده (دُم)» است، زیرا به زعم آنان دُم اسبان و استران چاپار را می بُریدند تا شناخته شوند و نیز سبک و چابک گردند، از نوع فقه اللّغة عامیانه است و ارزش اعتنا ندارد.
ریشه شناسی
دو پیشنهاد قابل ذکر، که درباره ریشه شناسی این کلمه ارائه شده، عبارت است از: ۱) «برید» اصطلاحی است بین النّهرینی و احتمالاً بازمانده واژه بابلی da ¦ bur که خود لهجه ای است از گونه قدیمی تر du ¦ (p) bura به معنای «پیک سریع، اسب شتابان» ۲)«برید» معرّب واژه لاتینی متأخّرِ dus ¦ vere به معنای «اسب چاپار» است (لاتینی: dus ¦ paravere به معنای «اسب بالاد، اسب جنیبت، یدک».
واژه لاتینی dus ¦ vere مشتقی است از ریشه هند و اروپایی به معنای «راندن، در حرکت بودن»، که از آن واژه های آلمانی کهن، آلمانی جدید، انگلوساکسون و انگلیسی: ride و غیره به جای مانده است که جملگی «راندن» معنی می دهند (انگلیسی: raid و road، که واژه اخیر، علاوه بر «راه، طریق»، تا قرن هفدهم در معنای «تهاجم، یورش» نیز به کار می رفته است.
با توجه به این که برخی از اصطلاحات دیوان برید و نظام پیغام رسانی در دوره اسلامی، از نوع لغات دخیل ایرانی در عربی است (از قبیل: فَیج > پَیْگ؛ فَروانَق، فُرانِق > nak ¦ parva فارسی میانه tak § as فارسی میانه، بازمانده از اوستایی ta- § as به معنای «پیک، قاصد»، می توان احتمال داد که واژه «برید» نیز اصل ایرانی داشته باشد. وجه اشتقاقی که در اینجا ارائه می شود صرفاً جنبه پیشنهادی دارد و می توان آن را به سان یک احتمال در مدّ نظر داشت: گونه فارسی باستان «برید» را می توان به صورت: bara-vaida- به معنای «برنده آگاهی، حامل اطلاع و خبر» بازسازی کرد. جزء اول این ترکیب، صفت یا ماده مضارع از ریشه bar- به معنای «بردن و حمل کردن» و جزء دوم یعنی vaida- «آگاهی» از ریشه vaid- به معنای «آگاه شدن، دانستن» است (ریشه اوستایی: d ¦ vae : «دانستن، شناختن»، سنسکریت: vإda : «می داند، می شناسد»، vإda : «آگاهی، (ریگ) ودا»، فارسی نو: نوید و غیره).
ترکیب واژه
...
wikifeqh: سازمان_برید