ساختار و عاملیت ( به انگلیسی: Structure and agency ) بحثی در علوم اجتماعی است که بر سر تقدم ساختار یا عاملیت در شکل دهی رفتار انسانی وجود دارد. ساختار ترتیبات الگوی تکراری است که بر انتخاب ها و فرصت های موجود تأثیر می گذارد یا محدود می کند. [ ۱] عاملیت ظرفیت افراد برای عمل مستقل و انتخاب آزادانه خود است. [ ۱] بحث ساختار در برابر عاملیت ممکن است به عنوان یک موضوع جامعه پذیری در برابر استقلال در تعیین این موضوع درک شود که آیا یک فرد به عنوان یک عامل آزاد عمل می کند یا به شیوه ای که توسط ساختار اجتماعی دیکته می شود.
بحث بر سر تقدم ساختار یا عاملیت به موضوعی در قلب نظریه های جامعه شناسی کلاسیک و معاصر مربوط می شود: سؤال هستی شناسی اجتماعی: جهان اجتماعی از چه ساخته شده است؟ علت و معلول جهان اجتماعی چیست؟ آیا ساختارهای اجتماعی رفتار فرد را تعیین می کند یا عاملیت انسانی؟
کارکردگرای ساختاری مانند امیل دورکیم ساختار و سلسله مراتب را در تثبیت وجود جامعه ضروری می دانند. در مقابل، نظریه پردازانی مانند کارل مارکس تأکید می کنند ساختار اجتماعی می تواند به ضرر اکثریت افراد یک جامعه عمل کند. در هر دو نظریه، ساختار ممکن است به چیزی اشاره کند که هم مادی یا اقتصادی باشد و هم فرهنگی ( یعنی مربوط به هنجارها، قراردادها، سنت ها و ایدئولوژی ها ) .
برخی از نظریه پردازان مطرح می کنند آنچه ما به عنوان وجود اجتماعی خود می شناسیم تا حد زیادی توسط ساختار کلی جامعه تعیین می شود. عاملیت ادراک شده افراد نیز عمدتاً با کارکرد این ساختار قابل توضیح است. نظام های نظری همسو با این دیدگاه عبارتند از:
• ساختارگرایی
• برخی از اشکال کارکردگرایی ساختاری
• مارکسیسم
همه مکاتب مربوط به این زمینه را می توان به عنوان اشکال کل گرایی مشاهده کرد: - این تصور که کل بزرگتر از مجموع اجزای آن است.
از سوی دیگر، نظریه پردازان دیگر بر ظرفیت کنشگران فردی برای ساخت و بازسازی جهان هایشان تأکید می کنند. از این نظر می توان فرد را اثرگذارتر از نظام دانست. نظام های نظری همسو با این دیدگاه عبارتند از:
• فردگرایی روش شناختی
• پدیدارشناسی اجتماعی
• کنش متقابل گرایی
• روش شناسی مردمی
در نهایت، گزینه سوم، که توسط بسیاری از نظریه پردازان اجتماعی مدرن اتخاذ شده است، [ ۲] تلاش برای تعیین نقطه تعادل بین دو موقعیت پیشین. آنها ساختار و عاملیت را به عنوان نیروهای مکمل می بینند: - ساختار بر رفتار انسان تأثیر می گذارد و انسان ها می توانند ساختارهای اجتماعی را تغییر دهند. ساختار یکی از نمونه های بارز این دیدگاه است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبحث بر سر تقدم ساختار یا عاملیت به موضوعی در قلب نظریه های جامعه شناسی کلاسیک و معاصر مربوط می شود: سؤال هستی شناسی اجتماعی: جهان اجتماعی از چه ساخته شده است؟ علت و معلول جهان اجتماعی چیست؟ آیا ساختارهای اجتماعی رفتار فرد را تعیین می کند یا عاملیت انسانی؟
کارکردگرای ساختاری مانند امیل دورکیم ساختار و سلسله مراتب را در تثبیت وجود جامعه ضروری می دانند. در مقابل، نظریه پردازانی مانند کارل مارکس تأکید می کنند ساختار اجتماعی می تواند به ضرر اکثریت افراد یک جامعه عمل کند. در هر دو نظریه، ساختار ممکن است به چیزی اشاره کند که هم مادی یا اقتصادی باشد و هم فرهنگی ( یعنی مربوط به هنجارها، قراردادها، سنت ها و ایدئولوژی ها ) .
برخی از نظریه پردازان مطرح می کنند آنچه ما به عنوان وجود اجتماعی خود می شناسیم تا حد زیادی توسط ساختار کلی جامعه تعیین می شود. عاملیت ادراک شده افراد نیز عمدتاً با کارکرد این ساختار قابل توضیح است. نظام های نظری همسو با این دیدگاه عبارتند از:
• ساختارگرایی
• برخی از اشکال کارکردگرایی ساختاری
• مارکسیسم
همه مکاتب مربوط به این زمینه را می توان به عنوان اشکال کل گرایی مشاهده کرد: - این تصور که کل بزرگتر از مجموع اجزای آن است.
از سوی دیگر، نظریه پردازان دیگر بر ظرفیت کنشگران فردی برای ساخت و بازسازی جهان هایشان تأکید می کنند. از این نظر می توان فرد را اثرگذارتر از نظام دانست. نظام های نظری همسو با این دیدگاه عبارتند از:
• فردگرایی روش شناختی
• پدیدارشناسی اجتماعی
• کنش متقابل گرایی
• روش شناسی مردمی
در نهایت، گزینه سوم، که توسط بسیاری از نظریه پردازان اجتماعی مدرن اتخاذ شده است، [ ۲] تلاش برای تعیین نقطه تعادل بین دو موقعیت پیشین. آنها ساختار و عاملیت را به عنوان نیروهای مکمل می بینند: - ساختار بر رفتار انسان تأثیر می گذارد و انسان ها می توانند ساختارهای اجتماعی را تغییر دهند. ساختار یکی از نمونه های بارز این دیدگاه است.
wiki: ساختار و عاملیت