ساحره
/sAhere/
مترادف ساحره: جادوگر، افسونگر زن
برابر پارسی: فسونکار، جادوگر، افسونگر
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: سحر کننده، افسونگر
برچسب ها: اسم، اسم با س، اسم دختر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
گیتی زنی است خوب و بداندیش و شوی جو
باعذب و فتنه ساز و بگفتار ساحره.
ناصرخسرو ( دیوان ص 383 ).
- ارض ساحرة ؛ سراب. ( اقرب الموارد ).فرهنگ فارسی
( اسم ) مونث ساحر زن جادوگر جمع ساحرات سواحر .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
عفریته، ساحره، زن جادوگر، پیرهزن
عفریته، حصار، عجوزه، باطلاق، ساحره
جادو گر، ساحره
عفریته، عجوزه، ساحره، زن لجاره
خون اشام، ساحره
جن، افسون گری، پری، ساحره
ساحره، زن غیب گو
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
اسم منم ساحره اولش اسممو دوس نداشتم به خاطر معنیش ولی الان احساس می کنم اسمم خاص یعنی تعداد زیادی وجود ندارن که اسمشون ساحره باشه معنی اسم آدما ربطی به شخصیتشون نداره
اسم منم ساحره و منم عاشق اسمم هستم . اسمم بی نظیره و همه دوسم دارن
سحرآفرین . [ س ِ ف َ ] ( نف مرکب ) جادوگر و ساحر و افسونگر. ( ناظم الاطباء ) :
آئینه بردار و ببین آن غمزه ٔ سحر آفرین
با زهر پیکان در کمین ترکان خونخوار آمده .
خاقانی .
بر آن چشم سیه صدآفرین باد
... [مشاهده متن کامل]
که در عاشق کشی سحر آفرینست .
حافظ.
گر چه طی شد روزگار دولت طومار زلف
از خط سحر آفرین خالی است دیوانش هنوز.
صائب ( از آنندراج ) .
آئینه بردار و ببین آن غمزه ٔ سحر آفرین
با زهر پیکان در کمین ترکان خونخوار آمده .
خاقانی .
بر آن چشم سیه صدآفرین باد
... [مشاهده متن کامل]
که در عاشق کشی سحر آفرینست .
حافظ.
گر چه طی شد روزگار دولت طومار زلف
از خط سحر آفرین خالی است دیوانش هنوز.
صائب ( از آنندراج ) .
جادوئی ساز. ( نف مرکب ) ساحر. جادوگر. کسی که جادو کند : نپوشد بر تو آن افسانه را رازکه در راهی زنی شد جادوئی ساز. نظامی .
من به شخصه اسم ساحره رو دوست دارم و از لحظه دیدار عاشقش شدم، ولی به نظر من ساحره= با آدم بد، چون که از جون دل واسش مایه گذاشتم، از خانواده از پدر و مادر از خونه از زمین کشاورزی از فامیل و آشنا از دوست
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
از همکار ، حتئ از آبرو و اعتبار خودم گذشتم برای رفاه و خوشبختیش، ولی متاسفانه خیانت کرد از پشت بهم خنجر زد، چون زاتش اینه، یه جوری بهم خیانت کرد که تا آخر عمرم نمیتونم سرپا وایسم، خلاصه هنوز هم دوسش دارم و عاشقشم حتی نمیتونم نفرینش کنم، پس نگین ساحره خوبه ساحره بد بد بد ساحره بد ساحره بدخیلی خیلی بد
افسون ساز. [ اَ ] ( نف مرکب ) ساحر و عزائم خوان. افسون پرداز. افسون خوان. افسون گر. افسون پژوه. ( آنندراج ) .
جادوگر مونث که دارای قابلیت هایی فرا انسانی است
ساحره در قدیم اسم پری های زیبا بوده
بسیاری از پادشاه های قدیم عاشق این اسم بودند و بخاطر زیبایی ساحره ها اسم فرزندانشون رو ساحره میگذاشتن
بسیاری از پادشاه های قدیم عاشق این اسم بودند و بخاطر زیبایی ساحره ها اسم فرزندانشون رو ساحره میگذاشتن
جادوگر
در نظر من اسم ساحره یعنی عشق
کسی که همه از اون خوششون میاد
کسی که همه از اون خوششون میاد
ساحره در نظر من یعنی افسون گر کسی که همه از اون خوشش میاد
چون اسم منم ساحرست
چون اسم منم ساحرست
امکانش هست که ساحره خوب باشه؟ یعنی همه میگن ساحره بده ولی من جایی خوندم ساحره کسیه که از بدو تولد میتونسته جادو کنه و قدرت داشته. اما جادوگر کسیه که با هزاران ورد و طلسم تونسته قدرت هایی رو از آن خودش کنه. آیا این درسته؟
اونایی که اسمشون ساحره ست احتمالا ساحره نیست بلکه ساهره ست. ساهره به معنای بیابان برهوت
اسم منم ساحره وقتی بچه بودم این اسم و دوسنداشتم بعدها عاشق اسمم شدم خیلی دوسش دارم ب نظر من خاص وب خاطر معنی نمیتونه بد باشه می تونه خاص باش می تونه واقعا جادو کنه.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)