ساتیار

همچنین نام منطقه ( دورق ) متعلق به دیرک وندها، قبل از ورود اعراب به ایران ( دیرک ) بوده که با ورود اعراب و اشغال ایران نام این منطقه نیز دستخوش تغییر شده و به دورق تغییر یافته است.
▫راویلسون اروپایی که در دوران قاجاریه به ایران آمده بود در کتاب خود چنین می نویسد، بعد از سفر به تمام نقاط ایران به منطقه ای رسیدم که دیرکوندها در آنجا سکونت داشتند، این منطقه مردمانی بسیار متمدن و با فرهنگ داشت آنچنان متمدن بودن که لحظه ای احساس کردم در اروپا هستم،
▫راویلسون ایل دیرک وند را به دو گروه تقسیم کرده است.
1 - گروه اول طوایف؛ میر. بهاروند. قلاوند. و طوایفی که به فرزندان دیرک پاچویی معروفند مانند؛ زینی وند، یعقوبوند، ساتیاروند، و . . . . . ، با کلیه تیره و طوایفی که دارای نیای مشترک و از تیار دریک هستند .
۲_ گروه دوم؛ طوایفی که بخاطر همزیستی با دریکوندها به این نام مسمم شدند مانند؛ کوشکی، رشنو، بازگیر و . . . . . ، چیزی که قابل ذکر است اینه که مردم این ایل بزرگ با قوم و خویشیهایی که با هم داشته اند قرنهاست که با خوبی و خوشی و اتحاد برادرانه متشکل از یک ایل واحد در کنار هم زندگی کرده و به هیچ عنوان نمیشود حد و مرزی بینشان قائل شد.
▫�معین الدین نطنزی� در سال ۸۱۶ قمری در کتاب ( منتخب التواریخ ) می نویسد:
چون این قوم که مخلوطی از کردان و لران بودند در آن موضع ( مانرود ) بسیار شدند بعد از آن هر قبیله به جهت علفخواری ( چرای احشام ) رو به موضعی نهادند، بعضی به لقب و بعضی به اسم موضعی که قرار گرفتند نام قبیله بدان مشهور شد، مانند اتابکان و دریکوندها که از تبار ( دریک ) بودند اما بخاطر جنگاوری و جنگجویی به جنگروی ( jangroi ) مشهور شدند.
▫علی اکبر دهخدا و بسیاری از آثار و نشانه های معتبر تاریخی دیرک وندها را کرد تبار می نامند .
▫گستره منطقه جغرافیایی این کهن ایل بزرگ از سلسله جبال زاگرس در غرب ایران تا نواحی کوهستانی کشورهای کنونی ترکیه. سوریه و عراق که در دوران شاه تهماسب صفوی پس از شکست در جنگ ( چالدران ) با امپراطور عثمانی از خاک ایران جدا شدند میباشد .
حقیقت فرزند زمان است .

مسلما بدون هیچ شک و تردیدی تمام طوایف بزرگ و اصیل ( وندهای اولیه ) در غرب کشور، ساکنین اصلی این کهن دیار اهورایی، طوایف بزرگ، ریشه دار و باهویت ( کاکاوند. حسنوند. دریکوند. بیرانوند. و. . . ) که در مناطق استراتژیک و مهم ( سلسله. دلفان. بالاگری وه. طرحان. . . . ) ساکن بودند، همگی از یک ریشه و از یک قوم و تبار هستند.
باسپاس

ها که قبل اینکه حتی کوروش هم بوجود بیاد اونا داشتن زندگی می کردند دارای هنر و خط بودند کشاورزی می کردند و بعضی وقتا به بابل اشور حمله می کردند ولی تمدن خودشون بعدا با ورود اریایی ها و حمله اشوریان انقراض پیدا کرد دوستان گرامی کردها خودشون دو کردن کرد ایلام و کرمانشا و کرد و بهانه سقز کردهای کرمانشا و ایلام و لک ها عموما جز دسته کردهای کرمانج هستن یعنی همون قوم ماد ولی کردهای کردستان به جا مانده از اقوام لولوبیان و هوریان و کوتیان هستن این اقوام بیش از ورود اریایی ها در مناطق اذربایجان کردستان شمال همدان زندگی می کردند و ارتباطات ویژه ای با اعیلامیان داشتن بعضی از دانش مندان متعقدن که جد تمام لورها لولوبیان هستن یعنی زمانی که واژه کرد هنوز بوجود نیامده بود پس چیزی که معلوم ما کرد نیستیم و اساسا از جایی نیومدیم مهاجر نبودیم در همین جنوب غرب زندگی می کردیم به زبان لری تکلم می کردیم بعد از فروپاشی اعیلام هم اولین دسته از اقوام ایرانی که با کوروش متحد شدن همین لرها بودن بهتره تو اینترنت مجلات سرچ کنید اولین سکه تاریخ ایران درک نام داره یونایان به داریوش هم می گفتند پول زمان هخاهمنشیان هم درک بود که توسط ساترپ ها ضرب می شد ما جز تاریخ قبل باستان ایران و تاریخ باستان ایران هستیم جایی که هنوز اریایی ها نیومدن اقوام ماد نیومدن جایی که در همین لرستان کنونی

لری سخن می گیم اگه ما دیرکوند ها کرد باشیم حدقل واژه ها و زبان مادریمون باید حفظ می کردیم مثل لک ها که زبانشون حفظ کردن ولی به لرستان مهاجرت کردن بعضی از تیرها بالاگریوه به لرستان مهاجرت کردن مثل کلرها ولی ساتیار بومی زاگرس ه کردها پوست سفید شیری دارن اما ساتیار ها سبزه ان ما بومی زاگرسیم بفهمید مهاجر نبودیم حالا این اسم به این معنی نیست ما کردیم این اسم و تو کتیبه تخت رستم کشف کردن اونم تو منطقه شوش جایی که مرکز اعیلامیلن بوده تاریخ این کتیبه حتی از تاریخ امپراطوری ایران هم بیشتره بر می گرده به جایی که هنوز اریایی ها نیومدن به ایران کرد های اصیل ظاهری کشیده و پوستی سبزه دارند کمی از لحاظ ژنتیکی بخونید مطالعه کنید لطفا بعد بیاید حرف بزنید

دارند. من پاوه زندگی میکنم کوهی داریم به اسم آتشگاه وروستایی در دامنه بالایی کوه به اسم ساتیاری . وهمینطور روستایی در بانه به اسم ساتیاری وهمینطور قومی درلرستان به اسم ساتیاریان. و . . . .

باشیم. بایستی گفت که این واژه اساسا یک واژه زردشتی و ایرانی و آریایی است. پس به در بین هندوها که با ایرانی ها و آریایی ارتباطات بنیادین دارند به پیروان گاندی ساتیاگراها گویند یعنی معترضان. معنای ساتیار در فرهنگ لغت دهخدا به زبان پارسی به معنای یارخوب ودوست خوب است. ساتیا یعنی رفیق وری یعنی خوب. ازسرداران داریوش هخامنشی است. سوم اینکه این واژه پیوند عمیق با اکراد ایران وکردها دارد . در زبان کردی به معنای همراه زمان است. سات یعنی لحظه است ساتیار یعنی یار و همراه زمان است. دراستان کرمانشاه شهرستان پاوه روستای ساتیاری داریم که توریستی است ودر جوانرود هم و گویا بانه وغیره هست. کدخدا ساتیار از بزرگان کردهای کرونی در روستای چهل چشمه در استان فارس است. کردها در طول تاریخ به نقاط مختلف ایران به واسطه سیاستها و دفع مهاجمین و ترس از شورششان کوچانده یا تبعید شده اند. در بین لرها این واژه هم هست اما لری یکی از گویش های زبان کردی است چراکه زبان کردی داری پنج گویش است. اول گویش سورانی و دوم زازایی و سوم کرمانجی و چهارم لری د پنجم گورانی است. این گویش ها به لهجه ها و ته لهجه ها تقسیم می شوند. پس بطورکلی ایرانیان ریشه اصیل این واژه را بایستی در زبان مهم و ایرانی کردی بیابند که مبنای مهم سایر گویش های ایرانی است لرها و بلوچ ها و بختیاری ها و پارس ها و. . . پیوند عمیق با زبان کردی دارند وبدون درک غنای زبان کردی نمی توان به هویت این اقوام با مادها که اکراد نخستین تشکیل دهنده هویت سیاسی ایرانیان بودند بصورت جامع پی برد. ایرانی بودن عمیق با زبان کردی پیوند دارد همان زردشتیان در چهار پارچه کوهستان های ایران و عراق و ترکیه و سوریه که بعدها قلمرو اکراد تقسیم گردید. بطورکل ساتیاری واژه ای آریایی و ایرانی وکردی است. در گوشه گوشه ایران اسامی روستاها هست که نام ساتیاری برجسته است. ما ایرانیان به زبان های ایرانی مان با گویش های متنوع افتخار می کنیم اما بدانیم که کرد بودن و اکراد و کاردو و تاریخ این قوم ایرانی در درک تاریخ ایرانیان اهمیت بنیادین دارد. از پادشاهی مادها کردتبار در هگمتانه یا همدان تا هخامنشیان و اشکانیانزو ساسانیان کرد تبار به پادشاهی اردشیر بابکان کرد از طایفه شبانکاره که در موصل بوذ اردشیر ساخت پیوندهای عمیق نهفته است . درود بر صادقان و کسانی که ابتدا بر انسانیت تکیه دارند و اسیر قوم پرستی نمی شوند اما ملت و ملیتشان رادوست دارند و برای واژه هایشان با پاسداشتشان احترام می گذارند. بدرود اهالی قلم و منطق

ازبین بره . درود برهمه بعداز این همه حرفها گفتنها بین لروکرد نام پسر ودختر مشترکن چون ازیک منطقه کوهستانی هستیم لرکرد لک دریک منطقه هستیم اسم نبایدباعث تفرقه بشه عزیزان من . . اسم زاگرس ولری کردی لکی بزارید خیلیم قشنگن وبامعنا . باتشکر ازهمه دوستان وهم وطنهای عزیرم ازترک بلوچ مازنی گیلکی. عرب. وتمام اقوام ایرانی . . مخلص همه اتونم هستم. . نه

از مادها بیشتره. بعد اریایی ها بجز به عاریه گرفتن و خط و دین اعیلامیان اصلان اشنایی با خط و هنر مفرغ و طلا و قالی بافی نداشتن متاسفانه تمدن اعیلامیان به دست اشور و اریایی ها نابود شد و بجز خرابه ها چیزی از اون باقی نماند اعیلامیان ارتباط ویژه ای با مردمان بین النهرین یعنی سومریان و اشوریان داشتن حتی عید باستانی ایران مال اقوام اریایی نیست مال اقوام و تمدن بین النهرین هست حتی اریایی ها اخرت کپی یا دزدی بودند یا شاید هم برای اتحاد کردند اقوام فلات ایران نیاز به یک خدا واحد داشتن که همه قبولش داشته باشند بنابرین مردوخ کپی کردن این ها اطلاعات طبقه بندی شده هستن که سایت ها و کتاب های تاریخی اجازه نشر اونارو نمی دهند. اعیلامیان پسر سام نبی بودند . ساتیار اسم یک طایفه در لرستان می باشد اقوامی صاف و ساده و مهربان و شاید ساتیار به معنی پاکی باشد. ساتیاروندها خودشون یک کتیبه بجا مانده از تمدن لرها و اعیلامیان هستن و پل ارتباطی بین بختیاری ها. در حقیقت ساتیاروندها همون لرها اصیل و بومیان ایران قبل ورود مهاجرینی مثل فارس و پارت و کردها بودند

بنده لر هستم و کردی هم بلدم وقتی بررسی میکنی واژه ها رو میبینی شاید الان واژه ای در کردی یا لری باشه که در فارسی نباشه اما در متنهای قدیم اکثریت وجود دارند . توی لری سا به معنی آرامش است مثلا میگن آسمون سا کرد یعنی آروم شد تو کردی هم سات به معنی لحضه است که بنظرم از ساعت گرفته شده و ربطی به این اسم نداره احتمالا به ستیا و ستایشگر و یا سخن و یا آرامش میرسه . اما جالبیش اینه که در هر ۳ معنی داره و مهمش ایرانی بودنشه

این دو قوم هزاران سال در کنار یکدیگر در گهواره تمدن ( زاگرس ) زندگی کردن بدونه یک ذره درگیری همیشه هم پشت هم بوده ان حالا اسم ساتیار چه لری چه کوردی اسم بسیار زیبای هست و من افتخار میکنم اسم رو برا پسرم امروز انتخاب کردم اقوام ایران همه عزیز و ارزشمندن ایران بدون هر قومی ارزش نداره

هنوز بختیاری ها از لرها جدا نشده بودند و یک قوم بودند . در بحث ژنتیک هم می تونید خودتون تشریف بیارید به لرستان و این قوم مشاهده کنید که جای هیچ بحثی نیست نام بالاگریوه یعنی بالابلند و بالاورز هستش مردمانی صاف ساده مهربان و مهمان نواز قد بلند

من اسمم هورا هست
اسم حورا با این ح عربی هست
ولی هورا با این ه ب معنی فریاد شادی، خورشید دو چشم و. . . دارد
ی چیز دیگ👇
اسم خاله من همیشه هست
شاید یکم براتون عجیب باشه ولی هست و معنیش هم ک مشخصه
اسم مامانم هم هستی هست🌝ک معنیش جهان هست

ماد هستن طبق شواهد واسناداریایی اند شاید اسم ساتیارون رواون زمان ممکنه به هرعلتی انتخواب کرده بوده البته من واسه نژادشون یه خورده رواین موضوع حساس شدم

ساکنین اصلی منطقه سات برهویی ها هستن ، آنچه در راجع به نژاد آریایی و ایرانی اصیل هست از تنها کتابی که تقریبا هزار صفحه است، مردم شناسی ایران نوشته هنری کیلد
بلوچ ها بخصوص بلوچ های براهویی هرگز به ایران مهاجرت نکردن مثل کوردها عزیز مثل لر های عزیز . عرب های عزیز . تورک های عزیز و . . . همه به صورت مهاجر به این سرزمین ( ایران ) آمدند و صاحب خانه شدند .
اشکانیان اصالتا بلوچ بوده و از بلوچستان آغاز و 500 سال با اقتدار حکومت کردند که هیچ قومی و ملیتی نتوانستند تا این مدت حکومت کنند
لقب برخی از پادشاهان اشکانی بلاش یا بالاچ یا بلوچ امروزی گرفته شده
ولی واقعیت اینه که اگه قراره قدمت رو در نظر بگیریم قاره آمریکه رو بایست ب سرخ پوستان و ایران رو به بلوچ ها تحویل بدین

ساتیار=سادیار=سایه پدیدار=سایه پیدا
به مَنای :
کسی که همه جا سایه اش پیدا است.
کسی که همه زیر سایه اش هستند.
مانند واژه لری ( سردیار ) که به مَنای سرشناس است.
. . . . . . . . . .
واژه ساعت ریشه ایرانی دارد به هیچ وجه گرفته شده از عربی نیست و واژه ای باستانی است.
این واژه در لری سا َ ت گفته می شود که دو هجایی بوده و باید سا َ تیار گفته شود.
شاید هم در راحتی گفتار ساتیار شده است.
و به مَنای کسی یار لحظه هاست و یا کسی که لحظه ها یار او هستند.
. . . . . . . . . .
سا تیه یار = آرامش چشم یار
سه واژه ای کم ساخته می شود ولی نمونه هایی هم هست.
سبز چشم عسلی ( فارسی رسمی )
سوز تیه کال ( لری ) = سبز چشم قهوه ای

۳_یک ایل بسیار بزرگ تو لرستان هست به اسم دریک وند. یکی از طوایف اصلی این ایل ساتیاروند هست و این ایل حداقل ۴۰۰سال تاریخ مکتوب داره. نتیجتا این اسم از حداقل ۴۰۰سال قبل در لرستان بوده حالا ممکنه لری و کردی ریشه مشترک دارند یا حتی حرف دوستان که میگن سردار هخامنشیه درست باشه

را نامگذاری میکردندشایدبه دلیل اینکه نام آن سردار بزرگ ایرانی بوده. به هرحال از ایرانی بودنم و داشتن طوایف لر وکرد و ترک و ایرانیان انسان دوست افتخار میکنم.

نوجوون صاحب نظر نیستم ولی به نظرم تعصب کور کورانه از خصلت های اعراب دوران جاهلیته ببخشید که مربوط نبود

طایفه بزرگی از لرستان و خوزستان به ساتیاروند ها مشهورند که جز قدبلندترین لرها محسوب می باشند این طایفه جز قوم دیرکوند و زیر مجموعه بالاگریوه محسوب می شوند ولامیدیر مینوروسکی ایران شناس و باستان شناس مشهوری روسی قوم بالاگریوه را اصیل ترین لرها معرفی کرده است. لرها قبل ورود اریایی ها و کردها و اعراب در کوه های زاگرس زتدگی کردن و تونستن بابل تصرف کنند کاسیت ها اصلن آریایی نیستن و طبق ژنتیک DNA لرها هیچ شباهتی با کردها و فارس ها نداره.

اسم کوهی در منطقه ی دیواندره کردستان است
صدها نفر در منطقه ی مهاباد و سردشت و مخصوصا کردستان عراق به نام ساتیار وجود دارند. در حالی که این اسم برای فارسها کاملا ناشناخته و جدید و خود من بارها با این مشکل برخوردم که نمی داستند اسمم یعنی چه و به چه زبانی است.
این اسم شاید اوستایی باشد که همان کوردی است نه فارسی همه ی می دانند که زبان گاتاها همان زبان اورامی ست.

ونام طایفه هم به عنوان فامیلی دراستان لرستان استفاده میشودورایج است واخیرا هم بعضیها نام طایفه را ترجیح می دهندازشناسنامه حذف ونام خانوادگی دیگری برای خودبر گزینندتافراوانی کمتری داشته باشند.
اسمهای لری که ذکرمی کنم ازاسامی رایج لری است تیام تیاناز تیارا تیارام ساتیا تیدا تیناز منتیا تیادا تیامهر تیگل سایدا داگل چیدا سی دا تیکال
تیامسیش تیامی دلسا مهرسا ستین نشمین همیلا مهیار نازار نازاره شاهرخ سهراب اسفندیار کوروش سورنا آساره دیارا مهتیام مهرتیام ساتی ساتیام ساتیار ستین هانا هنا مهرتیا مهتیا

سال قبل از میلاد مسیح که در این سرزمین ساکن بودند و در موردمعنی ساتیار بنظر میرسه ریشه اوستایی داشته باشه

همچنین در یکی از فرهنگنامه ها نیز معنی قانونگذار هم بود

قبل از اسکندر و سلوکیان وجود داشته فکر نمیکنم اسم ساتیار کردی باشه و معمولا اسامی که یار در آخر داره بختیاری هستن مثل خود بختیار، مهیار ، شهیار، کوهیار. و. . .