زیتونه

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

( زیتونة ) زیتونة. [ زَ ن َ ] ( ع اِ ) یک زیتون. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). واحد زیتون یعنی یک دانه زیتون و درخت زیتون. ( ناظم الاطباء ). رجوع به زیتون شود.

زیتونة. [ زَ ن َ ] ( ع اِ ) ( عید... ) مرحوم دهخدا این کلمه را معادل «یکشنبه رامو» دانسته و دیگر توضیحی درین باره نداده است. یکشنبه رامو، یکشنبه آخر «کارِم » است و کارِم ایام پرهیز کاتولیک ها از روز چهارشنبه پیش از عید احیای مسیح است تا روز پاک. ( از لاروس ). دزی در ذیل قوامیس عرب «عیدالزیتون » را «پاک فلوری » معنی کرده و این کلمه معادل است با «یکشنبه رامو». رجوع به دزی ج 1 ص 617 شود.

زیتونة. [ زَ ن َ ] ( اِخ ) موضعی است به بادیه شام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به معجم البلدان شود.

زیتونة. [ زَ ن َ ] ( اِخ ) عین الزیتونة؛ چشمه ای است در افریقیه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

زیتونة. [ زَ ن َ ] ( اِخ ) مدینةالزیتونة؛ آطنه پایتخت یونان. ( ناظم الاطباء ). رجوع به آتن شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی زَیْتُونِةٍ: زیتون (جمع آن زیتون است )
معنی زَّیْتُونَ: زیتون (اسم جنس جمعی است ، و مفرد آن را زیتونه میگویند )
ریشه کلمه:
زیت (۷ بار)

روغن زیتون (مفردات) . زیتون به درخت زیتون و میوه آن هر دو گفته می‏شود واحد آن زیتونه است (اقرب) ، . درباره اهمیّت زیتون در «تین» توضیح داده‏ایم به آنجارجوع شود. زیتونه فقط یکبار در قرآن آمده ولی زیتون پنج بار: انعام:99و141، نحل:11، تین:1، عبس:29 توضیح آیه 35. نور که نقل شده در «نور» خواهد آمد انشاء اللّه.

پیشنهاد کاربران

بپرس