زناشویی
/zanASuyi/
مترادف زناشویی: ازدواج، مناکحت، نکاح، وصلت
متضاد زناشویی: طلاق
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
همسر گرفتن ازدواج .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] نظر به جایگاه والای انسان در صحنه آفرینش، شریعت مقدّس اسلام، برای تکوین و مراحل رشد آدمی، اهتمام ویژه ورزیده تا این موجود برگزیده، به شکلی نیکو و سالم به حیات خویش ادامه دهد. بدین منظور برای زناشویی، آداب خاصّی را پیشنهاد کرده که جملگی حکمت آمیز، سودمند و هماهنگ با عقل و فطرت است. آوردن همه دستورهای اسلام در این مورد، فراتر از گنجایش یک درس است؛ پس مهم ترین آن ها را بیان می کنیم.
بر زن واجب است در برابر هرگونه کامجویی شوهر، تسلیم باشد، مگر این که عذر شرعی یا عقلی داشته باشد.
← عذر شرعی در زناشویی
بر مرد واجب است دست کم، هر چهار ماه یک بار با همسر خود، آمیزش کند.
وجوب مهریه در زناشویی
با اوّلین عمل زناشویی، پرداخت همه مهریه بر مرد واجب می شود.
تحقق عمل زناشویی
...
بر زن واجب است در برابر هرگونه کامجویی شوهر، تسلیم باشد، مگر این که عذر شرعی یا عقلی داشته باشد.
← عذر شرعی در زناشویی
بر مرد واجب است دست کم، هر چهار ماه یک بار با همسر خود، آمیزش کند.
وجوب مهریه در زناشویی
با اوّلین عمل زناشویی، پرداخت همه مهریه بر مرد واجب می شود.
تحقق عمل زناشویی
...
wikifeqh: زناشویی
جدول کلمات
مترادف ها
اتحاد، پیمان ازدواج، جشن عروسی، عروسی، ازدواج، نکاح، زناشویی، یگانگی
عروسی، ازدواج، نکاح، زناشویی
عروسی، زوجه، زناشویی، زفاف
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
عربشاهی
تزویج
تزویج
بسیاری از کلمات و عبارات در گذر زمان تغییر یافته اند ، بسیاری از کلماتی که ما امروزه به کار می بریم در گذشته به شکل دیگری تلفظ و نوشته می شده است
تصور می کنم این واژه مرکب در گذشته زن و شویی بوده
"شو" یا " شوی" به معنی شوهر
تصور می کنم این واژه مرکب در گذشته زن و شویی بوده
"شو" یا " شوی" به معنی شوهر
زناشویی روابط برای دوطرفه است که در همین راستا با تمام توان خود باید به سرشارازمحبت وارامش برای لذت بردن عشق حال حاضر انسان باید لذت بخش باشد
چه چرندیات نوشته اندیکی نبشته زن شستن ست چون پول شویی واندگرگفته گاسَم، زناکاری شوهر است - ، ای دریغا چراغ ایرج کور ! /چه امده بر سرتان ای دریغ.
- -
اای دریغا ، ! بگو ز بهر خدا
ای شما بهترین بهترها
... [مشاهده متن کامل]
ای نیاکانتان همه دانا
گشته نادان چرا و تا به کجا ؟
این همان پارسیان!؟ ، این همان مردمان؟ که زی پروین ، بر چرمه تنگ بسته و هرا برافکنند ؟و از پی دانش ، چماننده ی دیزه اند ؟ وتازیان کرنگ و خنگ هی کرده و همه انگیزه اند ؟. نچ نچ نچ گمانم نه .
بمیرم ان لب شیرین پارسی گو را
که گوش هوش مرا کرده است مالامال
به پارسی دری گفته و رسا گفتند
ببین که مردم دانا چه روشنا گفتند
سخن بیخته بین دانش انگیخته بین
پارسی گویی این مردم فرهیخته بین
زَناشویی ، ؛
سخن بدین روشنا
بگوش جان آشنا
از شوی و زن پیداست یارا/ بر مرد و زن هست آشکارا
-
شوی است و زن ای پارسی / برخیز و کمتر ژاژخا
-
همچو کمابیش ، سراپا ، گفتاشنید گیرابست
سراسری ، ، رویاروی ، برابری، دستادست
کشاکشی تکاتاز گرداگرد بلندا پست
دهاده چکاچاک مردامرد زخماخست
- آ، که میانه امده از پهلوی ست . ، برابرِ - �به�. و � و � باشد اینچنین چیزی ، چون زن وشوی ، سر به سری ، مرد به مرد .
انچه در زبان عربی بدان زِنا و زانی و زناه گفته اند دگر گشت واژیست، از جنا و جانی و جناه است وانرا از گناه پارسی گرفته اند و
چون جور و زور - چیزی دینی و داوری گوی است
و پارسیان نیز سپر انداخته بزبان دری زِنازادگی و زِناکاری از این واژ بر ساخته اند
هردو جانسوزند یارا این کجا و ان کجا
میان ماه من تا ماه گردون
دگر چیز از زمین تا اسمان است
- -
اای دریغا ، ! بگو ز بهر خدا
ای شما بهترین بهترها
... [مشاهده متن کامل]
ای نیاکانتان همه دانا
گشته نادان چرا و تا به کجا ؟
این همان پارسیان!؟ ، این همان مردمان؟ که زی پروین ، بر چرمه تنگ بسته و هرا برافکنند ؟و از پی دانش ، چماننده ی دیزه اند ؟ وتازیان کرنگ و خنگ هی کرده و همه انگیزه اند ؟. نچ نچ نچ گمانم نه .
بمیرم ان لب شیرین پارسی گو را
که گوش هوش مرا کرده است مالامال
به پارسی دری گفته و رسا گفتند
ببین که مردم دانا چه روشنا گفتند
سخن بیخته بین دانش انگیخته بین
پارسی گویی این مردم فرهیخته بین
زَناشویی ، ؛
سخن بدین روشنا
بگوش جان آشنا
از شوی و زن پیداست یارا/ بر مرد و زن هست آشکارا
-
شوی است و زن ای پارسی / برخیز و کمتر ژاژخا
-
همچو کمابیش ، سراپا ، گفتاشنید گیرابست
سراسری ، ، رویاروی ، برابری، دستادست
کشاکشی تکاتاز گرداگرد بلندا پست
دهاده چکاچاک مردامرد زخماخست
- آ، که میانه امده از پهلوی ست . ، برابرِ - �به�. و � و � باشد اینچنین چیزی ، چون زن وشوی ، سر به سری ، مرد به مرد .
انچه در زبان عربی بدان زِنا و زانی و زناه گفته اند دگر گشت واژیست، از جنا و جانی و جناه است وانرا از گناه پارسی گرفته اند و
چون جور و زور - چیزی دینی و داوری گوی است
و پارسیان نیز سپر انداخته بزبان دری زِنازادگی و زِناکاری از این واژ بر ساخته اند
هردو جانسوزند یارا این کجا و ان کجا
میان ماه من تا ماه گردون
دگر چیز از زمین تا اسمان است
زناشویی یعنی شستن زن توسط مرد در واقع به طالب بودن یا فاعل بودن مرد و مطلوب بودن و یا منفعل بودن زن اشاره دارد. در مبانی دینی بیشتر بکار برده شده تا علم
زناشویی یعنی زن و شوهری، همسری، برابری، یگانگی.
یعنی یک زن و مرد که در کنار هم زندگی می کنند و باهم یگانگی را تجربه می کنند. البته یگانگی با مصرف و کنترل یکدیگر متفاوت است. در زناشویی دو طرف زندگی خود را با دیگری به اشتراک می گذارند اما هر یک از آن ها فردیت خود را حفظ می کنند.
یعنی یک زن و مرد که در کنار هم زندگی می کنند و باهم یگانگی را تجربه می کنند. البته یگانگی با مصرف و کنترل یکدیگر متفاوت است. در زناشویی دو طرف زندگی خود را با دیگری به اشتراک می گذارند اما هر یک از آن ها فردیت خود را حفظ می کنند.
تاهل
همسرداری
زنا شویی : زن و شوهری ، شو یعنی شوهر
زنا شویی از دو کلمه زنا شویی حصال شده است. با ازدواج دو فرد از عمل زنا جلوگیری می شود که به ان زناشویی گویند.
زناشوئی یعنی ارتباط بین دو زوج ازدواج کرده
تزویج
زِناشویی معنای درست این کلمه است
مثل پول شویی
زناشویی بعنای ارتباط جنسیِ سالم میباشد.
مثل پول شویی
زناشویی بعنای ارتباط جنسیِ سالم میباشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)