[ویکی فقه] تفکر یا در امر دین است یا در غیر آن می باشد.
مراد از امر دین ، معامله بین عبد و رب است و در این صورت همه افکار عبد یا به خود و صفات و احوال خویش تعلق داشته، نظر او در موارد رضایت و غضب پروردگار منحصر است یا به معبود و اسما و صفات و افعال وی از ملک و ملکوت و آنچه در آسمان و زمین و بین آن هاست تعلق دارد ولی کسی که جز به دنیا و امور رفاهی آن نمی نگرد، تفکر او از حدود ماده نمی گذرد و خداوند به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) دستور اعراض از چنین کسی را می دهد : «فَاَعرِض عَن مَن تَوَلّی عَن ذِکرِنا ولَم یرِد اِلاَّ الحَیوةَ الدُّنیا».
انگیزه نزول قرآن
بر اساس برخی آیات که انگیزه نزول قرآن بر پیامبر را تبیین وحی الهی و تفکر و اندیشیدن مردم: «و اَنزَلنا اِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیهِم ولَعَلَّهُم یتَفَکرون» و تدبر در آیات قرآن و تذکر صاحبان خرد: «کتابٌ اَنزَلناهُ اِلَیک مُبارَک لِیدَّبَّروا ءایاتِهِ ولِیتَذَکرَ اولوا الاَلباب» معرفی می کند، یا آیاتی که هدف توصیه های الهی و تبیین آیات را تعقل و تفکر می دانند: «ذلِکم وصَّاکم بِهِ لَعَلَّکم تَعقِلون»، «کذلِک یبَینُ اللّهُ لَکمُ الأیاتِ لَعَلَّکم تَتَفَکرون» می توان قرآن و آیات آن را یکی از مهم ترین زمینه های تفکر دانست.از همین روست که خداوند قرآن را به زبانی نازل کرده که معارف آن فهم و ادراک پذیر باشند: «اِنّا اَنزَلنـهُ قُرءنـًا عَرَبِیا لَعَلَّکم تَعقِلون» و در آن قصه ها: «و لَو شِئنا لَرَفَعنـهُ بِها...فَاقصُصِ القَصَصَ لَعَلَّهُم یتَفَکرون»، «لَقَد کانَ فی قَصَصِهِم عِبرَةٌ لاُِولِی الاَلباب...» و مَثَل هایی آورده است: «لَو اَنزَلنا هـذا القُرءانَ عَلی جَبَل لَرَاَیتَهُ خاشِعـًا مُتَصَدِّعـًا مِن خَشیةِ اللّهِ وتِلک الاَمثالُ نَضرِبُها لِلنّاسِ لَعَلَّهُم یتَفَکرون»، «اِنَّما مَثَلُ الحَیوةِ الدُّنیا کماء اَنزَلنـهُ مِنَ السَّماءِ فاختَلَطَ بِهِ نَباتُ الاَرض... کذلِک نُفَصِّلُ الأیـتِ لِقَوم یتَفَکرون»، براین اساس و نیز با توجه به تقبیح و مذمت خداوند نسبت به کسانی که در قرآن تدبر نمی کنند: «اَفَلا یتَدَبَّرونَ القُرءان»، عقیده جماعتی از حَشَویان و اخباریان باطل است که می گویند: معنای قرآن را جز با سخن پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نشاید دانست؛ نیز سخن مجبّران مردود است که می گویند: هرچه را خدا خواهد کسی بداند به قلب او القا می کند و کوشش و تدبر بنده در تحصیل علم قرآن و غیر آن مفید نیست.
برخی دیگر از موضوعات در قرآن
برخی دیگر از زمینه ها و موضوعات تفکر، عبارت اند از صحت و سلامت قوای ادراکی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) جهت ادراک حقانیت وی: «ثُمَّ تَتَفَکروا ما بِصاحِبِکم مِن جِنَّة»، خلقت آسمان ها و زمین برای پی بردن به راز آفرینش آن ها: «و یتَفَکرونَ فی خَلقِ السَّمـوتِ والاَرضِ رَبَّنا ما خَلَقتَ هـذا باطِلاً» و نیز وجهه باطنی و جنبه ارتباط آن ها و هر چیزی که خدا آفریده است با پروردگار، برای تحصیل یقین : «و کذلِک نُری اِبرهیمَ مَلَکوتَ السَّمـوتِ والاَرضِ و لِیکونَ مِنَ الموقِنین»، «اَو لَم ینظُروا فی مَلَکوتِ السَّمـوتِ والاَر ضِ و ما خَلَقَ اللّهُ مِن شَیء...»، کیفیت آفرینش شتر ، برافراشتگی آسمان ، برپا داشته شدن کوه ها، گستردگی و استوای زمین و در نتیجه مهیا بودن آن برای سکونت و زندگی : «اَفَلا ینظُرونَ اِلَی الاِبِلِ کیفَ خُلِقَت _ و اِلَی السَّماءِ کیفَ رُفِعَت _ و اِلَی الجِبالِ کیفَ نُصِبَت _ و اِلَی الاَرضِ کیفَ سُطِحَت»، اعمال و رفتاری که انسان برای روز حساب از پیش می فرستد: «و لتَنظُر نَفسٌ ما قَدَّمَت لِغَد...»، اطوار خلقت انسان ، از مرحله خاک تا نطفه و سپس علقه و نیز دوره های سنّی وی از طفولیت و جوانی و سالمندی که در این میان برخی مرگ پیشرس یافته تا سرانجام هرکس به مدّتی که مقرّر است برسد: «هُوَ الَّذی خَلَقَکم مِن تُراب ثُمَّ مِن نُطفَة ثُمَّ مِن عَلَقَة ثُمَّ یخرِجُکم طِفلاً ثُمَّ لِتَبلُغوا اَشُدَّکم ثُمَّ لِتَکونوا شُیوخـًا و مِنکم مَن یتَوَفّی مِن قَبلُ ولِتَبلُغوا اَجَلاً مُسَمًّی و لَعَلَّکم تَعقِلون»، اُفتِ در خلقت در عمر دراز: «و مَن نُعَمِّرهُ نُنَکسهُ فِی الخَلقِ اَفَلا یعقِلون»، تاریخ زندگی گذشتگان برای شناخت سنن و قوانینی که خداوند بر جوامع بشری حاکم فرموده: «قَد خَلَت مِن قَبلِکم سُنَنٌ فَسیروا فِی الاَرضِ فَانظُروا...»، «اَفَلَم یسیروا فِی الاَرضِ فَینظُروا کیفَ کانَ عـقِبَةُ الَّذینَ مِن قَبلِهِم...اَفَلا تَعقِلون»، فرجام تکذیب آیات و سرپیچی از دستورات الهی: «و اَغرَقنَا الَّذینَ کذَّبوا بِـایـتِنا فَانظُر کیفَ کانَ عـقِبَةُ المُنذَرین»، «واَمطَرنا عَلَیهِم مَطَرًا فانظُر کیفَ کانَ عـقِبَةُ المُجرِمین»، دشمنی آشکار شیطان با فرزندان آدم (علیه السلام) و گمراه کردن انبوهی از آنان: «... اِنَّهُ لَکم عَدُوٌّ مُبین... و لَقَد اَضَلَّ مِنکم جِبِلاًّ کثیرًا اَفَلَم تَکونوا تَعقِلون»، آیات و نشانه های الهی، مانند نحوه زندگی زنبور و کیفیت عسل سازی آن با رنگ های مختلف و نیز ویژگی درمانی آن: «... و اَوحی رَبُّک اِلَی النَّحلِ...ثُمَّ کلی مِن کلِّ الثَّمَرتِ فَاسلُکی سُبُلَ رَبِّک ذُلُلاً یخرُجُ مِن بُطونِها شَرابٌ مُختَلِفٌ اَلونُهُ فیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ اِنَّ فی ذلِک لاَیةً لِقَوم یتَفَکرون»، آمد و شد شب و روز: «... واختِلافِ الَّیلِ والنَّهار... لاَیات لِقَوم یعقِلون»، مسخر کردن شب و روز و خورشید و ماه برای انسان و نیز مسخر بودن ستارگان به فرمان الهی: «و سَخَّرَ لَکمُ الَّیلَ والنَّهارَ والشَّمسَ والقَمَرَ والنُّجومُ مُسَخَّرتٌ بِاَمرِهِ اِنَّ فی ذلِک لاَیـت لِقَوم یعقِلون»، آنچه را خداوند در زمین به رنگ های گوناگون برای انسان پدید آورده است: «و ما ذَرَاَ لَکم فِی الاَرضِ مُختَلِفـًا اَلونُهُ اِنَّ فی ذلِک لاَیةً لِقَوم یذَّکرون»، گستردگی زمین و وجود رودها و کوه ها در آن، جفت جفت قرار دادن میوه ها و پوشاندن روز به شب : «و هُوَ الَّذی مَدَّ الاَرضَ وجَعَلَ فیها رَوسِیَ واَنهـرًا ومِن کلِّ الثَّمَرتِ جَعَلَ فیها زَوجَینِ اثنَینِ یغشِی الَّیلَ النَّهارَ اِنَّ فی ذلِک لاَیـت لِقَوم یتَفَکرون»، آمدن باران و سیراب شدن مردمان و رویش گیاهان و درختان به وسیله آن: «هُوَ الَّذی اَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَکم مِنهُ شَرابٌ ومِنهُ شَجَرٌ فیهِ تُسیمون_ینـبِتُ لَکم بِهِ الزَّرعَ والزَّیتونَ والنَّخیلَ والاَعنابَ و مِن کلِّ الثَّمَرتِ اِنَّ فی ذلِک لاَیةً لِقَوم یتَفَکرون»، آفرینش همسر برای انسان و قرار دادن مودّت و رحمت بین همسران: «و مِن ءایـتِهِ اَن خَلَقَ لَکم مِن اَنفُسِکم اَزوجـًا لِتَسکنوا اِلَیها و جَعَلَ بَینَکم مَوَدَّةً و رَحمَةً اِنَّ فی ذلِک لاَیـت لِقَوم یتَفَکرون»، مرگ و حیات و خواب و بیداری انسان ها: «اَللّهُ یتَوَفَّی الاَنفُسَ حینَ مَوتِها والَّتی لَم تَمُت فی مَنامِها فَیمسِک الَّتی قَضی عَلَیهَا المَوتَ ویرسِلُ الاُخری اِلی اَجَل مُسَمًّی اِنَّ فی ذلِک لاَیـت لِقَوم یتَفَکرون»، کشتی هایی که در دریا روان اند با آنچه به مردم سود می رساند، زنده ساختن زمین مرده به وسیله نزول باران و پراکندگی هرگونه جنبنده ای در زمین، تغییر مسیر بادها و ابرهای مسخر در میان زمین و آسمان: «... والفُلک الَّتی تَجری فِی البَحرِ بِما ینفَعُ النّاسَ وما اَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن ماء فَاَحیا بِهِ الاَرضَ بَعدَ مَوتِها وبَثَّ فیها مِن کلِّ دابَّة و تَصریفِ الرِّیـحِ والسَّحابِ المُسَخَّرِ بَینَ السَّماءِ والاَرض لاَیـت لِقَوم یعقِلون»، بیم آور و امیدبخش نمایاندن برق: «و مِن ءایـتِهِ یریکمُ البَرقَ خَوفـًا و طَمَعـًا... اِنَّ فی ذلِک لاَیات لِقَوم یعقِلون» و زنده ساختن برخی از مردگان در دنیا: «... کذلِک یحیِ اللّهُ المَوتی و یریکم ءایـتِهِ لَعَلَّکم تَعقِلون».
نهی از تفکر در ذات خداوند
...
مراد از امر دین ، معامله بین عبد و رب است و در این صورت همه افکار عبد یا به خود و صفات و احوال خویش تعلق داشته، نظر او در موارد رضایت و غضب پروردگار منحصر است یا به معبود و اسما و صفات و افعال وی از ملک و ملکوت و آنچه در آسمان و زمین و بین آن هاست تعلق دارد ولی کسی که جز به دنیا و امور رفاهی آن نمی نگرد، تفکر او از حدود ماده نمی گذرد و خداوند به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) دستور اعراض از چنین کسی را می دهد : «فَاَعرِض عَن مَن تَوَلّی عَن ذِکرِنا ولَم یرِد اِلاَّ الحَیوةَ الدُّنیا».
انگیزه نزول قرآن
بر اساس برخی آیات که انگیزه نزول قرآن بر پیامبر را تبیین وحی الهی و تفکر و اندیشیدن مردم: «و اَنزَلنا اِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیهِم ولَعَلَّهُم یتَفَکرون» و تدبر در آیات قرآن و تذکر صاحبان خرد: «کتابٌ اَنزَلناهُ اِلَیک مُبارَک لِیدَّبَّروا ءایاتِهِ ولِیتَذَکرَ اولوا الاَلباب» معرفی می کند، یا آیاتی که هدف توصیه های الهی و تبیین آیات را تعقل و تفکر می دانند: «ذلِکم وصَّاکم بِهِ لَعَلَّکم تَعقِلون»، «کذلِک یبَینُ اللّهُ لَکمُ الأیاتِ لَعَلَّکم تَتَفَکرون» می توان قرآن و آیات آن را یکی از مهم ترین زمینه های تفکر دانست.از همین روست که خداوند قرآن را به زبانی نازل کرده که معارف آن فهم و ادراک پذیر باشند: «اِنّا اَنزَلنـهُ قُرءنـًا عَرَبِیا لَعَلَّکم تَعقِلون» و در آن قصه ها: «و لَو شِئنا لَرَفَعنـهُ بِها...فَاقصُصِ القَصَصَ لَعَلَّهُم یتَفَکرون»، «لَقَد کانَ فی قَصَصِهِم عِبرَةٌ لاُِولِی الاَلباب...» و مَثَل هایی آورده است: «لَو اَنزَلنا هـذا القُرءانَ عَلی جَبَل لَرَاَیتَهُ خاشِعـًا مُتَصَدِّعـًا مِن خَشیةِ اللّهِ وتِلک الاَمثالُ نَضرِبُها لِلنّاسِ لَعَلَّهُم یتَفَکرون»، «اِنَّما مَثَلُ الحَیوةِ الدُّنیا کماء اَنزَلنـهُ مِنَ السَّماءِ فاختَلَطَ بِهِ نَباتُ الاَرض... کذلِک نُفَصِّلُ الأیـتِ لِقَوم یتَفَکرون»، براین اساس و نیز با توجه به تقبیح و مذمت خداوند نسبت به کسانی که در قرآن تدبر نمی کنند: «اَفَلا یتَدَبَّرونَ القُرءان»، عقیده جماعتی از حَشَویان و اخباریان باطل است که می گویند: معنای قرآن را جز با سخن پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نشاید دانست؛ نیز سخن مجبّران مردود است که می گویند: هرچه را خدا خواهد کسی بداند به قلب او القا می کند و کوشش و تدبر بنده در تحصیل علم قرآن و غیر آن مفید نیست.
برخی دیگر از موضوعات در قرآن
برخی دیگر از زمینه ها و موضوعات تفکر، عبارت اند از صحت و سلامت قوای ادراکی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) جهت ادراک حقانیت وی: «ثُمَّ تَتَفَکروا ما بِصاحِبِکم مِن جِنَّة»، خلقت آسمان ها و زمین برای پی بردن به راز آفرینش آن ها: «و یتَفَکرونَ فی خَلقِ السَّمـوتِ والاَرضِ رَبَّنا ما خَلَقتَ هـذا باطِلاً» و نیز وجهه باطنی و جنبه ارتباط آن ها و هر چیزی که خدا آفریده است با پروردگار، برای تحصیل یقین : «و کذلِک نُری اِبرهیمَ مَلَکوتَ السَّمـوتِ والاَرضِ و لِیکونَ مِنَ الموقِنین»، «اَو لَم ینظُروا فی مَلَکوتِ السَّمـوتِ والاَر ضِ و ما خَلَقَ اللّهُ مِن شَیء...»، کیفیت آفرینش شتر ، برافراشتگی آسمان ، برپا داشته شدن کوه ها، گستردگی و استوای زمین و در نتیجه مهیا بودن آن برای سکونت و زندگی : «اَفَلا ینظُرونَ اِلَی الاِبِلِ کیفَ خُلِقَت _ و اِلَی السَّماءِ کیفَ رُفِعَت _ و اِلَی الجِبالِ کیفَ نُصِبَت _ و اِلَی الاَرضِ کیفَ سُطِحَت»، اعمال و رفتاری که انسان برای روز حساب از پیش می فرستد: «و لتَنظُر نَفسٌ ما قَدَّمَت لِغَد...»، اطوار خلقت انسان ، از مرحله خاک تا نطفه و سپس علقه و نیز دوره های سنّی وی از طفولیت و جوانی و سالمندی که در این میان برخی مرگ پیشرس یافته تا سرانجام هرکس به مدّتی که مقرّر است برسد: «هُوَ الَّذی خَلَقَکم مِن تُراب ثُمَّ مِن نُطفَة ثُمَّ مِن عَلَقَة ثُمَّ یخرِجُکم طِفلاً ثُمَّ لِتَبلُغوا اَشُدَّکم ثُمَّ لِتَکونوا شُیوخـًا و مِنکم مَن یتَوَفّی مِن قَبلُ ولِتَبلُغوا اَجَلاً مُسَمًّی و لَعَلَّکم تَعقِلون»، اُفتِ در خلقت در عمر دراز: «و مَن نُعَمِّرهُ نُنَکسهُ فِی الخَلقِ اَفَلا یعقِلون»، تاریخ زندگی گذشتگان برای شناخت سنن و قوانینی که خداوند بر جوامع بشری حاکم فرموده: «قَد خَلَت مِن قَبلِکم سُنَنٌ فَسیروا فِی الاَرضِ فَانظُروا...»، «اَفَلَم یسیروا فِی الاَرضِ فَینظُروا کیفَ کانَ عـقِبَةُ الَّذینَ مِن قَبلِهِم...اَفَلا تَعقِلون»، فرجام تکذیب آیات و سرپیچی از دستورات الهی: «و اَغرَقنَا الَّذینَ کذَّبوا بِـایـتِنا فَانظُر کیفَ کانَ عـقِبَةُ المُنذَرین»، «واَمطَرنا عَلَیهِم مَطَرًا فانظُر کیفَ کانَ عـقِبَةُ المُجرِمین»، دشمنی آشکار شیطان با فرزندان آدم (علیه السلام) و گمراه کردن انبوهی از آنان: «... اِنَّهُ لَکم عَدُوٌّ مُبین... و لَقَد اَضَلَّ مِنکم جِبِلاًّ کثیرًا اَفَلَم تَکونوا تَعقِلون»، آیات و نشانه های الهی، مانند نحوه زندگی زنبور و کیفیت عسل سازی آن با رنگ های مختلف و نیز ویژگی درمانی آن: «... و اَوحی رَبُّک اِلَی النَّحلِ...ثُمَّ کلی مِن کلِّ الثَّمَرتِ فَاسلُکی سُبُلَ رَبِّک ذُلُلاً یخرُجُ مِن بُطونِها شَرابٌ مُختَلِفٌ اَلونُهُ فیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ اِنَّ فی ذلِک لاَیةً لِقَوم یتَفَکرون»، آمد و شد شب و روز: «... واختِلافِ الَّیلِ والنَّهار... لاَیات لِقَوم یعقِلون»، مسخر کردن شب و روز و خورشید و ماه برای انسان و نیز مسخر بودن ستارگان به فرمان الهی: «و سَخَّرَ لَکمُ الَّیلَ والنَّهارَ والشَّمسَ والقَمَرَ والنُّجومُ مُسَخَّرتٌ بِاَمرِهِ اِنَّ فی ذلِک لاَیـت لِقَوم یعقِلون»، آنچه را خداوند در زمین به رنگ های گوناگون برای انسان پدید آورده است: «و ما ذَرَاَ لَکم فِی الاَرضِ مُختَلِفـًا اَلونُهُ اِنَّ فی ذلِک لاَیةً لِقَوم یذَّکرون»، گستردگی زمین و وجود رودها و کوه ها در آن، جفت جفت قرار دادن میوه ها و پوشاندن روز به شب : «و هُوَ الَّذی مَدَّ الاَرضَ وجَعَلَ فیها رَوسِیَ واَنهـرًا ومِن کلِّ الثَّمَرتِ جَعَلَ فیها زَوجَینِ اثنَینِ یغشِی الَّیلَ النَّهارَ اِنَّ فی ذلِک لاَیـت لِقَوم یتَفَکرون»، آمدن باران و سیراب شدن مردمان و رویش گیاهان و درختان به وسیله آن: «هُوَ الَّذی اَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَکم مِنهُ شَرابٌ ومِنهُ شَجَرٌ فیهِ تُسیمون_ینـبِتُ لَکم بِهِ الزَّرعَ والزَّیتونَ والنَّخیلَ والاَعنابَ و مِن کلِّ الثَّمَرتِ اِنَّ فی ذلِک لاَیةً لِقَوم یتَفَکرون»، آفرینش همسر برای انسان و قرار دادن مودّت و رحمت بین همسران: «و مِن ءایـتِهِ اَن خَلَقَ لَکم مِن اَنفُسِکم اَزوجـًا لِتَسکنوا اِلَیها و جَعَلَ بَینَکم مَوَدَّةً و رَحمَةً اِنَّ فی ذلِک لاَیـت لِقَوم یتَفَکرون»، مرگ و حیات و خواب و بیداری انسان ها: «اَللّهُ یتَوَفَّی الاَنفُسَ حینَ مَوتِها والَّتی لَم تَمُت فی مَنامِها فَیمسِک الَّتی قَضی عَلَیهَا المَوتَ ویرسِلُ الاُخری اِلی اَجَل مُسَمًّی اِنَّ فی ذلِک لاَیـت لِقَوم یتَفَکرون»، کشتی هایی که در دریا روان اند با آنچه به مردم سود می رساند، زنده ساختن زمین مرده به وسیله نزول باران و پراکندگی هرگونه جنبنده ای در زمین، تغییر مسیر بادها و ابرهای مسخر در میان زمین و آسمان: «... والفُلک الَّتی تَجری فِی البَحرِ بِما ینفَعُ النّاسَ وما اَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن ماء فَاَحیا بِهِ الاَرضَ بَعدَ مَوتِها وبَثَّ فیها مِن کلِّ دابَّة و تَصریفِ الرِّیـحِ والسَّحابِ المُسَخَّرِ بَینَ السَّماءِ والاَرض لاَیـت لِقَوم یعقِلون»، بیم آور و امیدبخش نمایاندن برق: «و مِن ءایـتِهِ یریکمُ البَرقَ خَوفـًا و طَمَعـًا... اِنَّ فی ذلِک لاَیات لِقَوم یعقِلون» و زنده ساختن برخی از مردگان در دنیا: «... کذلِک یحیِ اللّهُ المَوتی و یریکم ءایـتِهِ لَعَلَّکم تَعقِلون».
نهی از تفکر در ذات خداوند
...
wikifeqh: زمینه_تفکر