[ویکی فقه] یعقوب، رویگر زاده سیستانی بود که به عیاران، سپس به گروههای نظامی پیوست و از فرماندهان ارشد نظامی شد. سرانجام پس از اختلاف نظری که با درهم بن نصر پیدا شد مردم سیستان و نظامیان در ۲۵ محرم سال ۲۴۷ (ه. ق) با یعقوب بیعت نمودند، او نیز رسما حکومت صفاریان را بنیان نهاد.
یعقوب، رویگر زاده سیستانی بود که در جوانی به جرگه عیاران پیوست وی در جنگ های داخلی و مردمی سیستان با خوارج به ویژه به گروه های نظامی پیوست یعقوب با بکارگیری توانایی های نظامی خود به عنوان فرمانده جنگی توانست توجه نظامیان و مردم را به خود جلب نماید. سرانجام پس از اختلاف نظری که با درهم بن نصر پیدا شد مردم سیستان و نظامیان در ۲۵ محرم سال ۲۴۷ (ه. ق) با یعقوب بیعت نمودند او نیز رسما حکومت خویش که به مناسبت شغل خانوادگی وی که رویگری (صفار) بود حکومت صفاریان را بنیان نهاد
آغاز حکومت صفاری
به نظر می رسد پس از تشکیل، یعقوب بدون درنظر گرفتن خلافت عباسی که تا آن زمان حکومت های موجود، مشروعیت خود را از آن کسب می نمودند به توسعه قلمرو خویش که از اهداف حکومت وی نیز به شمار می آمد دست زد. وی سراسر عمر پس از سلطنت خود را در نبردهای داخلی و خارجی به سر برد. درگیری با خوارج و جذب عده ای از آنان، غلبه بر طاهریان، نبرد با علویان طبرستان، پیشروی به سوی مناطق غربی و دستیابی به مرکز حکومت خلافت عباسی و درگیری با صاحب الزنج که سالیان طولانی در مناطقی از غرب ایران و شرق خلافت عباسی، دستگاه حکومتی را به خود مشغول کرده بود از درگیری های داخلی (جهان اسلام) یعقوب بود. در کنار آن جنگ با کفار مرزنشین شرق قلمرو و حاکمان محلی و توسعه قلمرو در این مناطق از دیگر اهداف سیاسی وی بود.
← فرار درهم بن نصر
یعقوب پس از آن که مدتی را در سیستان سپری کرد در شعبان ۲۵۳ (ه. ق)، قصد تصرف هرات، که جزیی از قلمرو طاهریان به شمار می آمد، نمود. وی با جانشین ساختن داود بن عبدالله بر سیستان عازم هرات شد و با حسین بن عبدالله بن طاهر به نبرد پرداخت و او را اسیر نمود. در پی آن ابراهیم بن الیاس بن اسد، سپه سالار خراسان، جهت نبرد با یعقوب در پوشنگ فرود آمد، یعقوب با گماشتن برادرش علی بن لیث بر این منطقه و امان دادن مردم هرات، عازم پوشنگ شد و با ابراهیم به گونه ای نبرد نمود که ابراهیم به سمت محمد بن طاهر هزیمت نمود.ابراهیم بن الیاس در توصیف یعقوب به محمد بن طاهر چنین گفت که: «با این مرد بحرب هیچ نیاید که سپاهی هولناک دارد و از کشتن هیج باک نمی دارند و بی تکلف و بی نگرش همی حرب کنند و دون شمشیر زدن هیچ کاری ندارند، گوئی که از مادر حرب را زاده اند و خوارج با او همه یکی شده اند و به فرمان اویند، صواب آنست که او را استمالت کرده آید تا شر او و آن خوارج بدو دفع باشد و مردی جدی است و شاه فنن و غازی طبع» از این رو پس از شکست خوردن والی هرات و سپهسالار خراسان، ابراهیم بن الیاس، از یعقوب، والی خراسان، محمد بن طاهر، با ارسال نامه و هدیه، منشور سیستان، کابل، کرمان و فارس را به او داد. یعقوب پس از بازگشت از نبرد هرات به کشتن برخی از بازماندگان خوارج دست زد و اموال آنان را به غنیمت گرفت شجاعت و پیروزی های مکرر یعقوب موجب شد شعرای سیستان هم چون محمد بن مجلد از سگزیان درباره او اشعاری به زبان فارسی و عربی بسرایند. حتی فردی از خوارج به نام بسام کورد (کرد) برای صلح نزد یعقوب آمده بود، در وصف ماجرای یعقوب و عمار خارجی اشعاری سرود
← نبرد در کرمان و فارس
...
یعقوب، رویگر زاده سیستانی بود که در جوانی به جرگه عیاران پیوست وی در جنگ های داخلی و مردمی سیستان با خوارج به ویژه به گروه های نظامی پیوست یعقوب با بکارگیری توانایی های نظامی خود به عنوان فرمانده جنگی توانست توجه نظامیان و مردم را به خود جلب نماید. سرانجام پس از اختلاف نظری که با درهم بن نصر پیدا شد مردم سیستان و نظامیان در ۲۵ محرم سال ۲۴۷ (ه. ق) با یعقوب بیعت نمودند او نیز رسما حکومت خویش که به مناسبت شغل خانوادگی وی که رویگری (صفار) بود حکومت صفاریان را بنیان نهاد
آغاز حکومت صفاری
به نظر می رسد پس از تشکیل، یعقوب بدون درنظر گرفتن خلافت عباسی که تا آن زمان حکومت های موجود، مشروعیت خود را از آن کسب می نمودند به توسعه قلمرو خویش که از اهداف حکومت وی نیز به شمار می آمد دست زد. وی سراسر عمر پس از سلطنت خود را در نبردهای داخلی و خارجی به سر برد. درگیری با خوارج و جذب عده ای از آنان، غلبه بر طاهریان، نبرد با علویان طبرستان، پیشروی به سوی مناطق غربی و دستیابی به مرکز حکومت خلافت عباسی و درگیری با صاحب الزنج که سالیان طولانی در مناطقی از غرب ایران و شرق خلافت عباسی، دستگاه حکومتی را به خود مشغول کرده بود از درگیری های داخلی (جهان اسلام) یعقوب بود. در کنار آن جنگ با کفار مرزنشین شرق قلمرو و حاکمان محلی و توسعه قلمرو در این مناطق از دیگر اهداف سیاسی وی بود.
← فرار درهم بن نصر
یعقوب پس از آن که مدتی را در سیستان سپری کرد در شعبان ۲۵۳ (ه. ق)، قصد تصرف هرات، که جزیی از قلمرو طاهریان به شمار می آمد، نمود. وی با جانشین ساختن داود بن عبدالله بر سیستان عازم هرات شد و با حسین بن عبدالله بن طاهر به نبرد پرداخت و او را اسیر نمود. در پی آن ابراهیم بن الیاس بن اسد، سپه سالار خراسان، جهت نبرد با یعقوب در پوشنگ فرود آمد، یعقوب با گماشتن برادرش علی بن لیث بر این منطقه و امان دادن مردم هرات، عازم پوشنگ شد و با ابراهیم به گونه ای نبرد نمود که ابراهیم به سمت محمد بن طاهر هزیمت نمود.ابراهیم بن الیاس در توصیف یعقوب به محمد بن طاهر چنین گفت که: «با این مرد بحرب هیچ نیاید که سپاهی هولناک دارد و از کشتن هیج باک نمی دارند و بی تکلف و بی نگرش همی حرب کنند و دون شمشیر زدن هیچ کاری ندارند، گوئی که از مادر حرب را زاده اند و خوارج با او همه یکی شده اند و به فرمان اویند، صواب آنست که او را استمالت کرده آید تا شر او و آن خوارج بدو دفع باشد و مردی جدی است و شاه فنن و غازی طبع» از این رو پس از شکست خوردن والی هرات و سپهسالار خراسان، ابراهیم بن الیاس، از یعقوب، والی خراسان، محمد بن طاهر، با ارسال نامه و هدیه، منشور سیستان، کابل، کرمان و فارس را به او داد. یعقوب پس از بازگشت از نبرد هرات به کشتن برخی از بازماندگان خوارج دست زد و اموال آنان را به غنیمت گرفت شجاعت و پیروزی های مکرر یعقوب موجب شد شعرای سیستان هم چون محمد بن مجلد از سگزیان درباره او اشعاری به زبان فارسی و عربی بسرایند. حتی فردی از خوارج به نام بسام کورد (کرد) برای صلح نزد یعقوب آمده بود، در وصف ماجرای یعقوب و عمار خارجی اشعاری سرود
← نبرد در کرمان و فارس
...
wikifeqh: زمامداری_یعقوب_لیث_صفاری