زرعه
لغت نامه دهخدا
زرعة. [ زُ ع َ ] ( ع اِ ) تخم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).یقال : اعطنی زرعة ازرع بها ارضی. ( اقرب الموارد ).
زرعة. [ زُ / زَ / زِ ع َ / زَ رَ ع َ ] ( ع اِ ) جای کشت و زراعت. یقال : ما فی الارض زرعة؛ نیست در این زمین جائی که کشت شود. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
زرعة. [ زُع َ ] ( اِخ ) ابن شریک از قتله حضرت امام حسین ( ع ) بود که بدست مختار کشته شد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 56 و 143 و مجمل التواریخ و القصص ص 298 شود.
زرعة. [ زُ ع َ ] ( اِخ ) ابن مالک از خوارج نهروان است. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 571 شود.
زرعة. [ زُ ع َ ] ( اِخ ) ابن مسلم بن جرهد اسلمی ، از روات حدیث است. ( منتهی الارب ).
زرعه. [ ] ( اِخ ) نام قریه ای از بلاد حوران نزدیک قریه صنمین چون از دمشق به حجاز روند. ( ابن بطوطه ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] زرعه (ابهام زدایی). زرعه ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • زرعة بن ابان، زرعة بن ابان بن دارم از سپاهیان عمر بن سعد در واقعه کربلا• زرعة بن شریک تمیمی، از یاران عمر بن سعد و از حاضرین در کربلا
...
...
wikifeqh: زرعه_(ابهام_زدایی)
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید