زرتشت

/zartoSt/

معنی انگلیسی:
zoroaster

فرهنگ اسم ها

اسم: زرتشت (پسر) (فارسی، اوستایی، پهلوی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: zartošt) (فارسی: زرتشت) (انگلیسی: zartosht)
معنی: نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی، دارنده ی شتر زرد، زردشت، ( اَعلام ) پیامبر ایران باستان از خانواده ای سپیتمه، زرتشت به معنی دارنده ی شتر زرد است، دارنده شتر زرد
برچسب ها: اسم، اسم با ز، اسم پسر، اسم فارسی، اسم اوستایی، اسم پهلوی، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

زرتشت. [زَ ت ُ ] ( اِ ) آفریده اول. || نفس کل. || نفس ناطقه. || عقل فلک عطارد. || عقل فعال. || رب النوع انسان. || راست گوی. || نور یزدان. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کلیه این معانی مجعول است. رجوع به زردشت شود. ( حاشیه برهان چ معین ).

زرتشت. [ زَ ت ُ ]( اِخ ) زردشت را... گویند که پیشرو و پیشوای آتش پرستان است. ( برهان ) ( آنندراج ). بمعنی زردشت. ( جهانگیری ). یکی از نامهای شت زردشت. ( ناظم الاطباء ). اصل آن زَرَثوشتَرَ است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). زردشت.نام شخصی است از نسل منوچهر. شاگرد افلادوس حکیم که شاگرد فیثاغورث بود و در زمان گشتاسب دعوی نبوت کرد و مجوس او را پیغمبر دانند و زند را کتاب آسمانی گویند و زعم فردوسی آن است که او از نسل ابراهیم ( ع ) است و نامش ابراهام و زردشت لقب او همچنانکه نام حضرت ابراهیم اپراهام و زرتشت لقب او، چنانکه می گوید:
نهم پور زردشت پیشین بد او
براهیم پیغمبر راستگو
و معنی ترکیبی آن ، زردشت یعنی آنکه زر پیش او زشت و مبغوض است ، چنانکه در لغت دشت گذشت و اکثر اهل اسلام او را کاذب و ساحر دانند و شیخ مقتول و فاضل شهرزوری و علامه ٔشیرازی و جمعی از متأخیرین ، چون علامه دوانی و میرصدرالدین و غیاث الدین منصور او را نبی فاضل و حکیم کامل دانند و اﷲ اعلم و زراتشت ، زرداهشت ، زردهشت ، زرادشت و زراهشت نیز گویند و بعضی گفته اند او آذربایجانی بود، چون گشتاسب معجزه طلب کرد، به کوره مس تفته اندررفت. و در فقه امامیه از اهل بیت منقول است که مجوس را شبه کتاب از آن ثابت کنند که ایشان را رسولی بود زردشت نام ، قوم فرس وی را تصدیق نکردند و بکشتند و کتاب وی بسوختند و بعد از قتل پشیمان شدند و هر کس هرچه از کتاب وی یادداشت نوشتند و خود نیز چیزی بدان دربستند و آن زند است که الحال در میان است. ( فرهنگ رشیدی ) ( از غیاث اللغات ). رجوع به تاریخ ایران باستان ، یشتها، مزدیسنا، یسنا، خرده اوستا و زردشت شود.

فرهنگ فارسی

پیامبر ایران باستان از خانواده سپیتمه بعضی وی را از آذربایجان و برخی از ری و غالبا از شمال شرقی ایران دانند . در باب زمان او هم اختلاف بسیار است . سنت زردشتیان عصر ویرا حدود ۶٠٠ ق م . میداند و غالبا خاور شناسان قرنهای ۷ و ۶ ق م . را یاد میکنند . پدرش پوروشسپ و مادرش دغدو ( دغدویه ) نام داشت . وی معاصر گشتاسب بود و آن شهریار دین او را بپذیرفت .بعض سرود های گاتها ( از اوستا ) که در دستست از خود اوست . طبق روایت در حمله دوم ارجاسب تورانی ببلخ زردشت بدست یک تن تورانی از خاندان کرپ بنام براترک رش کشته شد .
پیشرو و پیشوای آتش پرستان زردشت

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] زَرْتُشْتْ یا زَرْدُشْتْ، پیامبر ایران باستان. عده ای او را مروج یکتاپرستی معرفی کرده اند که آهورامزدا را تبلیغ می کرد و خدایان باستانی آریاییان را باطل می دانست. او آتش را یکی از مظاهر خدای روشنایی می دانست. برخی از مورخان او را اختلافی ترین شخصیت تاریخ دانسته اند. نقل شده است که زرتشت در سال ۶۶۰ قبل از میلاد به دنیا آمده و در سال ۶۳۰ قبل از میلاد به پیامبری مبعوث شده و در سال ۵۸۳ قبل از میلاد در سن ۷۷ سالگی در آتشکده ای در بلخ کشته شده است. کتاب مقدس زرتشت اوستا نام دارد. برخی مورخین بر این عقیده اند که توحیدی بودن یا دوگانه پرستی زرتشت روشن نیست. پیروان زرتشت به نام هایی مانند مَجوسی، گَبر و پارسی خوانده می شوند.
زرتشت یا زردشت، پیامبر ایران باستان است. عده ای او را مروج یگانه پرستی معرفی کردند که آهورامزدا را تبلیغ می کرد و خدایان باستانی آریاییان را باطل می دانست. او آتش را یکی از مظاهر خدای روشنایی می دانست.برخی می گویند زرتشت در زبان سریانی به معنای ابراهیم(ع) است و برخی دیگر زرتشت را یکی از امامان ملت ابراهیم(ع) یا پیامبری می دانند که کتاب بر او نازل شده است. برخی نسب او را به منوچهر یکی از شاهنشاهان ایران رسانده اند.بعضی از مورخان او را اختلافی ترین شخصیت تاریخ می دانند؛ تا جایی که برخی او را به شخصیت های افسانه ای تشبیه کرده اند.
زرتشت در سال ۶۶۰ قبل از میلاد به دنیا آمده، در سال ۶۳۰ قبل از میلاد به پیامبری مبعوث شده و در سال ۵۸۳ قبل از میلاد در سن ۷۷ سالگی در آتشکده ای در بلخ کشته شده است.
آزاد فارسی'>

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:زردشت

پیشنهاد کاربران

زَرتُشت:
گونه های گوناگونی دارد:
زَرتُشت - زَردُشت - زَرد تُشت - زَردِشت - زَرد هِشت - زَراتُشت - اَشو زَرتُشت - سِپَنتمان زَرتُشت
.
در اوستا: زَرَثُشترَ ( 𐬰𐬀𐬭𐬀𐬚𐬎𐬱𐬙𐬭𐬀 - Zaraϑuštra )
...
[مشاهده متن کامل]

پارسی میانه ( پهلوی سنگ نوشته ای ) : زَرَهوشت ( 𐭦𐭫𐭲𐭥𐭱𐭲، Zarhušt )
مانوی: زَردرَوشت ( Zrdrwšt )
سُریانی ( شاخه ای از آرامی باستان ) : زَرادُشت ( Z ( a ) rādušt )
معرب ( عربی شده ) : زَرَادُشْت یا زَرَادَشْت
در یونانی: زُورُئَستریس ( Ζωροάστρης - Zōroastrēs )
.
نگرش پژوهشگران فَرَنگی ( خارجی ) درباره معنی زرتشت:
دیوگنس لائرتیوس ( دیوژن لائرتیوس یا دینون یونانی ) ، برتراند راسل ( کاسل ) ، دُهارله بلژیکی، گرن آلمانی، اشپیگل آلمانی:
ستاره ( اوستایی: اَستَرَه ) زَرّین و درخشان
.
بارتولومه، مری بویس، اِئوژِن بُرونوف، ویندشمن آلمانی، فِرارش مولر، هارلز فرانسوی:
دارنده شتر درخشان ( اوستایی: اَشتَرَه - مانند: اَشتَرکا: شترمرغ ) یا دارنده شتر زردرنگ
.
در مینو ( معنی ) آن بسیار ناسازگاری ( اختلاف ) هست یا وجود دارد ولی چیزی که پژوهشگران غربی به آن نگرش نداشتند واژه ای از "دل" هست که در اوستا: زَرَزدیشت و زَرتُشت از آن گرفته شده است!
( ( در زبان شناسی به آن ناهمگونی همخوانی می گویند:
همخوان "د" گاهی به همخوان "ت" دگرگون می شود؛چون، همجوار یکدیگر و هر دوی آن ها در یک جایگاه اَدا می شوند:
دندانی لثه ای و انسدادی هست، "د" واکدار و "ت" بی واک است!
زردشت >>> زرتشت ) )
.
زَرَزدیشتَ ( zarazdišta ) : دل بستن، عاشق شدن، دلداده، مِهروَرز
واژه اوستایی - نام پسرانه
.
زَرَز: زَرنَه یا زَر - به اوستایی: قلب یا دِل!
.
دیشت: پسوند همراهی و دارندگی اوستایی
.
اَ: حالت مفعولی مَعه یا بایی ( instrumental )
.
معنی: عاشق پیشه، عاشق کُش، دلبند، دلکش، طناز، لَوَند، معشوق، جانان، دلارام، دل شکر!، دلبر، دلربا، دلفریب، عشوه گر، کرشمه گر، فریبنده، دلنشین، گیرا، کاریزما! -
دل گُنده و دریا دل، مهربون، مِهروَرز، بخشنده، دست و دل باز، خوش برخورد، گُشاده رو -
دوست داشتنی، خواستنی، عزیز دل، نازنین، نورچشمی!، عزیز دُرّ دانه ( عزیز دُرّ دونه ) ، سوگلی -
بامزه، شیرین، بانمک، تو دل برو - خوشمزه، جیگر، خوشمل!
.
.
بخشی از بند1 آبان یشت:
mraot ahurō mazda spitamāi zarathushtrāi, yazaēsha - mē - hīm spitama zarathushtra yam aredvīm sūram anāhitam
معنی: اهورامزدا به سِپَنتمان زرتشت ( تبارمند بخشنده ) فرمود:
برای من[اهورامزدا] ای سِپَنتمان زرتشت ( سِپَنتایِ دلرُبا ) ، اردویسوره آناهیتا را بِسِتای ( ستایش کن )
.
گُزیده های زادِسپَرَم، فرگرد ( فصل ) 18، بند3:
ud �zardušt�guft kū:
kē wēnišn az man abāz gīrēd, nē warzēd ān ī man tarsagāhīh
معنی: و زردشت گفت که:
"کسی که روی از من باز گیرد ( به من نگاه نکند یا ندید بگیرد ) ، مرا احترام نورزد ( خوار شمرده است ) "

منابع• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/زرتشت_در_منابع_غربی • https://fa.m.wikipedia.org/wiki/ریشه_و_معنای_نام_زرتشت• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/اسپیتمان• https://abadis.ir/fatofa/دل/• https://abadis.ir/fatofa/چند-املایی-ها/• http://www.avesta.org/ka/ka_tc.htm• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa• https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
زرتُشت ؛ زر تَش=آذر آتش=نور آتش
آذر به معنای نور زرد مثل آذرخش،
زر؛ هرچیز براق و نورانی و باارزش مثل طلا.
طلا هم از اون جهت برای آن ماده نامگذاری و استفاده شده است که نمایانگر طلوع نور است. مرتبط با طلا طلوع طلیعه طالع اطلاع مطالعه اطلاعات.
...
[مشاهده متن کامل]

آذربایجان ؛ آذر بایشان= آذربیشه به مفهوم سرزمین نور
بیجار؛ بیشه آر، بیشه ی انرژی
آر= انرژی، حرارت، مثل ترکیب دو کلمه ی آر یر=ایران مثل ترکیب آر ژن=انرژی
آرارات؛ آراراست، آراسته شده، اُستوار، راست، روستا، رُستن، رُشد، رشید،
آگِر= گرمای آتش، آگرین، گرند، گراندیک، پارس گراندیک. در گویش کردهای کرمانشاه به آتش آگر می گویند. و آگِر نمایانگر بُعد گرمای آتش و گردش و گردیدن و انتقال انرژی آتش می باشد.
آگرین نامی دخترانه به مفهوم دختر پر شور و حرارت، ( در حال استفاده در کرمانشاه و سنندج )
کلمه ی آگر و گَرم و چَرم در عالم واقع به صورت مستقیم مرتبط با کلمه ی انرژی می باشد. به گونه ای که کلمه ی گرم، منشعب از گرا و گرایش و گردیدن و گردش به مفهوم انتقال و حرکت انرژی مفهوم می رساند. و کلمه ی چَرم که در نمود عالم واقع برای پوست حیوانات قابل استفاده است جهت حفظ گرمایِ انرژی مفهوم دارد. در تعریف ساده گرما نمایانگر انتقال انرژی و چرم نماد حفظ نمودن گرما می باشد.

آر؛ در کل هر کلمه ای که آر در اون استفاده شده باشد به مفهوم نیرو و انرژی و قدرت می باشد. مثل پندار گفتار کردار. گرفتار، دمار، آرتش، آراسته، آرزو، آراز، آرمان، اروند ، آرامش، آره، آری، آریا، آریان، آرد، اَرده، آروات، اروتیک، آرماتور، آرمادلو، آرمیچر، آروس، آریس، عروس، آرامی، عربی، عارابستان، عراق و اراک، ارکان، آریزونا، آرتین، آرتور، آرمین، آرارات، آرد، ارده، آراد، اردشیر، آرماگدون، و فراوان از این دست کلمات که هر کدام در جایگاه کاربردی خودشان توضیح خاص خودشان را دارند.

اندیشه نیک. گفته نیک. کرده نیک.
اندیشهء نیک. گفتهء نیک. کردهء نیک.
زَرْتُشْتْ یا زَرْدُشْتْ ( به اوستایی: 𐬰𐬀𐬭𐬀𐬚𐬎𐬱𐬙𐬭𐬀‎، ت. ت.   'زَرَثوشتْرَهْ' ) رهبر و اصلاح گر دینی، فیلسوف و شاعر ایرانی بود. او به پیروانش آموخت که هستی میدان نبرد نیروهای خیر و شر است و انسان آزاد است جایگاه خود در این مبارزه را انتخاب کند. آموزه های او، هستهٔ اصلی مزدیسنا را تشکیل می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

زمان دقیق زندگی زرتشت، مشخص نیست. نوشته های سنتی، بر آنند که او «۲۵۸ سال پیش از اسکندر» یا «۵۰۰۰ سال پیش از خشایارشا» زیسته است. با این حال، پژوهشگران جدید زمان زندگی او را حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح می دانند. محل دقیق زندگی او نیز نامشخص است. در منابع از آذربایجان، سیستان و ری به عنوان زادگاه او یاد شده است، اما تعیین دقیق آن ساده نیست و به زعم غالب مورخان و باستان شناسان امروزی تنها روشن است که در شمال شرق ایران بزرگ زندگی می کرده است—به گمان عده ای از باستان شناسان و مورخان، جایی در محدوده تاجیکستان و افغانستان امروزی.
مطالب موجود در منابع مزدایی دربارهٔ زرتشت، به دو گروه تاریخی و افسانه ای تقسیم می شوند. مطالب تاریخی شامل سروده های خود او، گاتاها، است که کهن ترین بخش اوستا را تشکیل می دهد. منابع افسانه ای که در طول تاریخ به مرور دربارهٔ او نوشته شده اند، از زرتشت تاریخی فاصلهٔ بسیاری گرفته اند. این نوشته ها، در بخش های متاخر اوستا و کتب پهلوی بازتاب داشته اند.
در گاتاها زرتشت در جامه مرد خردمندی که خود را در یک مأموریت بزرگ می بیند، ظاهر می شود. او با قدم های استواری به دنبال ایجاد تغییر است و به صورت شورانگیزی اطرافیان خود را به راستی فرا می خواند. او در این سروده ها، مردم را از پرستش دیوان که آنان را آفریده اهریمن و تباه کنندهٔ زندگی می بیند، بازمی دارد و به آن ها وعدهٔ پیروزی نیکان را می دهد.
زرتشت باور داشت که انسان موجودی آزاد است و در تصمیم گیری های خود اختیار دارد؛ او می تواند انتخاب کند که در کنار نیروهای روشنایی بایستد یا در صف نیروهای تاریکی قرار گیرد. زرتشت این آزادی را هدیه ای از جانب اهورامزدا می دانست که از آغاز به انسان ها بخشیده شده است؛ در عین حال، به خوبی درک می کرد این آزادی می تواند به معنی آزادیِ گرویدن به نیروهای شر هم باشد.
در مطالب متاخر شخصیتی افسانه ای از زرتشت ترسیم شده است؛ چنان که جایگاه او را از انسان های عادی فراتر برده اند و هم تراز ایزدان قرار داده اند. نوشته های پهلوی می گویند فر زرتشت از آغاز خلقت وجود داشته است، فروهر او ۳۰۰۰ سال قبل از تولدش خلق شد و اهورامزدا در زمان تولد او، تن گوهرش را آفریده است. او پس از تولد در ۳۰ سالگی با اهورامزدا دیدار کرد و به موجودیت جسمانی دیوان بر روی زمین پایان داد. بخش بزرگی از مطالب تازه تر را گفتگوهای او با اهورامزدا می سازند که «هَم پُرسِگی» نام دارند. بنا به نوشته های متاخر، زرتشت در ۷۷ سالگی درگذشت.

زرتشتزرتشتزرتشتزرتشتزرتشتزرتشت
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/زرتشت
زرتشت آذر تاشت ودارندهء آتش.
زر یا همون تغییر یافته آزر به که کاملش میشه آزرپشت یعنی کسی که از فرزندان آزر است.
قرآن کتابی که به سختی اسم افراد و خانواده پیامبر ها رو میاره.
( که حتی پدر حضرت یوسف رو هم گفته ابیه یعنی پدرش که اسمی نیاورده . . )
...
[مشاهده متن کامل]

برای راهنمایی ما گفته حضرت ابراهیم به پدر یا عمویش ( آزر ) گفته که . . .
کلمه آزر فقط در زبان فارسی معنا میده و با معنی های دست و پا شکسته ای هم که از کلمه زرتشت هست میشه گفت خنده کلمه زرتشت دستخوش تغییر شده . . .
و میشه به این نتیجه رسید که
آزر پشت= فرزند یا پور یا از پشت آزر ( که با توجه به کتاب قرآن میشه همون حضرت ابراهیم )
ابراهیم = پرهام در زبان فارسی در صورتی که پیامبران دیگه این پارسی ندارند .
حتی اسم زن حضرت ابراهیم ساره یا همون سارای هم در حال حاضر در منطقه غرب ایران بیشترین کاربرد رو داره
پس حضرت زرتشت همان ابراهیم یا حضرت پرهام است .
که در منطقه زاگرس زندگی می کرده . . .
و کم کم برای تبلیغ دین خدا کوچ کرده به مرکز تمدن ها بین النهرین. . .
که طبق داستان های تاریخی زرتشت هم ناگهانی نیست و توی داستان ها ازش صحبتی نمیشه
پس میشه گفت پدر همه پیامبران موجود یکتا پرستی در جهان که ابراهیم است یک پیامبر ایرانی بوده . . .
نه عراقی یا بین النهرینی یک #ایرانی

محل تولد زرتشت آذربایجان بوده است. آذر در زبان ترکی به صاعقه و آتش گفته میشود.
در زبان کردی زر به معنی طلا و کلمه تشت به معنای هیچی که از قدیما نقل قول بوده یعنی کسی که به مال دنیا چشم نداره با سپاس از تمامی دوستان
در زبان کُردی تِشت و چِشت معنی چیز میده. احتمال داره که پیوندی با این واژه کُردی داشته باشه. چون زبان کُردی و زبانهای شمالی. . . جزء بقایای زبان مادی_پارتی ( پهلوی مادی_اشکانی و پهلوی شمالی ) هست، و زبان فارسی کنونی جزء بقایای زبان پارسیگ یا فارسی میانه ( پهلوی ساسانی یا پهلوی جنوبی ) هست.
زرتَشت : تشت یا سینی زرین مانند قرص خورشید.
زر دَشت : دشت زرین مثل مزارع جو و گندم در فصل تابستان و درو کردن که از دور طلائی رنگ اند.
زر ده ست : ده زرین و آنهم نه اعداد یک رقمی از 0 تا 9 بلکه" او ده بُعدی است " یعنی در ازل و آغار از ده انسان خودی و بنیادی آفریده شده است؛ مشتمل بر پنج مرد و پنج زن. با هدف زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف ( هم غیر همجنس یا هترو و هم همجنس یا هُمو ) در قالب پنج زوج یا ده نیم زوج بنیادی خودی و آسمانی. این معنای آخر با دو واژه باستانی - اوستایی زیر همخوانی دارد:
...
[مشاهده متن کامل]

- خویدوده : زرتشت و شاگردان و هم عصران وی به تلفظ ریشه ای و معنای اصلی این واژه علم و آگاهی نداشته اند و در اعصار بعدی به شکل اشتباه و انحرافی و گمراه کننده ازدواج با محارم ترجمه و معنا گردیده است. اما از دیدگاه خردمندان گم نام و آفرینندگان اولیه این کلمه، تلفظ ریشه ای و معنای اصلی آن در میدان های کلی خود شناسی و انسان شناسی و خطاب به تک تک افراد انسانی چه زن و چه مرد به عنوان شنونده به شکل زیر بوده است : خود تو ده تائی.
به این معنا که هر فرد انسانی دارای ده جنبه یا بُعد انسانی می باشد، یعنی نه تنها دارای یک من یا خود و یا یک نفس مجرد بلکه ده تا من یا خود و یا نفس مجرد، مشتمل بر پنج نفس مجرد مردانه و پنج نفس مجرد زنانه.
- آژی ده اکه : ( در شاهنامه توسط حکیم ابوالقاسم فردوسی شیخ طوسی این واژه اشتباها به ضحاک مار بردوش معنا و تعبیر گردیده است ) این کلمه در اصل و ریشه به زبان یکی از اقوام ماد یعنی کرد ها و به معنای زیر بوده است: زندگی های معین دهگانه. یعنی هرفرد انسانی در حالت اولیه آفرینش طبیعت و کیهان با کمیت و کیفیت بهشت برین، از یک خانواده ده عضوی خودی و بنیادی و ملکوتی یا آسمانی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی آفریده شده و از ده زندگی جاودانه برخوردار گردیده است. همانطور که در بالا بیان گردید ، پنج مرد و پنج زن یا ده نیم زوج خودی بطور همزمان و در کنار هم و برای زوجیت با همدیگر. آن سامان یا نظم اولیه ( یعنی نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی - ازلی - ابدی ) و زندگی بسیار طولانی درون آن در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی دیگر وجود ندارد بلکه با آغاز سفر مقطعی نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان به پایان رسیده و منجر به جاری شدن و روان گشتن سلسله طویل نظم ها و حیات های دنیوی گردیده است. و آن ده عضو خانواده های خودی افراد انسانی در طی سفر پشت سرهم و در طول زمان و بیزمانی در هفت عالم مستقل و جدا از هم به ظهور و پیدایش می رسند و زندگی های دنیوی و عشق ورزیدن به غیر از خود و زوجیت با غیر و عمل تولید مثل را تجربه و سپری می نمایند و آنهم هرکدام نه فقط یک بار بلکه به تعداد مراتب و درجات مختلف تکاملی بین دو حد یکی نهایت نقصان و امکان اخس و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف در طول راه و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد. البته مبداء و معاد از دیدگاه علمی و نه آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه. ظهورات و پیدایش های متوالی آن انسان ها بهمراه تار و پود های کثیر و فراوان و گوناگون محتوای جهان از طریق زنجیره وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض صورت می پذیرد و نه از راهی دیگر و آنهم نه فقط در محتوای این کیهان یا جهان بلکه در محتوای هرکدام از گیتی ها یا دنیا ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلقا یکسان و برابر.
این دو معنا با معنای نهفته در پشت پرده ظاهر لفظی بودا ( Buddah با تلفظ اصلی و ریشه ای: بود ده ) همخوانی دارند. حالت بیداری یا اشراق و یا به روشنایی رسیدن خود بودا و بر اساس بینش و باور پیروان آئین بودا تحت عنوان بودی ( buddahi با تلفظ اصلی : بود دهی ) یعنی آگاه شدن هر فرد انسانی به ابعاد دهگانه هستی و وجود خویش. البته این موضوع به این معنا نیست که خود بودا و پیروان بعدی وی در سطوح بالای پیشوائی تحت عنوان دالائی لاما براستی به این معنای ارائه شده در این کامنت کوتاه یا پیامک پی برده بوده باشند یا به این سطح از آگاهی و بیداری رسیده باشند.
در پایان کلام کودکانه امروز خویش که امیدوارم سر خوانندگان گرامی را بدرد نیاورده باشد، چند نکته مهم وجود دارد که در میدان های آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی منجمله آتئیزم و کمونیزم برای انسان و بخصوص ما ایرانیان امروز و آینده ممکن است مفید و مثمر ثمر باشد که بطور کوتاه و فشرده دو سه تا نکته از آن نکات به شرح زیر می باشند :
- خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران از دیدگاه علمی و نه خدای آئینی و دینی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه در زبان و ادبیات و یک مقوله یا مفهوم و ایده انتزاعی در فهم و عقل یا خرد محض انسان از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه .
- شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری .
- آئین یکتا پرستی هم هیچ تهفه دیگری نبوده و نمی باشد غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی. - دو داستان بنیادی و مشترک ادیان به اصطلاح توحیدی - ابراهیمی تحت عنواین یهودیت و مسیحیت و اسلام؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری بابا آدم و ننه حوای موسا و ایسا و محمّد، دو افسانه تخیلی - توهمی بیش نبوده و نمی باشند و محتوای آنها از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است.
- بر خلاف بینش و باور سه دین به اصطلاح توحیدی ابراهیمی بخصوص مسیحیت و اسلام، خداوند متعال در هیچ زمان و بیزمانی و در هیچ مکان و بیمکانی هیچگاه هیچ فرد انسانی را بابت پندارها و گفتار ها و رفتار های بد دنیوی و هیچ بابت دیگری مورد استنطاق و مؤاخذه و بازپرسی و بازجوئی و ملامت و سرزنش قرار نخواهد داد و هیچ انسانی را به عذاب و سزای جهنمی محکوم و دچار و گرفتار و نخواهد نمود.
نتیجه اینکه افسانه آفرینش باید از نو سروده شود و این بار به زبان و روش علمی و به کمک شناخت و دانش علمی و تفسیر صحیح و حقیقی تئوری های علمی.
زرتشت در اصل و ریشه و از دیدگاه والدین و به زبان روشن فارسی ( و نه تاریک پارسی و اوستایی ) دارای دو نام بوده است که توسط متفکرین و اندیشمندان یونانی و بعدا رومی با صداقت خارق العاده ای در امانت داری در حفظ تلفظ های ریشه ای حفظ و نگهداری شده و به عصر جدید رسیده اند. اگر فرصتی دست داد آن دو نام را مورد بررسی قرار خواهم داد و معنای اصلی آنها را از دیدگاه والدین زرتشت خدمت خوانندگان گرامی بیان خواهم نمود.

در زبان کوردی
زرتشت معنی نمیده ولی ( زرثوشتره ) بامعنیست
زرثوشتره از دوجز زرث و وشتره اومده
زرث به معنی زیبا و تودل برو با نمک و کسی که در عمل و گفتار به دل میشینه
وشتره به معنی خوشتره ، بهتره ، عالیتر است
...
[مشاهده متن کامل]

میدانیم که در دین زرتشتی گفتار نیک و کردانیک وپندار نیک سه جر اصلی دین زرتشتیان است وبه قول نیچه زرثوشتره اولین کسی بود که اخلاق رو وارد جهان کرد و چه نزدیک است به اسم این بزگوار.
زرتشتیان خود اعتقاد دارن که زرتشت از غرب ایران است وبخاطر هلال حاصلخیز و تمدن بیت النهرین به واقعیت نزدیکتره ودر این زاگروس شتر وجودنداره😁

نام پیامبر و فرزانه ( فیلسوف ) ایرانی که دین بهی، خرد و نیکی را پدید آورد و به پیروان دین، زرتشتی ( پیرو زرتشت ) ، مزدیسن ( مزداپرست ) و بهدین ( دارای دینی بِه و نیک ) گفته می شود. همچنین وی در ایران ویج ( آسیای میانه ) [که آن زمان دارای باشندگانی با تبار ایرانی به مانند اوستاییان، سکاها و سغدی ها بود، ] می زیست. نسک ( کتاب ) او اوستا بود.
...
[مشاهده متن کامل]

به زرتشتی بودنم و اینکه پیرو آیینی ایرانی هستم می بالم.

زرتشت یا زردشت ( اوستایی: زَرَثوشترَه ) یک رهبر و اصلاح گر دینی، فیلسوف و شاعر ایرانی بود. او به پیروانش آموخت که هستی میدان نبرد نیروهای خیر و شر است و انسان آزاد است جایگاه خود در این مبارزه را انتخاب کند. آموزه های او، هستهٔ اصلی مزدیسنا را تشکیل می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

زمان دقیق زندگی زرتشت، مشخص نیست. نوشته های سنتی، بر آنند که او �۲۵۸ سال پیش از اسکندر� یا �۵۰۰۰ سال پیش از خشایارشا� زیسته است. با این حال، پژوهشگران جدید زمان زندگی او را حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح می دانند. محل دقیق زندگی او نیز نامشخص است. در منابع از آذربایجان، سیستان و ری به عنوان زادگاه او یاد شده است، اما تعیین دقیق آن ساده نیست و به زعم غالب مورخان و باستان شناسان امروزی تنها روشن است که در شمال شرق ایران بزرگ زندگی می کرده است—به گمان عده ای از باستان شناسان و مورخان، جایی در محدوده تاجیکستان و افغانستان امروزی.

من زرتشت یکتا پرست هستم و در دین زرتشتی قبله رو به منبع نور است و زرتشتیان آتش را نمی پرستند. لطفا درست کنید
زرتشت اسم پیامبر الهی بوده که دین هخامنشیان بوده تا دوره ی ساسانیان که اعراب حمله کرد به ایران واسلام وارد ایران شد.
Zoroaster : زرتشت ( شخصیت )
Zoroastrianism : زرتشت ( دین )
Zoroastrian : زرتشتی
Zoroastrians : زرتشتیان
Zoroastrian religion : دین زرتشت
زُرُ اَستِر
زُرُ اَست ری یِنِ زِم
زُرُ اَست ری یِن
زرتشت نام یک پیامبر و مذهبی است که قبل از مسیحیت تنها یک نظریه برای زندگی بود و بعد ها به یک مذهب و دین تبدیل شد . . . .
من خودم دین زرتشت رو بیشتر از بقیه دین ها قبول دارم راستش اگه تحقیق کنید متوجه میشید که در دین زرتشت بایدی وجود نداره. . .
...
[مشاهده متن کامل]

اونها مسیر درست و غلط رو نشون میدن. . حق انتخاب با خودته
دین اسلام کنونی تنها شریعت هست نه حقیقت

زرتشت نام مکانی تاریخی و نام دوره ای از زمان بود. در ان زمان در ایران در دوران سلسله های اشکانی و هخامنشیان و ساسانیان بسیار معروف بود.

نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
اسم زیبا و اصیل ایرانی و آریایی
زرتشت= آذر تش ت
آذر= ستاره نورای مثل خورشید
تش= آتش
ت=جوز جان=عناصر بوجود آورنده هستی و حیات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس