زاگرس
/zAgros/
فرهنگ اسم ها
معنی: نام رشته کوهی که از مغرب ایران تا شرق ترکیه و شمال عراق ادامه دارد، ( اَعلام ) نام رشته کوهی که از مغرب ایران تا شرق ترکیه و شمال عراق ادامه دارد که همان کوههای پشتکوه کنونی یا پاطاق است و یونانیان آن را زاگرس گفته اند، رشته کوهی که از جنوب غربی ایران شروع می شود و تا شرق ترکیه و شمال عراق ادامه دارد، پشتکوه
برچسب ها: اسم، اسم با ز، اسم پسر، اسم فارسی، اسم طبیعت
لغت نامه دهخدا
گیرشمن در کتاب ایران از آغاز تا اسلام آرد:کوههای مغرب یا سلسله زاگرس از شمال غربی به جنوب شرقی ممتد است و متجاوز از 1000کیلومتر طول و 200کیلومتر عرض دارد، ارتفاع این سلسله جبال به 1000 تا 1700 متر میرسد و شامل چینهای متوازی متعدد و دره هائی که 50 تا 100 کیلومتر طول و 10 تا 20 کیلومتر عرض دارند ، میباشد. زیر مراتع واقع در دامنه های مرتفع کوههای فوق بقایای جنگلهای انبوه سابق که دارای بلوط، گردو، سندیان ، بادام وحشی و پسته بوده ، گسترده شده است. پایینتردر دره های مرتفع مو، انجیر و انار میروید. در این مناطق گندم ، جو، خشخاش ، پنبه و تنباکو بسیار کاشته میشود. گرمای تابستان در دره های پست مردمی را که بتربیت بز، میش و اسب اشتغال دارند مجبور میکندکه به مراتع مرتفع صعود نمایند بدین وجه بخش بزرگی از سکنه بزندگانی چادرنشینی که طبیعت و آب و هوا بدانان تحمیل کرده است ادامه میدهند. در قسمت مرکزی زاگرس برآمدگی تیزی مجزّا میشود که بسوی مغرب میرود و داخل دشت بین النهرین میشود و پیچی در رود دجله که در این نقطه به فرات نزدیک میشود ایجاد میکند. برآمدگی مذکور شکل کاردی را دارد که گوئی دشت را از بالا تهدید میکند. از همین جا یعنی لرستان کنونی بود که کاسیان در هزاره دوم ق. م. به بابل حمله بردند و مدتی متجاوز از پنج قرن بر آنجا تسلط داشتند. ( ایران از آغاز تا اسلام ترجمه دکتر معین ص 2 و 3 ). و رجوع به التدوین ، تاریخ اسلام فیاض ص 128 و 145 و تاریخ ادبیات ادوارد براون و ایران باستان ج 1 ص 116 و ج 2 ص 1907 و ج 3 ص 2515 و 2500 و 2482 و 2209 و پاطاق ، جبل الطاق ، پشتکوه و پیشکوه در این لغت نامه شود.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
سلسله طوایفی هستند که در ادوار قبل از تاریخ و پیش از ظهور آریاییهایی که ما می شناسیم از یکی از نقاط آسیا مهاجرت کرده به کوهستان زاگرس آمده اند
پیشنهاد کاربران
اگر از طریق قانون نگارش و آوای حروف و کلمات به کلمه زاگرس نگاه کنیم و مکالمه ای با کلمه ی زاگرس داشته باشیم و ببینیم این کلمه چه سخنی برای گفتن به ما دارد یعنی؛
زاگرس؛ سنگ سخت، خاک به هم رسیده و سفت و ثقیل و زمخت و سخت راست شده و در عین حال در حال رشد و در حال رُسْت. تحت عنوان سخترس. مرتبط با راسته ی کلماتی مستقیم از قبیل؛ ساق، ثقیل، سُنقُر، سنگ، سنگر، ساقه، زاگراس، زاگراست، زاگرُشد، ساق رشد، سترگ، ستیغ، بزرگ، ساخترس، ساق رستم.
... [مشاهده متن کامل]
زاغ و زیغ؛ به ترتیب همین دو کلمه به مفهوم بالا آمدن و در پایین ماندن. با اصطلاح زیغ وقت یا مرتبط با اصطلاح صیغه و مذیغه به مفهوم مدت کم و محدود.
سُنقُر؛ با توجه به ذات حرف ( ر ) در انتهای این کلمه که یک ذات تکرار گونه را در مفاهیم کلمات نمایان می کند یعنی یک ساقه ی در حال رشد و رو به سنگ شدن و سنگین شدن و سخت شدن.
و کمی با اعمال قوانین نگارشی در پیچ و تاب کلمات مرتبط با؛ زُق زاج زاغ زاغی زیغ مضیغه ساق سیق ساقه ساقی قِسِر صغیر راسک غلیظ غمزه صمغ ذغال زوج زاج مزاج مزاق زائقه گرز زمخت سخت
زاگراس؛ به هر چیز به هم رسیده و پر رنگ و غلیظ و منقبض شده و ثقیل و در عین حال در حال رشد و بزرگ شدن و سِتُرگ شدن و ستیغ کشیدن باشد گویند.
اصطلاح سِتُرگ و ستیغ که قانون لاتین در پاتیل این کلمه اعمال گردیده منشعب از مفهوم بزرگ، قابل مشاهده است.
اصطلاح زن زاج یا زاچ به زن آبستنی که نطفه در رحم بسته شده باشد و در حال وزن گرفتن و بزرگ شدن و رشد کردن باشد.
اصطلاح قِسِر در رفتن نیز قانون ایجاد مفهوم متضاد در این کلمه اعمال گردیده است حتی کلمه ی صغیر با توجه به ذات حرف ( ی ) نیز نقطه ی مقابل کلمه ی ساقر و سترگ رابطه ی معنایی مستقیم با کلمه زاگ و بزرگ و سترگ دارد.
اصطلاح زاغ و کبوتر زاغی به کلاغ و کبوتری گویند که تمام پرهایش دارای رنگ غلیظ سیاه باشد.
در مقوله رنگ ها به اون دسته از رنگ هایی که خیلی پر رنگ باشند اصطلاحاً رنگ زِقْ گویند یا اصطلاحی هست که می گویند کُرد زِق یا تُرک زِق یعنی کسی که کردی یا ترکی را به صورت خیلی غلیظ صحبت می کند.
اصطلاح زاغه زاکان ساک به مکان جمع آوری و به هم آوری چیزهای مهم.
در مکالمات اصطلاح زُق زُق کردن یعنی سختی و زمختی نشان دادن برای انجام ندادن کاری.
اصطلاح زَجّه زدن به مفهوم غم خیلی زیاد داشتن یا مزدوج شدن با غم.
اصطلاح ناز و غمزه در قانون نگارش حروف معکوس در کلمه غمزه به مفهوم خیلی غلیظ و خیلی زیاد ناز کردن.
اصطلاح صَمغ در قانون تغییر شکل حروفِ نگارشی با توجه به ذات حرف ( م ) که یک ذات به هم آمدن از محل صدور آوا در میان کلمه صمغ دارد به شیره غلیظی که خاصیت سخت شدن داشته باشد گویند.
کلمه غلیظ با توجه به ذات حرف ( ل ) که یک ذات ملایم و لطیف و لیزی را در مفهوم کلمات نمایان می کند و قوانین نگارشی و آوایی زیادی در این کلمه اعمال گردیده است مرتبط و منشعب از مفهوم زاج و زاگ می باشد نیز مُؤید این تفسیر می باشد.
اگر هم رد این کلمه را در زبان انگلیسی بزنیم کلمه زاگِربِرگ به لحاظ فیزیکی و مادی به مفهوم بزرگی که تنومند و قوی باشد و به لحاظ علمی شخص عالم و دانشمند و مُلّا و کلمه ی زیگموند به مفهوم در زیغ مانده یا کوچک مانده یا در فرهنگ ما تحت عنوان علی اصغر.
حتی کلمه ی سازندگی و ساختن که از سخت شدن مفهوم می رساند مفهوم زاگ و زاغ و زاچ و ساق و ساخ و ساز در این کلمه نمایان می باشد. ذات رفتاری حرف ( آ ) از محل صدور آوای آن از دهان در میان کلمه ی زاگ زاغ زاچ ساق ساخ ساز یک ذات تعالی گونه و در حال رشد را از خود نشان می دهد
البته این کلمات، فقط دارای راسته ی مفهومی به صورت مستقیم هستند که مفاهیم کلمات همدیگر را همپوشانی می کنند. اگر از جهات دیگر از این کلمات در پهنه و فضای اطراف کلمات انشعاب بگیریم به کلماتی در ظاهر نامأنوس مثل مغز و مغازه خازن انقباض رأس عرض و غیره خواهیم رسید.
زاگرس؛ سنگ سخت، خاک به هم رسیده و سفت و ثقیل و زمخت و سخت راست شده و در عین حال در حال رشد و در حال رُسْت. تحت عنوان سخترس. مرتبط با راسته ی کلماتی مستقیم از قبیل؛ ساق، ثقیل، سُنقُر، سنگ، سنگر، ساقه، زاگراس، زاگراست، زاگرُشد، ساق رشد، سترگ، ستیغ، بزرگ، ساخترس، ساق رستم.
... [مشاهده متن کامل]
زاغ و زیغ؛ به ترتیب همین دو کلمه به مفهوم بالا آمدن و در پایین ماندن. با اصطلاح زیغ وقت یا مرتبط با اصطلاح صیغه و مذیغه به مفهوم مدت کم و محدود.
سُنقُر؛ با توجه به ذات حرف ( ر ) در انتهای این کلمه که یک ذات تکرار گونه را در مفاهیم کلمات نمایان می کند یعنی یک ساقه ی در حال رشد و رو به سنگ شدن و سنگین شدن و سخت شدن.
و کمی با اعمال قوانین نگارشی در پیچ و تاب کلمات مرتبط با؛ زُق زاج زاغ زاغی زیغ مضیغه ساق سیق ساقه ساقی قِسِر صغیر راسک غلیظ غمزه صمغ ذغال زوج زاج مزاج مزاق زائقه گرز زمخت سخت
زاگراس؛ به هر چیز به هم رسیده و پر رنگ و غلیظ و منقبض شده و ثقیل و در عین حال در حال رشد و بزرگ شدن و سِتُرگ شدن و ستیغ کشیدن باشد گویند.
اصطلاح سِتُرگ و ستیغ که قانون لاتین در پاتیل این کلمه اعمال گردیده منشعب از مفهوم بزرگ، قابل مشاهده است.
اصطلاح زن زاج یا زاچ به زن آبستنی که نطفه در رحم بسته شده باشد و در حال وزن گرفتن و بزرگ شدن و رشد کردن باشد.
اصطلاح قِسِر در رفتن نیز قانون ایجاد مفهوم متضاد در این کلمه اعمال گردیده است حتی کلمه ی صغیر با توجه به ذات حرف ( ی ) نیز نقطه ی مقابل کلمه ی ساقر و سترگ رابطه ی معنایی مستقیم با کلمه زاگ و بزرگ و سترگ دارد.
اصطلاح زاغ و کبوتر زاغی به کلاغ و کبوتری گویند که تمام پرهایش دارای رنگ غلیظ سیاه باشد.
در مقوله رنگ ها به اون دسته از رنگ هایی که خیلی پر رنگ باشند اصطلاحاً رنگ زِقْ گویند یا اصطلاحی هست که می گویند کُرد زِق یا تُرک زِق یعنی کسی که کردی یا ترکی را به صورت خیلی غلیظ صحبت می کند.
اصطلاح زاغه زاکان ساک به مکان جمع آوری و به هم آوری چیزهای مهم.
در مکالمات اصطلاح زُق زُق کردن یعنی سختی و زمختی نشان دادن برای انجام ندادن کاری.
اصطلاح زَجّه زدن به مفهوم غم خیلی زیاد داشتن یا مزدوج شدن با غم.
اصطلاح ناز و غمزه در قانون نگارش حروف معکوس در کلمه غمزه به مفهوم خیلی غلیظ و خیلی زیاد ناز کردن.
اصطلاح صَمغ در قانون تغییر شکل حروفِ نگارشی با توجه به ذات حرف ( م ) که یک ذات به هم آمدن از محل صدور آوا در میان کلمه صمغ دارد به شیره غلیظی که خاصیت سخت شدن داشته باشد گویند.
کلمه غلیظ با توجه به ذات حرف ( ل ) که یک ذات ملایم و لطیف و لیزی را در مفهوم کلمات نمایان می کند و قوانین نگارشی و آوایی زیادی در این کلمه اعمال گردیده است مرتبط و منشعب از مفهوم زاج و زاگ می باشد نیز مُؤید این تفسیر می باشد.
اگر هم رد این کلمه را در زبان انگلیسی بزنیم کلمه زاگِربِرگ به لحاظ فیزیکی و مادی به مفهوم بزرگی که تنومند و قوی باشد و به لحاظ علمی شخص عالم و دانشمند و مُلّا و کلمه ی زیگموند به مفهوم در زیغ مانده یا کوچک مانده یا در فرهنگ ما تحت عنوان علی اصغر.
حتی کلمه ی سازندگی و ساختن که از سخت شدن مفهوم می رساند مفهوم زاگ و زاغ و زاچ و ساق و ساخ و ساز در این کلمه نمایان می باشد. ذات رفتاری حرف ( آ ) از محل صدور آوای آن از دهان در میان کلمه ی زاگ زاغ زاچ ساق ساخ ساز یک ذات تعالی گونه و در حال رشد را از خود نشان می دهد
البته این کلمات، فقط دارای راسته ی مفهومی به صورت مستقیم هستند که مفاهیم کلمات همدیگر را همپوشانی می کنند. اگر از جهات دیگر از این کلمات در پهنه و فضای اطراف کلمات انشعاب بگیریم به کلماتی در ظاهر نامأنوس مثل مغز و مغازه خازن انقباض رأس عرض و غیره خواهیم رسید.
دربختیاری به نوعی ازبافت خاکی که سفتی آن بین خاک رس
وکمرباشدوبه زردی بگراید، زاگ گفته می شود.
درزبان اوستایی زاگرو به چم کوه بزرگ است.
محمدقزوینی می گوید:زاگرس نام یونانی کوهستانهای
غربی بویژه کوه های بختیاری کنونی بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
رومن گریشمن می گوید :آشوردرواپسین یورش به پارسوآ
( زاگرس میانی کنونی ) به زاکروتی یورش برد.
وکمرباشدوبه زردی بگراید، زاگ گفته می شود.
درزبان اوستایی زاگرو به چم کوه بزرگ است.
محمدقزوینی می گوید:زاگرس نام یونانی کوهستانهای
غربی بویژه کوه های بختیاری کنونی بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
رومن گریشمن می گوید :آشوردرواپسین یورش به پارسوآ
( زاگرس میانی کنونی ) به زاکروتی یورش برد.
زاگرس به عنوان نام رشته کوهی بلند در غرب ایران شناخته می شود. این رشته کوه از شمال غربی تا جنوب شرقی ایران امتداد دارد و به عنوان یکی از مهم ترین منابع طبیعی ایران به حساب می آید.
زاگرس دارای تنوع زیستی بسیار بالایی است و زیستگاه گونه های مختلف گیاهی و جانوری است. همچنین، این رشته کوه دارای منابع آب و خاک غنی است و نقش مهمی در کشاورزی و تامین آب آشامیدنی ایران دارد.
... [مشاهده متن کامل]
زاگرس دارای تنوع زیستی بسیار بالایی است و زیستگاه گونه های مختلف گیاهی و جانوری است. همچنین، این رشته کوه دارای منابع آب و خاک غنی است و نقش مهمی در کشاورزی و تامین آب آشامیدنی ایران دارد.
... [مشاهده متن کامل]
زاگرس می تونه به معنی رُس سخت و سفت باشه
من با دانش زبانشناسی و ریشه شناسی و آشنایی که با گویش جنوبی دارم گمون میکنم زاگ میتونه پیوندی با زُک یا زُگ داشته باشه توی زبان اچمی ک از زبانهای بازمانده پارسی میانه و با دستور زبان پارسی میانه هستش زوگ نام یه خاره ک تابستون که میشه دونه هاش خشک و مانند چسب کفش بدون بند دونه های اندازه لوبیا ولی باریک تر و کوچیک تر داره و بوته شم اندازه نخوده و از نزدیکشم ک رد بشی میچسبه به شلوارت و خیلی سخت و زبر هستش، می تونه ریشه نام زاگ از این باشه، رُس هم ک هنوزم کاربرد داره و یه نکته دیگه هم اینه ک این رشته کوه بخش بسیار بزرگیش سنگ رُسه، ینی همون خاک رس سخت
... [مشاهده متن کامل]
من با دانش زبانشناسی و ریشه شناسی و آشنایی که با گویش جنوبی دارم گمون میکنم زاگ میتونه پیوندی با زُک یا زُگ داشته باشه توی زبان اچمی ک از زبانهای بازمانده پارسی میانه و با دستور زبان پارسی میانه هستش زوگ نام یه خاره ک تابستون که میشه دونه هاش خشک و مانند چسب کفش بدون بند دونه های اندازه لوبیا ولی باریک تر و کوچیک تر داره و بوته شم اندازه نخوده و از نزدیکشم ک رد بشی میچسبه به شلوارت و خیلی سخت و زبر هستش، می تونه ریشه نام زاگ از این باشه، رُس هم ک هنوزم کاربرد داره و یه نکته دیگه هم اینه ک این رشته کوه بخش بسیار بزرگیش سنگ رُسه، ینی همون خاک رس سخت
... [مشاهده متن کامل]
با مقایسه ای که میکنم این اسم یونانی هست زاگروس از سایگروس به معنی سردسیر میاد ، اولا ما تا قبل از ترجمه متون تاریخی اطلاعی از نام زاگروس نداشتیم دوما مردم بومی ، کمتر شاید اصلا ، مساحت زیادی از محل زیستشون
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
رو یه اسم نمیزاشتن بلکه هر سنگ و رودو کوه و درخت و زمین و باغ و. . . . یه اسمی برای خودش داشته و دارد ( بخصوص در میان کردها ) مردم ، مناطق دوردست رو نامگذاری میکردن مثل خراسان که از خورهلسان کردی اومده به معنی سرزمین بالا آمدن آفتاب. . . . . . سوما شما فقط کافیه بجای س در سایگروس یونانی ز بزاری تا همه چی درست بشه مثل پلیس = پلیز در زبان آلمانی ، انگلیسی =انگلیزی در زبان کردی و. . . . .
گاهی در جاهایی خواندم که پاطاق نام قدیمی زاگرس بوده ، اما در این مورد هم باز در بحث و پرس و جو از پیران بختیاری شنیدم پاطاق ، در زمانهای دور جایی بود که امروزه به نام طاق بستان میشناسیم و پا طاق یعنی در کنارو دامنه وزیر و پای طاق
در منطقه بختیاری از پیران سالخورده شنیده شد زاگروس قبلاً زاغه بودو جایی که کوروش که کور شاه بود و شاهزاده زایده شد، و از دیگری که میگفت دشمنان بدلیل رد نشدن از این کوهستان نامش رو زاگرس نهادند که احتمالا منظور از دشمن یونان یا روم باستان بوده
برخی مورخان معتقدند طایفه ای نام خود را هنگامی که در این منطقه ساکن شده اند به محل سکونت خود داده اند. زاگروس= زا گروس به معنی زادگاه قوم گروس ( کورت یا کورد ) هست تمام واژه های گروس، کروس ، کورت، کورد،
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
کرد ، گرد هم معنی هستند فقط تلفظ آن در نواحی جغرافیایی تغییر کرده است. در استان کرمانشاه و کردستان در ایران اقوام کورد زبانی زندگی می کنند که خود را گروس و زبان خود را کوردی گروسی می دانند.
زاگرس نامیست جدید که البته درستش زاگروس هست یادمه تا پنج شیش سال پیش زاگروس بود. بگذریم
ریشه ی زاگروس رو نمیدانم از کجاست شاید لری یا کوردی باشه شایدم ارتباطی با شهر گروس ( بیجار فعلی ) داشته باشه
ریشه ی زاگروس رو نمیدانم از کجاست شاید لری یا کوردی باشه شایدم ارتباطی با شهر گروس ( بیجار فعلی ) داشته باشه
واژه گرس کاملا پارسی است یک ریشه ی واژه گرس از پارسی میانه [script needed] ( wls /wars/, “مو” ) , از نیا - ایرانی *w�lśah ( همریشه با اوستایی 𐬬𐬀𐬭𐬆𐬯𐬀 ( varəsa, “موی ( سر ) ” ) , سغدی [script needed] ( wrs /wars/, “مو” ) ) , از نیا - هندو - ایرانی *w�lćas ( همریشه با سانسکریت वल्श ( v�lśa, “شاخه” ) ) , از نیا - هندو - اروپایی *w�lḱ - o - s ( همریشه با نیا - اسلاوی *volsъ ( “مو” ) ) . همچنین بسنجید با وامواژگان ایرانی در Old Armenian վարս ( vars, “مو” ) و վարշամակ ( varšamak, “چادر، روبنده” ) , .
... [مشاهده متن کامل]
ریشه ی دو گرسنگی. مق سیری
منبع. فرهنگ لغت معین
این واژه زاگرس در نتیجه پارسی است
... [مشاهده متن کامل]
ریشه ی دو گرسنگی. مق سیری
منبع. فرهنگ لغت معین
این واژه زاگرس در نتیجه پارسی است
واژه زا کاملا ریشه نیاهندوایرانی این واژه یعنی زا صد درصد پارسی است.
منبع. https://fa. m. wiktionary. org/wiki/زا
این واژه زاگرس در نتیجه پارسی است
منبع. https://fa. m. wiktionary. org/wiki/زا
این واژه زاگرس در نتیجه پارسی است
واژه زاگرس کاملا ریشه اوستایی دارد در عربی می شود زاغروس این واژه یعنی زاگرس صد درصد پارسی است.
منبع. https://nameniko. com/name/زاگرس
منبع. https://nameniko. com/name/زاگرس
زاگرُس = زاگ رُس
زاگ = سوخته
زاگرس یعنی دارای خاک سوخته
زاگ = سوخته
زاگرس یعنی دارای خاک سوخته
اسم رشته کوهی در ایران
ما دو نوع ادبیات داریم یکی ادبیات شهری دونی ادبیات روستایی در کتاب ها چه درسی یا متفرقه کمتر به ادبیات روستایی اشاره شده در قدیم هرکس را با نام کر یا کور فلانی مثلاً کر هالو یا کر تاته یا کره بزازو غیره می شناختن
... [مشاهده متن کامل]
خود نام کوروش از دوکلمه کر و وش آمده
کوروش یعنی مثله پسر یعنی شبیه پسر است
وقتی که کوروش به سرزمین های اروپایی رفت نام کوروش را به نام کور پارسی یا کر پارسی یعنی پسر ایرانی صدا می زدند برای همین کشوری به نام کوروارسی در اروپای شرقی هست که ریس جمهوری گفته نام کشورش بر گرفته از کوروش است
کوروارسی همان کرپارسی است به مرور زمان لسان تغییر داده است ما باید به ادبیات روستایی خیلی توجه کنیم
... [مشاهده متن کامل]
خود نام کوروش از دوکلمه کر و وش آمده
کوروش یعنی مثله پسر یعنی شبیه پسر است
وقتی که کوروش به سرزمین های اروپایی رفت نام کوروش را به نام کور پارسی یا کر پارسی یعنی پسر ایرانی صدا می زدند برای همین کشوری به نام کوروارسی در اروپای شرقی هست که ریس جمهوری گفته نام کشورش بر گرفته از کوروش است
کوروارسی همان کرپارسی است به مرور زمان لسان تغییر داده است ما باید به ادبیات روستایی خیلی توجه کنیم
معنی ، زا. تولد
معنی. گرس. خورشید
تولد خورشید
معنی. گرس. خورشید
تولد خورشید
زا ؛یعنی زایش
گرس؛
( گُ ) ( اِ. ) گرسنگی . مق سیری .
( ~ . ) ( اِ. ) ۱ - موی پیچیده . ۲ - موی باف زنان ، موی پیچه .
فرهنگ عمید
۱. = گرسنه
۲. ( حاصل مصدر ) = گرسنگی
زاگرس�زایش بافت موهای پیچیده زنان�. . احتمالا
گرس؛
( گُ ) ( اِ. ) گرسنگی . مق سیری .
( ~ . ) ( اِ. ) ۱ - موی پیچیده . ۲ - موی باف زنان ، موی پیچه .
فرهنگ عمید
۱. = گرسنه
۲. ( حاصل مصدر ) = گرسنگی
زاگرس�زایش بافت موهای پیچیده زنان�. . احتمالا
زاگرس از سه کلمه زا و کور و پارس تشکیل شده که زاگروس مخفف آن سه کلمه است
زا یعنی زادگاه
کور یعنی پسر یا جمع آن میشود پسران
پارس همان ایران است
یعنی زادگاه پسران پارس
زا یعنی زادگاه
کور یعنی پسر یا جمع آن میشود پسران
پارس همان ایران است
یعنی زادگاه پسران پارس
زاگرس در اصل بدین شکل است زادگاه رود ستا به معنی سرچشمه رودها ، سرچشمه و زادگاه آبها و زندگی
گ َ ر:
1 - واژه گ َ ر در گویش های لری به کوه ها و تپه هایی گفته می شود که خاک کم داشته باشند و سنگ و کمر و صخره درصد بسیار بالاتری نسبت به خاک داشته باشد. و سنگ ها از جنس آبرفتی یا هر جنسی که باشند.
... [مشاهده متن کامل]
٢ - به کوه های خرم آباد تا اندیمشک
منطقه ( بالاگ َ ر ُ یه ) ( bala garo ya ) و زبانی که مردم این منطقه گفت می کنند لری بالاگرویوه گفته می شود.
٣ - به رشته کوه هایی که از نهاوند تا خرم آباد تا کرمانشاه کشیده شده رشته کوه ( گ َ رو ) یا ( گرین ) می گویند.
۴ - تیره و طایفه های زیاد با نام ( گ َ راوند ) و ( گ َ ری ها ) وجود دارد که در کوهستان ها و دشت های ایلام، کرمانشاه، لرستان و حتی خوزستان تا بوشهر زندگی می کنند.
این واژه در زبان مردم زاگرس دیرینه ای هزاران ساله دارد.
شاید ( زا ) هم یک پیشوند به مَنای زاییده یا زیاد یا بزرگ یا بالا باشد.
زاگ َ رو ، زاگران
زیاد کوه های گ َ ر ، زاییده کوه های گ َ ر ، بزرگ کوه های گ َ ر، بالای کوه ها و تپه ها و زمین های گ َ ر
بیش از ٩٠ درصد کوه های زاگ َ رس از جنس گ َ ر می باشد.
گ َ ر به مَنای بیماری خشکی پوست و جای جای بودن ریزش مو مانند ( بُز گ َ ر ) هم به مَنای که در بالا گفته شد یکی است.
جای پوشش دار و جای بدون پوشش جوری که بی نظم باشد یا جایی خشک و نرم یا جای بدون مو و مو دار.
1 - واژه گ َ ر در گویش های لری به کوه ها و تپه هایی گفته می شود که خاک کم داشته باشند و سنگ و کمر و صخره درصد بسیار بالاتری نسبت به خاک داشته باشد. و سنگ ها از جنس آبرفتی یا هر جنسی که باشند.
... [مشاهده متن کامل]
٢ - به کوه های خرم آباد تا اندیمشک
منطقه ( بالاگ َ ر ُ یه ) ( bala garo ya ) و زبانی که مردم این منطقه گفت می کنند لری بالاگرویوه گفته می شود.
٣ - به رشته کوه هایی که از نهاوند تا خرم آباد تا کرمانشاه کشیده شده رشته کوه ( گ َ رو ) یا ( گرین ) می گویند.
۴ - تیره و طایفه های زیاد با نام ( گ َ راوند ) و ( گ َ ری ها ) وجود دارد که در کوهستان ها و دشت های ایلام، کرمانشاه، لرستان و حتی خوزستان تا بوشهر زندگی می کنند.
این واژه در زبان مردم زاگرس دیرینه ای هزاران ساله دارد.
شاید ( زا ) هم یک پیشوند به مَنای زاییده یا زیاد یا بزرگ یا بالا باشد.
زاگ َ رو ، زاگران
زیاد کوه های گ َ ر ، زاییده کوه های گ َ ر ، بزرگ کوه های گ َ ر، بالای کوه ها و تپه ها و زمین های گ َ ر
بیش از ٩٠ درصد کوه های زاگ َ رس از جنس گ َ ر می باشد.
گ َ ر به مَنای بیماری خشکی پوست و جای جای بودن ریزش مو مانند ( بُز گ َ ر ) هم به مَنای که در بالا گفته شد یکی است.
جای پوشش دار و جای بدون پوشش جوری که بی نظم باشد یا جایی خشک و نرم یا جای بدون مو و مو دار.
باسلام، نام ایرانی زاگرس، دراصل زردکوه بوده که یونانیان با تغییراتی که در آن داده اند ، به تلفظ یونانی زاگرو وسپس به نام زاگروس تلفظ کرده اند، نام قدیم آن هم کر ( کور ) بوده که به معنی پسر در زبان کردی ولکی می باشد. متشکرم
زاگرُس رشته کوهی در غرب و جنوب ایران است. این رشته کوه از کرانه های دریاچه وان در کردستان ترکیه آغاز شده و پس از گذشتن از استان های آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری و خوزستان و لرستان تا استان های فارس و کرمان و هرمزگان ادامه می یابد. دامنهٔ این رشته کوه به شمال عراق نیز امتداد دارد.
... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش]
نام [ویرایش]
نام باستانی رشته کوه زاگرس کُر یا کور است: بر طبق اسطوره شناسی سومری کور ( کر ) اساسا نام یک کوه یا کوههایی بوده، و معمولا به کوههای زاگرس واقع در شرق سومر اطلاق میگردیده است. [۱] کور همچنین نام دیگر امپراطوری اکد است که از سه هزار سال پیش و قبل از آن بر کل نواحی زاگرس گسترده شده بود. [۲]
بعضی معتقدند ریشه این نام اوستایی است. در زبان اوستایی زاگر Za - G'R' به معنای کوه بزرگ است. اما نظری نیز هست این است که این کلمه از نام مهاجران هندواروپایی ساکن در این منطقه معروف به ساگارتی گرفته شده. [۳]
نام قدیمی این رشته کوه در زبان فارسی «پاطاق» که نام رشته کوهی معروف در استان کرمانشاه نیز هست بوده و پیش از آن «کهستان» ( در عربی «جبال» ) و «پهله» بود.
واژه «زاگرس» یا «زاگروس» از بیش از هشت دهه پیش و از اواخر دوره قاجار از طریق ترجمه آثار نویسندگان اروپایی ( و بعضا از زبان یونانی ) وارد زبان فارسی شده و سپس بر روی نقشه ایران نیز گذاشته شد.
ظاهراً حسن پیرنیا اولین کسی است که واژه زاگرس را در حاشیه صفحه ۲ کتاب خود بنام «تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان» آورده است. او خود تاکید نموده که اروپایی ها چنین ( یعنی زاگرس ) نامند.
بعد از نوشته پیرنیا بارها به اشتباه از زاگرس به نام کوه یا دره نام برده شد که برداشت نادرستی است زیرا واژه زاگرس بخش گسترده ای از شمال غربی تا جنوب شرقی ایران را با بیش از ۲۴۰ نام از رشته کوه، دشت، دره، رود و شهر و بخش و روستا در استان های آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری و خوزستان و بالاخره لرستان را شامل می شود.
واژه زاگرس در هیچ یک از کتابهای تاریخی و جغرافیایی یا مسالک و الممالک و نوشته های دوره اسلامی نوشته نشده است. در لغت نامه دهخدا یا دایرةالمعارف مصاحب نیز نکته ای مهم و اساسی در باره ریشه و اصل واژه زاگرس بیان نشده است.
محمد قزوینی در صفحه ۴۸ از جلد ۵ کتاب خود می نویسد: «زاگرس نام یونانی سلسله جبال غربی ایران به خصوص منطقه بختیاری در غرب ایران است. »
در دانشنامه لاروس از زاگرس به کوتاهی به عنوان نام دره ای که نفتخیز است ذکر شده است.
در واژه نامه یونانی به آلمانی که سال ۱۸۸۶ در لایپزیگ به چاپ رسیده واژه Zagrio یا Zagros را به عنوان «کوهی در دوران ماد» به نقل از نوشته های استرابون و پولی بیوس آورده است.
در لغت نامه جغرافیایی Lexique géographique در زیر واژه و عنوان «زاگرو» ( زاگرس ) آمده است :
«رشته کوهی است در آسیا که از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده و ماد را از آشور جدا می کند. » [۴]
رومن گیرشمن باستان شناس فرانسوی در کتابش [۵] زاگرس را نام قبیله ای دانسته و می نویسد :
«حرکت عمومی قبایل ایرانی هنوز به پایان نرسیده بود که قبیله سومی از قبیله های مهم ایرانی بنام «Zikirtu» یا «ساگارتی» بسوی نواحی شرقی تری رفته و مستقر شدند. »
هرودوت نیز در نوشته هایش [۶] از همین قبیله مادی صحراگرد با نام «ساگارتی» یاد کرده و می نویسد :
«قبیله های دیگر که صحراگردند از این قرارند: داین ها، ماردها، دروپیک ها و ساگارتی ها»
دیاکونوف نیز در کتاب تاریخ ماد خود [۷] در شرح حمله آشوری ها به پارسوا و نفوذ در خاک ماد به استناد کتیبه های خوانده شده می نویسد :
«بطوری که در متن تصریح شده، آخرین نقطه لشکر کشی ظاهراً دژ مادی زاکروتی بود»
به استناد مطالب ذکر شده ریشه واژه زاگرس از زبان مادی یا اوستایی است و یونانی ها با افزودن S ( س ) به آخر آن این واژه را به شکل یونانی مبدل نمودند.
لذا واژه زاگرس ( همانند واژه بختیاری ) هم نام کوه و دژ و هم ایل، قوم، قبیله و محلی از مادها بوده است.
نمای اشتران کوه ازالیگودرز
زمین شناسی [ویرایش]
رشته کوه های زاگرس حاصل یک فعالیت تکتونیکی یعنی برخورد دو صفحه تکتونیکی اوراسیا و عربستان هستند. این چین خوردگی متوقف نشده و دگرگونی زمین در غرب ایران و منطقه زاگرس همچنان ادامه دارد. چین خوردگی های متعدد و وجود گنبدهای نمکی فراوان، زاگرس را به منطقه ای نفت خیز تبدیل کرده است.
از نظر زمین شناسی، زاگرس به دو و یا سه بخش مجزا قابل تفکیک است: زاگرس شمالی، زاگرس میانی و زاگرس جنوبی. تفاوت زاگرس شمالی و جنوبی در نوع چین خوردگی ها و نیز در نحوه قرارگیری چین ها بر روی گنبدهای نمکی است. استان فارس به طور تقریبی جداکننده دو بخش شمالی و جنوبی زاگرس است. در یک تقسیم بندی دیگر، کوه های زاگرس به دو بخش اصلی قابل تفکیک هستند: زاگرس مرتفع و زاگرس چین خورده.
زاگرس مرتفع [ویرایش]
زاگرس مرتفع بخش شمال شرقی رشته کوه های زاگرس و در واقع اولین ردیف از کوه های زاگرس را تشکیل می دهند و به صورت دیواره ای بلند اما با پهنای نسبتا کم ( حداکثر 80 کیلومتر ) از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده اند. میزان ارتفاع و بارش برف و باران در این بخش از زاگرس زیاد می باشد. مرتفع ترین قلل زاگرس شامل زردکوه، دنا، اشترانکوه و گرین در زاگرس مرتفع قرار دارند [۸].
زاگرس چین خورده [ویرایش]
بخش غربی و جنوبی رشته کوه های زاگرس، با طولی حدود 1375 کیلومتر و عرضی بین 120 تا 250 کیلومتر، زاگرس چین خورده نامیده می شود. این بخش از زاگرس، همراستا با زاگرس مرتفع، تا خلیج فارس و تنگه هرمز ادامه می یابد. تاقدیس های بزرگ و کشیده از مشخصه های زاگرس چین خورده هستند [۹] [۱۰].
کوه ها [ویرایش]
زردکوه، چهارمحال و . . .
... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش]
نام [ویرایش]
نام باستانی رشته کوه زاگرس کُر یا کور است: بر طبق اسطوره شناسی سومری کور ( کر ) اساسا نام یک کوه یا کوههایی بوده، و معمولا به کوههای زاگرس واقع در شرق سومر اطلاق میگردیده است. [۱] کور همچنین نام دیگر امپراطوری اکد است که از سه هزار سال پیش و قبل از آن بر کل نواحی زاگرس گسترده شده بود. [۲]
بعضی معتقدند ریشه این نام اوستایی است. در زبان اوستایی زاگر Za - G'R' به معنای کوه بزرگ است. اما نظری نیز هست این است که این کلمه از نام مهاجران هندواروپایی ساکن در این منطقه معروف به ساگارتی گرفته شده. [۳]
نام قدیمی این رشته کوه در زبان فارسی «پاطاق» که نام رشته کوهی معروف در استان کرمانشاه نیز هست بوده و پیش از آن «کهستان» ( در عربی «جبال» ) و «پهله» بود.
واژه «زاگرس» یا «زاگروس» از بیش از هشت دهه پیش و از اواخر دوره قاجار از طریق ترجمه آثار نویسندگان اروپایی ( و بعضا از زبان یونانی ) وارد زبان فارسی شده و سپس بر روی نقشه ایران نیز گذاشته شد.
ظاهراً حسن پیرنیا اولین کسی است که واژه زاگرس را در حاشیه صفحه ۲ کتاب خود بنام «تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان» آورده است. او خود تاکید نموده که اروپایی ها چنین ( یعنی زاگرس ) نامند.
بعد از نوشته پیرنیا بارها به اشتباه از زاگرس به نام کوه یا دره نام برده شد که برداشت نادرستی است زیرا واژه زاگرس بخش گسترده ای از شمال غربی تا جنوب شرقی ایران را با بیش از ۲۴۰ نام از رشته کوه، دشت، دره، رود و شهر و بخش و روستا در استان های آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری و خوزستان و بالاخره لرستان را شامل می شود.
واژه زاگرس در هیچ یک از کتابهای تاریخی و جغرافیایی یا مسالک و الممالک و نوشته های دوره اسلامی نوشته نشده است. در لغت نامه دهخدا یا دایرةالمعارف مصاحب نیز نکته ای مهم و اساسی در باره ریشه و اصل واژه زاگرس بیان نشده است.
محمد قزوینی در صفحه ۴۸ از جلد ۵ کتاب خود می نویسد: «زاگرس نام یونانی سلسله جبال غربی ایران به خصوص منطقه بختیاری در غرب ایران است. »
در دانشنامه لاروس از زاگرس به کوتاهی به عنوان نام دره ای که نفتخیز است ذکر شده است.
در واژه نامه یونانی به آلمانی که سال ۱۸۸۶ در لایپزیگ به چاپ رسیده واژه Zagrio یا Zagros را به عنوان «کوهی در دوران ماد» به نقل از نوشته های استرابون و پولی بیوس آورده است.
در لغت نامه جغرافیایی Lexique géographique در زیر واژه و عنوان «زاگرو» ( زاگرس ) آمده است :
«رشته کوهی است در آسیا که از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده و ماد را از آشور جدا می کند. » [۴]
رومن گیرشمن باستان شناس فرانسوی در کتابش [۵] زاگرس را نام قبیله ای دانسته و می نویسد :
«حرکت عمومی قبایل ایرانی هنوز به پایان نرسیده بود که قبیله سومی از قبیله های مهم ایرانی بنام «Zikirtu» یا «ساگارتی» بسوی نواحی شرقی تری رفته و مستقر شدند. »
هرودوت نیز در نوشته هایش [۶] از همین قبیله مادی صحراگرد با نام «ساگارتی» یاد کرده و می نویسد :
«قبیله های دیگر که صحراگردند از این قرارند: داین ها، ماردها، دروپیک ها و ساگارتی ها»
دیاکونوف نیز در کتاب تاریخ ماد خود [۷] در شرح حمله آشوری ها به پارسوا و نفوذ در خاک ماد به استناد کتیبه های خوانده شده می نویسد :
«بطوری که در متن تصریح شده، آخرین نقطه لشکر کشی ظاهراً دژ مادی زاکروتی بود»
به استناد مطالب ذکر شده ریشه واژه زاگرس از زبان مادی یا اوستایی است و یونانی ها با افزودن S ( س ) به آخر آن این واژه را به شکل یونانی مبدل نمودند.
لذا واژه زاگرس ( همانند واژه بختیاری ) هم نام کوه و دژ و هم ایل، قوم، قبیله و محلی از مادها بوده است.
نمای اشتران کوه ازالیگودرز
زمین شناسی [ویرایش]
رشته کوه های زاگرس حاصل یک فعالیت تکتونیکی یعنی برخورد دو صفحه تکتونیکی اوراسیا و عربستان هستند. این چین خوردگی متوقف نشده و دگرگونی زمین در غرب ایران و منطقه زاگرس همچنان ادامه دارد. چین خوردگی های متعدد و وجود گنبدهای نمکی فراوان، زاگرس را به منطقه ای نفت خیز تبدیل کرده است.
از نظر زمین شناسی، زاگرس به دو و یا سه بخش مجزا قابل تفکیک است: زاگرس شمالی، زاگرس میانی و زاگرس جنوبی. تفاوت زاگرس شمالی و جنوبی در نوع چین خوردگی ها و نیز در نحوه قرارگیری چین ها بر روی گنبدهای نمکی است. استان فارس به طور تقریبی جداکننده دو بخش شمالی و جنوبی زاگرس است. در یک تقسیم بندی دیگر، کوه های زاگرس به دو بخش اصلی قابل تفکیک هستند: زاگرس مرتفع و زاگرس چین خورده.
زاگرس مرتفع [ویرایش]
زاگرس مرتفع بخش شمال شرقی رشته کوه های زاگرس و در واقع اولین ردیف از کوه های زاگرس را تشکیل می دهند و به صورت دیواره ای بلند اما با پهنای نسبتا کم ( حداکثر 80 کیلومتر ) از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده اند. میزان ارتفاع و بارش برف و باران در این بخش از زاگرس زیاد می باشد. مرتفع ترین قلل زاگرس شامل زردکوه، دنا، اشترانکوه و گرین در زاگرس مرتفع قرار دارند [۸].
زاگرس چین خورده [ویرایش]
بخش غربی و جنوبی رشته کوه های زاگرس، با طولی حدود 1375 کیلومتر و عرضی بین 120 تا 250 کیلومتر، زاگرس چین خورده نامیده می شود. این بخش از زاگرس، همراستا با زاگرس مرتفع، تا خلیج فارس و تنگه هرمز ادامه می یابد. تاقدیس های بزرگ و کشیده از مشخصه های زاگرس چین خورده هستند [۹] [۱۰].
کوه ها [ویرایش]
زردکوه، چهارمحال و . . .
زاگرُس رشته کوهی است در غرب و جنوب ایران. این رشته کوه از کرانه های دریاچه وان در کردستان ترکیه آغاز شده و پس از گذشتن از استان های آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، همدان، ایلام، اصفهان، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، خوزستان و لرستان تا استان های فارس، کرمان و هرمزگان ادامه می یابد. دامنه این رشته کوه به شمال عراق نیز امتداد دارد.
... [مشاهده متن کامل]
در حدود ۱۰۰٬۰۰۰ پیش از میلاد آثار بر جای مانده از غارنشینی در کوه های زاگرس در غرب ایران بیانگر سکونت انسان در این مناطق در دوره پارینه سنگی میانی ( ۳۰۰٬۰۰۰ تا ۳۰٬۰۰۰ سال پیش ) است.
https://upload. wikimedia. org/wikipedia/commons/thumb/6/6c/Dena1. jpg/380px - Dena1. jpg
دنا، کهگیلویه و بویراحمد، بلندترین کوه زاگرس
نام باستانی رشته کوه زاگرس کُر یا کور است: بر طبق اسطوره شناسی سومری کور ( کر ) اساساً نام یک کوه یا کوه هایی بوده، و معمولاً به کوه های زاگرس واقع در شرق سومر اطلاق می گردیده است. [۲] کور همچنین نام دیگر امپراطوری اکد است که از سه هزار سال پیش و قبل از آن بر کل نواحی زاگرس گسترده شده بود. .
بعضی معتقدند ریشه این نام اوستایی است. در زبان اوستایی زاگر Za - G'R' به معنای کوه بزرگ است. اما نظری نیز هست این است که این کلمه از نام مهاجران هندواروپایی ساکن در این منطقه معروف به ساگارتی گرفته شده.
نام قدیمی این رشته کوه در زبان فارسی «پاتاق» که نام رشته کوهی معروف در استان کرمانشاه نیز هست بوده و پیش از آن «کهستان» ( در عربی «جبال» ) و «پهله» بود.
واژه «زاگرس» یا «زاگروس» از بیش از هشت دهه پیش و از اواخر دوره قاجار از طریق ترجمه آثار نویسندگان اروپایی ( و بعضاً از زبان یونانی ) وارد زبان فارسی شده و سپس بر روی نقشه ایران نیز گذاشته شد.
ظاهراً حسن پیرنیا اولین کسی است که واژه زاگرس را در حاشیه صفحه ۲ کتاب خود بنام «تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان» آورده است. او خود تأکید نموده که اروپایی ها چنین ( یعنی زاگرس ) نامند.
بعد از نوشته پیرنیا بارها به اشتباه از زاگرس به نام کوه یا دره نام برده شد که برداشت نادرستی بوده است زیرا واژه زاگرس بخش گسترده ای از شمال غربی تا جنوب شرقی ایران را با بیش از ۲۴۰ نام ازرشته کوه، دشت، دره، رود و شهر و بخش و روستا در استان های آذربایجان غربی، کردستان، ایلام، کرمانشاه و اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری و خوزستان و بالاخره لرستان را شامل می شود.
واژه زاگرس در هیچ یک از کتاب های تاریخی و جغرافیایی یا مسالک و الممالک و نوشته های دوره اسلامی نوشته نشده است. در لغت نامه دهخدا یا دائرةالمعارف مصاحب نیز نکته ای مهم و اساسی درباره ریشه و اصل واژه زاگرس بیان نشده است.
محمد قزوینی در صفحه ۴۸ از جلد ۵ کتاب خود می نویسد: «زاگرس نام یونانی سلسله جبال غربی ایران به خصوص منطقه بختیاری در غرب ایران است. »
در دانشنامه لاروس از زاگرس به کوتاهی به عنوان نام دره ای که نفت خیز است ذکر شده است.
در واژه نامه یونانی به آلمانی که سال م۱۸۸۶ در لایپزیگ به چاپ رسیده واژه Zagrio یا Zagros را به عنوان «کوهی در دوران ماد» به نقل از نوشته های استرابون و پولیبیوسآورده است.
در لغت نامه جغرافیایی Lexique géographique در زیر واژه و عنوان «زاگرو» ( زاگرس ) آمده است:
"رشته کوهی است در آسیا که از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده".
رومن گیرشمن باستان شناس فرانسوی در کتابش زاگرس را نام قبیله ای دانسته و می نویسد:
«حرکت عمومی قبایل ایرانی هنوز به پایان نرسیده بود که قبیله سومی از قبیله های مهم ایرانی بنام «Zikirtu» یا « ساگارتی» بسوی نواحی شرقی تری رفته و مستقر شدند. »
هرودوت نیز در نوشته هایش از همین قبیله صحراگرد با نام «ساگارتی» یاد کرده و می نویسد:
«قبیله های دیگر که صحراگردند از این قرارند: داین ها، ماردها، دروپیک ها و ساگارتی ها»
دیاکونوف نیز در کتاب تاریخ ماد خود در شرح حمله آشوری ها به پارسوا و به استناد کتیبه های خوانده شده می نویسد:
«بطوری که در متن تصریح شده، آخرین نقطه لشکر کشی ظاهراً زاکروتی بود»
به استناد مطالب ذکر شده ریشه واژه زاگرس از زبان اوستایی است و یونانی ها با افزودن S ( س ) به آخر آن این واژه را به شکل یونانی مبدل نمودند.
لذا واژه زاگرس ( همانند واژه بختیاری ) هم نام کوه و دژ و هم ایل، قوم، قبیله و محلی بوده است.
https://fa. wikipedia. org/wiki/%D8%B2%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%B3
... [مشاهده متن کامل]
در حدود ۱۰۰٬۰۰۰ پیش از میلاد آثار بر جای مانده از غارنشینی در کوه های زاگرس در غرب ایران بیانگر سکونت انسان در این مناطق در دوره پارینه سنگی میانی ( ۳۰۰٬۰۰۰ تا ۳۰٬۰۰۰ سال پیش ) است.
دنا، کهگیلویه و بویراحمد، بلندترین کوه زاگرس
نام باستانی رشته کوه زاگرس کُر یا کور است: بر طبق اسطوره شناسی سومری کور ( کر ) اساساً نام یک کوه یا کوه هایی بوده، و معمولاً به کوه های زاگرس واقع در شرق سومر اطلاق می گردیده است. [۲] کور همچنین نام دیگر امپراطوری اکد است که از سه هزار سال پیش و قبل از آن بر کل نواحی زاگرس گسترده شده بود. .
بعضی معتقدند ریشه این نام اوستایی است. در زبان اوستایی زاگر Za - G'R' به معنای کوه بزرگ است. اما نظری نیز هست این است که این کلمه از نام مهاجران هندواروپایی ساکن در این منطقه معروف به ساگارتی گرفته شده.
نام قدیمی این رشته کوه در زبان فارسی «پاتاق» که نام رشته کوهی معروف در استان کرمانشاه نیز هست بوده و پیش از آن «کهستان» ( در عربی «جبال» ) و «پهله» بود.
واژه «زاگرس» یا «زاگروس» از بیش از هشت دهه پیش و از اواخر دوره قاجار از طریق ترجمه آثار نویسندگان اروپایی ( و بعضاً از زبان یونانی ) وارد زبان فارسی شده و سپس بر روی نقشه ایران نیز گذاشته شد.
ظاهراً حسن پیرنیا اولین کسی است که واژه زاگرس را در حاشیه صفحه ۲ کتاب خود بنام «تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان» آورده است. او خود تأکید نموده که اروپایی ها چنین ( یعنی زاگرس ) نامند.
بعد از نوشته پیرنیا بارها به اشتباه از زاگرس به نام کوه یا دره نام برده شد که برداشت نادرستی بوده است زیرا واژه زاگرس بخش گسترده ای از شمال غربی تا جنوب شرقی ایران را با بیش از ۲۴۰ نام ازرشته کوه، دشت، دره، رود و شهر و بخش و روستا در استان های آذربایجان غربی، کردستان، ایلام، کرمانشاه و اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری و خوزستان و بالاخره لرستان را شامل می شود.
واژه زاگرس در هیچ یک از کتاب های تاریخی و جغرافیایی یا مسالک و الممالک و نوشته های دوره اسلامی نوشته نشده است. در لغت نامه دهخدا یا دائرةالمعارف مصاحب نیز نکته ای مهم و اساسی درباره ریشه و اصل واژه زاگرس بیان نشده است.
محمد قزوینی در صفحه ۴۸ از جلد ۵ کتاب خود می نویسد: «زاگرس نام یونانی سلسله جبال غربی ایران به خصوص منطقه بختیاری در غرب ایران است. »
در دانشنامه لاروس از زاگرس به کوتاهی به عنوان نام دره ای که نفت خیز است ذکر شده است.
در واژه نامه یونانی به آلمانی که سال م۱۸۸۶ در لایپزیگ به چاپ رسیده واژه Zagrio یا Zagros را به عنوان «کوهی در دوران ماد» به نقل از نوشته های استرابون و پولیبیوسآورده است.
در لغت نامه جغرافیایی Lexique géographique در زیر واژه و عنوان «زاگرو» ( زاگرس ) آمده است:
"رشته کوهی است در آسیا که از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده".
رومن گیرشمن باستان شناس فرانسوی در کتابش زاگرس را نام قبیله ای دانسته و می نویسد:
«حرکت عمومی قبایل ایرانی هنوز به پایان نرسیده بود که قبیله سومی از قبیله های مهم ایرانی بنام «Zikirtu» یا « ساگارتی» بسوی نواحی شرقی تری رفته و مستقر شدند. »
هرودوت نیز در نوشته هایش از همین قبیله صحراگرد با نام «ساگارتی» یاد کرده و می نویسد:
«قبیله های دیگر که صحراگردند از این قرارند: داین ها، ماردها، دروپیک ها و ساگارتی ها»
دیاکونوف نیز در کتاب تاریخ ماد خود در شرح حمله آشوری ها به پارسوا و به استناد کتیبه های خوانده شده می نویسد:
«بطوری که در متن تصریح شده، آخرین نقطه لشکر کشی ظاهراً زاکروتی بود»
به استناد مطالب ذکر شده ریشه واژه زاگرس از زبان اوستایی است و یونانی ها با افزودن S ( س ) به آخر آن این واژه را به شکل یونانی مبدل نمودند.
لذا واژه زاگرس ( همانند واژه بختیاری ) هم نام کوه و دژ و هم ایل، قوم، قبیله و محلی بوده است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)