زاغ مرز

لغت نامه دهخدا

زاغ مرز. [ م َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قره طقان بخش بهشهر از شهرستان ساری واقع در 2000گزی شمال باختری بهشهر و 16000گزی شمال نکا. منطقه آن دشت ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی و زبان اهالی کردی ، فارسی و مازندرانی است. سکنه آن 950 تن و از طائفه عبدالملکی ( کرد شیرازی ) اند و دارای آب ازرودخانه نکا و محصول آن برنج و غلات و پنبه و صیفی میباشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ). زاغمرز از مراکز مهم پنبه کاری ایران است و ایل عبدالملکی که ازمهمترین عشایر مازندران است و در اصل قشقائی بوده از آغاز دوره قاجاریه در این ده سکناگزیده اند. رجوع به جغرافیای کیهان ج 2 ص 284، جغرافیای مازندران ص 50 و 60 و سفرنامه مازندران و استراباد رابینو شود.

فرهنگ فارسی

دهیست از دهستان قره طقان بخش بهشهر از شهرستان ساری

گویش مازنی

/zaagh marz/ از توابع قره طغان شهرستان بهشهر

پیشنهاد کاربران

عبدالملکی های زاغمرز از کُرد های هورامی زبان هستند که از سپاهیان شجاع سلسله افشاریه و زندیه بودند که برای مقابله با اقوام مهاجم به این منطقه کوچانده شدند . عمده محصولات تولیدی زاغمرز و حومه را مرکبات ، برنج ، هندوانه و محصولات دامپروری تشکیل می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع : جمال ابوطالبی عبدالملکی ، عضو شورای اسلامی زاغمرز و محقق تاریخ اقوام

نام روستایی است با حدود 6000 نفر جمعیت در شهرستان بهشهر در مازندران. به صورت زاغ مرز هر نوشته شده است و نام قدیم آن فهروند بوده است.

بپرس