زاج اصفر

لغت نامه دهخدا

زاج اصفر. [ ج ِ اَ ف َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاج زرد که بهندی کسیس نامند. ماهیّت آن ، بهترین اقسام زاجات و افضل آن ذهبی و درخشنده آن است.
طبیعت آن : در سوم گرم و خشک ، سوخته آن لطیفتر، بخلاف سایر املاح که به احراق قویتر میشوند و مغسول آن را حدت کمتر.
افعال و خواص آن : آشامیدن آن جهت قتل و اخراج اقسام کرم معده و تحلیل ورم و صلابت طحال مؤثر و غرغره ٔاقسام زاج با سرکه جهت زلوی در حلق مانده مجرب و چون دو جزء آن را با یک جزء قلیمیا با سرکه سائیده در ظرف سفال کرده چهل روز در تابستان در آفتاب و در زمستان در زیر سرگین اسب دفن کنند بغایت تند و جالی میگردد. و ازاله بیاض غلیظ و ناخنه می نماید. و در ازاله گوشت زائد زخمها بیعدیل و در رنگ کردن موی مؤثر،مقدار شربت آن که بی خطر باشد تا یک دانگ و زیاده برآن خطرناک. مصلح آن ، قی کردن بشیر تازه دوشیده و روغن تازه و کره و شکر و ترطیب شدن. بدل آن زنگار است وفولاد جواهردار را بعد از تصقیل و تصفیه بدان جوهر میدهند. ( مخزن الادویه ). و رجوع به زاج شود.

فرهنگ فارسی

زاج زرد

پیشنهاد کاربران

بپرس