فرهنگ اسم ها
معنی: محبوب، معشوق
برچسب ها: اسم، اسم با ر، اسم دختر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
در گلستانی که جولانگاه آن قد رساست
سرو یک ریکای دارالمرزی کوته قباست.
میرنجات ( از آنندراج ).
|| نوعی از چوبداران که پشم کلاه ایشان آویزان باشد. ( آنندراج ) ( از بهار عجم ).ریکا. ( اِخ ) دهی از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. 121 تن سکنه دارد. آب آن از قره سو. محصول عمده آنجا غلات و حبوب و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
فرهنگ فارسی
۱ - پسر . ۲ - محبوب معشوق . ۳ - هر یک از پسران زیبا و خوش لباس که پیشاپیش شاهان در ردیف شاطران و یساولان حرکت میکردند .
ده از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
ریکا (بازیگر). رکا یا ریکا ( انگلیسی: Rekha؛ زادهٔ ۱۰ اکتبر ۱۹۵۴ ) هنرپیشه و سیاست مدار اهل هند است. وی در شهر چنای متولد شد و والدینش بازیگر بودند. رکا از سال ۱۹۶۶ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده و در فیلم های بسیاری ایفای نقش نموده است.
از فیلم ها یا برنامه های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می توان به ام شنتی ام اشاره کرد.
وی همچنین برنده جوایزی همچون جوایز فیلم فیر شده است.
فهرست برخی از فیلم هایی که رکا در آن ها به ایفای نقش پرداخته است:
• نمک حرام
• سوگند به رود گنگ
• ایمان دارم
• بیمناکی
• وجدان
• ام شنتی ام
• یک همسر باید مثل این باشد
• بازیکنی از بازیکنان
• مادر
• یکی پیدا شد
• کریش
• زیبا رو
• زن متاهل
• جشنواره
• مادربزرگ معرکه
• قلبم متعلق به توست
• شامیتاب
• روح
• سلسله
• رام و بارلام
• شوهر
• فاتح سرنوشت
• زبیدا
• خون و عرق
• گفتگو
• عمر و جان
• صدای عدالت
• کاماسوترا
• خون روی پیشانی
• بلندی
• دوران گناه
• دشمن حیات
• سانسور
• ده مال من شهرمال تو
• چشم بد دور
• آدم پرهیزکار
• حلال و حرام
• مار
• برده یک کشور آزاد
• قیمت
• داستان قسمت
• سورما بوپالی
• در کف زندگی
• حقیقت دروغین
• آنها به من پادشاه می گویند
• بازی
• وظیفه
• بلوند و سیاه
• قرن ها
• زمین آسمان
• دیدار یار
• ثروتمندی و فقیری
• یک اشتباه
• به خاطر شما
• فاصله
• برنده
• زمانه پرپیچ و تاب است
• اگر آنجا نبودی
• نشستن
• اعلان
• اجازه
• تله
• جریان زندگی
• جدایی
• آخرین راهزن
• تهاجم
• دامان
از فیلم ها یا برنامه های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می توان به ام شنتی ام اشاره کرد.
وی همچنین برنده جوایزی همچون جوایز فیلم فیر شده است.
فهرست برخی از فیلم هایی که رکا در آن ها به ایفای نقش پرداخته است:
• نمک حرام
• سوگند به رود گنگ
• ایمان دارم
• بیمناکی
• وجدان
• ام شنتی ام
• یک همسر باید مثل این باشد
• بازیکنی از بازیکنان
• مادر
• یکی پیدا شد
• کریش
• زیبا رو
• زن متاهل
• جشنواره
• مادربزرگ معرکه
• قلبم متعلق به توست
• شامیتاب
• روح
• سلسله
• رام و بارلام
• شوهر
• فاتح سرنوشت
• زبیدا
• خون و عرق
• گفتگو
• عمر و جان
• صدای عدالت
• کاماسوترا
• خون روی پیشانی
• بلندی
• دوران گناه
• دشمن حیات
• سانسور
• ده مال من شهرمال تو
• چشم بد دور
• آدم پرهیزکار
• حلال و حرام
• مار
• برده یک کشور آزاد
• قیمت
• داستان قسمت
• سورما بوپالی
• در کف زندگی
• حقیقت دروغین
• آنها به من پادشاه می گویند
• بازی
• وظیفه
• بلوند و سیاه
• قرن ها
• زمین آسمان
• دیدار یار
• ثروتمندی و فقیری
• یک اشتباه
• به خاطر شما
• فاصله
• برنده
• زمانه پرپیچ و تاب است
• اگر آنجا نبودی
• نشستن
• اعلان
• اجازه
• تله
• جریان زندگی
• جدایی
• آخرین راهزن
• تهاجم
• دامان
wiki: ریکا (بازیگر)
ریکا (مهران). ریکا یکی از روستاهای استان ایلام است که در دهستان هجداندشت بخش صالح آباد شهرستان مهران واقع شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: ریکا (مهران)
دانشنامه آزاد فارسی
ریِکا (Rijeka)
(به ایتالیایی: فیوم) بندر صنعتی کروآسی، با ۱۴۲,۵۰۰نفر جمعیت (۲۰۰۳). دارای پالایشگاه نفت و کارخانه های تولید کاغذ، توتون، و مواد شیمیایی است. این شهر بارها دست به دست شد و پس از تصرف (۱۹۱۹) به دست گابریلِه دانونتسیو، ملی گرای ایتالیایی، در ۱۹۲۴ ضمیمۀ ایتالیا شد. ریکا در ۱۹۴۹ به یوگسلاویبازگردانده شد و در ۱۹۹۱ آن را به بخشی از کشور تازه استقلال یافتۀ کروآسی واگذار کردند.
(به ایتالیایی: فیوم) بندر صنعتی کروآسی، با ۱۴۲,۵۰۰نفر جمعیت (۲۰۰۳). دارای پالایشگاه نفت و کارخانه های تولید کاغذ، توتون، و مواد شیمیایی است. این شهر بارها دست به دست شد و پس از تصرف (۱۹۱۹) به دست گابریلِه دانونتسیو، ملی گرای ایتالیایی، در ۱۹۲۴ ضمیمۀ ایتالیا شد. ریکا در ۱۹۴۹ به یوگسلاویبازگردانده شد و در ۱۹۹۱ آن را به بخشی از کشور تازه استقلال یافتۀ کروآسی واگذار کردند.
wikijoo: ریکا
پیشنهاد کاربران
ریکا ( Rika ) در زبان گیلکی به معنی پسر است.
ریکا از دو واژه ( ری ) به معنای پسر یا مذکر با اضافه پسوند ( کا ) به مفهوم دارندگی یا داشتن یک ویژگی است
در کتاب رستم التواریخ مینویسد که مامورانی که ازطلوع صبح تاغروب خورشیددر کوچههاومحلات میچرخیدند وماموریت داشتندکه مردم رابه نظافت وتمیز کردن واب وجاروب کردن درب منازل خبر دار کنند. واین مامورین را ریکا میگفتند. وبه نظر بنده واژه ریکااز همین گرفته شده یعنی مسول نظافت وتمیزکننده
در منطقه ی خراسان به تاید ریکا هم می گویند
سلام دوستان سپاس گزارم از بابت تلاش در همراهی گرمتان در شناسایی برخی از واژگان کشورمان
مان همیشه واژه ریکار رو ریشه یابی میکنم تا ببینید از واژه از کجا بدین ریخت بکار رفته
واژه ای داریم به نام رک ( rok ) یا رخ که به معنای صاف و پوست کنده و نمایان و روی می باشد / از آنسو واژه پسر را پوستر یا همان پوست کننده مانا کردند یعنی کسی که بکار پوست کردن بازی ( مشغول ) بوده از همین رو poser در انگلیسی یعنی پوسته می گویند فلانی پوز می دهد یعنی روی کارش را درست کرده و رخ نمایی میکند / برگردیم به واژه اصلی ریکا
... [مشاهده متن کامل]
ریکار دگردیس واژه رک می باشد یعنی کسی که کارش پوست کردن است یعنی همان پسری که در مازندران بکار می رود با دلیل به پسر ریکا میگویند و همچنین در گزارشات بالا دیدید که به پسرانی که در پیشاپیش شاه راه می رفتند ریکا میگفتند که چم دیگر رک یا رخ یا روی دقیقا به معنای پیش می باشد = مثلا مگوییم فلان چیز را رخ بده تا بیشتر دیده شود پس رخ یعنی پیشانی یا روی که قابل نمایان و دیده شدن باشد
به واژه رک که گزارش نوشتم بروید و بخوانید
همچنین واژه رکیدن یعنی ناخانک زدن که منجرب به رفتن پوسته آن و نمایان شدن بخش زیرین آن امده در زبان مازندرانی بکار میرودکه مادر همه واژه های رک = رخ = ریکا می باشد
مان همیشه واژه ریکار رو ریشه یابی میکنم تا ببینید از واژه از کجا بدین ریخت بکار رفته
واژه ای داریم به نام رک ( rok ) یا رخ که به معنای صاف و پوست کنده و نمایان و روی می باشد / از آنسو واژه پسر را پوستر یا همان پوست کننده مانا کردند یعنی کسی که بکار پوست کردن بازی ( مشغول ) بوده از همین رو poser در انگلیسی یعنی پوسته می گویند فلانی پوز می دهد یعنی روی کارش را درست کرده و رخ نمایی میکند / برگردیم به واژه اصلی ریکا
... [مشاهده متن کامل]
ریکار دگردیس واژه رک می باشد یعنی کسی که کارش پوست کردن است یعنی همان پسری که در مازندران بکار می رود با دلیل به پسر ریکا میگویند و همچنین در گزارشات بالا دیدید که به پسرانی که در پیشاپیش شاه راه می رفتند ریکا میگفتند که چم دیگر رک یا رخ یا روی دقیقا به معنای پیش می باشد = مثلا مگوییم فلان چیز را رخ بده تا بیشتر دیده شود پس رخ یعنی پیشانی یا روی که قابل نمایان و دیده شدن باشد
به واژه رک که گزارش نوشتم بروید و بخوانید
همچنین واژه رکیدن یعنی ناخانک زدن که منجرب به رفتن پوسته آن و نمایان شدن بخش زیرین آن امده در زبان مازندرانی بکار میرودکه مادر همه واژه های رک = رخ = ریکا می باشد
در مازندرانی
ریکا: boy
پِسِر: son
کیجا: girl
دِتِر: daughter
ریکا: boy
پِسِر: son
کیجا: girl
دِتِر: daughter
ریکا به گویش مازنی به معنیه پسر گفته میشود.
جمع ریکا: ریکائون
ریکا نامی مازندرانی است که خطاب به پسر در مازندران تلقی میشود اما معانی دیگر آن در مازندرانی مطلوب و محبوب می باشد که برای دختران نیز استفاده میشود در شهرهای دیگر .
پسر مازندرانی
ریکا اسمی مربوط به ایل بختیاری است و به معنای محبوب می باشد
پاک، پاک کننده ی تمام نا ملایمات زندگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)