روش علمی (scientific method) در علم، اعتقاد به این که آزمایش و مشاهده و درک درست و کاربردی از تأثیر ارزش های فرهنگی و اجتماعی جلوگیری می کند و درنتیجه، تصویری از واقعیت را، مستقل از مشاهده گر یا ناظر، فراهم می آورد. وسایل فنی و مکانیکی، که بیشترین قابلیت اطمینان در اندازه گیری ها را به دست می دهند، ممکن است این نظریه را ثابت کنند، امّا این واقعیت که مشاهده کنندگان ذرات زیراتمی بر رفتار این ذرات تأثیر می گذارند، امکان حصول عینیت در علم را کم کرده است. نیز ← عدم_قطعیت،_اصل
روش علمی یا به عبارت دقیق تر روش اثبات تجربی یک پدیده، به گستره ای از روش های تحقیق اشاره دارد که برای بررسی پدیده ها، دست یافتن به دانش نوین، یا بازسازی و درهم آمیزی دانش های پیشین به کار می رود که از قرن هفدهم به بعد در توسعه علم مورد استفاده قرار گرفته است. یک روش پژوهشی برای این که علمی به شمار آید باید بر پایه داده های مشاهده پذیر، تجربی و قابل اندازه گیری ساخته شده باشد و از بنیادهای استدلالی روشنی پیروی کند. در روش علمی، داده ها از راه مشاهده و آزمایش گردآوری می شوند، سپس تدوین شده و با فرضیه های موجود سنجیده می شوند. هدف از یک آزمایش تعیین این است که آیا مشاهدات با انتظارات نتیجه شده از یک فرضیه مطابقت دارند یا در تضاد با آن است. آزمایش ها می توانند در هر مکانی از یک گاراژ تا قله های دورافتاده یا حتی شتاب دهنده ذرات سرن انجام شوند. ... [مشاهده متن کامل]
روش علمی به صورت یک دنباله ثابت از مراحل ارائه می شود، اما مجموعه ای از اصول عمومی است که ممکن است همه ی مراحل در یک تحقیق علمی اتفاق نیوفتند یا به یک ترتیب یا اندازه انجام نشوند. عنصری که در روش علمی بسیار رایج است، تجربه گرایی است، به این معنی که برای حل مسائل علمی، نباید تنها به استدلال روشنفکرانه و منطقی اکتفا کرد، بلکه باید از تجربه ها و داده های تجربی استفاده کرد. در روش علمی کنونی، استفاده از مدل سازی علمی و وابستگی به طبقه بندی ها و نظریه های انتزاعی به طور معمول پذیرفته می شود. روش علمی با ادعاها در مورد وحی، دوگمانی های سیاسی یا مذهبی، ارجاع به سنت، اعتقادات رایج، عقلانیت مشترک یا نظریه های فعلی که تنها وسیله ممکن برای اثبات حقیقت است، مقابله می کند. روش علمی براساس استدلال استنتاجی و استقرایی انجام می شود. استقرا به معنای رسیدن از جزء به کل است و با استفاده از معلومات جزئی و داده های تجربی، حکم کلی استخراج می شود. استنتاج نیز به معنای رسیدن از کل به جزء است و براساس نظریه های موجود فرضیه ها ساخته می شوند و با آزمون فرضیه ها، نتایج تحقیق روشن می شود. استدلال استنتاجی و استقرایی در تجزیه و تحلیل داده ها و در روش علمی نقش مهمی دارند. تجربه گرایی و روش علمی در طول تاریخ توسعه یافته اند. از دوره باستان تا قرن ۲۰، افرادی مانند افلاطون، اپیکور، ابن هیثم، ابن سینا، ابوریحان بیرونی، راجر بیکن، ویلیام اکام و دیگران در ارتقای تجربه گرایی و روش علمی نقش مهمی داشته اند. فرانسیس بیکن مکنب تجربه گرایی را بنیاد نهاد و توسط جان لاک، هیوم و راسل ادامه پیدا کرد. بسیاری وی را محور اصلی تحول فکری در قرون وسطی می دانند تا جایی که او را از بانیان انقلاب علمی می شمارند. کتاب های نظری توسط فرانسیسکو سانچز، جان لاک، جورج بارکلی و دیوید هیوم نیز به توسعه روش علمی کمک کردند. در قرن بیستم، چارلز پیرس در طی یک سفر دریایی از آمریکا به اروپا، به تدریج ایده های خود را بهبود بخشید و به مدل فرضی - استدلالی رسید که از ارائه اولیه آن تاکنون، تغییرات قابل توجهی را تجربه کرده است. ابن هیثم ۵ قرن قبل از دانشمندان رنسانس روش علمی را که مبتنی بر آزمایش واقعی است پایه گذاشت.