روانبخش


مترادف روانبخش: جانبخش، جان پرور، جانفزا، روح افزا، روح انگیز، روحبخش، روحپرور

معنی انگلیسی:
animating, the dispenser of the soul

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

روان بخش.[ رَ وام ْ ب َ ] ( نف مرکب ) آنکه یا آنچه روح ببخشد. جان بخش. روح بخش. صفتی از صفات آفریدگار :
بهر کار کو ساخت داننده اوست
روان بخش و روزی رساننده اوست.
اسدی.
ادریس قضابینش و عیسی روان بخش
داده لقبش در دو هنر واضع القاب.
خاقانی.
خون شددلم از حسرت آن لعل روان بخش
ای درج محبت به همان مهر و نشان باش.
حافظ.
|| ( اِخ ) نام فرشته ای است که علم و دانش با اوست و به عربی او را روح القدس خوانند. ( برهان قاطع ) ( از آنندراج ) : و هو الاب القریب من عظماء رؤساء الملکوت القاهرة، «روان بخش » روح القدس ، واهب العلم و التأیید، معطی الحیاة و الفضیلة. ( حکمة الاشراق شهاب الدین سهروردی چ هانری کربین ص 201 ).

فرهنگ فارسی

روان بخشنده، بخشنده روح، روح بخش، جان بخش، روح القدس
۱ - ( صفت ) روح بخش جانبخش . ۲ - ( اسم ) روح القدس . ( حکمه الاشراق ص ۲٠۱ )

فرهنگ عمید

۱. شادکننده، آرامش دهنده.
۲. بخشندۀ روح وجان، خداوند.
۳. (اسم ) = روح القدس

مترادف ها

life-giving (صفت)
نیروبخش، حیات بخش، روانبخش

پیشنهاد کاربران

آرام کننده ، راهی برای رها شدن از انرژی منفی ، هرچیز یا کسی که بسوی آرامش روح و قلب انسان را حرکت دهد، براق کننده ی روح ، انرژی مثبت

بپرس